#امام_علی #مرثیه_امام_علی
کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند
دست های پینه دارش استراحت می کنند
نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند
مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند
ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنی ست
شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنی ست
درد را با گریه های بی صدا آزار داد
با لباس نخ نمایش، کوفه را آزار داد
مهربانی نگاهش حیف مشگل ساز بود!
روی مسکین ها درِ دارالخلافه باز بود
...دشمنانش درلباسِ دوست بسیارند و او
...بندگان کیسه های سرخ دینارند و او
ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود
مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود
نیمه شب ها کوچه ها را عطرآگین می کند
درعوض، درحقِ او هر خانه نفرین می کند
حرص اهل مکر، از بنده نوازیِ علی ست
داستان بچه هاشان بی نمازی علی ست
گام در راهِ فلانی و فلان برداشتند
از اذان ها نام او را مغرضان برداشتند
جرم سنگینی ست، بر لب خنده را برجسته کرد
چاه ها دیدند مولا خستگی را خسته کرد
جرم سنگینی ست،تیغ ذوالفقاری داشتن
زخم ها از بدر و خیبر یادگاری داشتن
جرم سنگینی ست،از غم کوله باری داشتن
مثل پیغمبر عبایِ وصله داری داشتن
جرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن
با یتیمان روزهای گرم همبازی شدن
جرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن
در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن
جرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن
سال ها در سینه داغ کهنه ای را داشتن
هیچ طوفانی حریف عزم سکانش نبود
تیغ تیز ابن ملجم قاتل جانش نبود
پشت در، آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد
زخم بازویی، امیرالمومنین را پیرکرد
مرگ سی سال است بر او، خنجر از رو می کشد
هرچه مولا می کشد، از درد پهلو می کشد
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
____________________________
https://eitaa.com/babollharam
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
پدر شبیه تو امشب کبوتری وارم
کنار بستر تو بی شکیب و بیمارم
ز هوش رفتن تو داده است آزارم
ببین کنار تو بر فاطمه عزادارم
شبیه مادرمان بین بستری امشب
بگو کبوتر زینب، نمی پری امشب
برای تو غم دنیا تمام شد بابا
"دو دستِ بسته ی مولا" تمام شد بابا
تحمل غم زهرا تمام شد بابا
مغیره دیدنت آقا تمام شد، امّا
پس از تو برمن دلخسته نوش ها نیش است
هجوم درد و غم روزگار در پیش است
پدر، بدون تو این روزگار قدّار است
بروی شاخه ی هر نخل طرحی از دار است
بدون بودنت این شهر زینب آزار است
دگر به کشتن آل تو دشنه بسیار است
خودم شنیده ام از تو حدیث طشت و جگر
حسین و کرببلا و من و تنی بی سر
به من بگو که چگونه اسیر خواهم شد
توسط چه کسی دستگیر خواهم شد
میان کوچه و بازار پیر خواهم شد
زِ زنده بودن خود نیز سیر خواهم شد
بگو به هلهله ی کوفه تاب خواهم داشت؟
به شهر شام که رفتم، حجاب خواهم داشت؟
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
____________________________
https://eitaa.com/babollharam
#امیرالمومنین_امام_علی_علیه_السلام
#مدح_شهادت
#قصیده
الا ای تیرگی های شب ای خاموشی صحرا
زمین ها آسمانها کهکشان ها گوش سر تا پا
ببینید از دل بشکسته آوای که می آید
که نزدیک است بنیاد فلک را بر کند از جا
کدام افتاده از پائی به خاک تیره افتاد
که گوئی خاک ، معشوق است و او چون عاشقی شیدا
به پای نخل های کوفه اشک کیست میبارد ؟
که آب از چشمه چشمش بنوشد نخله خرما
به گرد نخل ها در ظلمت شب گشتم و دیدم
امیر المومنین را محوذات خالق یکتا
نه خوش از حجیم و نی هوای جنتش بر سر
نه در افسوس دیروز و نه در اندیشه فردا
ز خشم افکنده بر اعضای دنیا لرزه و گوید
که ای دنیا چه خواهی از علی عالی اعلا
منه پوسیده دامت را به زیر پنجه شاهین
میفشان دانه های پوچ خود را جانب عنقا
تو و این خط و خال و عاشقان سینه چاک تو
من و این اشک و آه و ناله و بیداری شب ها
من از آغاز عمر خود طلاق دائمت گفتم
ز چشم دورتر شو دور ، غری غیری ای دنیا
نه سیراب از تو می گردند بلکه تشنه تر گردند
اگر ریزی به کام تشنگان خود و صد دریا
خدا داند ز کل گنج هایت دوست تر دارم
که طفلی بی پدر لب وا کند گوید به من بابا
بگرد ای آسمان دیگر نیابی رهبری چون من
که با اشک فقیری شهریاری کند سودا
به روز از تیغه شمشیر او خون عدو ریزد
به شب از چشم گریانش ببارد اشک در صحرا
ندارم بیم خیزد گر همه عالم به جنگ من
ولی از گریه طفل یتیمی لرزدم اعضا
اگر با حلقه های آهنینم سخت بر بسته
کشانندم به اوج کوه ها بر سخره صما
و گر از سیم و زر پر گردد این گردون و گویندم
که از آن تو دنیا و تمام هست آن یکجا
به مزد اینکه گیرم دانه ای را از دم موری
به حق حق نیازارم ز خود مور ضعیفی را
امیر مومنان و ظلم بر افتادگان هرگز
علی مرتضی و رنج بر بیچارگان حاشا
با مهر و وفا مردم زمن دیدند بی وقفه
بی در پاسخم جور و جفا کردند بی پروا
میان دوستان خود چنان تنهای تنهایم
که شب با چاه ، دور از چشم یاران میکنم نجوا
از آن کودک که دارد شوق بر پستان مام خود
علی را مرگ خوشتر با چنین غم های جان فرسا
چه شب هائی که نان دادم به سائل ها و بشنیدم
که می گفتند یا رب از علی برگیر داد ما
نه آن سائل مرا بشناخت در دامان تاریکی
نه من در نزد او کردم برایش نام خود افشا
تو هم دنیا چو آن سائل مرا نشناختی هرگز
که خون کردی دل زار مرا پیوسته بی پروا
تو ، بین دشمنان ، دست توانای مرا بستی
تو حقم را گرفتی و نهادی در کف اعدا
تو فرزند مرا در بین آن دیوار و در کشتی
تو پیش چشم من سیلی زدی بر صورت زهرا
تو دست ظلم بگشودی زدی برخانه ام آتش
تو تنها حامیم را پشت در انداختی از پا
ز من مخفی مکن ای چرخ دون پرور که می دانم
همین شب ها به خون سر شود مظلومیم امضا
همین شب ها به محراب دعا در مسجد کوفه
به خاموشی گراید مشعل تابنده تقوی
مکن مخفی زمن دنیا که خود آگاهم و دانم
شود فرقم دو تا در راه ذات خالق یکتا
همین شب ها چو شب های سیاه مسجد کوفه
شود در ماتمم نیلی لباس زینب کبری
علی از شدت عدل و مروت کشته شد (میثم)
که جاوید است تا صبح قیامت عدل آن مولا
بسم الله الرحمن الرحيم
#مناجات_با_خدا_شب_قدر
#علیرضا_خاکساری
موعد دیدار تو راحت نمی آید به دست
طینت پاکیزه با غفلت نمی آید به دست
شد شب قدر و همه درهای رحمت باز شد
درک امشب بی گمان راحت نمی آید به دست
چه کنم شب های احیا هم اگر غفلت کنم
وای بر من دیگر این فرصت نمی آید به دست
نوبتی باشد اگر هم نوبت زاری ماست
رستگاری خارج از نوبت نمی آید به دست
هرچه به من میدهند از باب خلوت میدهند
چیز قابل داری از جلوت نمی آید به دست
بی گمان نابرده رنج از گنج ها بی بهره ام
روضه ی رضوان که بی زحمت نمی آید به دست
هرکه باتقوا شَوَد نزدت گرامی میشود
تا نباشم بنده ات نیت نمی آید به دست
شکر نعمت نعمت ام افزون کند با این حساب
تا نباشد سجده ای نعمت نمی آید به دست
هرچه فرصت داشتم با دست خود سوزانده ام
مهلتی دیگر از این بابت نمی آید به دست
گریه غسل توبه ی هر دیده ی آلوده ای ست
تر نشد چشمی اگر عفت نمی آید به دست
شیعیان مرتضی مثل خودش با غیرت اند
بی ولای مرتضی غیرت نمی آید به دست
از ازل روزی رسانم حیدر است و رزق من
بی نگاه ویژه ی حضرت نمی آید به دست
حال خوش ، توفیق اشک بر شهید کربلا
جز شب جمعه شب رحمت نمی آید به دست
تشنه های سیم و زر آخر نفهمیدند که
با جسارت کوهی از ثروت نمی آید به دست
چه به روزت پنچه ی شمر لعین اورده است؟؟
یوسف خوش چهره گیسویت نمی آید به دست
#امیر_المومنین_ع_بعدازشهادت
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
رفتی وزینب ازغم توناله سر دهد
یک گوشه ای به وقت سحرسینه می زنم
مادر نبودتاکه تسلادهد مرا
رفتی ومن برای پدرسینه می زنم
رفتی ویاد داده ای بابا به دخترت
این زخم پرعمیق و مداوا نمی شود
شمشیرآمدوسره بابا دریده شد
چشمان بسته ی تو دگروا نمی شود
باباتو گفته ای که شود زینبم اسیر
می خواهم از بیان خودت گوییم سخن
بابا تو گفته ای که حسینم رود ز دست
می خواهم از زبان خودت گوییم سخن
رفتی وگفته ای سر بازار می روم
باباتوگفته ای که گرفتار می شوم
رفتی وگفته ای به سرم سنگ می زنند
درکربلا بدون علمدار می شوم
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
_________________
#امیر_المومنین_ع_بعدازشهادت
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ مربع ترکیب بند (شب شهادت مولا)
رفتی اتاق پر شده از بوی توپدر
رفتی وپرکشیده دلم سوی توپدر
رفتی زخانه، ای همه ی دلخوشی ما
دارد دلم هوای مه روی توپدر
یادش بخیر سایه ی سر بودیم پدر
حالابدون تو بشود روزگار، سر
سی سال در نبودن مادر ناله زدی
پهلو به پهلویش پس آن در ناله زدی
یادش بخیرسایه ی تو بود برسرم
رفتی برای دوری دختر ناله زدی
رفتی شکسته ای و دلت هم شکسته تر
ای دل شکسته دخترخودرا بیا ببر
دیدی چگونه مادر ما قد خمیده شد
دیدی چگونه گیسوی مادر سپیده شد
دیدی چگونه محسن خود را ندیدورفت
درپشت درصدای نفسهاشنیده شد
دیدم به کوچه قد تو بابا خمیده شد
گیسوی من شبیه تو بابا سپیده شد
بارفتن تو عطرپیمبر نمیرسد
بارفتن تو جلوه ی کوثر نمیرسد
مرهم برای این دل پرپر نمیرسد
دیگر امیده دختر توسر نمیرسد
بابابیا که مونس تو مادر آمده
گویا که استخوان زگلویت در آمده
بابابگوبه مادرم از غصه های ما
از بی کسی به کوفه و این ماجرای ما
ازسنگ دست شامی وبزم عزای ما
بابابگو به مادرم ازاین بلای ما
رفتی بگوکه زینب خود را دعا کند
دلخسته ام بگو که مرا هم صدا کند
این دیده زخم روی سرت را نگاه کرد
یادحسین و گودی یک قتلگاه کرد
شمروسنان مراچقدربی پناه کرد
وحشت ز رقص خنجر مردی سیاه کرد
تاشمرآمده... نفس مادرم گرفت
غارتگری رسید وسره معجرم گرفت
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
____________________
✅کانال سبک وشعر
#امیر_المومنین_ع_بعدازشهادت
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
رفتی وخانه دگر باب پریشان شدن است
دل به عشق توپی پاره گریبان شدن است
چونکه کنعان دلم، بی توندارد شادی
رفتی و دیده به سودای پریشان شدن است
منتظر برتو وبرآمدنت بود دلم
دل مقیم توبر آن کلبه ی احزان شدن است
رفتی و ،اشگ فراقم چکد از دیده پدر
کار زینب پی تواین همه گریان شدن است
توسره موی سپید ،بخت سیاهم بنگر
رفتی وکوفه پی، بی سر و سامان شدن است
تا به کی ناله کنم ازغم دوری پدر
درغمت دیده پی لذّت گریان شدن است
شده ام خسته از این حالت حیرانی خود
ازغم تو دل من درپی ویران شدن است
بستر خانه هنوز جمع نگردیده پدر
کوفیان بازهنوز درپی مهمان شدن است
خون لخت سره تو گوشه ی در مانده هنوز
کار من بازهنوز دست به دامان شدن است
رفتی وبارفتنت عشق وصفارفت پدر
بعده تو کوفه دگر خار گلستان شدن است
رفتی وماندن مانیست دراین کوفه صلاح
حال ما درپی این شهرگریزان شدن است
مردم کوفه تلافی تورا دادبه ما
کربلا خیمه ی ما درپی ویران شدن است
سر بشکافه ات شیرخدابود گواه
خیمه ها از آتشکین درپی سوزان شدن است
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_بعد_از_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای نخلهای کوفه! امام شما چه شد؟
آن اشک و شور و گریه و حال و دعا چه شد؟
محراب کوفه! سرخی دامان تو ز چیست؟
سجادۀ علی! علی مرتضی چه شد؟
هم صحبت غریب تو ای چاه کوفه کو؟
فریادهای آن دل درد آشنا چه شد؟
ای صحنههای بدر و احد کو امیرتان؟
ای ذوالفقار، بازوی شیرخدا چه شد؟
ای کوچههای شهر مدینه خبر دهید
صاحب عزای حضرت خیرالنسا چه شد؟
ای کودک یتیم که خالی است سفرهات
آورد آنکه بهر تو هر شب غذا چه شد؟
ای بام کوفه بانگ اذان علی کجاست؟
آن صوت دلنشین و صدای رسا چه شد؟
پیر مریض! یار غریبی که نیمه شب
میریخت در دهان تو هر شب دوا چه شد؟
ای کوفه آن امیر غریبی که سالها
دیده است از رعیتش آزارها چه شد؟
"میثم" بخوان ز سوز جگر روضۀ علی
با ما بگو به آن شه ارض و سما چه شد؟
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
لالهگون گشت ز خون روی دلآرای علی
میچکد اشک حسن بر رخ زیبای علی
مـرغ آمیـن بـه دعـای سحـرش پاسخ داد
از خداونـد همیـن بــود تمنـای علی
که گمان داشت که چون فاطمه تنها و غریب
در دل خـاک رود قـامت رعنای علی
جای یک ضربـۀ شمشیر به پیشانی داشت
جای صد زخم، عیان بود به اعضای علی
آسمـان شست مـه روی علـی را از خـون
عوض آن که نهد رو به کف پای علی
هرچه آب است اگر اشک شود باز کم است
در غم فاطمـه و ماتـم عظمای علی
صـورت شیرخـدا سرخ شد از خـون جبین
نیلگون گشت ز سیلی رخ زیبای علی
از جنـان فاطمه آیـد بـه بیابـان نجف
تا کند خون جبین پاک ز سیمای علی
نـخلهـا منتظـر بانـگ الهــی العفـو
چاهها منتظر نالـۀ شبهـای علی
"میثم" از سوز درون گرید و خواهد ز خدا
نالهاش را برسانند به امضای علی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای کوفه چه ساکت و خموشی
خاموشی و سخت در خروشی
ای مسجد کوفه کو امامت
محراب علی سرت سلامت
ای پیر مریض کو طبیبت
ای منبر کوفه کو خطیبت
سجادۀ لاله گون مولا
انداخته گل زخون مولا
امروز که آبرو گرفتی
از خون علی وضو گرفتی
ای زندگی ات تمام تاریخ
مظلوم ترین امام تاریخ
ای کل وجود تربت تو
شهر تو دیار غربت تو
هر ظلم که بود با دلت شد
تا تیغ سقیفه قاتلت شد
ای عقل نخست هر که هستی
تو کشتۀ جهل مردمستی
با آن همه حُسن نیت خویش
دیدی ستم از رعیت خویش
کو مالک اشترت علی جان
سلمان و ابوذرت علی جان
هر جا که نشانه از غم توست
صد دجلۀ اشک هم کم توست
با آنکه شکافت فرق پاکت
خون ریخت به روی تابناکت
زخمیت به زخمۀ جگر بود
کز زخم سرت کشنده تر بود
مشتاق رخ حبیب بودی
بی فاطمه ات غریب بودی
بشکافت چو فرق نازنینت
شمشیر گریست بر جبینت
خون تو روانه از جبین بود
پاداش محبت تو این بود؟
ای زخم تو زخم آفرینش
بگریسته بر تو چشم بینش
ای خاک نشین آسمانی
ای عرش مکان لا مکانی
ای قلب نماز سینه چاکت
ای سجده نهاده سر به خاکت
ارکان دعا شکست بی تو
تکبیر به خون نشست بی تو
تو منتظر وصال یاری
در بستر مرگ بی قراری
اطفال یتیم داغدارند
امشب همه چون تو بی قرارند
خون گشته روانه در عزایت
از چشم یتیم بی غذایت
با قتل تو آه آه کوفه
خیزد ز درون چاه کوفه
زخم تو به فرق مرهمت بود
پایانگر دورۀ غمت بود
از "فزت برب" توست معلوم
راحت شدی ای امام مظلوم
آیینۀ دل ، شکستۀ توست
محراب ، به خون نشستۀ توست
تا هست به سینه ها غم تو
تقدیم تو اشک "میثم" تو
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#غلامرضا_سازگار
گفتم به چاه ای دل شب محرم علی
امشب مباش منتظر مقدم علی
هر شب صدای غربت او بود و گوش تو
امشب توئی و زمزمۀ ماتم علی
مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب
محراب کوفه شسته شده از دم علی
یک لحظه تیغ آمد و یک دم تمام شد
عمر علی و درد علی و غم علی
یک عمر بود محرم دل ها ولی نبود
جز نخل های کوفه کسی همدم علی
کعبه به کوفه رو کن و حج وصال بین
محراب خون گرفته شده زمزم علی
هم ناشناس آمد و هم ناشناس رفت
عالم نیافت یک خبر از عالم علی
دشنام بود و زخم زبان بود و خنده بود
در التیام زخم درون، مرهم علی
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
از على بانگ اذان امشب به گوش ما نیامد
مسجد کوفه پُر از جمعیت و مولا نیامد
نخل هاى کوفه مى گریند و مى گویند با هم
آنکه بود از اشک چشمش آبیار ما نیامد
پیر نابیناى مسکینى چنین مى گفت امشب
اى خدا یار من مسکین نابینا نیامد
کودکی با کودکی می گفت من بی شام خفتم
آنکه بر ما شام می آورد آمد یا نیامد
دامن مادر گرفته گوشه ى ویرانه طفلى
گوید اى مادر بگو امشب چرا بابا نیامد
با صدای پای او لب های مامی گشته خندان
چشم ما گریان شد و از او صدای پا نیامد
چاه گوید من از آن مولا هزاران راز دارم
رازدارِ در میان جامعه تنها نیامد
نام مولا گشته میثم شمع جمع درد مندان
گرچه شب بگذشت و آن ماه جهان آرا نیامد
رفته امشب جانب عُقبا که زهرا را ببیند
زین سبب آن شهریار کشور جان ها نیامد
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مناجات
#سیدرضا_مؤید
اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم
این است گوهری که به دریا نمی دهم
گر لحظه ای وصال حببم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمی دهم
عمری بود که گوشه نشین محبتم
این گـوشه را به وسعت دنیا نمی دهم
در سینه ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینه ی سینا نمی دهم
تا زنده ام ز درگه او پا نمی کشم
دامان او ز دست تمنا نمی دهم
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمی دهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیه ی فردا نمی دهم
در سایه ی رضایم و همسایه ی رضا
این سایه را به سایه ی طوبی نمی دهم
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت
علی جراحت سر را همیشه در دل داشت
نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز
دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت
دمی که آینهٔ آب چاه را میدید
هزار حنجره فریاد در مقابل داشت
بلند دست کریمش ز دیده پنهان بود
چو بوتهای که در آغوش خاک حاصل داشت
به نخل عاطفه اش دست هیچ کس نرسید
به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت
اگر شبانه به اطعام سائلان میرفت
-به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت
پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود
همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت
🔸شاعر:
#غلامرضا_شکوهی
____________________________
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
کنار من، صدف ديده پر گهر نکنيد
به پيش چشم يتيمان، پدر پدر نکنيد
توان ديدن اشک يتيم در من نيست
نثار خرمن جان علي، شرر نکنيد
اگر چه قاتل من کرده سخت بي مهري
به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنيد
اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زير پر نکنيد
از آن خرابه که شب ها گذر گه من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنيد
به پيرمرد جذامي سلام من ببريد
ولي ز مرگ من او را شما خبر نکنيد
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
____________________________
#شب_قدر
#مناجات
شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس
برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس
دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا
خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا
منو زیر چتر مهربونیات پناه بده
یه گوشه امنی به این کلاغ روسیاه بده
من مزاحم تو و کار تو هستم می دونم
من کلاغی ام که سربار تو هستم می دونم
نکنه دیگه صدام براتو تکراری شده
نکنه که گریه هام از روی بیکاری شده
حق داری محل ندی اخه شما کجا و من
حجت یکی یه دونه ی خدا کجا و من
باشه خنده هات اقا باشه برای خوب خوبا
منم اینجا دل خوشم با عشق این نوکریا
برا بهتر شدنم یه فکری کن که دیر میشه
هر کی از تو دور بشه توی لجن ها پیر میشه
میخوام امشب تا میشه فکر یه رابطه کنم
پیش تو پیش خدا یه اسمو واسطه کنم
اونکه اسمش واژه صبرو پریشون میکنه
روضه هاش ناموسیه چشاتو پر خون میکنه
امشب اتیشه غمه توی نهاد روضه ام
دَخَلتْ زینب علی ابنِ زیادِ روضه ام
زینب و اسیری و کوفه و کاخ و بار عام
همه چشما خیره شد به زینب و سر امام
قمرش از روی نیزه اومده طشت طلا
خیزرون چه میکنه با لب و دندون اقا
زینب و یه کاروان خسته بین هلهله ست
جلوی چشم رباب نگاهه زشت حرمله ست
نوحه مسجدی شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
با مضامین کربلایی و عاشورایی
شب بیست و سوّم از ماه خدا شد
دلها راهیِ حرم کربلا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا...
آرام آرام از سوی آسمان غم
آید بر مشامِ جان بوی محرّم
واویلا واویلا واویلا واویلا...
چون داغ بابا دیده دختر زهرا
بنی هاشم بر قلبش داده تسلّیٰ
واویلا واویلا واویلا واویلا...
ولی کربلا چه دیده آن یگانه
تسلّای قلبش گشته تازیانه
واویلا واویلا واویلا واویلا...
حسینِ من،ای مرا مونس و همدم
همسفر شدم با یک عدّه نامَحرم
واویلا واویلا واویلا واویلا...
#رمضان
#رمضان_الکریم
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#شبهای_احیا
#لیالی_قدر
#لیلة_القدر
#شب_قدر
#نوحه_عاشورایی_شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم
#شب_بیست_و_سوم_ماه_رمضان
#شب_بیست_و_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#نوحه_شب_بیست_و_سوم
#نوحه_مسجدی_شب_بیست_و_سوم
#شب_بیست_و_سوم_از_ماه_خدا_شد
نوحه سنتی شام غریبان مولا امیر المؤمنین
از غم مظلومیش میزنم فریاد
شام غریبان مولا تسلیت باد
واویلا واویلا واویلا واویلا...
امشبی آن حجّتِ عالیِ اعلا
با سرِ بشکسته شد مهمان زهرا
واویلا واویلا واویلا واویلا...
ما ناله دارِ غربتِ آن مظلومیم
همناله با زینب و امّ کلثومیم
واویلا واویلا واویلا واویلا...
شهید راه دین شد،قلبش مضطر بود
قاتل او آتش و دیوار و در بود
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
بوده با دلی غصه دار و افسرده
سی سال عزادارِ روی سیلی خورده
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
#رمضان
#رمضان_الکریم
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#شبهای_احیا
#لیالی_قدر
#لیلة_القدر
#شب_قدر
#شب_بیست_و_دوم
#شب_بیست_و_دوم_ماه_رمضان
#شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_رمضان
#نوحه_شب_بیست_و_دوم
#نوحه_مسجدی_شب_بیست_و_دوم
#شام_غریبان
#شام_غریبان_امیر_المؤمنین
#شام_غریبان_حضرت_علی_علیه_السلام
#شام_غریبان_امام_علی
#نوحه_شام_غریبان_امام_علی
#نوحه_شام_غریبان_حضرت_علی
#نوحه_شام_غریبان_امیر_المؤمنین
#از_غم_مظلومیش
نوحه مسجدی شب بیست و سوم
لیلة القدر و ماهِ اِجابت
لطف الهی شد بی نهایت
رَبّی یا الله رَبّی یا الله...
لیلةُ القدر و دل خدایی شد
مدینه اي و کربلایی شد
رَبّی یا الله رَبّی یا الله...
ما را کن یا رب اهل سعادت
رِزقِمان گردان فیض شهادت
رَبّی یا الله رَبّی یا الله...
دیگر رسد بر مَشامِ عالَم
بوی عرفه،بوی مُحرّم
سالار زینب سالار زینب...
ای حسینی ها آماده باشید
بر غم زینب دلداده باشید
سالار زینب سالار زینب...
اباعبدالله جانفدا گردد
سرش هلال نیزه ها گردد
سالار زینب سالار زینب...
در راه اسلام میشود قربان
در بین گودال با لبِ عطشان
سالار زینب سالار زینب...
دشمن ستیزی درس عاشورا
باید که باشیم پیروِ مولا
سالار زینب سالار زینب...
از فتنه هاشان نباشیم ایمَن
دل نبندیم بر لبخند دشمن
سالار زینب سالار زینب...
ما با خمینی بسته ایم عهدی
ولیّ فقیه،نایبُ المهدی
سالار زینب سالار زینب...
تا دم آخر پا در رکابیم
فدای دین و این انقلابیم
سالار زینب سالار زینب...
همیشه هر جا با ولی هستیم
تا دمِ آخر با علی هستیم
سالار زینب سالار زینب...
#رمضان
#رمضان_الکریم
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#شبهای_احیا
#لیالی_قدر
#لیلة_القدر
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم
#شب_بیست_و_سوم_ماه_رمضان
#شب_بیست_و_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#نوحه_شب_بیست_و_سوم
#نوحه_مسجدی_شب_بیست_و_سوم
#لیلة_القدر_و_ماه_اجابت
نوحه مسجدی
شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
لَیلةُ القدر است و دل
باشد از غفلت خِجل
بگذر زِ جُرم ما ای خالق یکتا
به حقّ ثارُالله مظلومِ عاشورا
مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم...
گرچه هستم رو سیاه غرق عصیان و گناه
یا حسین گویم زِ جان با شرارِ سوز و آه
ای کشته اسلام ای لالهٔ پرپر
بر خاک یک گودال افتاده اي بی سر
مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم...
ای خوش آنکه رَهروِ راه عاشورا بُوَد
در مسیرِ بندگی جِلوهٔ تقویٰ بُوَد
به پیروی از آن که رُکنِ ایمان بود
بالای نیزه هم قاری قرآن بود
مظلوم حسین جانم مظلوم حسین جانم...
با خمینی بسته ایم عهد خود تا پای جان
که نباشیم در پِیِ دوستی با دشمنان
اُمّت به دل شور و شوقِ ولا دارد
((این قافله عزمِ کرببلا دارد
با نوای کاروان باربندید همرهان
این قافله عزم کرببلا دارد...))
#رمضان
#رمضان_الکریم
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#شبهای_احیا
#لیالی_قدر
#لیلة_القدر
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم
#شب_بیست_و_سوم_ماه_رمضان
#شب_بیست_و_سوم_ماه_مبارک_رمضان
#نوحه_شب_بیست_و_سوم
#نوحه_مسجدی_شب_بیست_و_سوم
#لیلة_القدر_و_دل
#با_نوای_کاروان
نوحه مسجدی
شام غریبان امیر المؤمنین علیه السلام
داغِ دلِ خسته جلی شد
شام غریبان علی شد
آه ازین غربت بی کرانه
فرقِ بشکسته،دفنِ شبانه
یا علی یا علی یا علی جان...
اولاد مولا زار و مدهوش
تابوت بابا بر روی دوش
زنده شد یاد یاس شهیده
دفنِ آن مادرِ قد خمیده
یا علی یا علی یا علی جان...
مولای عالَم رفته در خاک
ناله زنم با قلب صد چاک
خورده بر فرقِ باب الحوائج
ضربهٔ فتته های خَوارج
یا علی یا علی یا علی جان...
تابنده شد نور هدایت
از مهر رخشان ولایت
مکتبش مکتب رَبّ یکتا
درس او درس زُهد است و تقویٰ
یا علی یا علی یا علی جان...
ما چون شهیدان خدایی
هستیم همه کرببلایی
راه ما راه خیر و سعادت
پیروی از وَلی،تا شهادت
یا علی یا علی یا علی جان...
#رمضان
#رمضان_الکریم
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#شبهای_احیا
#لیالی_قدر
#لیلة_القدر
#شب_قدر
#شب_بیست_و_دوم
#شب_بیست_و_دوم_ماه_رمضان
#شب_بیست_و_دوم_ماه_مبارک_رمضان
#نوحه_شب_بیست_و_دوم
#نوحه_مسجدی_شب_بیست_و_دوم
#شام_غریبان
#شام_غریبان_امیر_المؤمنین
#شام_غریبان_حضرت_علی_علیه_السلام
#شام_غریبان_امام_علی
#نوحه_شام_غریبان_امام_علی
#نوحه_شام_غریبان_حضرت_علی
#نوحه_شام_غریبان_امیر_المؤمنین
#داغ_دل_خسته_جلی_شد
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#شب_سوم__مولا
#شب_بیست_و_سوم_ماه_مبارک_رمضان
سه شب زداغ علی روی لب پدر شده است
دودیده ی حسنین غرق درگهر شده است
سه شب شده که علی در میان مردم نیست
نثار خرمن هرسینه ای شرر شده است
سه شب شده که زداغ علی نوابرپاست
به چشم های حسین وحسن نظر شده است
شکست بال و پرکودکان کوفه زغم
چنان چو مرغ، سر خود به زير پر شده است
همان خرابه که شب ها گذر گه او بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر شده است
ببربه پير جذامي سلام بابا را
بگوز مرگ من او را که بیخبر شده است
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
________________