eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگذاشتند به او سجده کنند! کم هست کسی که بین سلطنت عقلی شدید و بین محبت جمع کرده باشد. مرحوم امام خمینی- رحمت الله علیه- خیلی در این جهت قوی بودند؛ یعنی هم در سلطنت عقلانی و هم در عرفان و هم در جهات اجتماعی و روابط عمومی خیلی مسلط بودند و این خیلی حرف است! پیرمردی بود به نام آقای فخار، که در اول انقلاب، درب فیضیه تسبیح درست می‌کرد. سال چهل و دو این آقای فخار مستخدم امام بوده؛ این شخص می‌گفت: در همین خانه امام که الآن در محله یخچال قاضی قم هست، یک عروس و دامادی از کرمانشاه آمده بودند و می‌خواستند امام عقدشان را بخوانند. آن وقت مرحوم امام یکی از علمای فاضل قم و این عروس از عشایر کرمانشاه بود؛ وقتی که مقابل امام رسیدند، مرحوم امام روی تشک نشسته بودند، این عروس خانم نمی‌دانست چه جوری احترام کند؛ لذا افتاد روی زمین و خواست که سرش را پائین بیاورد؛ مرحوم امام حس کردند که عروس خانم می‌خواهد سجده کند! خیلی سریع از روی تشک برخاستند و خودشان را به یک چشم به هم زدن به این زن رسانده و او را از این کار نهی کردند. این خادم گفت: من چنین حرکت و چنین سرعت عملی را از امام نه قبل و نه بعد ندیده بودم! ایشان در این جهات خیلی قوی و خیلی اهل مراعات و اهل شرع بودند. کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌ @babollharam
پاره ی قلب مصطفایی رضا نجل علی مرتضایی رضا خصائلت بود به سان زهرا به خلق و خو تو مجتبایی رضا شجاعت و کرامتت حیدری ز نسل شاه کربلایی رضا مظهر تقوای الهی تویی روح صلاتی و دعایی رضا تو سعی بین مروه و صفایی معنی کعبه و منایی رضا هرچه بگویم به مدیحت کم است تو فوق هر مدح و ثنایی رضا عالم هستی شده حیران تو ز لطف حق رمز بقایی رضا امام مهربان عالم تویی تو مظهر شرم و حیایی رضا ز بس رئوف و مهربانی شما یار غریب و آشنایی رضا پناه عالمی تو در خراسان نور دل اهل ولایی رضا به اذن حق ای گل باغ بهشت همچو علی گره‌گشایی رضا ای کرمت شامل کل عالم به درد عالمی دوایی رضا شرمنده ی کرامت، کرامت ریز خورت حاتم طایی رضا ای مه آسمانی ولایت تو روشنی دل مایی رضا کعبه ی دل هایی و شمع وجود ز بس که خوب و باصفایی رضا همچو نبی و حیدر و فاطمه شافع فردا و جزایی رضا باب حوایجی تو همچون پدر سر تا قدم لطف و عطایی رضا ما همه ذره و تو خورشید دین به قلب ما نور و ضیایی رضا سائل درگاه تو حاجت رواست تو دستگیر هر گدایی رضا ما همه ریزه خوار سفره ی تو تو صاحب جود و سخایی رضا بهر زیارت حریمت آقا امشب شده دلم هوایی رضا عاقبت ای زینت کل هستی در ره دین شدی فدایی رضا ای گل پرپر شده از ظلم و کین به درد و غم تو مبتلایی رضا به دست دشمنان بی دین و پست تو کشته ی زهر جفایی رضا تا صف محشر ای گل فاطمه تو مقتدای این (رضایی) رضا @babollharam
باز هم دلتنگم و با حسرتِ خیلی زیاد می نشینم در خیالم گوشهٔ باب الجواد(ع) عاشقانه، با تواضع؛ از سرِ عادت که نه! عرض کردم یک سلام از عمق جان؛ با اعتقاد بر فرازِ گنبدت میگردد از روز ازل باد دور پرچم و پرچم کماکان دورِ باد لحظه لحظه جلب کرده چشم هایم را به خود عشقبازی هایِ خیلِ نوکرانِ خانه زاد هم عرب، هم از عجم مشغولِ پابوسیِ تو ای بر این عشقِ إلهي صد هزاران «إن یکاد» رأفتَت شد آشکار آنجا که دیدم در حرم میشود همصحبتِ علامه ها یک بیسواد عشق تو همواره از نسلی به نسل دیگر و دارد از شهری به شهرِستانِ دیگر امتداد ترک و لر، مازندرانی، اصفهانی و قمی دور تو گشتند و حیران ماندم از این اتحاد هر که بر لطف تو رو زد آبرویش حفظ شد بُرد کرد آنکس که بر آقایی ات کرد اعتماد روضهٔ جدت به یادم آمد و جاری شد اشک تا که دیدم پیرمردی بر عصایش تکیه داد * تکیه زد با تشنگی بر نیزهٔ تنهایی اش رفت و در گودال زخمی شد تنش خیلی زیاد! @babollharam
مسیر نور در اوج رهایی رسیده تا افق های جدایی شنیده شد صدای آشنایی ز اطراف حریم کبریایی... ندا آمد:الا یا اهل العالم چهل شب مانده تا ماه محرم شراب سرخ با پیمانه ای گفت کبوتر وقت ترک لانه ای گفت جنون عشق در دیوانه ای گفت شنیدم شمع با پروانه ای گفت بسوزی پا‌به‌پای من در این غم چهل شب مانده تا ماه محرم سرِ بازار با قدی خمیده عصای پیری بابا رسیده خودش با شانه ای بیرق‌کشیده برایم پیرهن مشکی خریده عجب رختی شود این رخت ماتم چهل شب مانده تا ماه محرم از این دنیای پوچِ هیچ‌مقدار ز دست روزگار مردم آزار گرفتارم گرفتارم گرفتار اجل دست از سرم بردار..،بردار به من مهلت بده ای مرگ..،این دم چهل شب مانده تا ماه محرم شبیه بادها باشیم ای کاش رهاتر از رها باشیم ای کاش شکوهِ ربنا باشیم ای کاش مُحرم کربلا باشیم ای کاش همین امشب بده اذن مرا هم چهل شب مانده تا ماه محرم هبوط ماه،چشمِ روشن تو چه بد بوده‌است طرز کشتن تو به دست کیست آن پیراهن تو دگر وقتی نمانده تا تن تو شود در زیر سم اسب درهم چهل شب مانده تا ماه محرم نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..،بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چهل شب مانده تا ماه محرم چه می شد دور تو بلوا نمی شد برای غارتت دعوا نمی شد رقیّه خانمت تنها نمی شد سنان پایش به خیمه وا نمی شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم چهل شب مانده تا ماه محرم @babollharam
ای گل گلزار عصمت یا علی موسی الرضا شافع فردای امت یا علی موسی الرضا هشتمین خورشید دین حبل المتین شیعه ای ای سراپای تو نعمت یا علی موسی الرضا چون علی و فاطمه همچون حسین و مجتبی روح صبر و استقامت یا علی موسی الرضا تو رئوف عالمی و مقتدای شیعیان هشتمین شمس هدایت یا علی موسی الرضا همچو آباء کرامت در همه عالم تویی منشأ جود و کرامت یا علی موسی الرضا بر همه عالم بود، ای نور چشم مصطفی لطف و جودت بی نهایت یا علی موسی الرضا ای وجودت منشأ خیرات و حسن لم یزل در کرم هستی قیامت یا علی موسی الرضا نه فقط شیعه بود ریزه خور خوان شما عالمی شد مبتلایت یا علی موسی الرضا جنت و رضوان شیعه تا صف محشر بود آن حریم با صفایت یا علی موسی الرضا بوی جنت می وزد بر جان جمله عاشقان زان حریم جان فزایت یا علی موسی الرضا شد بهشت شیعیان اهل بیت مصطفی مرقد و صحن و سرایت یا علی موسی الرضا می شود درد تمام عالم هستی دوا در همین دارالشفایت یا علی موسی الرضا بس که خوب و مهربانی ای سراپایت کرم بر همه داری محبت یا علی موسی الرضا روز محشر، در صراط و وقت میزان و جزا می کنی از ما شفاعت یا علی موسی الرضا فخر دارم بر تمام عالم هستی که من می کنم مدح و ثنایت یا علی موسی الرضا ای گل موسی بن جعفر شکرلله بوده است شاملم لطف و عطایت یا علی موسی الرضا از طفولیت ز لطف خاص حی کبریا گشته ام من آشنایت یا علی موسی الرضا فخر من باشد که با مِهر و ولا و حب تو گشته‌ام من غرق رحمت یا علی موسی الرضا گرچه خارم در گلستان نبی و آل او بر شما دارم ارادت یا علی موسی الرضا هستم ای نور خداوندی تمام عمر خود مستمند یک دعایت یا علی موسی الرضا در تمام طول عمرت ای امام متقین شد رضای حق رضایت یا علی موسی الرضا از مدینه تا خراسان ای گل گلزار دین آمدی با عز و شوکت یا علی موسی الرضا یاد درد و رنج و غم های تو ای مولای من سوزم و گریم برایت یا علی موسی الرضا قرن ها بگذشته از داغ شما اما هنوز می رسد بر جان نوایت یا علی موسی الرضا در غریبی ای صفابخش قلوب شیعیان تو کشیدی رنج و محنت یا علی موسی الرضا از حسادت دشمن دور از خدایت بارها بر تو بنموده جسارت یا علی موسی الرضا در غریبی جان سپردی ای امام مهربان جان من گردد فدایت یا علی موسی الرضا منتظر بودی برای دیدن ابن الرضا تا بیاید در کنارت یا علی موسی الرضا از مدینه پاره ی قلبت جواد آمد ز راه گرید و نالد برایت یا علی موسی الرضا در خراسان ای شهید کینه ی مأمون دون شد به پا بزم عزایت، یا علی موسی الرضا از غم داغ تو شور محشر دیگر به پاست شد خراسان کربلایت یا علی موسی الرضا من (رضا) عبد و غلام و نوکر درگاه تو هستم از لطف خدایت یا علی موسی الرضا @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آبروی عرش خدا ، صاحب الزمان (عج) ای آفتاب ارض و سما ، صاحب الزمان (عج) ای گوشه ی نگاه پر از نور و رحمتت درمان بی قراری ما ، صاحب الزمان (عج) عمری گذشت بر من و یک بار هم هنوز نشنیده ام صدای تو را ، صاحب الزمان (عج) در ندبه های جمعه صدا می زنم تو را یَابنَ البُدورِ ، وَ النُّجَباء ، صاحب الزمان (عج) در روزگار سختی و در دورِ امتحان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان (عج) ای ماه حیدری نسَب و هاشمی تبار کی می رسد به سر ، تبِ دوران انتظار ما بسته ایم دل به بلندای شال تو آب حیات ماست ، خیال وصال تو در انتظار آمدنت ، ای گلِ امید هر کوچه هست روی لبش نام یک شهید این شهر با قدوم شهیدان معطّر است آرامگاه روشن گل های پرپر است آری امام گفت : " کجا در همه جهان دارد کسی سراغ همانند اصفهان؟ شهری که در تلاطم یک روزِ پُر عزا تشییع کرده سیصد و هفتاد لاله را اما هنوز پا به رکاب شهادت است با قلب داغدیده پر از استقامت است ما داغ گریه بر دل داعش گذاشتیم سر خم نکرده ایم ولو سر نداشتیم با تورجی و همّت و خرّازی آمدیم دلخون شدیم و غرق سرافرازی آمدیم در قلب ما محبّت زهرای اطهر است امّید ما به ذکر توسّل به مادر است انسیّه و مطهّره و کوثر و بتول او جان پناه حیدر و جان پیمبر است وقتی که دل ، شکسته شد و راه ، بسته شد چشمانِ عالمی نگران بر همین در است آتش زبان به کام بگیر و خموش باش بر روی خاک ، معنیِ آیاتِ کوثر است دیگر چه طور فاطمه (س) طاقت بیاورد وقتی طنابِ ظلم به دستانِ حیدر است برخیز ای حیات دو عالم به دستِ تو پهلوی عشق می شِکند با شکستِ تو @babollharam
رضا راضی به رضوان خدا بود ز آدم های پوشالی جدا بود ز علمش عالِم آل محمد چه غوغایی به هر مجلس به پا بود به هر کس از کتاب دینی او جوابی در خورش چون کیمیا بود چه زیبا آن حدیث نغز و نابش که حک بر روی الواح طلا بود ز اخلاق نکو و از صفایش عدو مجذوب او چون اصدقا بود کمک می کرد چون رویش ز سائل نهان می کرد از بس با حیا بود امان از آن دمی کز جور مأمون به ره بنشست و بر رأسش عبا بود الهی عسکری در روز محشر بگویی شکر او از ما رضا بود @babollharam
🍃🏴 نذر شهادت سلطان خراسان 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- میرسد روی لبم آهسته جان یأبن الشبیب در وجودم آتشی دارم نهان یأبن الشبیب نا ندارم! با تو دارم در خیالم گفتگو با نگاهی نیمه باز و نیمه جان یأبن الشبیب زهرِ در انگور جانکاه است و از فرطِ عطش شعله ور شد هم دهانم، هم زبان یأبن الشبیب دستهایم را که برمیداشت روز و شب قنوت ناتوان؛ افتاده از کار آنچنان یأبن الشبیب با دو پایِ سرد و لرزان بیهوا خوردم زمین حال و روزِ احتضارم شد عیان یأبن الشبیب روی خاکِ حجره مثل مار می پیچم به خود بود جسمَم کاش زیر آسمان یأبن الشبیب بود جسمم کاش خنجر خورده؛ زیر آفتاب جانِ من از جدّ عطشانم بخوان یأبن الشبیب بیقرارم از غمش! باید پریشان جان دهَم از غم ِ آن پیکرِ نیزه-نشان یأبن الشبیب از غم ِ سنگی که محکم خورد بر پیشانی اش از هجوم ِ نعل ها بر استخوان یأبن الشبیب از تنِ عریان که شد خونِ قفا بر آن کفن از عقیقِ سرخِ دستِ ساربان یأبن الشبیب از طناب و دستهایِ عمه زینب(س)وای...نه... از غروب و غربتِ وقتِ اذان یأبن الشبیب جان سپردم! از نفس انداخت بیطاقت مرا- روضهٔ بزم یزید و خيزران یأبن الشبیب! @babollharam
بهر حاجات اگر دست دعا برخيزد دلبري هست به هر حال به پا برخيزد لطف آقاي خراسان ز همه بيشتر است هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد آه در سينه ي عشاق به هم مرتبطند وقت نقاره زدن ناله ي ما برخيزد جرأتش نيست كسي حرف جهنم بزند گر پيِ كار ِ گنهكار ز جا برخيزد زائر آن است كه در كوي تو اُتراق كند آنكه در عرش نشسته ست چرا برخيزد؟ تا به دستِ كرم تو به نوايي نرسد از سر ِ راه محال است گدا برخيزد بر سر خاكم اگر آهوي تو گريه كند از تمام جگرم بانگ رضا برخيزد حرمت زودتر از كعبه مرا حاجي كرد حج ما آخر ذي القعده به پا برخيزد اكبر _ لطيفيان @babollharam
به کارم گیر افتاده خودت مشکل گشایی کن در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن میلانی (شاکر) @babollharam
خاطرم هست گریه‌ی مادر حال و روز مرا به هم می‌ریخت قطره قطره نمای گنبدتان از دوچشمان مادرم می‌ریخت منم آن کودکی که صدها بار گم شدم در میان زائرها کاش پیدا نمی‌شدم هرگز مثل قافیه های شاعرها یادتان هست اولین دفعه ذوق کردم برای گلدسته؟ من همان کودکم که با لطفت قد کشیدم به پای گلدسته پایِ بستِ حرم شدم پابست دل خود را به پنجره بستم آنقدر از شرابخانه ی تو آب انگور خورده ام مستم تا میان حرم رسیدم از قید و بند جهان شدم آزاد آدم احساس می کند شاه است بعد سجده میان گوهرشاد تو و ایل و تبار تو سلطان بنده‌ی بنده زاده‌ات هم من سرور خانواده ی من تو نوکر خانواده ات هم من هرکجا خورده ام زمین گفتم "یار بی دستی‌ام امام رضاست" بارها گفته‌ام فقیرم من "همه‌ی هستی‌ام امام رضاست" گردنم زیر دِین لطف شماست من نمک گیر این حرم هستم جای دیگر ندارم آقاجان من که زنجیر این حرم هستم سروَری که در این حرم دیدم با گداها کنار می آید دل ما را ببند یک گوشه گاه این دل به کار می آید تو به ما لطف کرده ای دائم ولی از ما همیشه لجبازی این گدا هم گدا نشد آخر نکند دورمان بیندازی؟! _رحیمی @babollharam
من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمانِ تو تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم باشم کنار خوان تو من از همه در رانده ام، من رانده ای و امانده ام یا خوانده یا ناخوانده ام اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد جُز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم،گفتی به تو سر می زنم من هم مکرّر می زنم کو عهد و کو پیمان تو؟ سوی تو رو آورده ام ای خُم سبو آورده ام من آبرو آورده ام کو لطف بی پایان تو حال من گوشه نشین با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام چون خار در بستان تو علی_ انسانی @babollharam
یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفت یک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت افسوس ذکرهای لبم ناشنیده ماند دادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت صورت به صورت در صحنش گذاشتم در گفت: آهِ گرم کشیدی بیا گرفت بالای سر نشستم و دیدم که جبرئیل یک پر گذاشت در صف و از پیش جا گرفت بالای سر نشستم و دیدم که عاشقی خواند از فضائل تو و بعداً عبا گرفت دیوانه ای که عقل طلب کرد از شما بالای سر نشستم و دیدم عصا گرفت بالای سر نشسته ام و حدس میزنم پائین پای تو چه کسی را شفا گرفت پرسیدم از نسیم، کجایی؟ جواب داد با بوسه ای که از لب گلدسته ها گرفت سمت زیارتم بشتابید چون که اشک امشب ضریح چهره ی ما را طلا گرفت رضا_ جعفری @babollharam
در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتراست بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است گر بنا باشد دلم را جز تو آبادش کند این دل ویران همان ویرانه باشد بهتراست جان من آقا مرا سرگرم کاشی‌ها مکن میهمان مشغول صاحب‌خانه باشد بهتراست صحنتان را می‌زنم برهم، جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است مدّعی در این حرم از سیر بالاها مگو این کبوتر فکر آب و دانه باشد بهتر است گنبدت مال همه؛ باب الجوادت مال من جای ما پشت در میخانه باشد بهتراست من که هربار آمدم اینجا گنهکار آمدم توبه هم قولش اگر مردانه باشد بهتر است تا شب قبرم که می آیی برای دیدنم این دل ما پیش تو بیعانه باشد بهتر است صبح محشر هم خودت دنبال کار ما بیفت پشت ما توصیه‌ی شاهانه باشد بهتر است گریه کردم شانه‌ی گرم ضریحت بغض کرد وقت گریه سر روی یک شانه باشد بهتراست کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرین تر است روزی ماهم از این کاشانه باشد بهتر است اشک میخواهم ز تو دریای «فَابکِ للحسین» رزق ما از جام سقاخانه باشد بهتراست پرچمی @babollharam
مریض آمده اما شفا نمی خواهد قسم به جان شما جز شما نمی خواهد برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم: مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟ دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد همین قدر که غباری بر آستان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد تو آشنای خدایی، کدام رهگذری در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟ ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟ به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق» دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد _صرافان @babollharam
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن امتحانی کن، ببین اینجا چه حظّی میدهد یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن شمعها! نجوای با خورشید میدانید چیست؟ اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن بیت هشتم هدیه ای از سوی قم آورده است بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن صرافان @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتیبه و پرچم باب الحرم
☑️بند اول رسیده لحظه های آخر با دلی غرق خون و مضطر تک و تنها میون حجره میزنم دست و پا تو بستر با دله شعله ور می‌سوزم زخمیه بال و پر می‌سوزم چوم امام حسن از زهر و درد و سوز جگر می‌سوزم ارث رسیده به من مثل امام حسن بسوزه پیکرم خدا خدا خدا از کینه و شرر از عطش جگر از زهر همسرم خدا خدا خدا امون ایدل فغان ازین درد ☑️بنددوم از بی مهری دیگه دلگیرم جوون هستم به ظاهر پیرم سوت و کل می کشن کنیزا می کنن ای خدا تحقیرم دیگه از دست و پا افتادم رو زمین بی صدا افتادم تو راه پشت بام با صورت به روی پله ها افتادم مجال اه نبود حتی یه چاه نبود که دردو دل کنم خدا خدا خدا پشت و پناه نبود یه تکیه گاه نبود که درد و دل کنم خدا خدا خدا خدا امون ایدل فغان ازین درد ☑️بندسوم شده حالم خراب از این زهر میکشم هی عذاب از این زهر نرسوندن به لبهام آبی جیگرم شد کباب از این زهر ..... دیده گریون لبای تشنه قلب داغون لبای تشنه مثل جدم حسین جون میدم دله پرخون لبای تشنه می‌سوزم از جفا از درد بی دوا بیاد کربلا حسین حسین حسین (ع) بیاد پاره تن شهید بی کفن غریب سر جدا حسین حسین حسین (ع) سیدالعطشان سیدناالمظلوم سیدنا الغریب غریب غریب غریب @babollharam
کتیبه و پرچم باب الحرم
(امام جواد ع) عالم هستی شده غرق عزا و شور و شین هر دلی امشب بود در کربلای کاظمین یا جواد ابن الرضا۲ کشته گردیده جواد ابن الرضا از زهر کین قلب جمله شیعیان از داغ او گشته غمین یا جواد ابن الرضا۲ ام فضل بی حیا در را به رویش بسته بود رشته ی جانش ز زهر کین ز هم بگسسته بود یا جواد ابن الرضا۲ گفت ام الفضل کنیزان پشت حجره صف زدند نشنود تا ناله ی ابن الرضا را کف زدند یا جواد ابن الرضا۲ بر عزیز فاطمه حجره شده همچون قفس در غریبی طایر قدسی فتاده از نفس یا جواد ابن الرضا۲ آن که بودی شیعیان را رهبر و یار و امام جسم پاکش را ز کینه برده اند بر روی بام یا جواد ابن الرضا۲ عاقبت با دست یاران پیکر او شد کفن لیک جسم جد او روی زمین عریان بدن یا جواد ابن الرضا۲ بر سر و سینه زنند از داغ او اهل ولا لیک او چون جد مظلومش نگشته سرجدا یا جواد ابن الرضا۲ بعد داغش هادی او را نمودند احترام اهل بیت جد او را سنگ زدند در کوفه شام یا جواد ابن الرضا۲ پیکر پاک و منیرش روی دست شیعیان بر لب عطشان جدش زد عدو با خیزران یا جواد ابن الرضا۲ @babollharam
کتیبه و پرچم باب الحرم
(امام جواد ع) عمری گدای درگه ابن الرضایم با عترت و قرآن نموده آشنایم هستم گدایش،مست ولایش شرمنده ام از،لطف و عطایش آجرک الله بقیه الله امشب ز سوز غم زنم بر سینه و سر همراه آل الله علی زهرای اطهر از سوز غم ها،در شور و شینم با این دل خون،در کاظمینم آجرک الله بقیه الله امشب جهان در سوگ او ماتمسرا شد از داغ آن مظلوم عالم کربلا شد جانم فدای،تربت پاکش گریم برای،غربت خاکش آجرک الله بقیه الله امشب به دست همسر نامهربانش آتش گرفت از زهر کینه جسم و جانش آن بی قرینه،ماه مدینه گردیده امشب،شهید کینه آجرک الله بقیه الله نور دو چشم فاطمه حاجت روا شد ابن الرضا با زهر کین دردش دوا شد نور خدایی،گشته فدایی در راه دین با،زهر جفایی آجرک الله بقیه الله ابن الرضا در حجره ی در بسته جان داد همچون حسین فاطمه لب تشنه جان داد با اشک و ناله،دارد نوایی داد از غریبی،بابا کجایی آجرک الله بقیه الله @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه امام جواد (ع) امشب دل هرعاشقی پرمی کشه تا کاظمین چشم همه ارض وسماگریونه ودرشوروشین بمیرم برای غمت یا جواد همسر تو شد قاتلت یا جواد علی اکبر رضایی گل پرپر رضایی (۴) پیش آقا نه خواهری نه همدم و برادری خونه ی توشد قتلگاه نه یاری و نه یاوری تویی باب المراد دل همه تو جوونی رفتی مثل فاطمه علی اکبر رضایی گل پرپر رضایی لب تشنه ای مثل حسین ای میوه قلب رضا باز می وزه تو روضه ات یاد حسین و کربلا به روی خاک حجره غریبونه برا جدش حسین روضه میخونه علی اکبر رضایی گل پرپر رضایی @babollharam
_الائمه_علیه_السلام افتاده ای به گوشه ای از آشیانتان گویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان حتّی میان خانه ی خود هم غریبه ای یعنی که بی ستاره بُوَد آسمانتان بر روی خاک حجره تنت پیچ می خورد آری بُریده زهر جسارت امانتان بیهوده با نوای عطش دست و پا مزن یک قطره آب هم نرسد بر دهانتان اینجا جواب ناله تان سوت و هلهله است اینجا کسی محل ندهد بر فغانتان در لا به لای در بدنت گیر می کند … وقتی که می دهند کنیزان تکانتان از حجره تا به بام،دلم شور می زند ترسم ترک ترک بشود استخوانتان این هم یکی ز منفعت بام خانه است دیگر کسی به نیزه نبیند مکانتان شکر خدا ز شدّت مستی کسی نزد با چوب خیزران به لب ارغوانتان فردوسی @babollharam