#ولادت_حضرت_علیاکبر_ع
ادب را حد اعلا میپسندد
قدم را پشت بابا میپسندد
ببین بالا بلند کربلا را
خودش پایین پارا میپسندد
#سعیده_کرمانی
#حضرت_امام_سجاد_ع
کیستی ای که چنین بویِ علی را داری
روی چشمان خود اَبرویِ علی را داری
پرده مَنداز کمی مانده تو را سجده کنیم
بسکه در خویش سر و روی علی را داری
در قنوتِ تو رسیدیم و مسلمان گشتیم
واژه واژه اثرِ هویِ علی را داری
بینِ سجادهی تو عشق نفَس میگیرد
شاخهای از گلِ شببوی علی را داری
هر سرِ موی مرا با تو هزاران کار است*
که تو عطرِ سرِ گیسوی علی را داری
نخِ تسبیحِ تو ما را به خداوند رساند
ای که در قُرب هیاهویِ علی را داری
کاش یکبار به خیبر بروی تا گویند
چشمِ بد دور که بازوی علی را داری
ما در این معجزه تصویرِ علی را دیدم
آمدی و همه تکثیرِ علی را دیدیم
اِذن اگر بود به شمشیر نشان میدادی
دشت را با دَمِ تکبیر تکان میدادی
اِذن اگر بود علی را به اُحد میدیدند
وقت تفریح به میدان هیجان میدادی
یا حسن میشدی و قلبِ جمل میلرزید
بر رگِ خشکِ شجاعت ضربان میدادی
اِذن اگر بود به هنگامِ علمداریِ خویش
با دَمِ تیغ چه حالی به یَلان میدادی
تو بنا نیست بجنگی که ببینند که بر...
...ملکالموت در این معرکه جان میدادی
تا رسد بر تو و تا رَدِ تو را گُم نکند
صبر میکردی و بر مرگ امان میدادی
گرچه تیغی نزدی جامعالاضدادِ زمین
درسِ مردی و شرافت به جهان میدادی
در مناجاتِ تو شمشیرِ علی را دیدیم
با تو الطافِ نفسگیرِ علی را دیدیم
من که از خاکِ خراباتِ توام بسمالله
سائلِ کوچهی خیراتِ توام بسمالله
که ابوحمزه شوم تا سحرت درک کنم
آمدم بر سرِ میقات توام بسمالله
یا سعید ابن جُبَیرَت بشوم داد زنم
جرعهای تشنهی آیاتِ توام بسمالله
روزیِ ماتَ سعیدا عاشَ سعیداً با توست
چشم بر زلفِ عنایات توام بسمالله
گرچه پنهان زِ همه خادمِ حجاج شدی
کعبهای رو به ملاقاتّ توام بسمالله
که مرا اهل فیوضاتِ خداوند کنی
سالها پایِ مناجات توام بسمالله
مُصحفِ فاطمه را مُصحفِ تو معنی کرد
با صحیفه همه شب مات توام بسمالله
خط به خط پیش تو تعبیرِ علی را دیدیم
سالها اشکِ سرازیرِ علی را دیدیم
سحرِ فاطمه ما را به سحر برگردان
سمتِ سجادهی خود بارِ دگر برگردان
چشمِ شوریدهی ما را تو به دریا برسان
چشمِ خود را سوی ما نیم نظر برگردان
خاکِ ما خوده تَرَک حضرت باران دریاب
نخلِ خشکیدهی ما را به ثمر برگردان
یک نفَس آه بکش تا که بسوزیم از آه
باز این سوزِ جگر را به جگر برگردان
از درِ خیمه صدایت چقدر بیجان است
ای خداوندِ قضا زود قَدَر برگردان
عمه میگفت که رحمی ، پسرِ سعد ببین
او که اُفتاده زمین تیغ و تبر برگردان
گفت با شمر سنان بوسه به حنجر زدهاند
پیکرش را تو بیا سمتِ دگر برگردان
آه بیمارِ حرم اینهمه از حال نرو
با عصا خاطرِ زهرا سویِ گودال نرو
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_عباس_ع
دریای عشق همدم ساحل نمی شود
بی نُقل یار گرمی محفل نمی شود
بیدل شدن طریقه ی عشاق کربلاست
هر آدمی که عاشق و بی دل نمی شود
ای ساقی حسین سرم زیر پای توست
هر که تو را شناخت که عاقل نمی شود
از کودکی به پای امامت نشسته ای
بی خود کسی خدای فضائل نمی شود
ساقی خانواده علمدار بی نظیر
کرب و بلا بدون تو کامل نمی شود
بعد از تو انعکاس حسین بن فاطمه
دیگر کسی حسین شمایل نمی شود
روز ازل که نام تو را جار می زدند
نقش مرا به نام علمدار می زدند
داری دل ترک زده را بند می زنی
با زلف ماه فاطمه پیوند می زنی
بالا بلند عشق،تو با خاک پای خود
طعنه به ارتفاع دماوند می زنی
پیشانی تو قبله ی خورشید می شود
وقتی به نام فاطمه سربند می زنی
وقتی میان ابروی خود می زنی گره
آتش به آسمان خداوند می زنی
معلوم می شود غضبت برطرف شده
با دیدن رقیه که لبخند می زنی
خود را به آب و آتش صحرای کربلا
تا اهل خیمه تشنه نباشند می زنی
مثل همیشه در دل صحرا الم بزن
حس غرور زینب کبری الم بزن
#مسعود_اصلانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_عباس_ع
ناز دستان تو را دستان زهرا میکِشند
آش نذری تو را هم ارمنیها میکِشند
در جوارت منتِ بیچارهها را میکِشند
دل ، ابالفضلی نمیماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
مَشک وقتی میچکد تقدیر میریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر میریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر میریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر میریزد بِهَم
بر زمین اُفتادهای بد جور آقا درهَمی...
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#سرداران_کربلا
اين دشت نديده است بهاراني از اين دست
بر سينه خود نم نم باراني از اين دست
از كوه بپرسيد چه آمد به سر ماه
در ساحل امواج خروشاني از اين دست
بر پهنه اين خاك عطشناك وزيده است
ناگفته نماند كه چه طوفاني از اين دست
با تير تو را بدرقه كردند كه باشد
بر سفره چشمان تو مهماني از اين دست
بين الحرميني شد و در عرش درخشيد
هر جا كه كشيدند خياباني از اين دست
تاريخ نگاران همه گشتند و نديدند
بر صفحه تاريخ شهيداني از اين دست
از موي پريشان تو الهام گرفتيم
يك عمر در اشعار پريشاني از اين دست
وقتي كه سلاطين جهان تشنه اينند
تا دست بگيرند به داماني از اين دست
ما بين دو دست تو چرا فاصله افتاد
اين قصه چرا داشته پاياني از اين دست
#احمد_علوی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_سجاد_ع
دوم علی و خامس اهل بکا شده
عمرش تمام غرق سجود و دعا شده
او صاحب صحیفه ،چهارم امام عشق
روشنگر حقایق کرب و بلا شده
شاید بدون زائر و صحن و سرا ،بقیع
در احترام اوست که دارالشفا شده
شد افتخار مردم ایران که مادرش
ایرانی است و همسر خون خدا شده
با او بشر به معرفت و حق رسیده است
تا با شکوه «خمس عشر» آشنا شده
او هم کریم مثل کریمان دیگر است
خاک از نگاه اهل کرم کیمیا شده
#محمدجواد_منوچهری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_سجاد_ع
عمری شدم غلام غلامان ساجدین
هستم چو دشت تشنهی باران ساجدین
حیرت زده بپای غم تونشسته ایم
یعقوب شد مفسر ایمان ساجدین
عمری برای نام توگریان ومضطرم
افلاکیان اسیر نمکدان ساجدین
مارا اسیر ناز نگاهت نموده ای
چندین امام گشته نگهبان ساجدین
مضمون عشق عالم هستی فقط تویی
شدعرشیان محقق دیوان ساجدین
(مجنون)هوای مستی پیمانه کرده است
شد معتکف به آیهی قرآن ساجدین
#آرمین_غلامی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_علی_اکبر_ع
و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر
نوشتم اول خط سیدی علی اکبر
خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر
خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر
خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت
علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت
و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی
که برد نام علی را به هر مناره علی
علیست وارث والایی و وقار علی
به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی
حسین بر لبش الله اکبر آورده
خدا برای جهان باز حیدر آورده
به سینه مُهر(( انا فاطمی نسب )) دارد
زمان زمان تبراست، پس غضب دارد
به انتقام،سر از دشمنان طلب دارد
همیشه نعره ی یا فارس العرب دارد...
علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند
بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند
اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد
اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد
قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد
ولی مقابل زینب همیشه زانو زد
حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت
اگر نبود...، علمدارمن رفیق نداشت
میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_
_علی شده ، که برای حسین جان بدهد
چرا بهانه به دست حرامیان بدهد
نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد
نظام لشکر خودکامه را به هم می زد
همین که دور و بر خیمه ها قدم می زد
#مجید_تال
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#صلوات
با هر نفسی که رفت و آمد صلوات
دل در دم و بازدم صدا زد صلوات
در هر صلوات دو محمد(ص) داریم
بر خاتم انبیاء مجدد صلوات
در محفل عاشقان به جای کلمات
ریزد ز لبان شاعران نقل و نبات
عید است دهان خویش را شیرین کن
بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات
هم چشمهٔ کوثر است، هم آب حیات
هم قند مکرر است، هم حب نبات
در بارش چشم و گردش تسبیحش
بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات
گفتی که مرا دوست نداری، صلوات
پا بر سر چشمم نگذاری، صلوات
من عاشق «نه» گفتن مرموز توام
چشم تو اشاره کرد آری صلوات
کوتاه بیا عمر سرآمد، صلوات
تو خوب دو عالمی و من بد، صلوات
از اول اختلاف ما بیخود بود
بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات
چون بود همیشه در سرشتم صلوات
در حکم قصاص او نوشتم صلوات
تا پای قسم به دوست آمد به میان
از خون عزیز خود گذشتم، صلوات
پشت در بسته ایم و چاره صلوات
از داخل خانه شد اشاره صلوات
این صاحب خانه عاشق نام کسی ست
در باز اگر نشد، دوباره صلوات
افسرده اگر شدی برادر صلوات
هر وقت دلت گرفت خواهر صلوات
روح پدرم شاد که می گفت به ما
هر روز نثار روح مادر صلوات
آنگاه که جانم به لب آمد صلوات
آن لحظه که مرغ روح پر زد صلوات
در روز جزا که سر برآرم از خاک
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
گفتند چه ها کردی!؟ گفتم صلوات
دنبال چه می گردی!؟ گفتم صلوات
در بهت شب اول قبرم منکر
فرمود چه آوردی!؟ گفتم صلوات
در بستر احتضار در حال ممات
مادر به نسیم رحمتی یافت نجات
گفتم که چگونه جان به در بردی!؟ گفت:
نذر صلوات، آه نذر صلوات
در سختی روزگار و قحطی امید
آن گاه که هیچ کس به دادت نرسید
وقتی همه درها به رویت بسته شدند
ذکر صلوات می شود شاه کلید
سرزنده منم، من که به هنگام ممات
نوشیده ام از چشم شما آب حیات
در چهرهی چارده علی(ع) نور سلام
بر چشم چهارده محمد (ص) صلوات
#سعید_حدادیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#میلاد_حضرت_علی_اکبر_ علیه_السلام
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
به جلوههای جمال تو ماه خیره شدهست
شکوه وحی در آیینهات ذخیره شدهست
تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی
تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی»
نگاه گرم تو باغ بنفشهکاری بود
در آبشار صدای تو، وحی جاری بود
کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت
ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت...
الا که سروِ خرامانتر از تو، باغ ندید
کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید
تو بازتاب سپهر چهار معصومی
تو سایهپرور مهر چهار معصومی
تجلّیات یقینت به اوج میزد اوج
امید در دل و جان تو موج میزد موج
ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است
ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است
همین که منطق تو منطق رسول خداست
حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست
بلاغت از سخنت میچکد، گلاب صفت
و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت
کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست
که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست
حسین محو تماشای راه رفتن توست
مرو که خون تماشاییان به گردن توست...
الا که گردش تو در مدار حقطلبیست
تو زمزمی و جهان در کمال تشنهلبیست
تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار
که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبیست
بگو جمال جمیل تو را نگاه کند
کسی که عاشق روی پیمبر عربیست
شجاعت تو علیگونه بود روز نبرد
شهامت تو نشانِ نماز نیمهشبیست
به عزت تو و گلهای کربلا سوگند
که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبیست
«هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن نشان بیادبیست»
قسم به آینهها نور مشرقینی تو
سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو
#محمدجواد_غفورزاده
#میلاد_حضرت_علی_اکبر_ علیه_السلام
آفتابی کز تجلی بیقرینش یافتم
در فلک میجُستم اما در زمینش یافتم
ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود
مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم...
این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است
آنکه حق را در جمال نازنینش یافتم...
گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست
لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم
در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال
یادگار رحمة للعالمینش یافتم
در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن
در عبادت همچو زین العابدینش یافتم...
در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند
پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم...
شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین
این حقیقت در وداع آخرینش یافتم
من که سرتا پا گناهم دست حاجت میبرم،
در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
#سید_رضا_موید
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#میلاد_حضرت_علی_اکبر _علیه_السلام
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست
به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی
فزونتر از همه کس، در جهان شباهت توست
از این شباهت بیحد، در اشتباه افتند
که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست...
ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا
نشانهای به سراپای سرو قامت توست
به پیکر تو مجسم، لطافت روح است
عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست
نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است
عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست...
عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان
که لطف و مرحمت بیشمار خصلت توست
📝 #حبیب_الله_چایچیان(حسان)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#سرود حضرت علی اکبر(ع)
همه جا غرق شادی شده از وجود علی اکبر
زمین و آسمون می خونند اومده علیِ اکبر
دل و دین و دنیام ، علیِ اکبره
به خدا که آقام ، علیِ اکبره
عمری هستم مست و غلامت
علیِ اکبر خیلی می خوامت
یاعلیِ اکبر ای گل لیلا (۳)
خنده روی لبای اکبر چه دل نشینه
ذکر لالاییِ اُم لیلا امیرالمومنینه
گل ناز لیلا ، علیِ اکبره
نور چشم بابا ، علیِ اکبره
ماه هر دو عالم ، تاج سر اومد
یار خوب بابا ، گل پسر اومد
یاعلیِ اکبر ای گل لیلا
جوونیِ همه جوونای ما نذر علی اکبر
همه ی هستیمون فدای روی بَدر علی اکبر
رخ زیبای تو ، ِشبه پیغمبره
قد رعنای تو ، دلا رو می بره
شیعه از قدومت چه شادمونه
صفاتو دل من کرده بهونه
یاعلیِ اکبر ای گل لیلا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#سرود زیبای تولد حضرت علی اکبرع
شده دلای همه عاشقان غرق شور دیگری
رسیده از راه برای همه عالم نور دیگری
عود و عَنبر آمده ، نور داور آمده
بر همه دلهای ما ، نور، گُستر آمده
یا علی اکبر مدد (۴)
همین که ارباب نظر بر گل سیمای اکبر کند
نظاره با دیده اش روی زیبای پیغمبر کند
بَه مِیِ ناب آمده ، دُرِّ نایاب آمده
مژده ای عاشق دلان ، جان ارباب آمده
یا علی اکبر مدد
علیِّ اکبر مُزین شده شعبان با اَذکار تو
همه شهیدا دلاشون مُنور شد با اَنوار تو
وارث حیدر تویی ، شِبه پیغمبر تویی
ای گُل حیدر علی ، سَید و سَرور تویی
یا علی اکبر مدد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#رباعیات ولادت حضرت علی اکبر (ع)
#اسفند۱۴۰۱
در شهر مدینه دلبری آمده است
بَه بَه چه گلی چه اکبری آمده است
چون صورت و سیرت نبی را دارد
در بیت حسین پیمبری آمده است
🌺🌸🌺🌸
یکبار دگر جلوه ی سرمد آمد
سر تا به قدم دوباره احمد آمد
چون منطق و خُلق و خوی اکبر نبوی است
ای احمدیان بوی محمد آمد
🌺🌸🌺🌸
شَه زاده شاه کربلا خوش آمد
آئینه ی روی مصطفی خوش آمد
چون هیبت او خِصلت او حیدریَ است
اکبر نَوه ی شیر خدا خوش آمد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
#نیمه_شعبان
آئینِ رونمائیِ آئینه میرسد
یکجا، چارده شبِ آدینه می رسد
قرآن به سر گرفتن و احیا شدن خوش است
وقت سحر، که وعده ی دیرینه میرسد
موعود را بخوان و بمان در رکاب یار
مرهم به زخم حنجره و سینه میرسد
روز بُروز عقده گشایی رسیده است
پایانِ دورِ سفسطه و کینه میرسد
یک قبضه ذوالفقار، برون آمد از نیام
دارد صحیفه از دلِ گنجینه میرسد
دار و ندار فاطمه، دیده گشوده است
یوسف ز چاهِ غیبتِ دیرینه میرسد
هیبت علی، تجلّیِ رفتار، احمدی
گفتار سرمدی و مرامش محمدی
حرفی برای گفتن اگر هست، رو کنیم
دل را تهی ز غیر، به دیدارِ او کنیم
دست از علایقی که شده قیدِ دست و پا
بردار و قصدِ یاریِ او مو به مو کنیم
روزِ ظهور، روز حساب و کتاب نیست
این روزها رَواست که با خون وضو کنیم
نزدیکِ روزِ آمدنِ یار میشویم
فکری برای ماندنِ این آبرو کنیم
وقتِ تهاجم است، تو نشنیده ای مگر؟
باید هجوم و حمله، به سوی عدو کنیم
پس دست روی دست نباید گذاشت، چون
شاید دفاع،،، بعدِ هجومی مگو کنیم!
هر اُمتی بخواب روَد، زیرِ پا شود
باید گذشته، عبرتِ دورانِ ما شود
حَیَّ عَلَی الجهاد! که غفلت مُجاز نیست
دیگر برای بی خبری ها جواز نیست
تنها بصیرت است که بر دادِمان رسد
در فتنه جز غبار و فرود و فراز نیست
هر امتحان که داده ای امروز، رو شود
بی کارنامه هیچ، به یاری نیاز نیست
حقی اگر به گردنِمان مانده، بی درنگ
جبران کنیم، وقتِ قضای نماز نیست
دین را به هر زبان و بیان، یار لازم است
تبیینِ ما به شرطِ فضای مَجاز نیست
باید سَرای درکِ معارف بنا کنیم
هیئت بدونِ علم و عمل، سرفراز نیست
هر کس که با ولیِ خدا، یارِ سرمد است...
بی شک مُریدِ مهدیِ آل محمد است
آنانکه بی عقیده به فرمان رهبرند
در اصل، بی نصیب ز طاعاتِ حیدرند
آنانکه از حسین، سَفیهانه دم زنند
با مسلمِ زمانه، یقین در برابرند
در هر محرم و صفر از روضه دم زنند
در فاطمیه شکلِ عزادار کوثرند
خون را بجای جبهه، به شمشیرِ خود دهند
با پای خویش، راهیِ اُردوی دیگرند
نان و پنیرِ روضه شان، از سفارت است
عینِ ضلالت است، که همدستِ کافرند
هستند بر ولایتِ کفار، سینه چاک
یعنی برای جبهه ی اشرار نوکرند
قومی که در نقابِ تشیع نهان شود
داعش به چهره ی متفاوت عیان شود
گمراه را به غصه ی صاحب زمان چکار؟
مغضوب را نشانه ای از شیعیان چکار؟
وانرا که پِی، به نقشه ی دشمن نمیبرد
با هجمه های فتنه گران، بی امان چکار؟
با رازهای خیمه نشین آشنا شدن...
در خانه های پُر ز گنه، در نهان چکار؟
دم از وصالِ روی امامِ زمان زدن...
با صد خیال و آرزوی بیکران چکار؟
بی سنخیَت به صاحبمان، صِرفِ اِدعا
در انتظار روزِ فرج، خوش گمان چکار؟
در جنگِ نرم، آنکه بماند ز کار خویش
در جنگ سخت، فیضِ حضورش عیان چکار؟
باید که با امام زمان، همزمان شویم
شاید که با دلش سحری همزبان شویم
ما درسهای دین خدا را چه کرده ایم؟
یا همنشینیِ علما را چه کرده ایم؟
همراهِ اشکِ روضه و سوز و گدازِ خود
عمری، وصیت شهدا را چه کرده ایم؟
درسی که از مودّتِ زهرا گرفته ایم
آن را به وقت یاریِ مولا چه کرده ایم؟
ناموسِ کبریا، چه شد آمد به کوچه ها؟!
ما با ندای غربتِ زهرا چه کرده ایم؟
ناموسِ سیدالشهدا دیدنی نبود!
با غصه های زینب کبرا چه کرده ایم؟
بعد از شنیدنِ غمِ مهدیِ فاطمه
صبح و مسا، غمِ اُسرا را چه کرده ایم
تا انتقامِ قافله خون گریه میکنیم
جان در رکاب یوسف او هدیه میکنیم
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نیمه_شعبان
دوباره رفت زمستان ولی بهار نیامد
جهان کهنه ی ما با شما کنار نیامد
زمین به گیسوی خود گل زد و کنار خیابان
نشست و وعده ی شادی سر قرار نیامد
چه وردها که نخواند آسمان به گوش درختان
یکی از این همه شاخه به برگ و بار نیامد
غبار روبی هر کوچه را به جشن نشستیم
ولی مسافری از جاده ی غبار نیامد
به جزکلاغ، کسی پر نزد حوالی دنیا
صدای خوش خبری غیر قار قار نیامد
به خانه باز نگشتی و بی تو هیچ خدایی
به سرسلامتی قوم انتظار نیامد...
#سودابه_مهیجی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
در ارض وسماوات دگر جشن وسرور است
دربیت امام عسگری شمیم نور است
نرگس به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی عسگری دگرغصه بدور است
او مایه فخربشر وامید زهراست
برخلقت او خالق دادار فخور است
اومهدی موعود امام بشراست او
اومنتظر اذن خدا وقت ظهور است
اومنتقم خون حسین جدغریب است
از حیث عمل در ره جدش به عبور است
مهدیست امام بشر وحجت آخر
لایق به خلافت علی ماه فکور است
مامنتظران درصف موعودنشستیم
نوکر به درصحن وسرایش به وفور است
روزی که به دنیا زده پا مادر او گفت
تبریک همه در طبق شادی وشور است
مهدیست امام بشر و حجت عالم
عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است
#آرمین_غلامی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
جمال غیب و شهود است این که می آید
تمـام رحمت و جود است این که می آید
شعیب و صالح و هود است این که می آید
عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید
زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش
سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش
تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش
حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش
مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش
به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش
خـروش لشکر او انتقام خون خداست
نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست
نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند
رخ نیـاز بـه درگـاه بــینیـاز کند
مسیح پشت سر حضرتش نماز کند
برای بیعت او دست خـود دراز کند
نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند
برای یاری او زنده گشته، صف بستند
بیا که حجر ز هجر تو اشک می بارد
بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد
بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد
بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد
بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست
بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست
بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا
بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا
بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا
بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا
بیا که «میثم» دل سوخته به محضر تو
گلاب اشک فشاند به خاک مادر تو
#استاد_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
پیش مرگت می شود آن لحظه آقا نوکرت
العجل آقا! بیا چشم انتظاری ها بس است
در فراقت اشک ها و بی قراری ها بس است
اشک ها ی ما که یک لحظه به درد تو نخورد
ناله ها و ضجّه ها و گریه زاری ها بس است
تا به کی جمعه به جمعه ذکر ندبه سر دهیم
ندبه و خون دل و شب زنده داری ها بی ایت
معصیت، پاکی دوران جوانی را گرفت
ما جوان ها را کمک کن، شرمساری ها بس است
باید آقا درد غربت را فقط فریاد کرد
گوشه گیری های ما و راز داری بس است
با ظهور خود بیا و مادرت را شاد کن
قلب ویران مرا با مقدمت آباد کن
#محمد_فردوسی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
ای مظهر صفات خدا أیها العزیز!
بی تو چه عیدی و چه عزا؟!، أیها العزیز!
امسال نیز نیمه ی شعبان رسید و رفت
مجلس تمام گشت، بیا أیها العزیز!
تو خود کریم هستی و از نسل ذوالکِرام
پُر کن دو دست خالی ما أیها العزیز!
یک نَظرَةً رَحیمَة بر این قلب پر گناه
کافی ست با نگاه تو، یا أیها العزیز!
فرموده اند نیمه ی شعبان بگو: حسین
ما را ببر به کرب و بلا أیها العزیز!
یک روضه از اسارت زینب بیا بخوان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
#علی_اصغر_انصاریان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#سرود ولادت حضرت مهدی
مژده آی دلای منتظر مونس عاشقا اومد
هم نوا بخونید سرود عاشقی که آقا اومد
گل باغ خدا شه ِ دلربایی
گل نرگس آقا تو امیر مایی
می ریزه اشک من دونه به دونه
هر کی دوسش داره با من بخونه
یوسف فاطمه ای گل نرگس(۳)
باز میباره امشب از اوج آسمونها یه ستاره
دل من اسیر سیاهی ِ زلف و روی نگاره
یوسف فاطمه تویی آرزویم
ای امید همه تویی آبرویم
نور چشم زهرا اومده دنیا
قبله ی قلب ما اومده دنیا
یوسف فاطمه ای گل نرگس
آسمون غروبای جمعه برا تو دلش می گیره
چشمای خیس من میگه کِی میایی که خیلی دیره
فدای قدمهات همه ی وجودم
همه تقدیم تو غزل و سرودم
خونه ی دل من شده مصفا
طبع پر شور من شده شکوفا
یوسف فاطمه ای گل نرگس
#مرتضی شاهمندی
#سرود تک یا شور زیبای ولادت صاحب الزمان (عج)
باز دلم میگیره بهونه ، به عشق تو داره می خونه
از شادی قلب من آقاجون ، راهیِ کوی جمکرونه
کوچه شد پُرِه نورریسه،چشم من از قدمهات خیسه
توی دفترِ مِهرت آقا ، دل حرف عاشقی می نویسه
یوسف زهرا اومده ، گوهر دریا اومده ،
درمون دردا اومده ،
یا اباصالح
گل نرگس خوش اومدی (۳) یا بااصالح ۲
با عشق تو همش بهارم ، جونم رُو نذر تو میارم
از دوریت جمعه ها رُو آقا،توی تقویم خودمیشمارم
فاطمه صولتی یامهدی ، طاووس جنتی یا مهدی
مثل عموی خود ابوالفضل ، مظهر غیرتی یامهدی
آرزوی دل همه ، تویی تو عشق فاطمه
بی تو دلها پر از غمه
یا اباصالح
گل نرگس خوش اومدی (۳) یا اباصالح
دلبر دل های شیدایی ، امید مادرت زهرایی
اگر چه عاشق تو هستیم ، اما تو بی کس وتنهایی
یامهدی شور دل بیتاب ، بیا و این دلم رُو دریاب
وعده ی ما ایشالا با تو ، اربعین کربلای ارباب
عمری هستم غلام تو ، منم آقا به دام تو
سند دل به نام تو
یا اباصالح
گل نرگس خوش اومدی (۳) یا اباصالح
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی