#زمزمه_شور عامیانه-ابوالفضل العباس(ع)
#محرم۱۴۰۲
ذکر شما رو آقا میگم با شور و احساس
گدای خونت اَستم یا سیدی یا عباس
من بفدای دستت دست من و دامانت
مریض عشقت اَستم درد من و درمانت
یا سیدی یا عباس
اُمید ارباب ما قبله ی حاجاتی تو
دلخوشیِ طفلان و عموی ساداتی تو
حسین میگه ابوالفضل تویی علمدار من
قُوت قلبِ زینب تویی سپهدار من
یا سیدی یا عباس
امون ز نیزه ای که به مشک آبت خورده
با لب خشک اصغر تیری به قلبت خورده
امون ز لحظه ای که قلم شده دستانت
با نیزه های دشمن پُر خون شده چشمانت
یا سیدی یا عباس
تا اُفتادی ز مَرکب با دستای بُریده
فاطمه از تو جنت یه ناله ای کشیده
وقتی ابوالفضل اُفتاد حسین دیگه تنها شد
غُربتِ ارباب ما تو کربلا معنا شد
خدا قسم به سوز و اشک عزای عباس
پَر بده قلب من رُو تا کربلای عباس
یا سیدی یا عباس
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شب عاشورا
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
سرزمین کربلا امشب غرق یاد خداست
نغمه ی یاران امشب زمزمه و ذکر و دعاست
همه ی دلها امشب غرق غم و تاب و تب است
بی قرار و گریان و پریشان دلِ زینب است
خیمه ها تماشایی است غرق ذکر و زیبایی است
امون از دل زینب (۴)
همه جای کربلا امشب به شور و در شینه
اشک زینب ، جاریه شب آخرِ حسینه
دل حسین زهرا امشب از غصه خون گشته
زینب از فِراق او دل غمین و محزون گشته
می وَزه عطر لاله شب عشق و وصاله
امون از دل زینب
از غم فراق من می رسه جان تو بر لب
کن صبوری خواهرم دعایت میکنم زینب
مثل فردا دشمنا آتیش به خیمه می زنند
پیش چشمت سرم رو بر روی نیزه میزنند
توی صحرای بلا می یاد ناله ی زهرا
امون از دل زینب
عصر فردا با غصه بوسه زنی بر گلویم
از روی تل می بینی که گرفتار عدویم
عصر فردا یک جایِ سالم نداره پیکرم
با دلی پر خون زینب بوسه زنی بر حنجرم
امون از دل خواهر میشه زینب بی یاور
امون از دل زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
# نوحه ی واحد یا سنگین شب عاشورا
صحرا شد ، پُر ِ از نوای یا رب
می رسد ، بر گوش صدای زینب
وقت وداع شده ، بین دلبر و یار
زینب به اضطراب ، دلگیر و بیقرار
آه ، بیقراره ، بر لب او ، ذکر یاره
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان (۲)
شیرخواره ، امشب ُ تشنه ی آبه
فردا با ، نیزه ای آروم می خوابه
امشب به لب همه ، مشغول ذکر یار
فردا دوان دوان ، بر روی سنگ و خار
آه ، شب آخر ، اضطرابِ ، دل خواهر
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان
از فردا ، دوباره رنج و عذابه
دستای ، عمه جان بین طنابه
زینب شده خدا ، از غصه بیقرار
فردا شود خزان ، گل های باغ یار
آه ، آه و افغان ، ذکر خواهر ، ای حسین جان
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان.
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مرثیه وداع و شهادت امام حسین(ع)
#محرم ۱۴۰۱
روز تاریخیِ عاشورا رسید
لحظه های بیقراری ها رسید
خواهری امروز در تاب و تب است
چون وداع آخرین زینب است
هستیِ زینب به میدان می رود
بهر جان دادن به جانان می رود
در همین وقت وداعِ آخرش
یادش آمد حرف زهرا مادرش
دلبر من ای برادر صبر کن
یادگار خوب حیدر صبر کن
صبر کن تا من ببوسم حنجرت
چون وصیت کرده زهرا مادرت
تا که خم شد بوسه زد بر حنجرش
ریخته غم های عالم بر سرش
چون که بوسید حنجرش ، بیتاب شد
با همین بوسه وجودش آب شد
چون برادر می رود در قتلگاه
ناله می زد خواهرش با سوز و آه
آسمان کربلا محزون شده
یوسف زهرا به خاک و خون شده
قِصه ی کرببلا پایان رسید
غرق در حق گشت و بر جانان رسید
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#روز عاشورای سیدالشهدا
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
شده روز عاشورا دل زهرا شده غمین
غم و عشق و بلا شد درکربلا با هم عجین
می شینه غم به دل از روی تل زینبیه
صدا خواهر میاد از سوی تل زینبیه
در زوال عاشورا همه میشند جانفدا
امون از دل زینب
زینب کبری امروز با دلی غمگین و مضطر
در پِیِ حسین خود می زنه بر سینه و سر
گوید ای آرام جان برو ولی آهسته تر
تا ببوسم حنجر پاک تو رو جای مادر
یا حسین مهلا مهلا یا حسین یابن الزهرا
امون از دل زینب
پیش چشمان زینب میشه جدا سرِحسین
روی خاک کربلا به خون فتاده نور عین
تا که بالای مقتل خواهر او زینب رسید
تا که حسینش رو دید یه ناله ای از دل کشید
اشک زینب شد روان قامت او شد کمان
امون از دل زینب
جلوی چشم زینب میشه جدا سرِ حسین
روی خاک کربلا به خون فتاده نورِ عین
کربلا شد لاله گون ای خدایا از خون او
رفته بر روی نیزه راس پاک و گلگون او
داره می میره زینب رسیده جونش بر لب
امون از دل زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
ای تن بی سرِ مفقودالاثر، پس چه شدی؟!
ای رها کرده مرا بین خطر، پس چه شدی؟!
بعد تو بی سر و سامان شدنم را چکنم
خیمه ام سوخته، حیران شدنم را چکنم
دیدی آخر که خودم ماندم و دلواپسی ام!
خب بگو بر که شکایت کنم از بی کسی ام!
گرچه از غارت خیمه خبری نیست حسین
دگر از حرمت زن ها اثری نیست حسین
به لب تشنهء تو، کاسهء اشکم نرسید
ای بریده سر من! شمر، سرم داد کشید
کار سر را جلوی مادر تو یکسره کرد
خسته ام کرد سنان، بسکه مرا مسخره کرد
کاش گودال، ز خون تن تو خیس نبود
پشت و روی بدنت قابل تشخیص نبود
آه از این درد! نمازم که نشسته شده است
من بمیرم، کفنت نیزه شکسته شده است
ضربه خورده به گلویت، اثر خنجر کو!
خواهرت بوسه هوس کرده، رگ حنجر کو!
ساربان هست، عقیق یمنت نیست که نیست
هرچه گشتم نخی از پیرهنت نیست که نیست
آمدم تا که سفر با سر خونین نروی
کمکم کن که بجنگم ته خورجین نروی
تا سر ظهر می آمد همه کار از دستم
با همان روسری ام زخم ترا می بستم
خواهرت بار برادر نکشد، خواهر نیست
گیرم اصلاً سر تو هست، ببین معجر نیست
#رضا_یعقوبیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
به تنهایی سیدالشهدا علیه السلام
این کیست تنهای تنها مانده ست بین سواران
محکم تر از کوهساران جاری تر از جویباران
بااینکه تنهای تنهاست بااینکه در موج غمهاست
روشن تر از آفتاب است سرسبزتر از بهاران
آه از غم واژه هایش از غربت آشنایش
مانده طنین صدایش در خاطر روزگاران:
"ای مسلم! ای هانی! ای حر! تنهایی ام را ببینید
آیا مرا یاوری نیست؟ پاسخ بگویید یاران!
ای یکه تازان میدان ای شیرمردان خالص*
رفتید و ماتم گرفتند در خیمه ها بیقراران"
فریاد تنهایی او پیچید و برخاک جنبید
لب های لبیک گویان تن های چابک سواران
گرد و غباری به پا خاست خورشید را دوره کردند
شمشیرزن ها از این سو، از آن طرف نیزه داران
در خیمه ها چشم هایی مانده به راه سواری
نومید یارب مبادا امید امیدواران
(*"یا ابطال الصفا و یافرسان الهیجا" ، مقتل خوارزمی)
#سید_علیرضا_شفیعی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
هدایت شده از کانال متن روضه
1_1124650937.mp3
3.3M
«إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون»
| یآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً.. |
خیلی دلم گرفته برایت "حسین"..
🆔@babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
#نوحه واحد یاسنگین شام غریبان
خدایا ، همه صحرا پرِ خونه
واویلا ، دیگه شام غریبونه
امشب شب فراق ، بین حسین و من
من ماندم و دگر ، یک عمرِ پر مَحَن
آه ، کو علمدار ، مانده تنها ، زینب زار
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان (۲)
امان از ، غصه های بی شماره
افتاده ، پیکرای پاره پاره
رفته به نیزه ها ، راس حسین من
خون بارد از غمش ، از هر دو عین من
آه ، آهِ زینب ، روی نیزه ، شاه زینب
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان
می بوسم ، رگهای گردن تو
می میرم ، از غم نبودن تو
رفته ز دست من ، دار و ندار من
امشب شده خزان ، باغ و بهار من
آه ، شد جسارت ، خیمه هامون ، رفته غارت
وای،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شام غریبان
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
نینوا شد کربلا اومده شام غریبان
توی صحرای بلا افتاده جسم شهیدان
شده شام غریبان دلخون شده امشب زینب
قامت خواهر خم شد رسیده جان او بر لب
شده شام غریبان همه عالم پریشان
امون از دل زینب (۴)
تا که آقا شهید شد آتیش به خیمه ها زدن
تازیونه ، کَعبِ نِی ، سیلی به بچه ها زدن
آه و صد واویلتا بی بی زینب آواره شد
گوشای یک دختری در کرببلا پاره شد
توی صحرای بلا. می یاد ناله ی زهرا
امون از دل زینب
ساقیِ کرببلا دستش شد از پیکر جدا
با عمود آهنین فرق او گردیده دو تا
یکطرف عبدالله و یکطرف قاسم و اصغر
پخش شده توی صحرا جسم صد پاره ی اکبر
جسم پاک شهیدان روی خاک بیابان
امون از دل زینب
برای دل زینب دیگه نمونده دلداری
نه حسینی مونده وُ نه عُون و نه علمداری
غریب و تنها گشته غارت شده پیراهنش
هنوز توی قتلگاه می ریزه خون از حنجرش
ای شهِ دور از وطن کُشته ی صد پاره تن
امون از دل زینب
مثِ زینب کبری کسی رنج و بلا ندید
توی چند ساعت بی بی از غُصه قامتش خمید
مُضطر و دل پریشان می یاد پیش برادرش
وقت وداع بوسه زد روی رگهای حنجرش
وقتِ وداعِ آخر بوسه می زنه خواهر
امون از دل زینب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
4_5949658499674800545.mp3
3.4M
#نوحه مران یک دم ساربان اشتر
#پیشنهاد دانلود
#حاج اصغر سعیدمنش
یکی از بهترین مداحان کشور و اصفهان در دهه ۵۰ و ۶۰ با صدای بینظیر و استثنایی حاج اصغر سعیدمنش معروف به شیشه بر بود که صدها نوای ماندگار از ایشان باقی ماند و این نوحه معروف یکی از صوتهای ماندگار ایشان میباشد.
روحش شاد
(شام غریبان )
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
4_5969886026112434526.mp3
10.95M
#نوحه مران یک دم ساربان اشتر
#پیشنهاد دانلود
حاج احمد اثنی عشران
هیات رزمندگان اصفهان
(شام غریبان )
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه قدیمی مران یکدم ساربان اشتر...
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل!
بده ظالم مهلتی آخر زان که من دارم عقده ها در دل
مرا ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان
مران ناقه زان که من دارم از جفای شمر ناله و افغان!
مران ناقه که گویم من درد دل با این پیکر عریان
بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل
بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر!
از آن ترسم ساربان امشب آید و برد دستش از پیکر
ندارد چون طاقتی دیگر مادرم زهرا باب من حیدر
در این صحرا ای شترداران ماندم آسان و رفتم مشکل
شتربانان رحم بنمایید بر دل لیلا بر من مضطر!
که دارد او درد دل بسیار بر سر نعش نوجوان اکبر
چه سازم با مادر اکبر میکند هر دم خاک غم به سر!
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شام_غریبان
دردل صحرا گلم بی پیروهن افتاده است
جسم صد چاک حسینم بی کفن افتاده است
زینت دوش نبی!! باور ندارم اینچنین
زیر کوهی تیغ و نیزه پاره تن افتاده است
کاش تنها جای تیر و تیغ بود و نیزه ها
جام سم اسب ها روی بدن افتاده است
غیرتی خیز و نگاهی کن به حال خواهرت
بعد تو چشم حرامی ها به من افتاده است
یک طرف شمر و سنان و یک طرف هم حرمله
خواهرت گیر دو سه تا بد دهن افتاده است
ای زمین کربلا من میروم اما بدان
روی خاکت کشته ای دور از وطن افتاده است
#نویدطاهری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#نوحه واحد و سنگین امام سجاد (ع)
تو غرقِ ، اشکی وُ گریه میباری
چِقَدَر ، روضه ی نگفته داری
با ما بگو تو از ، نامَردمان شام
از چشم هرزه و ، شادی و اِزدحام
آه ، دادِ بیداد ، ای امان از ، دل سجاد
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا (۲)
واویلا ، تو یه روز خوش ندیدی
شبیهِ ، عمه زینب قد خمیدی
بر خواهر امام ، خون گریه می کنی
از کربلا به شام خون گریه می کنی
آه ، شیرخواره ، دیده ای تو ، گوشِ پاره
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
واویلا ، شنیدی طعنه و دُشنام
میخوردی ، سنگ کینه از روی بام
در کوچه های شام ، بال و پر تو سوخت
از تازیانه ها ، پا تا سرِ تو سوخت
آه ، تیر و شمشیر ، گردن تو ، غل و زنجیر
آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مرثیه روز یازدهم محرم
رهسپارکوفه شد با شور وشین
اهل بیت زاده ی زهراحسین
دشمن دون کشته هایش خاک کرد
ظلمها بر کشته ی صد چاک کرد
زد تشر بر بچه های فاطمه
چون ندارد از جسارت واهمه
زینب کبرا به چشم اشکبار
کاروان را کرده بر اشتر سوار
کس نباشد تا که همکاری کند
بر شتر بنشیند و یاری کند
کرد رو زینب عزیز فاطمه
با دلی غمبار سوی علقمه
غیرت اللهی الا ای یاس من
خواهرت یاری نما عباس من
پاسخی نشنید از آن با وفا
آنکه دست از پیکرش گشته جدا
گفت ای نور و ضیاء هر دوعین
زینبم من ای برادرجان حسین
گو به عباس و علی اکبرت
یا به عبدالله و عون و جعفرت
بر سوار مرکبم یاری کنند
گاه رفتن گشته غمخواری کنند
ناقه ها از اشک او گریان شدند
آنطرفتر دشمنان خندان شدند
ناگهان خوابید ناقه بر زمین
تا که بنشیند بر او آن دلغمین
دست و پاهای امام العابدین
بسته شد با بند و با زنجیر کین
برد دشمن کاروان با ظلم و زور
ازمیان قتلگه داده عبور
ناگهان دیدند آل مصطفا
پیکر پاک شهیدان خدا
خویش را افکنده آندم برزمین
آه و زاری کرده بر انصار دین
زینب آمد بر سر نعش حسین
خون دل جاری نموده از دوعین
بوسه زد بر حنجر ببریده اش
در کنارش دید نور دیده اش
گفت دختر این بدن از آن کیست
سر جدا و بر تنش انگشت نیست
گفت عمه ای سکینه دخترم
این بدن باشد عزیز مادرم
خویش را انداخت بر جسم پدر
می زند فریاد از سوز جگر
بعد تو دشمن روان سوی حرم
کرد غارت مقنعه با معجرم
از نوایش گشت غوغایی بپا
در غضب گردید شمر بی حیا
کعب نی زد بر تن آن نازنین
زد به رویش سیلی و نقش زمین
اشک دانا گشته جاری از بصر
او سرود این مرثیه با چشم تر
#رسول_دانا
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#تنورخولی
ای در تنور افتاده تنها یا بُنَیَّ
دورت بگردد مادرت زهرا بُنَیَّ
من که وصیت کرده بودم با تو باشد
هر جا که رفتی زینب کبری بُنَیَّ
باور نمی کردم تو را اینجا ببینم
کنج تنور خانه ی اینها بُنَیَّ
هر قدر هم خاکستری باشد دوباره
من می شناسم گیسوانت را بُنَیَّ
با گوشه ی این چادر خاکی بشویم
خون لبت را با نوای یا بُنَیَّ
آخر چرا از پشت سر ذبحت نمودند
ای کشته ی افتاده در صحرا بُنَیَّ
شیب الخضیبت را بنازم ای عزیزم
با این حنا شد صورتت زیبا بُنَیَّ
آبت ندادند و به حرفت خنده کردند
گفتی که باشد مادرت زهرا بُنَیَّ ؟
گفتی زن خولی برایت گریه کرده
حتی به او هم می کنم اعطا بُنَیَّ
#جوادحیدری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_زینب_س_کوفه
ماهِ تمامم، خسته و مهجور ماندم
ای وای از آغوش گرمت دور ماندم
خسته شدم از بس که طفلان را شمردم
جای تمام بچهها شلاق خوردم
اطراف محمل قاتلانی مست بودند
بی رحمهایی پست و سنگیندست بودند
دیدی که در گرمای سخت و بی امانم
فوراً سرت از روی نی شد سایهبانم
سختی هجرانت چه کاری داد دستم
دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم
از بس مرا این داغها پیر و کمان ساخت
اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت
کوفه نگو، شهر مریدان دروغی
کوچه به کوچه، هی شلوغی، هی شلوغی
شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد
وادی سختِ دختران مرتضی شد
طاقت نیاوردم وجود لاتها را
با گریه برگرداندهام خیراتها را
تسبیح میگفتم به لب، شد نیمه کاره
با دست، سوی خواهرت کردند اشاره
خیلی هوای غیرتت را کرده بودم
وقتی میان محملِ بی پرده بودم
هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی
گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟!
همسایهی دیروز، بر ما انگ میزد
شاگرد تفسیرم مرا با سنگ میزد
من که به روی دامنت سر مینهادم
آشفته حال از مجلس ابن زیادم
با ذوالفقار خطبهام پیکار کردم
ابن زیاد بد دهان را خوار کردم
وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز
زندان ندیده بود زینب، دید امروز
بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟!
قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد
امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر
در قلب خواهر تا ابد هستی برادر
#محمدجواد_شیرازی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_زینب_س_مصائب؛ #حضرت_زینب_س_اسارت؛ #حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
با احترام آمد و بیاحترام رفت
با صدسلام آمد و با والسلام رفت
آتش دوباره پا روی کاشانهاش گذاشت
با روضهی شکستنِ در از خیام رفت
بعد از عطش، فرات به پابوسیاش رسید
در اشکِ شرم، غرق شد و تشنهکام رفت
خلوتنشینِ پردهی ناموسِ کبریا
همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت
دَه روز پیش کعبهی در انحصار بود
با آن مقام آمد و با این مقام رفت
مبعوث شد به گریه برای برادرش
پیغمبری که با سرِ سرخِ امام رفت
پایش رمق نداشت، نمازش نشسته بود
در حالت رکوع، به قصدِ قیام رفت
داغ حسین، روضهی یک خانواده بود
این داغدار، با تبِ چند انتقام رفت
زینب عقیلةالعرب آمد به کربلا
آیینهدار فاطمه، حیدر به شام رفت
خونگریههای ناحیه از این مصیبت است
سرچشمهی حلال، به بزم حرام رفت
#رضا_قاسمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam