#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی
تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی
بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم
عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی
این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم
من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی
تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم
من کمترم که گویم، از آتشم رهانی
مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم
تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی
پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم
شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی
عفو از کرامت توست، قهر از عدالت توست
هم عفو از تو آید، هم قهر می توانی
از بس کریم هستی، با من قرار بستی
من اشک خود فشانم، تو خشم خود نشانی
در عین رو سیاهی، خواهم از تو الهی
هم من تو را بخوانم، هم تو مرا بخوانی
میثم به در گه حق، باشد دو ارمغانت
شعری که می سرایی، اشکی که می فشانی
#استاد_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_زمان_عج
#مناجات
#غزل
نمیدانم چه کردم که به هجرانت دچارم من
میان میکده هستم ولی بی اختیارم من
نمیدانم کجابودم، به کی گفتم دعایم کن
فقط آنقدر میدانم بجز تو کس ندارم من
خبردارم پریشانی ز دست این گناهانم
خبر داری پشیمانم خراب روزگارم من؟
نه بار و توشه آوردم، نه ظرف خالی آوردم
دو تا دست تهی دارم، ولی با اعتبارم من
گدایت نیمه شب دور و بر این خانه می آید
علی جان باز کن در را، بیا چشم انتظارم من
شنیدم بعد مرگم می بری روح مرا باخود
شنیدم دوستم داری که با تو همجوارم من
علی جان بوترابی و یداللهی که از اول
مرا از گل در آوردی ولی گرد و غبارم من
مرا از کعبه راندند و گمان کردند دلگیرم
چه بهتر به بیابان نجف سر میگذارم من
بغل کردی مرا یک شب، ضریحت را بغل کردم
از انگور تو خوردم که خرابم من خمارم من
توئی ممسوس ذات الله و ذات پنج تن حیدر
علی محتاج ذات اقدس تو بیشمارم من
میان سجدهء زهرا تجلی میکند اسمت
در انوارت نمی بینم بجز پروردگارم من
فقط سربند یازهرا به سربستی شب معراج
که مدهوش شمیم آن شهید بی مزارم من
به اذن فاطمه، دست مرا فوراً گرفت ارباب
به الطاف حسین بی سرت امیّدوارم من
شنیدم مادرش می گفت عزیزم سخت جان دادی
کسی آبت نداد اینجا بنیّ بیقرارم من
ز خیمه خواهرش می آمد و بر سر زنان می گفت
به زحمت نیزه ها را بر تن تو می شمارم من
تو افتادی به روی خاک و صد پاره شدی اینجا
تو را جمعت کنم با چه؟ ببین در انکسارم من
صدای نیزه داران و حرامی ها به گوشم خورد
میان این همه غوغا ببین در اقتدارم من
#رضا_دین_پرور
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
#محمد_سهرابی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_بقیع
زمزم کعبه ی جان چشمه ای از جام تو شد
پای دل آمد و مشغول به احرام تو شد
آسمان منظری ات را قلم عشق نوشت،
واژه غم پرورِ مهجوری اکرام تو شد.
یاد دریاست مرا خاطرت ای خاکِ حیات،
کین مزاران،گوهران اند وصدف نام تو شد
ای بلند از نفحاتت همه آوای خدا،
نام فردوس برین آمد و ایهام تو شد
کفتران سر ز قدم ها نشناسند و مدام،
مقصد گردششان دایره ی بام تو شد
در وجودت چه نهان است بگو صاحب گنج،
که چراغ دوجهان صفحه ی زرفام تو شد
#محمد_حسن_جنتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
🔹توصیه مهم استاد فاطمی نيا رحمه الله علیه برای روزهای پایانی ماه مبارک رمضان🔹
از اولياء الهي ، سينه به سينه ، يك يادگاری دارم كه عمل به آن بركات فراوانی دارد
ماه مبارك رمضان ، اين ضيافت الهی را با يك زيارت جامعه كبيره به اخر برسانيد .
در اثر اين عمل، اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقول ما خارج است و روزی به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگری به كار نخواهد آمد...
هدیه به روح استاد ، صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#وداع و حسرت ماه مبارک و انتظار مُحرم
گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره
زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره
چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی
سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی
خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود
به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود
سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش
کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش
فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود
میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود
گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟
بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟
اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی
دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی
اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد
دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#زمزمه وداع با ماه رمضان
# فروردین ۱۴۰۲
ماه خدا ، خدا نگهدارت
دارم به دل امید دیدارت
یادم نمیره لطف بسیارت (خدانگهدار)
تا کرده ای عَزم سفر اِی وای
دل از فِراقت خونجگر اِی وای
ای همدم وقت سحر اِی وای (خدانگهدار)
اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو
سی شب کنار سفره ات بودم
مونس وقتِ سحرت بودم
همپای ذکر و روضه ات بودم (الحمدلله)
خوشا بحال اون که فهمیده
درشب قدر لطف خدا دیده
خدا گناهانشو بخشیده (خوشا بحالش)
اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو
از بار معصیت ببین خستم
دل به امید کرمت بستم
بر خوان رحمتِ تو بنشستم (ای ماه غفران)
وقت وداع با تو چقدر سخته
ولی دلم از همه بُگسَسته
چونکه بسوی کربلا رفته (الحمدلله)
اِغفر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو
اسم وداع اومد دلم خون شد
هر دیده با این روضه گریون شد
نرو که زینبِ تو محزون شد (حسینِ زهرا)
صبری نما حسین کس و کارم
رحمی نما به این دل زارم
بوسه به حُلقومت بدهکارم (برادر من)
حسین فاطمه حسین جانم (۳) حسینِ مظلوم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#وداع_با_ماه_مبارک
خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه
خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه
خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها
خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا
همه هستم رفته از دستم، امید دل را به تو بستم
ای خدا العفو، ای خدا العفو
اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور
مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر
مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر
مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر
نما ای مه آبرو داری، که داری با من سرِ یاری
ای خدا العفو، ای خدا العفو
سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما
چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما
ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان
مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب هجران
به تاب و تب عادتم دادی، به اشک شب عادتم دادی
ای خدا العفو، ای خدا العفو
کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من
نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من
شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی
مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی
منو هجر صاحب این ماه، تو و یاری در تمام راه
ای خدا العفو، ای خدا العفو
مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت
نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت
مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا کوچۀ نیلی
گهی خواندی روضۀ پهلو از غم بازو یا غم سیلی
بیا و کار خدایی کن، مرا دیگر کربلایی کن
نینوایی کن، نینوایی کن
#محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
.
#مناجات_با_خدا
گریز به #امام_حسن_علیه_السلام
مانده ام بی کَس و بی یار،مرا یاری کن
باز هم از منِ درمانده طرفداری کن
بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم
بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن
معصیت در دل مُرداب فرو بُرد مرا
تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن
بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت
بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن
اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم
پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن
وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد
سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن
در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند
منِ غفلتزده را تشنه ی بیداری کن
روی قلبم بنویسید:گرفتارِ رضا...
سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن
بی پناهیم،پناهِ همه ی ما..،زهراست
زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن
بَرده ام..،برده ی بی قیمتِ بازار نجف
حلقه در گوش همین برده ی بازاری کن
دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم
پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن
جان آقای غریبی که ندارد حرمی
دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن
گریه بر داغِ حسن ارثیه ی اجدادیست
ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن
روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد
گریهکُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن
.
.
پیش چشمان پسر،مادر او سیلی خورد
آی ناموسپرست! از غم او، زاری کن
جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود...
قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن!
میخِ در با همههستیِ حسن بد تا کرد
پای خود را به حریم پرِ زهرا وا کرد
#بردیا_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
.