#امام_زمان__عج__مناجات
ای آبروی عرش خدا ، صاحب الزمان (عج)
ای آفتاب ارض و سما ، صاحب الزمان (عج)
ای گوشه ی نگاه پر از نور و رحمتت
درمان بی قراری ما ، صاحب الزمان (عج)
عمری گذشت بر من و یک بار هم هنوز
نشنیده ام صدای تو را ، صاحب الزمان (عج)
در ندبه های جمعه صدا می زنم تو را
یَابنَ البُدورِ ، وَ النُّجَباء ، صاحب الزمان (عج)
در روزگار سختی و در دورِ امتحان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان (عج)
ای ماه حیدری نسَب و هاشمی تبار
کی می رسد به سر ، تبِ دوران انتظار
ما بسته ایم دل به بلندای شال تو
آب حیات ماست ، خیال وصال تو
در انتظار آمدنت ، ای گلِ امید
هر کوچه هست روی لبش نام یک شهید
این شهر با قدوم شهیدان معطّر است
آرامگاه روشن گل های پرپر است
آری امام گفت : " کجا در همه جهان
دارد کسی سراغ همانند اصفهان؟
شهری که در تلاطم یک روزِ پُر عزا
تشییع کرده سیصد و هفتاد لاله را
اما هنوز پا به رکاب شهادت است
با قلب داغدیده پر از استقامت است
ما داغ گریه بر دل داعش گذاشتیم
سر خم نکرده ایم ولو سر نداشتیم
با تورجی و همّت و خرّازی آمدیم
دلخون شدیم و غرق سرافرازی آمدیم
در قلب ما محبّت زهرای اطهر است
امّید ما به ذکر توسّل به مادر است
انسیّه و مطهّره و کوثر و بتول
او جان پناه حیدر و جان پیمبر است
وقتی که دل ، شکسته شد و راه ، بسته شد
چشمانِ عالمی نگران بر همین در است
آتش زبان به کام بگیر و خموش باش
بر روی خاک ، معنیِ آیاتِ کوثر است
دیگر چه طور فاطمه (س) طاقت بیاورد
وقتی طنابِ ظلم به دستانِ حیدر است
برخیز ای حیات دو عالم به دستِ تو
پهلوی عشق می شِکند با شکستِ تو
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امام_رضا_علیه_السلام
رضا راضی به رضوان خدا بود
ز آدم های پوشالی جدا بود
ز علمش عالِم آل محمد
چه غوغایی به هر مجلس به پا بود
به هر کس از کتاب دینی او
جوابی در خورش چون کیمیا بود
چه زیبا آن حدیث نغز و نابش
که حک بر روی الواح طلا بود
ز اخلاق نکو و از صفایش
عدو مجذوب او چون اصدقا بود
کمک می کرد چون رویش ز سائل
نهان می کرد از بس با حیا بود
امان از آن دمی کز جور مأمون
به ره بنشست و بر رأسش عبا بود
الهی عسکری در روز محشر
بگویی شکر او از ما رضا بود
#سید_عسکر_رئیس_السادات
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
🍃🏴 نذر شهادت سلطان خراسان
#حضرت_علی_بن_موسی_الرضاعلیه_السلام 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
میرسد روی لبم آهسته جان یأبن الشبیب
در وجودم آتشی دارم نهان یأبن الشبیب
نا ندارم! با تو دارم در خیالم گفتگو
با نگاهی نیمه باز و نیمه جان یأبن الشبیب
زهرِ در انگور جانکاه است و از فرطِ عطش
شعله ور شد هم دهانم، هم زبان یأبن الشبیب
دستهایم را که برمیداشت روز و شب قنوت
ناتوان؛ افتاده از کار آنچنان یأبن الشبیب
با دو پایِ سرد و لرزان بیهوا خوردم زمین
حال و روزِ احتضارم شد عیان یأبن الشبیب
روی خاکِ حجره مثل مار می پیچم به خود
بود جسمَم کاش زیر آسمان یأبن الشبیب
بود جسمم کاش خنجر خورده؛ زیر آفتاب
جانِ من از جدّ عطشانم بخوان یأبن الشبیب
بیقرارم از غمش! باید پریشان جان دهَم
از غم ِ آن پیکرِ نیزه-نشان یأبن الشبیب
از غم ِ سنگی که محکم خورد بر پیشانی اش
از هجوم ِ نعل ها بر استخوان یأبن الشبیب
از تنِ عریان که شد خونِ قفا بر آن کفن
از عقیقِ سرخِ دستِ ساربان یأبن الشبیب
از طناب و دستهایِ عمه زینب(س)وای...نه...
از غروب و غربتِ وقتِ اذان یأبن الشبیب
جان سپردم! از نفس انداخت بیطاقت مرا-
روضهٔ بزم یزید و خيزران یأبن الشبیب!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
بهر حاجات اگر دست دعا برخيزد
دلبري هست به هر حال به پا برخيزد
لطف آقاي خراسان ز همه بيشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد
آه در سينه ي عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ي ما برخيزد
جرأتش نيست كسي حرف جهنم بزند
گر پيِ كار ِ گنهكار ز جا برخيزد
زائر آن است كه در كوي تو اُتراق كند
آنكه در عرش نشسته ست چرا برخيزد؟
تا به دستِ كرم تو به نوايي نرسد
از سر ِ راه محال است گدا برخيزد
بر سر خاكم اگر آهوي تو گريه كند
از تمام جگرم بانگ رضا برخيزد
حرمت زودتر از كعبه مرا حاجي كرد
حج ما آخر ذي القعده به پا برخيزد
#علی_ اكبر _ لطيفيان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
به کارم گیر افتاده خودت مشکل گشایی کن
در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن
اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست
کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن
به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم
اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن
ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی
دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن
سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت
به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن
کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد
کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن
تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان
به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن
تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا
دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن
#محمد میلانی (شاکر)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
خاطرم هست گریهی مادر
حال و روز مرا به هم میریخت
قطره قطره نمای گنبدتان
از دوچشمان مادرم میریخت
منم آن کودکی که صدها بار
گم شدم در میان زائرها
کاش پیدا نمیشدم هرگز
مثل قافیه های شاعرها
یادتان هست اولین دفعه
ذوق کردم برای گلدسته؟
من همان کودکم که با لطفت
قد کشیدم به پای گلدسته
پایِ بستِ حرم شدم پابست
دل خود را به پنجره بستم
آنقدر از شرابخانه ی تو
آب انگور خورده ام مستم
تا میان حرم رسیدم از
قید و بند جهان شدم آزاد
آدم احساس می کند شاه است
بعد سجده میان گوهرشاد
تو و ایل و تبار تو سلطان
بندهی بنده زادهات هم من
سرور خانواده ی من تو
نوکر خانواده ات هم من
هرکجا خورده ام زمین گفتم
"یار بی دستیام امام رضاست"
بارها گفتهام فقیرم من
"همهی هستیام امام رضاست"
گردنم زیر دِین لطف شماست
من نمک گیر این حرم هستم
جای دیگر ندارم آقاجان
من که زنجیر این حرم هستم
سروَری که در این حرم دیدم
با گداها کنار می آید
دل ما را ببند یک گوشه
گاه این دل به کار می آید
تو به ما لطف کرده ای دائم
ولی از ما همیشه لجبازی
این گدا هم گدا نشد آخر
نکند دورمان بیندازی؟!
#داود _رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو
سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمانِ تو
تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم باشم کنار خوان تو
من از همه در رانده ام، من رانده ای و امانده ام
یا خوانده یا ناخوانده ام اکنون منم مهمان تو
پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد جُز درگه احسان تو
گفتم منم در می زنم،گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرّر می زنم کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آورده ام ای خُم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام کو لطف بی پایان تو
حال من گوشه نشین با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام چون خار در بستان تو
#حاج_ علی_ انسانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفت
یک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت
افسوس ذکرهای لبم ناشنیده ماند
دادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت
صورت به صورت در صحنش گذاشتم
در گفت: آهِ گرم کشیدی بیا گرفت
بالای سر نشستم و دیدم که جبرئیل
یک پر گذاشت در صف و از پیش جا گرفت
بالای سر نشستم و دیدم که عاشقی
خواند از فضائل تو و بعداً عبا گرفت
دیوانه ای که عقل طلب کرد از شما
بالای سر نشستم و دیدم عصا گرفت
بالای سر نشسته ام و حدس میزنم
پائین پای تو چه کسی را شفا گرفت
پرسیدم از نسیم، کجایی؟ جواب داد
با بوسه ای که از لب گلدسته ها گرفت
سمت زیارتم بشتابید چون که اشک
امشب ضریح چهره ی ما را طلا گرفت
#شیخ_ رضا_ جعفری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است
شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتراست
بهتر آنکه از در هر خانه نومیدم کنند
دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است
گر بنا باشد دلم را جز تو آبادش کند
این دل ویران همان ویرانه باشد بهتراست
جان من آقا مرا سرگرم کاشیها مکن
میهمان مشغول صاحبخانه باشد بهتراست
صحنتان را میزنم برهم، جوابم را بده
این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است
مدّعی در این حرم از سیر بالاها مگو
این کبوتر فکر آب و دانه باشد بهتر است
گنبدت مال همه؛ باب الجوادت مال من
جای ما پشت در میخانه باشد بهتراست
من که هربار آمدم اینجا گنهکار آمدم
توبه هم قولش اگر مردانه باشد بهتر است
تا شب قبرم که می آیی برای دیدنم
این دل ما پیش تو بیعانه باشد بهتر است
صبح محشر هم خودت دنبال کار ما بیفت
پشت ما توصیهی شاهانه باشد بهتر است
گریه کردم شانهی گرم ضریحت بغض کرد
وقت گریه سر روی یک شانه باشد بهتراست
کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرین تر است
روزی ماهم از این کاشانه باشد بهتر است
اشک میخواهم ز تو دریای «فَابکِ للحسین»
رزق ما از جام سقاخانه باشد بهتراست
#محمد_جواد_ پرچمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟
دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق»
دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد
خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد
#قاسم _صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#زیارت_مخصوصه_امام_رضا_علیه_السلام
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن
ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن
در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا
مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن
آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی
جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن
امتحانی کن، ببین اینجا چه حظّی میدهد
یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن
شمعها! نجوای با خورشید میدانید چیست؟
اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن
هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف
دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن
بیت هشتم هدیه ای از سوی قم آورده است
بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن
بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش
دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن
#قاسم_ صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
کتیبه و پرچم باب الحرم
#زمینه_شور_شهادت_امام_جواد_ع
#سبک_بین_جنجال
☑️بند اول
رسیده لحظه های آخر
با دلی غرق خون و مضطر
تک و تنها میون حجره
میزنم دست و پا تو بستر
با دله شعله ور میسوزم
زخمیه بال و پر میسوزم
چوم امام حسن از زهر و
درد و سوز جگر میسوزم
ارث رسیده به من
مثل امام حسن
بسوزه پیکرم خدا خدا خدا
از کینه و شرر
از عطش جگر
از زهر همسرم خدا خدا خدا
امون ایدل فغان ازین درد
☑️بنددوم
از بی مهری دیگه دلگیرم
جوون هستم به ظاهر پیرم
سوت و کل می کشن کنیزا
می کنن ای خدا تحقیرم
دیگه از دست و پا افتادم
رو زمین بی صدا افتادم
تو راه پشت بام با صورت
به روی پله ها افتادم
مجال اه نبود
حتی یه چاه نبود
که دردو دل کنم خدا خدا خدا
پشت و پناه نبود
یه تکیه گاه نبود
که درد و دل کنم خدا خدا خدا خدا
امون ایدل فغان ازین درد
☑️بندسوم
شده حالم خراب از این زهر
میکشم هی عذاب از این زهر
نرسوندن به لبهام آبی
جیگرم شد کباب از این زهر
.....
دیده گریون لبای تشنه
قلب داغون لبای تشنه
مثل جدم حسین جون میدم
دله پرخون لبای تشنه
میسوزم از جفا
از درد بی دوا
بیاد کربلا حسین حسین حسین (ع)
بیاد پاره تن
شهید بی کفن
غریب سر جدا حسین حسین حسین (ع)
سیدالعطشان سیدناالمظلوم
سیدنا الغریب غریب غریب غریب
#رضانصابی
#مجیدمرادزاده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
کتیبه و پرچم باب الحرم
#شهادت_جوادالائمه_علیه_السلام
(امام جواد ع)
عالم هستی شده غرق عزا و شور و شین
هر دلی امشب بود در کربلای کاظمین
یا جواد ابن الرضا۲
کشته گردیده جواد ابن الرضا از زهر کین
قلب جمله شیعیان از داغ او گشته غمین
یا جواد ابن الرضا۲
ام فضل بی حیا در را به رویش بسته بود
رشته ی جانش ز زهر کین ز هم بگسسته بود
یا جواد ابن الرضا۲
گفت ام الفضل کنیزان پشت حجره صف زدند
نشنود تا ناله ی ابن الرضا را کف زدند
یا جواد ابن الرضا۲
بر عزیز فاطمه حجره شده همچون قفس
در غریبی طایر قدسی فتاده از نفس
یا جواد ابن الرضا۲
آن که بودی شیعیان را رهبر و یار و امام
جسم پاکش را ز کینه برده اند بر روی بام
یا جواد ابن الرضا۲
عاقبت با دست یاران پیکر او شد کفن
لیک جسم جد او روی زمین عریان بدن
یا جواد ابن الرضا۲
بر سر و سینه زنند از داغ او اهل ولا
لیک او چون جد مظلومش نگشته سرجدا
یا جواد ابن الرضا۲
بعد داغش هادی او را نمودند احترام
اهل بیت جد او را سنگ زدند در کوفه شام
یا جواد ابن الرضا۲
پیکر پاک و منیرش روی دست شیعیان
بر لب عطشان جدش زد عدو با خیزران
یا جواد ابن الرضا۲
#رضا_یعقوبیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
کتیبه و پرچم باب الحرم
#شهادت_جوادالائمه_علیه_السلام
(امام جواد ع)
عمری گدای درگه ابن الرضایم
با عترت و قرآن نموده آشنایم
هستم گدایش،مست ولایش
شرمنده ام از،لطف و عطایش
آجرک الله
بقیه الله
امشب ز سوز غم زنم بر سینه و سر
همراه آل الله علی زهرای اطهر
از سوز غم ها،در شور و شینم
با این دل خون،در کاظمینم
آجرک الله
بقیه الله
امشب جهان در سوگ او ماتمسرا شد
از داغ آن مظلوم عالم کربلا شد
جانم فدای،تربت پاکش
گریم برای،غربت خاکش
آجرک الله
بقیه الله
امشب به دست همسر نامهربانش
آتش گرفت از زهر کینه جسم و جانش
آن بی قرینه،ماه مدینه
گردیده امشب،شهید کینه
آجرک الله
بقیه الله
نور دو چشم فاطمه حاجت روا شد
ابن الرضا با زهر کین دردش دوا شد
نور خدایی،گشته فدایی
در راه دین با،زهر جفایی
آجرک الله
بقیه الله
ابن الرضا در حجره ی در بسته جان داد
همچون حسین فاطمه لب تشنه جان داد
با اشک و ناله،دارد نوایی
داد از غریبی،بابا کجایی
آجرک الله
بقیه الله
#رضا_یعقوبیان
#سبک_درکودکی_شد_قسمت_من_خانه_داری
#امام_جواد_ع
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه زمینه امام جواد (ع)
امشب دل هرعاشقی پرمی کشه تا کاظمین
چشم همه ارض وسماگریونه ودرشوروشین
بمیرم برای غمت یا جواد
همسر تو شد قاتلت یا جواد
علی اکبر رضایی
گل پرپر رضایی (۴)
پیش آقا نه خواهری نه همدم و برادری
خونه ی توشد قتلگاه نه یاری و نه یاوری
تویی باب المراد دل همه
تو جوونی رفتی مثل فاطمه
علی اکبر رضایی
گل پرپر رضایی
لب تشنه ای مثل حسین ای میوه قلب رضا
باز می وزه تو روضه ات یاد حسین و کربلا
به روی خاک حجره غریبونه
برا جدش حسین روضه میخونه
علی اکبر رضایی
گل پرپر رضایی
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#امام_جواد_ع
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_جواد _الائمه_علیه_السلام
افتاده ای به گوشه ای از آشیانتان
گویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان
حتّی میان خانه ی خود هم غریبه ای
یعنی که بی ستاره بُوَد آسمانتان
بر روی خاک حجره تنت پیچ می خورد
آری بُریده زهر جسارت امانتان
بیهوده با نوای عطش دست و پا مزن
یک قطره آب هم نرسد بر دهانتان
اینجا جواب ناله تان سوت و هلهله است
اینجا کسی محل ندهد بر فغانتان
در لا به لای در بدنت گیر می کند …
وقتی که می دهند کنیزان تکانتان
از حجره تا به بام،دلم شور می زند
ترسم ترک ترک بشود استخوانتان
این هم یکی ز منفعت بام خانه است
دیگر کسی به نیزه نبیند مکانتان
شکر خدا ز شدّت مستی کسی نزد
با چوب خیزران به لب ارغوانتان
#محمد_ فردوسی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_ جواد _الائمه_ علیه_السلام
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضه اش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
تمام حاجت او انتقام سیلی بود…
….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد
صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم
شراره ها به دل حضرت رضا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب
گریز روضه او را به کربلا میزد
دلش گرفت برای کسی که در گودال
عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد
همین که چشم به هم میگذاشت او می دید
که روی نیزه سر شیر خواره را میزد
همان که سر شاه را جدا کرده
سه ساله را طرفی برده و جدا میزد
برای اینکه نبیند دوباره این ها را
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
#مهدی _نظری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_ جواد _الائمه_علیه_السلام
دل من را چه مبتلا کرده
جلوه هایی که دم به دم داری
حضرت عشق! حضرت باران!
در دل خسته ام حرم داری
در هوای زیارت حرمت
در به در می شویم مثل نسیم
السلام علیک یابن رئوف
السلام علیک یابن کریم
دل به آفاق جود می بندد
هر کسی آمد و اسیرت شد
در جوانی دل شکستهی ما
سرو قامت خمیده پیرت شد
از نگاهت مراد می گیرم
شده قلبم مرید چشمانت
شاهد لحظه های دلتنگی!
دل تنگم شهید چشمانت
جان من! بین خانهی خود هم
به خدا آنقدر غریبی که
غربتت را کسی نمی فهمد
تویی و قلب بی شکیبی که …
قفس غربت و دلی مجروح
پر و بال پرنده می ریزد
گریه می باری و کنارت باز
ام فضل است خنده می ریزد
سر به دیوار بی کسی داری
در غروب غریب فاصله ها
گم شده ناله های بی رمقت
در هیاهوی شوم هلهله ها
دگر آقا تو خوب می دانی
نالهی بی جواب یعنی چه
التماس نگاه لب تشنه
ندبهی آب آب یعنی چه
به فدای کبوترانی که
دست در دست آسمان دادند
بال در بال ، گریه در گریه
به تنی خسته سایه بان دادند
حجره ات کربلا شده آقا
گریه های من اختیاری نیست
جای شکرش هنوز هم باقیست
در کنار تو نیزه داری نیست
غرق در خاک و خون رها مانده
بین گودال پیکر خورشید
خواهری خسته بوسه می گیرد
از گلوی مطهر خورشید
**
سر قرآن که رفت بر نیزه
آسمان غرق در تلاطم شد
در هجوم سپاه سر نیزه
آیه های مقطعه گم شد
#یوسف _رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_ جواد _الائمه_علیه_السلام
خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد
یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد
از روی خاک حجره سر خاکی تو را
بر دارد و به گوشه دامن مکان کند
می خواهی آب آب بگویی نمی شود
گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟
چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد
می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد
تا بام می شود سر سالم تری رسید
با شرط این که این لبه در امان دهد
بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست
وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد
#علی_ اکبر_ لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_ جواد _الائمه_علیه_السلام
مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مدارا نمی شود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی شود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود
گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود
باور کنم به در نگرفته است صورتت؟
این جای تنگ و این قد و بالا…نمی شود!
با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله جواب مهیا نمی شود
با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جای تنت جا نمی شود
خوبیِ پشت بام همین است ای غریب
پای کسی به سینه تو وا نمی شود
#علی_ اکبر _لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_ جواد _الائمه_علیه_السلام
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد»
شنیده ام که گدا موج می زند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب
به جز به سوی تو این ناله ها بلند مباد
به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد
جمال شمس تو در دست نیش خند مباد
بساط گریه، فراهم برای مرد غمین
اگر به گریه ی او خنده می کنند مباد
لب کبود تو ای وارث حسین عزیز
ز چوب دستی کفار، بند بند مباد
#محمد _سهرابی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_ جواد _الائمه_علیه_السلام
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت
جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند
بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد
با چنین کار دل عرض و سما را سوزاند
بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند
گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند
این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند
طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی
خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند
تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند
بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن
خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند
#مهدی_نظری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam