eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟ از بارش اشکت زمین هم جان گرفته؟ ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار آیینه‌ رو در روی «الرحمن» گرفته «إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ سرمشق‌های «عَلَّمَ الانسان» گرفته طاقت ندارد کوه، دریای دل تو اما چه راحت وسعت قرآن گرفته در مصحفت، عشقی است در آواز داود عشقی که یوسف را هم از کنعان گرفته عشقی که در کشتی نشسته پشت سکان وقتی که دورِ نوح را طوفان گرفته مهمانِ «عقل اول» و دست حکیم است هر لقمه‌ی حکمت اگر لقمان گرفته «تبت یدا» … هر کس که دستت را رها کرد از او چنین دست خدا تاوان گرفته قرآن به روی نیزه دارند این جماعت اسلامشان هم بوی بوسفیان گرفته آل سعود اینک هم آغوش یهود است گر طفل نامشروع، در دامان گرفته بر منبرت خوانده‌ست خود را خادم تو فرمان ولی از خانه‌ی شیطان گرفته عطر قَرَن، چشم یمن را کرده روشن حالا اویست پرچم از سلمان گرفته علمی که گاهی تا ثریا رفته، امروز جا در دل مردانی از ایران گرفته وحی‌ت ـ امین! ـ توصیف رویِ آشنایی‌ست روح الامینت از کجا فرمان گرفته؟ «الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته پیمانه از دست علی پر کن محمد! یادت که می‌آید؟ خدا پیمان گرفته @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده‌ایم ما چه رحمت‌هایی از آقای رحمت دیده‌ایم بیشتر نام تو روی بچه‌های ماست چون بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده‌ایم چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی‌نهایت دیده‌ایم از یهودی‌ها عیادت کردی از ماهم بکن با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده‌ایم تو "امینی" پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده‌ایم سیرمان کن باهمان یک تکه‌نان سفره‌ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده‌ایم سیزده خورشیدِ دیگر جلوه‌ی خورشید توست مصطفی را ماهمه در چند نوبت دیده‌ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی "یاعلی" از شما جز گفتن از "حیدر" به ندرت دیده‌ایم
کيستی ای خنده‌هايت رحمةٌ للعالمين گيسوانت ليلةالقدر سماوات و زمین ای اشارت‌های ابروهای تو لا ريب فيه مهربانی‌های چشمانت هدیً للمتقين ای شب معراج، سبحان الذی أسرای من عروة الوثقی‌ست دامان تو يا حبل المتين ايّها المزّمّل امشب تا سحر بيدار باش تا طلوع فجر قرآن‌ها بخوانی با یقین در رکوع کيست آن زيباترين انگشتری راز بگشا ای نماز اولين و آخرين نخل‌های سال‌ها خشکيده خرما می‌دهند می‌نشينی تا کنار اين دل چادرنشين
شأن دعا به واسطه ربنای اوست معراج نعمتی است که تنها برای اوست عالم دخیل بند عبای یمانی اش وقتی حسینِ فاطمه تحت كَساى اوست خاك قدوم عرشى او توتياى چشم شرط عروج ، سُرمه گرفتن ز پاى اوست جان نبى عليست ، از اين رو كه مرتضى شرح زلال اَنْفُسَناى دعاى اوست نور اذان ز اشهد نام محمد است شور اذان ز اشهدِ بر مرتضاى اوست ما از الَست تابع اين خانواده ايم عهدى كه بسته ايم ز (( قالو بَلاى )) اوست خود را گداى خانه احمد خطاب كرد هر كس كه ديده سعىِ جهان در صفاى اوست بار نياز شانه ما را يدك كشيد… اين گوشه اى ز معجزه دست هاى اوست جنت همان نگاه محمد به قلب ماست او باب رحمت است كه عالم گداى اوست @babollharam
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین او وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین @babollharam
سر پر نشئه ی ما شیشه ی پُر باده ی توست این هم از لطف تو و حسن خدا داده ی تو ست گردن جام نوشتند گناهی که مراست این هم از خاصیت ساغر آماده ی توست مست و طناز، سر معرکه باز آمده ای خون مگر مانده که با تیغ فراز آمده ای وصف قد تو محالی است که من می دانم سرو، پیش تو نهالی است که من می دانم ختم بر خیر شود گردن آهوی نظر ابرویت تیغ قتالی ست که من می دانم پدر خاک چو گفتند به داماد رسول نه فلک چرخ سفالی ست که من می دانم آن که در مهد، تو را خواند ز آیاتی چند بعد از این نیز شود بر سر دوش تو بلند هر کجا هست دم از شیر خدا باید زد چون به دخت تو جلالی است که من می دانم غرض از هر دو جهان قامت بالای تو بود غرض از خلق علی، خلقت زهرای تو بود دشمن شیر خدا نیز به پاکی برسد گر مطهر شود از آب مضاعف نَجسی یا بزن با دم خود یا به دم تیغ علی یسَّرَ الله طریقا بِکَ یا ملتَمَسی تو نبوغ ازلی، طیف خلایق ماتت انبیا کاسه به دستان صف خیراتت امرت از روز ازل بر همگان واجب شد پاسدار حرمت شخص ابوطالب شد با علی غار برو، با دگری غار مرو محرم خَشیتِ الله مکن ترسا را چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که نبی شد پسر آمنه، ماه عربی بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد به عفو رحمتی کرد که خاموش شود هر غضبی بعثتی نیز رسول غم یحیی دارد جای حیدر شده همراه بر او زِینِ اَبی خوش رَوی ای پسر فاطمه اما به خدا طاقت زینب تو نیست کمی بی ادبی ترسم این بار اگر گوش به خواهر ندهی خون کند چوب یزیدی ز تو دندان و لبی چون که جان می دهد امروز ز تب کردن تو چه کند زینب تو با سر دور از تن تو @babollharam
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شاعر:
مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها! شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهی به دنبال این کاروان بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان
. با عرض سلام خدمت همراهانِ جان❤️ احتراما به اطلاع می رساند «فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم» زیر نظر کانال متن روضه بوده و بخشی از سود حاصل از خرید شما هم صرف امور خیریه و فرهنگی کانال میشه؛ آدرس کانال فروشگاه:👇 @babolharam_shop
کتیبه و پرچم باب الحرم
. لوکیشن 👆 همه روزه از ساعت ۹:۳۰ الی ۲۱ و جمعه‌ها از ساعت ۱۴:۳۰ الی ۲۱ منتظر قدوم شما عزیزان در فروشگاه هستیم. آدرس: تهران، شهرری، میدان‌ساعی، خ‌ آستانه پلاک‌۵۰ سفارش از طریق👇 @babolharam_shop_admin و یا شماره تماس: 09052226697 02155912510 زیر نظر کانال‌متن‌روضه👇 @babolharam_net ان‌شاالله با معرفی مجموعه به دوستان کمک حالمون باشید. مرسی❤️ @babolharam_shop
. . دوستان بزرگوار ; از بقیه اقلام فرهنگی هم دیدن کنید، کل محصولات فقط فلش کارت نیست😅😌 از اینجا ببینید:👇👇 @babolharam_shop @babolharam_shop برای ثبت سفارش هم به این آی دی پیام بدید: @babolharam_shop_admin
13624.mp3
369.7K
پنجم شعبان طلوعِ،مهر بی مثال دین است موسم عطا و رحمت،جشن زین العابدین است خوش آمدی خوش آمدی روح عدل و داد خوش آمدی خوش آمدی شاخهٔ شمشاد خوش آمدی خوش آمدی حضرت سجاد یابن الزّهرا یابن الزّهرا یابن الزّهرا یابن الزّهرا... در ولادتش دل ما،شوق بی قرینه دارد آرزوی خاک بوسِ،تربتِ مدینه دارد ای عشق تو به هر کجا،رنگ و بوی ما ولایتت در دو جهان،آبروی ما نابودیِ وهابیت،آرزوی ما یابن الزّهرا یابن الزّهرا یابن الزّهرا یابن الزّهرا... @babollharam
امشب مست شميم گل ياسم سراپا شور واحساسم سائل کوي عباسم عباسم عباسم به مرتضي نوردوعين آمد امير لشکر حسين آمد ابوفاضل يا اباالفضل دلها از روز ازل پابستش جام ومي باده دستش بوسه علي روي دستش روي دستش روي دستش امير خطه وفا آمد سقاي دشت کربلا آمد ابوفاضل يا اباالفضل اون که جمالش رشک دل ماهه برا حسين پشت وپناهه اون که يه تنه يه سپاهه يه سپاهه يه سپاهه مه تمام هر شب تاره براي کربلا علمداره ابوفاضل يا اباالفضل @babollharam
امشب شب میلاد حسین، شاه حجاز است ساقی چوحسین است به لب، جام نياز است باده به لبم ریز،شبم دور و دراز است ميلاد دل آرای مسيحاي نماز است دل ازقدمش مست خداي ازلي شد در بند کسی، همچوحسين بن علي شد گویی که ملک را، شب طاعات رسيده خورشيد زمین بهر عبادات رسيده مژده که حسین آن شه سادات رسيده آن فخر زمین بهر مباهات رسيده بزم طرب ومی ،دل بی تاب ببيند خنده به لب حضرت ارباب ببيند دیوانه ی این كوچه ي حيران شده ام من آویخته بر موي غزل خوان شده ام من از شوق به رقص آمده طوفان شده ام من خاك گل شه بانوی سلطان شده ام من عمریست که از آب و گل ايل حسينيم صدشکرخدارا، همه فاميل حسينيم اي باغ محبت؟ گل محراب حسین است عيسي نفسان را نفس ناب حسین است آن چشمه ي جوشنده ي سيراب حسین است چون قبله ي تابنده ي ارباب حسین است آن آينه ي حي جلي، کیست حسین است دوم پسر ماه، علي کیست حسین است گویی به لبم، قبله ي خورشيد رسیده آسوده ترين ساحل اميد رسیده گویید به عشاق شب عيد رسیده زیراکه سراپرده ي توحيد رسیده یاحضرت معشوق به چشمان تو مستيم تا جام به دست تو بُود باده پرستيم یاحضرت معشوق، همه در سر راهت آواره گمگشته برآن، زلف سياهت تنها دل گمگشته به دنبال پناهت جبريل كبوتر شده در چتر نگاهت با نام تو سرمست شداین دیده ودستم در عرش به عشق تو سر و دست شكستم دربيت ولا نورحسین جلوه گر آمد چون حضرت حق بود كه در هر نظر آمد گهواره عشقی،به كنارت پدر آمد بر طوف نگاه تو دو چشمان تر آمد این است حسین،اين ثمر كوثر عشق است این پورعلی بوده،و پيغمبر عشق است اسمت شده، فوّاره ي زيبايي دنيا اي آينه ي روی پدر وقت تماشا اي خون خدا ،مثل علی، عالي اعلي سوگند به تو ای پسر دومِ زهرا سبقت ز همه برده ای ، هنگام دليري مانند علی اگر حسین،تيغ بگيري صدمژده که امشب شب میلادحسین است در بغض شب غم زده فريادحسین است غم خانه ي زخمي و غم آباد حسین است عمریست دلم درهوس یاد حسین است غوغا شده اين بزم از اين نور فشاني هستی نمك سفره ي هر مرثيه خواني بر چهره اش آثار غم كرب و بلا بود (مجنون)نفسش ياد شه،ملک بقابود @babollharam
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب‌ور خود را چِقَدَر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت آفریده شده عباس برای زینب سینه ی او سپر دفع بلای زینب جان عشاق اباالفضل،فدای زینب ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم پاسبانان دمشقیم به عباس قسم سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش دست ما را برسانید به اعطینایش این که خوانده است حسین بن علی آقایش ارمنی های محلّه اند علم‌کِش هایش هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش آن که از خاک درش کور شفا می گیرد با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد سرو سبز علویّات برومند شده شانه ی او به بلندای دماوند شده چهره اش بانی پیدایش لبخند شده خطبه خوان حرم امن خداوند شده مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است بین اطفال حسین بن علی،محبوب است سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد آه!از لحظه ی شومی که بلا نازل شد بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد @babollharam
آغاز می کنم سخنم را به نام ماه دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه سر می زنم به دور سرایش تمام سال شعبان که می شود به خدا در تمام ماه... ...خیره به دست رازق باب الحوائجم چون دست گیری است فقط در مرام ماه فردا که می رسد همگی غبطه می خورند هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه در سجده خواستم که در این شام با شکوه کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه دار و ندار خود همه را بذل می کنم هر بنده را مرید ابالفضل می کنم تا که صدای شیر دلاور شنیده شد لبخند بر لب اسدالله دیده شد تبریک را به حضرت ام البنین بگو کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد با صد امید ارمنی آمد به مجلسش عباس مشتری است، یقین کن خریده شد این چشم کال ما به نوایی نمی رسید با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم دیوانگی ما به کجاها کشیده شد دینم کنار ماه فقط کامل است و بس صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟! حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم در کاروان عشق سپاه عقیله ای این روزها محافظ راه عقیله ای در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای در این مسیر قوت قلب رقیه ای در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد تا علت شکوه نگاه عقیله ای گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری در مجلس یزید، پناه عقیله ای ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب آبی بریز، تشنه شده کودک رباب @babollharam
طفلان هنوز چشم براه رسیدنت چشم رباب، چشم علی، چشم خواهرت یک دختر سه ساله در خیمه مانده است درانتظار دیدن لبخند آخرت اما زبس که بر بدنت تیر خورده است جایی نمانده است براین جان پرپرت ام البنین نبود بگیرد سر تورا زهرا گرفته رأس تورا جای مادرت با تو کسی به کوچۀ غم ها گذر نکرد با تو کسی به قامت زینب نظر نکرد @babollharam
امشب براي فاطمه گوهر رسيده است شادي به قلب و جان پيمبر رسيده است حيدر نظاره كن كه دلبر رسيده است مژده بده حسن برادر رسيده است كوري چشم دشمن زهرا و مرتضي حالا دوباره فاطمه مادر شده خدا او آمده تا كه خدايي كند مرا مشغول كسب و كار گدايي كند مرا بال و پرم دهد هوايي كند مرا امشب زلطف كرببلايي كند مرا او آمده تا كه مرا مبتلا كند عاشق ترين گدا كند و پر بها كند اي مدعي جذبه ي روحاني اش ببين بالاترين رتبه ي عرفاني اش ببين از كودكي قاري قراني اش ببين عشاق اين قبيله ي سلماني اش ببين مجنون اگر كه خواستي ز ايراني اش بخوان اسلام ما همه زمسلماني اش بدان اين بزم عيش بايم چه عالي است اينقدر عالي است كه گويا خيالي است فطرس به گريه گفت كه بالم چه بالي است ! جايش چقدر خواهر ارباب خالي است اين بزم عيش بي مي و ساغر نمي شود كامل بدون تك يل حيدر نمي شود آن تك يلي كه علمدار كربلاست ساقي خيمه ها و سپهدار كربلاست اميد بچه هاست و سردار كربلاست عشق حسين و زينب و غمخوار كربلاست از مادر ادب ادب آفريده اند يك بار جز احد ز او كي شنيده اند وقتي رسيد شادي به اين انجمن رسيد پايان غصه و درد و محن رسيد خنده به لبهاي حسين و حسن رسيد حيدر به غمزه گفت - عجب ...مثل من رسيد سائل بياوريد كرم بي حساب شد دوران مستي و مي و جام و شراب شد كودك كه در خانه ي مولا بزرگ شد با مهر و حب حضرت زهرا بزرگ شد تحت تعلم حسنين تا بزرگ شد شيري براي روز مبادا بزرگ شد مشكي به دوش گرفت و به آب زد مرحم به زخم هاي وجود رباب زد رفت و نيامد و به حرم التهاب شد روياي اب بود كه ديگر سراب شد با تير حرمله علي اش تا كه خواب شد شرمنده از خجالت او افتاب شد حالا حسين يكه و تنها و دشمنان صحبت ز سنگ هاي زمخت و سر سنان مظلوم واقع شد عاقبتش هم غريب شد عيساي خانواده شد و بر صليب شد در سجدههاي عاشقي خدالتريب شد جرمش چه بود حسين كه شيب الخضيب شد ؟ زينب كه بعد از او پيام آورش شده يك شيرزن كه يك تنه خود لشگرش شده مسافر
ای قبله ی عوالم بالا حسین جان ای شعله شعله آتش دلها حسین جان حا سین و یا و نون خدا یا حسین جان ماییم و هر نفس نفس ما حسین جان یک واژه است لذت دنیا حسین هرچه به دل به سینه به سر داشتی علیست ذکری که در تمام سحر داشتی علیست نامی که در گشودن در داشتی علیست جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست ای سر به پات رفته به مولا حسین جان چشم تو گشت و از همه ما را خطاب کرد لطفش بلند که کار صواب کرد هرکس که بندگی تو را انتخاب کرد او را نگاه مادرت عالی جناب کرد گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان آشفته زلفم و تبِ طوفانم آرزوست کنعانم آرزوست سلیمانم آرزوست یک بار از لب تو حسن جانم آرزوست با خون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست امشب بیا بزن رگ ما را حسین جان مست است آنکه بر درِ میخانه ایستاد مرد است آنکه تا تَهِ پیمانه ایستاد سر نیست آن سری که روی شانه ایستاد در پای عشق تو که مردانه ایستاد؟ آن کیست غیر زینب کبری حسین جان تو میرسی و با تو خبر ها یکی یکی لبخند میزنی به پسرها یکی یکی افتاده اند پیش تو سرها یکی یکی با ماه هاشمیت قمرها یکی یکی عباسَ نوکرم شبِ فردا حسین جان شعرم رسیده است به ابیات آذری هَر کیم اِلَر مَحضَرِ آقامَ نوکری زهرا اِلَر خادِمَ عباسَ مادری زینب ئاری نَقَدَ اَبَلفَضل یاوری نقش اولدی روی بیرق سقا حسین جان ما پیر میشویم شبیهِ حبیبِ تو شبهای جمعه ایم پُر از بوی سیب تو امشب سلامِ ما به لبِ بی نسیبِ تو ما را که کُشته است صدای غریب تو جان خواستی به چشم بفرما حسین جان _لطفی
ناز دستان تو را دستان زهرا می‌کِشند آش نذری تو را هم ارمنی‌ها می‌کِشند در جوارت منتِ بیچاره‌ها را می‌کِشند دل ، ابالفضلی نمی‌ماند برایش ماتمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی مَشک وقتی می‌چکد تقدیر می‌ریزد بِهم دست وقتی نیست در تَن شیر می‌ریزد بِهم حق بده این چشها را تیر می‌ریزد بِهَم دختران را بعدِ تو زنجیر می‌ریزد بِهَم بر زمین اُفتاده‌ای بد جور آقا درهَمی... یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی @babollharam
گفت ایوان نجف : سلطان حسین جان ما ای جان سن قربان حسین مادرم من را به دستش تا گرفت ماجرای ما همانجا پا گرفت کربلایت در دلِ ما جا گرفت کار عشق و عاشقی بالا گرفت دست ما را حضرت زهرا گرفت درحرم گفتیم آقا جان حسین جان ما ای جان سن قربان حسین ای دل از این زخم پنهانی بخوان چند بیت عمان سامانی بخوان یاد زینب از پریشانی بخوان از وداعی سخت بارانی بخوان رفت پیراهن ، زِ عریانی بخوان من کی‌اَم عمان بی سامان حسین جان من ای جان سن قربان حسین "خواهرش بر سینه و بر سر زنان رفت تا گیرد برادر را عنان در قفای شاه رفتی هر زمان بانگِ مَهلاً مَهلَنَش بر آسمان اهل دل را آتش اندر جان زنان"۴ بی تو ای وای من و طفلان حسین صبر کن ای جان سن قربان حسین ۱.تضمینی از مولوی ۲.اشاره ای به آیه مبارکه نور ۳.حدیثی از امام مجتبی علیه السلام ۴.ابیاتی از گنجینه ی اسرار عمان سامانی لطفی
زیبای ولادت امام حسین (ع) و شور سوم شعبان شد زمین پُر از نوره با قدم ارباب شادیِ ما جوره آمده راه نجات ما آمده آب حیات ما زیارت کربلای تو شد باقی الصالحات ما حسین زهرا خوش آمدی (۴) باز دل عاشق ها پَر زده سوی تو مست وِلا گشته دل از سبوی تو عشقی نداریم به غیر تو بمیریم چون زُهیر تو همیشه هر جا و هر زمان بر لب ما ذکر خِیر تو حسین زهرا خوش آمدی (۴)
زیبای ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و شور چارم شعبان شد صفای دل اومد ساقیِ سرمستان ابوفاضل اومد دل شده امشب پا بست تو شد هر دو عالم سرمست تو با اشک و با خنده مرتضی بوسه زده بر دو دست تو یا ابوفاضل خوش آمدی (۴) ذکر تو یا عباس شفای هر دَرده عشقت ابوفاضل دل همه رو بُرده تویی تو تنها ملاک ما یاد تو خواب و خوراک ما دعای اِکشِف کُروبَنا حک شده روی پلاک ما یا ابوفاضل خوش آمدی (۴)
میلاد امام حسین و حضرت ابوالفضل و امام سجاد (علیهم السلام) آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا (۲) دل و دلبر اومده ، از همه سر اومده اربابم یعنی حسین ، گل حیدر اومده نبی شده دلشاد ، به یُمن این میلاد میزنه فُطرس مَلَک به شوق او فریاد آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا بَه که ارباب اومده ، باده ی ناب اومده به شب تار دلم ، مَه و مهتاب اومده منم گدای تو ، می شم فدای تو تموم زندگیِ من وقف ِ برای تو آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا عشق دلخواه اومده ، وزیر شاه اومده بنی هاشم و بگو ، براشون ماه اومده غرق گل یاسم ، فدای عباسم مست یل کرببلا خدای احساسم آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا مروه و صفا اومد ، مکه و منا اومد مظهر عبادت و رحمت خدا اومد امشب شدم آزاد ، رو لب من فریاد رسیده از راه مولا سیدنا السجاد آی عاشقا ، امشب زهرا عیدی میده به هممون یک کربلا
ولادت امام حسین حضرت ابوالفضل امام سجاد علیهم السلام بَه بَه که خدا یک گوهری آورده آن کس که نگاهش دل مولا بُرده چون صورت او آینه ی وَجه خداست دائم به لبش بوسه ی حیدر خورده 🌺🌸🌺🌸 عباس علی یاس مُعطر آمد امید حسین ، یاور خواهر آمد بَه بَه چه جمالی چه قد و بالایی اُلگوی ادب ، هیبت حیدر آمد 🌺🌸🌺🌸 سجادِ حسین ، ماه درخشان آمد اُلگوی دعا ، مظهر ایمان آمد چون مادر تو عروس زهرا گشته یعنی پسر بانوی ایران آمد
زیبای ولادت حضرت سجاد (ع) و شور پنجم شعبان شد عید تو مولا شد خونه ی آقامون با تو مُصفا شد میلاد تو میلاد دعاست یاد تو آقا یاد خداست صحیفه ی پُر زِ نور تو برای درد همه دواست حضرت سجاد خوش آمدی (۴) در شب میلادت دل حسین شاده بر لب ما ذکرِ حضرت سجاده تو ماه زیبای هر شبی تو بهترین ذکر هر لبی تو هستی هستیِ عالمِین تویی که هم پای زینبی حضرت سجاد خوش آمدی (۴)