eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت زینب(س) زینب دل خسته هستم دل غمین گشته ام من زائرت در اربعین یا حسین گرچه غمین و خسته ام در کنار مرقدت بنشسته ام از سفر قامت خمیده آمدم سوی تو ای نور دیده آمدم آمدم من از سفر با شور و شین زیر لب گویم فدایت یا حسین سوزم و با آه و با اشک بصر بهر تو گویم حسین شرح سفر بعد تو خون شد دل اهل حرم زد شرر بر حاصل اهل حرم آتشی در خیمه ها افروختند کودکان بی گناهت سوختند بعد تو سیلی زدن آزاد شد ای برادر خون دل سجاد شد کودکان را وحشیانه می زدند کعب نی یا تازیانه می زدند روی شان را جوهر نیلی زدند یا حسین بر کودکان سیلی زدند غنچه های تو همه پژمرده اند زیر بوته دو گل از تو مرده‌اند پرپر از کین غنچه های یاس بود علقمه نقش زمین عباس بود زخم ما را دشمنت می زد نمک اهل بیتت را عدو می زد کتک بهر تشییع جنازه آمدند اسب ها با نعل تازه آمدند شد به دست قوم اشقی الاشقیا پیکرت پامال سم اسب‌ها ای عزیز زینب ای صد پاره تن پیکرت را خاک صحرا شد کفن گویمت از کوفیان بی حیا بی وفا بی غیرت و پر مدعا کوفیان چنگ و نی و دف می ‌زدند جای عرض تسلیت کف می زدند روز دشمن را نمودم من سیاه یکه و تنها شدم بر تو سپاه روز دشمن با بیانم تار شد دشمن دور از خدایت خوار شد تا که دیدم رأس تو خون شد دلم زان سبب سر را زدم بر محملم گویم از نامردمان شهر شام سنگ بر ما می‌ زدند از روی بام زین مصیبت گشته ام چون شمع آب دختر زهرا کجا؟ بزم شراب رو به روی من یزید بی حیا رو به روی او یکی تشت طلا ناگهان دیدم سرِ از تن جدا مرگ خود را خواستم من از خدا سوخت جان زینبت ای نور عین چوب می ‌زد بر لبانت یا حسین از سه ساله دخترت منما سؤال سوی جنت رفت با شوق وصال ای برادر از تو من شرمنده‌ام دخترت جان داده و من زنده‌ام من بمیرم بر سه ساله دخترت دفن او شد شب به سان مادرت دیگر از این زندگی سیرم حسین کرده داغ تو زمین گیرم حسین هدیه ای دِه یا حسین بر این (رضا) دستگیری کن ز او روز جزا هرچه باشد عبد درگاه شماست عاشق صحن و سرای کربلاست @babollharam
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌به‌جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به روی گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به حکم عشق الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوع انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توایم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم @babollharam
سَرو رفتم از کنارت؛ قدکمان برگشته‌ام سبز از باغت سفر کردم؛ خزان برگشته‌ام راهِ پروازم به دستِ ریسمانی بسته شد با پَرِ زخمی به بامِ آسمان برگشته‌ام نیمه‌ام را نیم‌روزِ داغِ عاشورا گرفت ای تمام جانم؛! اکنون نیمه‌جان برگشته‌ام زیر جِلدِ جامه‌ی زخمم کتابِ مقتل است گوش کن؛ هم روضه‌ام هم روضه‌خوان برگشته‌ام بر تنم با کعب‌ِ نی‌ها مُهرِ داغت را زدند بی‌نشان رفتم از اینجا بانشان برگشته‌ام از کنارِ نخل‌هایی که پدر با اشک کاشت از دیارِ نذری خرما و نان برگشته‌ام داغدارِ قاری قرآنم و بزم شراب از کنارِ تشت و چوبِ خیزران برگشته‌ام ای غیورِ رفته زیر خاک، گوشت را بگیر ! از میان مجلس نامحرمان برگشته‌ام @babollharam
خسته و دیوانه گشتم از فراق کربلا حال من خیلی خراب است از فراق کربلا دوری از صحن و سرا آتش به جانم میزند مست و حیرانم دلا من از فراق کربلا اربعین است ودلم پرحسرت وغرقِ غم است با که گویم غصه و سوز فراق کربلا هر غمی را من تحمل کرده ام با عشقِ یار مانده ام‌ ، درمانده اینک از فراق کربلا قدرنعمت چون ندانستم چنین شدقسمتم تا شوم مجنون و نالان در فراق کربلا گرچه باشد در دلم جای حسین ابن علی طاقتم طاق است اینک در فراق کربلا اربعینِ سال قبل در کربلا بودم ولی حال ، دور از حرم وای از فراق کربلا در طریق یا حسین یارب چه حالی داشتیم میگرفتیم از همه آنجا سراغ کربلا خیمه گاه و قتله گاه شاه دین یادش بخیر سوزم و سازم از این غم از فراق کربلا حُبِّ تو سرمایهِ ء دنیا و عُقباِ ی من است زین سبب سوزم ز هجر و از فراق کربلا دست و پا گُم کرده ام از دوریِ کوی حبیب همتی تا من بسازم با فراق کربلا مادرم از روز اول مهر تو تعلیم کرد گفت باید جان دِهی تو از فراق کربلا نام حیدرچون به گوشم خوانده شدوقت اذان هم بسوزم بر نجف هم بر فراق کربلا هرچه را گویم دروغ ، اما به جان مادرت راست میگویم که مُردم از فراق کربلا ای"طریقت"دست،زن بَردامن صاحب زمان(ع) تا رها گردی تو از هجر و فراق کربلا •┈┈••✾•🌿 ¤🌿•✾••┈┈ @babollharam
با تو شروع می کنم ای ابتدای من! ای جلوۀ خدایی بی منتهای من پایان راه تو به خدا ختم می شود از راه کربلاست مسیر خدای من لحظه به لحظه محضر زهرا رسیده است رنگ خدا گرفته اگر گریه های من از روی فرش های حسینیۀ عزا تا عرش می رود اثر ردپای من شکر خدا که در دهۀ آخر الزمان خرج تو می شود نفس من صدای من این گریه‌ی برای تو کفاره‌ی من است این راه توبه ایست برای خطای من از من نیاز می رسد و از تو ناز-عجب دردسری شده سفر کربلای من اکبر لطیفیان @babollharam
یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین آماده اند ناب ترین باده ها حسین ما باده های عشق تو هستیم، آمدیم دلداده های عشق تو هستیم، آمدیم این بلبلان عشق که از غم فسرده اند اجساد زنده ایم که در اصل مرده اند چل روز بی حضور تو با درد طی شده با مردهای ظالم و نامرد طی شده چل روز سایه ات به سر ما نبود، آه! ماه عشیره همسفر ما نبود، آه! چل روز چشم قافله دریای آب بود چل روز حال عمه خرابِ خراب بود چل روز دختران تو زیور نداشتند چل روز همسران تو همسر نداشتند در شام خواهران تو معجر نداشتند ای کاش، مثل پیکرتان سر نداشتند چل روز چشم مادرمان بی امان گریست حیدر گریست، خاتم پیغمبران گریست هفت آسمان گریست، زمین و زمان گریست در شهر کوفه جامه بر انداممان گریست چل روز ، روز ما همه چون شب سیاه بود سمت مخدّرات هجوم نگاه بود چل روز نیش زخم زبان بود و هلهله چشم رباب و قهقهه ی شمر و حرمله چل روز؛ وای، یک به یک ایّام درد بود الشّام، شام، شام، همان شام درد بود چل روز خارجی شدن خاندان تو زخم زبان و چوب و یزید و لبان تو چل روز عمه نقش زنی بی بدیل داشت امّ المصائبی شد و صبری جمیل داشت چل روز عمه روضه برای سر تو خواند در پای نیزه روضه ای از حنجر تو خواند می گفت ای حسین عزیز دل بتول ای حنجرت محل گل بوسه ی رسول چل روز پیش بود دل مادرم گرفت بوسه به حنجر تو زدم، حنجرم گرفت چل روز پیش بود به سمتت دوید شمر روی تنت نشست و سرت را برید شمر عظیمی برگرفته از وبلاگ حسینیه @babollharam
شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت …و زنده ام به دو نذر و نیاز پشت سرت یکی به نذر دوباره تو را بغل کردن و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت چهل غروب دلم تنگ روی ماه تو بود چهل طلوع نخواندم نماز پشت سرت غروب حادثه انگشترت به یغما رفت ادامه دار شد این حرص و آز ، پشت سرت تنت زمین و نوک تیرها به پشت تنت سرت به نیزه و در احتزاز “پشت سرت” به جای خون زده نور از قفای سر بیرون چه روشنا شده از این لحاظ پشت “سرت” هنوز در سرشان انتقام صفین است به پیش روی تو گفتند و باز ، پشت سرت… چقدر حرف بد از تو به دخترت گفتند چقدر هست زبان دراز پشت سرت تو را به هلهله کشتند ، رقص و ساز نبود مرا به هلهله و رقص و ساز پشت سرت کثیری _نژاد @babollharam
پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس اگرچه خم شدم اما کشید شانه من به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس نفس بریده بریدم امان دشمن را به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس غروب بود و رمیدند بچه آهوها ز چنگ گله گرگان ، رمیدنی که مپرس مپرس از چه نماز نشسته می خوانم شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس عرب _خالقی @babollharam
مرا به خانه ی غم آشیانه اما سخت به خاک سرخ نشانده زمانه اما سخت نشسته بودم و از تو جدا نمیگشتم گرفت دست مرا تازیانه اما سخت هزار قصه برایت بگویم از کوفه گرفت آتش کینه زبانه اما سخت ورود ما چه بگویم... به شام میدیدی ورود گر چه به ساز و ترانه اما سخت و نیزه دار در آن کوچه ها سرت را کج... ...نشانده بود به نی ناشیانه اما سخت چه گویم از سر بام و عجوزه ای با سنگ گرفته بود سرت را نشانه اما سخت بیا نگیر سراغ رقیه را از من در ازدحام نشست آن میانه اما سخت چقدر آن شب آخر هواییت شده بود گرفت زخم سرت را به شانه اما سخت سرت رسید و خرابه شکوفه باران شد نداشت خشکی لبها کرانه اما سخت گذاشت سر زن غساله بر روی دیوار اگر چه شست تنش را شبانه اما سخت مرا ببخش حسین جان سه ساله ات جا ماند و ما بدون رقیه روانه اما سخت رقیه کنج خرابه سفیر شامت شد همیشه قصه ما جاودانه اما سخت _حجت_ بحرالعلوم_ طباطبایی @babollharam
امروز اربعین عزیز دو عالم است یا این که روز دوم ماه محرّم است؟ یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است یک قافله که قامت بانوی آن خم است یک قافله بدون علمدار آمده یک قافله که از سر بازار آمده گرد و غبار چادر زن ها مشخّص است آثار خستگی بدن ها مشخّص است رنگ کبود و جای زدن ها مشخّص است از آه آه و لحن سخن ها مشخّص است ... ... خیلی میان راه اذیّت شدند آه چل روز اسیر داغ اسارت شدند آه در این میان زنی که شبیه فرشته است آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است پیداست که به او چه قدَر بد گذشته است با اشک، روی قبر برادر نوشته است: قبر حسین ، کُشته ی عطشان کربلا «در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا» من زینبم ... شناختی آیا ؟ بلند شو ای نور چشم مادرم از جا بلند شو یا که بگیر جان مرا یا بلند شو ای سر بُریده ام! به روی پا بلند شو برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن آوارگی اهل حرم را نگاه کن هر کس رسیده محضر تو گریه می کند دارد سکینه دختر تو گریه می کند در پشت خیمه همسر تو گریه می کند بالای قبر اصغر تو گریه می کند لالایی رباب، دلم را شکسته است آوای آب آب، دلم را شکسته است دارد رباب صحبت سربسته با فرات لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات! یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ... ... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟ رویت سیاه ! موی سفید مرا ببین زخم گلوی طفل شهید مرا ببین یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین از شام و کوفه هدیه ای آوردم ای حسین بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین عبّاس اگر نبود که می مُردم ای حسین چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود در شهر شام ، خنده و هورا زیاد بود با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد وقتی سه ساله ی تو لبش غرق آه شد با تازیانه پیرهنش راه راه شد بین خرابه خاطره ها را گذاشتم شرمنده ام که یاس تو را جا گذاشتم چل روز پیش بود که پیشانی ات شکست از لا به لای جمعیّتی نیزه دار و پست دیدم که شمر آمد و بر سینه ات نشست راه نفس نفس زدنت را به زور بست خنجر کشید و آه ... بماند برای بعد آهی شنید و آه ... بماند برای بعد _فردوسی @babollharam
یه سوال دارم مگر ما دل نداریم، ای خدا؟ یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا؟ کی روا باشد گل از ما و گلاب از دیگران؟ غمِ روی ساقی از ما و شراب از دیگران یا حسین یا حسین یا حسین ثارالله نمی دونم چه سر زد از من که بر غمت مبتلا شدم مبتلا بر فراقت ای کشته ی سر از تن جدا شدم ای خدا جون نمیدهم تا حسینوُ بر من نشون بدی منو تا دستِ تیر مژگان یار ابرو کمون ندی بخواهی یا نخواهی یه روز برا دیدنت میام تو میدونی اگر بیام یا نیام چقدر من تورو میخوام یا حسین خوب میدونی من از روزِ ازل دیوونت بودم خبر از هستی نبود من جاروکشِ می خونت بودم ای خدا مرغِ جانِ ما را به جانب کربلا ببر به زیارتگه عباس بن علی مرتضی ببر همه رفتن ای خدا همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا من نرفتم کربلا یه سوال دارم مگر ما دل نداریم، ای خدا؟ یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا؟ @babollharam
شمعم و با عذاب آب شدم بی تو نوشیدم آب، آب شدم بی یل بوتراب آب شدم بین بزم شراب آب شدم دختران ابوتراب کجا بزم نامحرم شراب کجا مردم شام سنگمان که زدند زخم با خنجر زبان که زدند تهمت کفر بر زنان که زدند به لبت چوب خیزران که زدند دخترت هول کرد و پس افتاد بس که نالید از نفس افتاد توی ویرانه ای که دختر تو روبروی نگاه خواهر تو سر خود را گذاشت بر سر تو بوسه ای زد به خون حنجر تو روح از پیکرش که غارت شد کفنش جامه ی اسارت شد او شبیه تو بی کفن رفته سوخته، پاره پیرهن رفته زخم خورده، شکسته تن رفته موسپیدی او به من رفته پیکرش را سیاه تا دیدم روضه ی قتلگاه را دیدم شمر سمتت دوید، یادم هست خنجرش را کشید، یادم هست حنجرت را برید، یادم هست ناله ام را شنید، یادم هست روبروی نگاه مادر تو رفت بالای نیزه ها سر تو _عظیمی برگرفته از وبلاگ حسینیه @babollharam
از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود... پدر کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند: عقیله همسفر مشتی از اراذل شد تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد چکید خون سرت... خواهرت دلش خون شد گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد به جای تک تک ما عمه کعب نی خورده برای تک تک ما مثل شیر حائل شد خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو چگونه دختر حیدر به شام داخل شد هزار خطبه ی قرّاء خوانده خواهر تو جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد عقیله، کعبه ی غم، قبلةُ البرایا¹ بود ز اشک نیمه شبش خاک دشت ها گِل شد میان نافله ها یاد مادرش می کرد همیشه روضه ی او برکت نوافل شد اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد _جواد _شیرازی @babollharam
(ص) (به همه سبکها خوانده میشود) بابا پاره ی تَنِت فاطمه صاحب عزا شد روضه خونِ غمهای تو علیِ مرتضی شد دل من از ماتمت بابا شده پُر از مَحَن پاشو بابا تو ببین ناله ی حسین و حسن رفته سایه ی پدر پر کشیده پیغمبر رحمه لِلعالمین شده زهرا دلغمین (۴) واویلا رختِ عزا شد بر تنم اِی دلبرم یا علی جان دیدی که خاک عزا شد بر سرم زندگی بعد بابام ، علی دیگه حروم میشه از غم دوریِ او عمرِ منم تموم میشه علی کاش مُرده بودم دیگه حالا نبودم رحمه لِلعالمین شده زهرا دلغمین بابا یا رسول الله حالا که تو کردی پرواز غربت وصیِ تو از همین جا میشه آغاز بَرا غصب خلافت دست علی بسته میشه پهلوی زهرای تو همین جا شکسته میشه می زنه زهرا بر سر شده مَحزون و مُضطر رحمه لِلعالمین شده زهرا دلغمین
(ص) (به همه سبکها خوانده میشود) بابا پاره ی تَنِت فاطمه صاحب عزا شد روضه خونِ غمهای تو علیِ مرتضی شد دل من از ماتمت بابا شده پُر از مَحَن پاشو بابا تو ببین ناله ی حسین و حسن رفته سایه ی پدر پر کشیده پیغمبر رحمه لِلعالمین شده زهرا دلغمین (۴) واویلا رختِ عزا شد بر تنم اِی دلبرم یا علی جان دیدی که خاک عزا شد بر سرم زندگی بعد بابام ، علی دیگه حروم میشه از غم دوریِ او عمرِ منم تموم میشه علی کاش مُرده بودم دیگه حالا نبودم رحمه لِلعالمین شده زهرا دلغمین بابا یا رسول الله حالا که تو کردی پرواز غربت وصیِ تو از همین جا میشه آغاز بَرا غصب خلافت دست علی بسته میشه پهلوی زهرای تو همین جا شکسته میشه می زنه زهرا بر سر شده مَحزون و مُضطر رحمه لِلعالمین شده زهرا دلغمین @babollharam
(ع) (به همه سبکها خوانده میشود) اَلسَلام ای زاده ی اُمِ اَبیها یا حسن ای کریمِ اهل بیت امام مجتبی حسن ما همگی گدایِ خوانِ کرم تو هستیم جملگی دلدادهُ صحن حرم تو هستیم بفدای داغ تو قبر بی چراغ تو یا حسن یا مجتبی (۴) من بمیرم وقتی که گفتی بیا زینب من سوزد از زهر جفا جان آمده بر لب من گفتی طشتی بیاور ای زینبم در بر من از کینهُ همسرم پاره شده جگر من ناله دارم از دلم همسرم شد قاتلم یا حسن یا مجتبی کاش فقط با زهر کین پاره شده بود جگرت ولی تیر بارون شده تابوت و تنِ اَطهرت کاش فقط زهر جفا تو روُ از ما گرفته بود ولی کوچه و سیلی با دل تو چه کرده بود آخ بمیرم بدنت یکی شد با کفنت یا حسن یا مجتبی @babollharam
(ع) (به همه سبکها خوانده میشود) یا علی موسی الرضا قربون تو وُ حَرَمِت کن عنایتی آقا فدای لطف و کَرَمِت دلخوشیِ دل من تویی یا ضامن آهو با دلِ پُر گناهم پیش تو زده ام زانو اَبَا الحسن یا رضا پناه دلهای ما یا رضا جانم رضا (۴) واویلتا شد پرپر امامِ رئوف همه سرت بادا سلامت بی بی حضرت معصومه شکر خدا جوادش تو حُجره ی بابا رسید از غریبیِ بابا اشک غم از دیده چکید یا غَریب الغربا یا مُعین الضعفا یا رضاجانم رضا بر روی خاک حُجره از عطش دست و پا میزد گاهی حسین و گاهی مادرشو صدا می زد دور از مدینه آقا با سوز دل جان می دهد روی دامانِ جواد از غریبی سر می نهد همه عالم فدایت فدای روضه هایت یا رضا جانم رضا @babollharam
(ع) گردو غبار غصه ها خیمه زده به سینه ام من زائر قبر غریب و خاکیِ مدینه ام کاشکی مزار من مثِ مزار تو خاکی باشه اگه که عشقت نباشه میخوام که دنیانباشه دل بیقراره ٬ ز سوز داغت دل و سوزونده ٬ آتیش آهت حسن غریبه (۴) فدای اون زائر تو زائرِ بی قرار تو مهدیِ صاحب الزمان نشسته در جوارتو غم تو و بی قراری یه دلِ پر غصه داری برات بمیرم آقا جون حرم و خادم نداری این دل زارم ٬ داره بهونه ازغربت تو ٬ داره می خونه حسن غریبه دیدی که مادرت آقا از مرتضی رو میگرفت وقتی بابات علی نبوددستش بپهلو میگرفت مادرتو چشم توبست وقتی که ازپابنشست میون کوچه یاحسن دیدی توگوشواره شکست آتیش خونه ٬ شد قاتل تو چه کرد زمونه ٬ خون شددل تو حسن غریبه مگه امام مجتبی کریم و با وفا نبود اما کسی مطیع او ز یار آشنا نبود کسی غریب تر از حسن عزیز زهرا ندیده توی خونه هیچ کسی رو اینقده تنها ندیده ازاین زمونه ٬ دیگه بریده موسم رفتن ٬ دیگه رسیده حسن غریبه @babollharam
# نوحه واحدوسنگین امام حسن (ع) ای پناه دلم تویی خدای کرم نمیشه باورم نداری تو یک حرم آرزومه ، که آخرش فدات بشم آرزومه ، خادم اون سرات بشم از تَهِ دل ، میگم امام مجتبی آرزومه ، خاکِ پا زائرات بشم امام حسن ، کریم آلِ فاطمه برای غربتت ، همیشه من می سوزم به شبهای بقیع ، چشمامو من میدوزم غریب تویی ، نه خادمی نه سایبون غریب تویی ، نه دلبری نه همزبون غربت تو ، زبون زده پیش همه غریب تویی ، شد همسرت قاتلتون امام حسن ، کریم آل فاطمه حالا این بند آخر از زبون خود امام حسن👇👇 آرزومه دیگه ، به پیش مادر بِرم یاد کوچه ی تنگ ، نمی ره از خاطرم واویلتا ، تو کوچه راهمونو بست واویلتا ، خاک روی چادرش نشست مادرمو ، یجوری زد اون بی حیا واویلتا ، دو گوشوارش با هم شکست امام حسن ، کریم آل فاطمه @babollharam