*با این سبک میشه...
یادشهدا رو تودلا زنده نگه داشت*
(منو یکم ببین...)
دلم یه جوریه
ولی پر از صبوریه
(یعنی میشه که من
بشم زائر سوریه )۲
نزار برم به جز
راه شما یه راه دیگه
(با هرتپش دلم
داره حسین حسین میگه)۲
نفس زدن برات ،آقا همیشه عزته
همه امید ما، به راه تو شهادته
مجلس روضه ها، سینه زنی قیامته (عبادته)
آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین
نمیره از سرم
که رفیقم پای علم
(دعا میکرد فقط
بشه مدافع حرم )۲
باید که یادشون
همیشه باشه هر کجا
(دلای عاشقه
ما نشه از اونا جدا)۲
دل بریدن از این ، زمونه یادشون بخیر
زینبیه داره ، هنوزم عابس و بریر
دور تا دور حرم ، پره از وهب و زهیر
آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین
ما هرچی داریم از
برکت امام رضاست
(گدای این دیار
حسابش از همه جداست)۲
برای عاشقی
با جون و دل میاییم همه
(به پای این علم
همه فدابشیم کمه)۲
نوکر حیدریم ،مرد میدونه کارو زار
برا نبرده با ، همه دشمنا بیقرار
رزمنده تا ابد ، زیر سایه ی ذوالفقار
آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین
(روضه از زبون مادر سادات)
هنوز میاد صدا
صدا غریبه آشنا
(مگه حسین من
چی بود گناهش ای خدا)۲
هرکی رسید زدش
سر فرصت توقتلگاه
(افتاده بود روخاک
تک و تنها و بی پناه) ۲
میخندیدن همه ، به حال و روز دخترش
دیدم یه لشگر و ، میچرخیدن دورو برش
جلو چشای من ،سنگ میزدن شکست سرش
غریب مادره حسین غریب مادره
التماس دعا
شعر/عبدالحیدر
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
#ياس_نبوی
ای كه انسیه ای ومهرمُجسّم داری
برتراز آدمی و جلوه ی آدم داری
كعبه ی عصمتی و قبله ی ايمان و اميد
در زلال نگهت چشمه ی زمزم داری
عالمه،فاضله وانسیه الحورایی
فخربرهاجرو برساره ومريم داری
چشمه ی خيركثيری وسپهرحسنات
بارش رحمتی و فيض دمادم داری
يازده آينه ازنورتوتابنده شد ند
مركزنوری واشراف برعالم داری
تاكه دين دست خوش فتنه وكينه نشود
درره دين همه جاعزم مصمّم داری
هیچ كس چون تونكرده است حمايت زعلی
دردل ازغُربت اوحجله ی ماتم داری
غاصبان رابه سراشيبی وبن بست كشاند
ماجرایی كه ازآن كوچه ی پُرغم داری
گل ياس نبوی هستی وعمرت چون گل
غم بسيار ولی زندگی كم داری
سيرتاريخ گواه ست كه ای ياس كبود
فاطميه نه همين بوی محرم داری
ای «وفایی»غم مادرچه ملال انگيزاست
دربغل ازغم او زا نوی ماتم داری
#حاج_سید_هاشم_وفایی
روضه مادر سادات حضرت زهرای مریضه س
حاج منصور ارضی
سلمان میگه تو نماز ایستاده بودم، دیدم یکی در میزنه، خودم هم آماده بودم، نماز و شکستم، دویدم دم خانه دیدم حسین سر به دیوار گذاشته، سلمان اگه میخوای بیای تشییع جنازه ی مادرم بیا، میخوایم بدن مادرمون رو ببریم"رفیق خوبم خوبه، به موقع میاد کمک آدم"سلمان میگه آروم همه ی ما گریه میکردیم، من و مقداد و ابوذر ..بدن و آروم بلند کردیم"به عزت و شرف لااله الا الله"دیدم این بچه هاش دارن جون میدن، مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر، آروم تابوت رو آوردیم بیرون ، همه آستین به دهان گریه میکردن، بعضی ها میگن اصلاً حرکت ندادن تا تابوت بیارن، همون تو خونه دفنش کردن، بدن رو حرکت دادیم آوردیم، قبر و کنده بود امیرالمؤمنین علیه السلام، از این شعر هر چی فهمیدی خودت گریه کن.
خوب شد شانه های سلمان بود
یه وقت یکی گریه میکنه، زود زیر بغلش رو بگیر، مادرشه، بچه شه، پدرشه
خوب شد شانه های سلمان بود
تا نیفتاد امیرمان از پا
سلمان میگه زیر بغل های علی رو گرفته بودم
دست هایش اگر چه میگردد
گوشواری نمیکند پیدا
نغمه ی لا اله الا الله
میرود از غم شما بالا
تو نماز خمیده میخوانی
مرد سجاده التماس دعا
دیدم دو رکعت نماز خوند دستاشو بلند کرد، با خاک صحرا این دست ها آغشته شده بود، دستاشو بلند کرد دیدم میگه خدایا به من صبر بده، بعد روش رو کرد به آن دست های قشنگ پیغمبر، سلام کرد، یه جمله خیلی سوزناک بود، فرمود:یا رسول الله، این دخترت حرف هاشو به من نزد، تو سئوال پیچش کن شاید به تو بگه به سرش چی آوردن.....
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
#زمزمه
#مناجات_با_امام_زمان_عج
🌹بند ۱
چون تو آیی پیمبران آیند
بر دیدار تو دلبران آیند
با تو یار و یاوران آیند
نگار بی همتا
ستاره ی دل ها
بیا گل زهرا ۲
یابن الزهرا بیا ابا صالح ۳
🌹بند ۲
من مشتاق وصال دلدارم
من زنده ام به شوق دیده ام
تا نیایی همیشه بیمارم
بیا شفای من
گل وفای من
تویی صفای من ۲
یابن الزهرا بیا ابا صالح ۳
🌹بند ۳
بی دیدارت بدان که می میرم
بنگر هر لحظه بی تو دلگیرم
بی تو از زندگی خود سیرم
ببین گناه ما
سبب شده یارا
به غیبتت مولا ۲
یابن الزهرا بیا ابا صالح ۳
#محمد_مبشری
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══
🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
به مناسبت روایت ۴۵ روز
#ترکیب_بند
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#مجموعه_هجده_بهار۳
ای که قرآن بهر تو کرده نزول
ای تمام هستی آل رسول
خلقت عالم همه از نور تو
جملگی فرع اند و تو اصل اصول
کوثری و چشمه ی جاری مهر
ای وجودت هستیِ هستی شُمُول
از برای وصل حق یا فاطمه
ذکر نامت بهترین راه وصول
مَجمَلُ الاَسماءِ ذات کردگار
فاطمه ، زهرا و عَذرا و بتول
ای فروغ آسمانی همه
جان فدای نام تو یا فاطمه
ای ز تو تاریکی و ظلمت به دور
خلق شد از سایه ی تو هر چه نور
دم به دم فوج ملائک خادمت
خادمه بر فضه ی تو جمع حور
ریشه ی عصمت ز تار چادرت
پاکی از خاک رهت کرده عبور
لیلةالقدر تمام خلقتی
قدر تو در عقل ، ناکرده خطور
دشمنانی که تو را نشناختند
مردگانند و همه اهل قبور
ای همه دار و ندارم فاطمه
کاش می ماندی کنارم فاطمه
بی وجود تو جهان ویرانه بود
آسمان هم سائل این خانه بود
بی تو من تنهاتر از تنهایی ام
روی تو شمع و دلم پروانه بود
رفتی و از ماجراهای غمت
یادگاری بر درِ کاشانه بود
آن چه که ما را ز هم کرده جدا
ضربتی از دشمن بیگانه بود
تا به پای جان مرا یاور شدی
عهد و پیمانت عجب جانانه بود
ای همه نور زمین و آسمان
فاطمه اِی هستیِ اهل جهان
ای ولای تو همه معنای دین
جان و هستیِ امیر المومنین
علت خلق علی و احمدی
چشمه ی نور سماوات و زمین
از چه نقشِ بر زمین شد پیکرت
ای تو بالاتر ز قرآن مبین
خاکِ روی چادرت یا فاطمه
سجده گاه حضرت روح الامین
باید از کوچه بپرسم که چرا
اشک های مجتبی شد آتشین
ریشه و اصل وجودم فاطمه
ای همه بود و نبودم فاطمه
نور تو خلق همه دنیا کند
روی تو عقده ز مولا وا کند
چهره ات نیلی شد اما تا ابد
این کبودی خصم را رسوا کند
بردن نام پر از اندوه تو
اشک را در دیده ها دریا کند
روز محشر بعد عمری نوکری
خوش بُوَد گر یک نظر زهرا کند
می شود آیا زِ ما نامی بَرَد
یا که ما را خاک زیر پا کند
گویم آن لحظه که مرگ من رِسد
مادر سادات یا زهرا مدد
#محمد_مبشری
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
💠 روضه های فاطمیه
بکائون خمسه در کلام امام صادق (علیه السلام)
شیخ صدوق رحمه اللَّه در کتاب خصال، به سندش از امام صادق علیه السّلام روایت کرده:
افرادی که فوق العاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و علی بن الحسین علیهم السّلام. حضرت آدم از فراق بهشت به قدری گریه کرد که اثر اشک در دو گونه مبارکش نظیر جوی باقی ماند.حضرت یعقوب به قدری از فراق یوسف گریه نمود که چشمان خود را از دست داد و بدو گفتند: به خداوند سوگند یوسف را از خاطر نخواهی برد تا آنکه افسرده یا نابود گردی.
حضرت یوسف به قدری برای پدرش یعقوب گریست که اهل زندان ناراحت شدند و به وی گفتند: یا باید شب گریان و روز ساکت شوی و یا اینکه روز گریان و شب ساکت باشی.
یوسف با یکی از پیشنهادهای ایشان موافقت نمود.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در فراق پیغمبر به قدری گریه کرد که اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه کثرت گریه ات ما را اذیّت می کنی. لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) از مدینه خارج و به سوی قبر شهدا می رفت، وقتی ناراحتی های قلبی خود را با گریستن خالی می کرد به سوی مدینه باز می گشت.
حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایی در مقابل آن حضرت نمی گذاشتند مگر اینکه گریان می شد.
کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا! فدای تو شوم، من می ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک نمایی! فرمود: چاره ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه علیها السّلام نمی شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود می کند.
متن عربی حدیث:
ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُهَیْلٍ الْبَحْرَانِیِّ یَرْفَعُهُ إِلَی اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ الْبَکَّاءُونَ خَمْسَهٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع فَاَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّهِ حَتَّی صَارَ فِی خَدَّیْهِ اَمْثَالُ الْاَوْدِیَهِ وَ اَمَّا یَعْقُوبُ فَبَکَی عَلَی یُوسُفَ حَتَّی ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّی قِیلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَوُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً اَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِینَ وَ اَمَّا یُوسُفُ فَبَکَی عَلَی یَعْقُوبَ حَتَّی تَاَذَّی بِهِ اَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا اَنْ تَبْکِیَ بِاللَّیْلِ وَ تَسْکُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا اَنْ تَبْکِیَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْکُتَ بِاللَّیْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَی وَاحِدَهٍ مِنْهُمَا وَ اَمَّا فَاطِمَهُ فَبَکَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّی تَاَذَّی بِهِ اَهْلُ الْمَدِینَهِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِینَا بِکَثْرَهِ بُکَائِکِ فَکَانَتْ تَخْرُجُ إِلَی الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْکِی حَتَّی تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ اَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَهً اَوْ اَرْبَعِینَ سَنَهً -تردید از راوی است- مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی اَخَافُ عَلَیْکَ اَنْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ الَ إِنَّما اَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ اَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَهَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَهٌ.(۱)
۱٫ کتاب خصال، ج ۱ ص ۲۷۲ و ۲۷۳ شماره ۱۵٫
#پندیات
🔷🔷🔷🔵🔵🔵🔵🔴🔴🔴🔴⚫️⚫️⚫️⚫️◾️◾️◾️◾️⬛️⬛️
عاقبت ماهم از اینجا سوی عقبا میرویم
یک دو روزی فرصت ماست پس ز دنیا میرویم
خسته ایم از ناجوانمردی این دهر فنا
بهر آرامش بسوی باغ طوبا میرویم
هرکسی در پهنه گیتی گزارد یادگار
نقش ما ماند به دنیا زشت و زیبا میرویم
گر که فردا را بسازیم از همین امروز خود
شاد و مسرور با سر خویش عوض پا میرویم
بهر پاسخ دادن اعمال خود روز جزا
پای میزان عدالت خواه و ناخواه میرویم
یوم الحسره روز بیچارگی غافل بود
از چه رو بی خبران ما بی محابا میرویم
دیو نفس ما فزون خواه و بشر تسلیم او
از چه ما بی ماخدا در موج دریا میرویم
کار ما از از بیخ و بن معیوب و ما خود غافلیم
با چنین اعمال چه رویی. نزد مولا میرویم
بارها فرموده در قران جهان گردد فنا
چون رسد گرگ اجل ما هم از اینجا میرویم
نوح رفت و شد سلیمان عاقبت تسلیم مرگ
ما زبالائیم و آخر سمت بالا میرویم
این غزل تقدیم آنان چون (صفا) آماده اند
گر چه لایق نیستیم با حب طاها میرویم
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#یا_فاطمه_الزهرا_س
تمام عمر زداغت گریستم زهرا
خداگواست که با گریه زیستم زهرا
به انزوای غریبانه ی علی شب وروز
چوشمع سوخته جانی گریستم زهرا
تویی که عزّت ونامی مرا عطا کردی
وگرنه بی تو ندانم که کیستم زهرا
نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است
نه رهروم به طریق تو چیستم زهرا
زپا فکنده مرا بار معصیت امروز
چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا
قبول می کنی اکنون بخوانمت مادر
اگرچه آن چه که خواهی تو نیستم زهرا
بگیردست «وفایی» خسته را درحشر
که برحسین تو عمری گریستم زهرا
#حاج_سید_هاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حماسه
#جواد_محمدزمانی
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهرپرآشوبِ امکان،کوچهراهی بیش نیست
یوسف دل ر نگه دار از زلیخای هوس
بگذرازدنیا که دنیا قعر چاهی بیش نیست
کم بجو آب حیات از تیرگیهای وجود
تشنگی گاهی سراب ست،اشتباهی بیش نیست
یابن آدم! روی گندمگون به روی خاک نه!
گاه اسباب نزول دل، گناهی بیش نیست
درصف میدان کجا از کاه باید کوه ساخت
کوه ماییم ای دلیران!خصم کاهی بیش نیست
روسپیدیهای محشربا شرف آید به دست
هرکسی ذلت پذیردروسیاهی بیش نیست
دل حریم نور گردد با نگاه فاطمه
آری آری! انتظار ما نگاهی بیش نیست
با نگاهش سینۀ ما وادی أیمن شود
هرچه داریم از تجلیهای او روشن شود
هر که فرمان داد در پیش خدا تسلیم را
الحق از رفتار او آموخت این تعلیم را
یازده آیینۀ او آفتاب روشناند
ساکنان سایه نُه چرخ و هفت اقلیم را
کی به استقبال غیر از او پیمبر ایستاد
در کجا دیدند جز او این همه تکریم را
اوکه باشوقش هزاران سدره وطوبی شکفت
او که با اشکش رقم زد کوثر و تسنیم را
او که نامش آبروی دفتر تاریخ شد
او که رنگین کرد با خون صفحۀ تقویم را
رفت در آتش که گلهای شهامت بشکفد
این چنین باید که رفتن راه، ابراهیم را
پیرو زهرا کجا ترسد دگر تهدید را
پیرو زهرا هراسان کی شود تحریم را
خطبههایش یک به یک خوف ورجارازنده کرد
ندبههایش بانگ زد مرز امید و بیم را
حال زهرا رفته و غم میهمان باغ اوست
این زبان حال مولایم علی در داغ اوست
#تشییع
از جهانی دل بریدم، دلبرم آمد به یاد
در خروش افتاد سینه، کوثرم آمد به یاد
شرحی از داغ شقایق در گلوی باد بود
ناگهان اوراق سرخ دفترم آمد به یاد
خواستم سیلاب خون ازدیدهام جاری کنم
ناگهان اشک روان دخترم آمد به یاد
آه ای دل! زائر پهلوی مجروحش شدم
نالهها در بین دیوار و درم آمد به یاد
دست،بازوی تورمکرده را حس کرده است
آن دفاع بینظیر همسرم آمد به یاد
ای دریغا چوبۀ تابوت بر دوش من است
ای مدینه ماتم پیغمبرم آمد به یاد
فاطمیه با غم امالبنین همراه شد
آری آری! روضۀ آب آورم آمد به یاد...
روز محشر دستهای او شفاعت میکند
رتبۀ سقا به روز محشرم آمد به یاد
آرزومندیم با لطفش نظر بر ما کند
دستهای او گره از کار دلها وا کند