|⇦•حسرتی ماند بر دلِ پدرم...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
* از کجا شروع کنم، روضۀ امشب روضۀ سختیِ، گره خورده روضۀ امشب به گودالِ قتلگاه، ان شاءالله یه شب کنارِ گودالِ قتلگاه باشیم، اونجا روضه بخونیم...
اربابِ من و تو از جنگیدن خسته شد" فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَال" خسته شد آقا"فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ " همین که ایستاده"إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِه" سنگی به پیشانیِ ابی عبدالله خورد"فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ"این پیراهن عربی رو بالا زد، خونِ پیشانی رو پاک کنه"فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِه" یه تیر سه شعبه به قلبِ مبارک خورد... حضرت فرمود:"بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّه"...
اگه بخوام روضه امشب بخونم باید از اینجا شروع کنم...*
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب … سرنگون گردید
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
*هر کاری کرد ابی عبدالله تیر رو از جلو در بیاره نشد"ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ فَأَخْرَجَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ" حالا این منظره رو زینب داره نگاه میکنه، هیچ خواهر شهیدی جان دادنِ برادر شهیدش رو ندیده، دست یتیمِ امام حسن هم تویِ دستِ زینبِ، بچه هنوز به سنِ بلوغ نرسیده، تا این منظره رو دید، دوید وسطِ میدان، ابی عبدالله تویِ اون حالت همه توانش رو جمع کرد، فریاد زد؟ نه، همه توانش رو جمع کرد، گفت: زینب! بچه رو نگه دار...*
حسرتی ماند بر دل پدرم
بین کوچه نشد سپر بشوم
کار نیمه تمام او باید ختم
با دست این پسر بشود
ایستادیم غرقِ دلشوره
من و عمه به سمت یک گودال
چقدر ازدحامِ شمشیر است
عمه گه گاه میرود از حال
همه رفته اند و مانده ام تنها
ماندم اینجا اسیرِ غصه و غم
همه ی مردها شهید شدن
همه حتی علیِ اصغر هم
وقت تنگ است زودتر باید
نزد بابام رو سفید شوم
بروم در پناهِ آغوشش
پیشِ پایِ عمو شهید شوم
آی اهلِ سقیفه گوش کنید
پسرِ فاتحِ جمل آمد
مثل قاسم به کامِ من هم مرگ
سهل و شیرین تراز عسل آمد
آمدم تا که جان دهم پیشت
ای پناهی که بی پناه شدی
چه کسی گفته است تنهایی
من نمردم که بی سپاه شدی
به تلافیِ کوچه آمدم
که برایت عمو سپر بشوم
تا نبینم به خاک افتادی
نکند باز بی پدر بشوم
*رسید کنارِ بدنِ ابی عبدالله، تا رسید، دید حرمله شمشیر رو بالا برده، میخواد بر بدنِ ابی عبدالله فرود بیاره، صدا زد:" یابن خبیثه!" میخوای عمویِ من رو بِکُشی؟ دستش رو جلو آوُرد، نانجیب شمشیر رو فرو آوُرد...*
دستم افتاد آخ افتادم
یادِ دستِ شکسته ی زهرا
من کنار توام اما آن روز
مادرت بود بی کس و تنها
بارش سنگ بر سرت ای وای
خواهری در برابرت ای وای
ضجه و آهِ مادرت ای وای
خنجرِ کُند و حنجرت ای وای
*چیزی نگذشت، ای کاش کسی بود جلویِ چشم زینب رو بگیره، یه وقت نگاه کنه...*
سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب
خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب
*صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا مَظلوم یَا أَبَاعَبْدِ اللَّه .. به نیابت ازهمه ی شهدامون با همۀ وجودت ناله بزن، بگو: یاحسین!...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
سلحشور شب پنجم.mp3
5.76M
|⇦•شب پنجم محرم
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگر دیدید جایی داره
غیبت کسی میشه ساکت نباشید،
از اون کسی که غیبتش میشه دفاع کنید!
حتی اینکه مثلا بگید:
"نه اینطور نیست من که ازش فلان کار رو ندیدم.."
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•دست ما و عطای کرب و بلا...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دست ما و عطای کرب و بلا
درد ما و دوای کرب و بلا
مینویسم نمیرسد هرگز
شأنِ مکه به پایِ کرب و بلا
*وقتی زمینِ مکه تفاخر کرد گفت: خونه ی خدا در من بنا شده، هیچ زمینی به عظمت من نیست، ندا رسید آرام باش، فضیلتِ تو در برابرِ کرب و بلا، مثل سوزنی است که به آبِ دریا بزنی، چقدر این سوزن آب میگیره؟ عظمتِ تو در مقابل کرب و بلا مثل قطره ای است در برابر دریا...*
انبیاءِ بزرگ می باشند
دوره گرد و گدای کرب و بلا
*هر کدام ازانبیا یه جور تویِ کربلا امتحان شدن، آدم اززمین کربلا داره عبور میکنه، افتاد زمین سرش زخم شد، صدا زد: خدایا! خطایی کردم؟ گفت: نه! خواستم یه قرابتی ایجاد بشه، یه روزی در این زمین نوه ی پیغمبرِ آخرالزمان از بالایِ مرکب رویِ زمین میوفته...
نوح یه جور، ابراهیم یه جور، اسماعیل یه جور امتحان شده، اسماعیل گوسفنداش رو آوُرده کربلا، رسیدن کنارِ فرات گوسفندا لب به آب نزدن، متعجب شد، اینا تشنه هستن باید کنارِ آب هجوم ببرن به آب، چرا آب نمیخورن؟ ندا رسید: آخه اینجا حسین تشنه لب سر از بدنش جدا میشه...*
سِیر یعنی قدم زدن بینِ
کوچه پس کوچه های کرب و بلا
دستشان را قدیم می دادند
با چه عشقی به پای کرب و بلا
*مانع میشدن مردم برن کربلا، قانون گذاشته بودن هر کسی بخواد بره باید دستِ راستش رو بده، طرف داشت رد میشد دست چپش رو گذاشت جلو، گفت: نه! دستِ راستت رو بذار، گفت: نه پارسال دستِ راستم رو قطع کردی...*
وقت مردن مرا بگردانید
دور صحن و سرای کرب و بلا
به نگاه رباب مدیونند
همه ی آب های کرب و بلا
کاشفُ الکربِ سیدالشهدا
چه کشید از بلای کرب و بلا
چهارده قرن گریه می گیرد
روضه ی بوریای کرب و بلا
مادری هی بُنَیَّ میگوید
میرود هر کجای کرب و بلا
شد سرازیر سمت یک گودال
دشمن از جای جای کرب و بلا
*این شبا گریه کنید، آخه کربلا اربابِ مارو غریب گیر آوُردن... شبِ عاشورا همه توی خیمه نشستن، ابی عبدالله خیمه رو تاریک کرد، هرکی میخواد بره، بره... اینا با من کار دارن، عباس جان! دستِ زن و بچه ام رو بگیر و برو... همه تون برید، هر کسی بلند میشد یه جوری ابراز محبت و اردات و وفاداری به ابی عبدالله میکرد، یکی گفت: آقاجان! اگه صد بارمن رو بکشن، قطعه قطعه ام کنن دست از تو بر نمیدارم، یکی گفت: اگه من رو بسوزونن، خاکسترم رو به باد بدن، دوباره زنده بشم، دوباره میگم: حسین!... یه گوشه عباس بلند شد، آقاجان! من اگرهم برم چه فایده، زندگی بی تو معنا نداره، اصلاً میخوام زندگیِ بعد از تورو چیکار کنم، یکی بلند شد گفت: برم جوابِ مادرت رو چی بدم؟... یه وقت قاسم بلند شد، عمو جان! آیا فردا من هم به شهادت میرسم یا نه؟ ابی عبدالله خودش این بچه رو بزرگ کرده، فرمود: قاسمم! مرگ در ذائقه ی تو چطوره؟ یه نگاه کرد فرمود: عموجان!" أحلَی مِنَ العَسَل" از عسل شیرین ترِ... خودِ ابی عبدالله ذبحِ عظیمِ، اما گفت: قاسمم! تو به بلایِ عظیمی دچار میشی... گفت: قاسمم! نگران نباش، نه تنها تو به شهادت میرسی، بلکه به علی اصغرم هم رحم نمیکنن... عبدالله داداشت رو هم به شهادت میرسونن... یه نگرانی تویِ وجودِ قاسم موج زد، یعنی اگه کاربه من، به عبدالله، به علی اصغرمیکشه، یعنی پایِ دشمن به خیمه ها باز میشه...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•از بس که شکستند تو را...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حالا شده روزِ عاشورا، اصحاب رفتن، بنی هاشم، از علی اکبر شروع شده... کم کم شرایط داره سخت تر میشه، مادرش اومد پشتِ خیمه ها، دید قاسم زانوهاش رو بغل گرفته، داره گریه میکنه، عزیزِ دلم! چرا داری گریه میکنی؟ گفت: مادرجان! دیشب عموم قولِ شهادت به من داد، اما امروز اجازه ی میدان به من نمیده، بر خلافِ علی اکبر که تا رفت اذن بگیره، ابی عبدالله بی معطلی گفت: علی جان! برو، اما وقتی قاسم خواست بره میدان، ابی عبدالله هی معطلش کرد، خیلی امانت داری سخته... تا قاسم این حرف رو زد مادرش گفت: من میدونم باید چیکار کنی، یه امانتی دارم از بابات برای روزِ مبادا، یه دست نوشته ای داد دستِ قاسم، تا دست خطِ بابارو دید دوید رفت سمتِ عمو، تا این دست خط رو نشانِ عمو داد، عمو به چشمش میکشه، هی می بوسید، جانم حسن!... اینقدر قاسم شوقِ داره به شهادت، وقتی اومد سمت میدون دیدن بندِ کفشش رو نبسته، همین جور دوید، ابی عبدالله میخواد با این نوجوان وداع کنه، عجب وداعی، عمو و برادر زده دست گردنِ هم انداختن، اینقدر حسین اونجا گریه کرد"فَغُشیَّ عَلَیهِما" قاسم رو روانه ی میدان کرد... اما یه وقت شنید یه صدایی از وسطِ میدان میآد: وای عمو! بازم برخلاف علی اکبر که حسین زانوهاش رمق نداره راه بره، اینجا میگن: مثل باز شکاری خودش رو رسوند وسطِ میدان...*
از بس که شکستند تو را برگ و بری نیست
خون تو به جا مانده ولی بال و پری نیست
هر چند برایت پدری کرده ام اما
صد شکر کنارِ بدن تو پدری نیست
نیمی ز غم اکبر و نیمی ز غم تو
یک گوشه ی بی داغ به روی جگری نیست
*یه نانجیبی اومد کنار قاسم، ابی عبدالله دستش رو قطع کرد، لشکرِ این نانجیب اومدن نجاتش بدن، بدنِ قاسم موند زیرِ دست و پای اسبا، وقتی گرد و غبارخوابید، ابی عبدالله کنار بدنِ قاسم مُتحَّیر موند...*
گفتم که تو را جمع کنم از دل این دشت
عطر تو می آید ولی از تو اثری نیست
باید خبرت را ز سم اسب بگیرم
جای دگر انگار ز جسمت خبری نیست
* حالا بچه ای که موقع میدان رفتن، راوی میگه: پاش به رکاب اسب نمیرسه... حالا ابی عبدالله میخواد بدنش رو به خیمه ها برگردونه، میگه: دیدم سینه به سینه ی حسینِ، اما پاها داره روی زمین کشیده میشه، چه کردن با بدنِ قاسم؟ بدن رو ابی عبدالله آورد به خیمه ها، روایت میگه: دیدم ابی عبدالله نشسته داره گریه میکنه، زن و بچه دارن گریه میکنن، حضرت داره دعوتِ به صبر میکنه، صدای گریه تون بلند نشه، اینجا بود که ابی عبدالله از خیمه ها بیرون آمد، یه نگاهی کرد به دور و برش، صدا زد: " هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟ هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه؟" تو خیمه ها ولوله شد، برگشت دید دارن علی اصغر رو دست به دست میکنن... زینب جان! چه خبر شده؟ فرمود: داداش! تا صدایِ غربتت بلند شد علی اصغر گهواره رو یه تکان داد، خودش رو بیرون انداخت، یعنی بابا! رویِ من هم حساب کن...*
شدم پیش مرگت آقا! کفن پوشیدم
لباسی مثلِ بابام حسن پوشیدم
اذنِ میدان بده آقاجون!
چون شهادت برام شیرینه
بخدا پیشِ عمه زینب
سرم پایینه
زدن اسبا به تنم نشونه
این یادگاریها برام می مونه
عمویِ خوبم!
قد کشیدم مثلِ عمو عباسم
باید دیگه زره بگیری واسم
عمویِ خوبم!
*خدایا! به قاسم بن الحسن قسمت میدم، به این سیزده ساله ی امام حسن مجتبی، مرگِ همه ی مارو شهادتِ در راهِ خودت رقم بزن... بحقِ یتیم امام حسن مجتبی با نابودیِ وهابیتِ ملعون، این جمع به زودیِ زود کنار قبرستان بقیع مهمان بفرما، همه ناله بزنن بگن: یاحسین!...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
سلحشور شب ششم.mp3
6.06M
|⇦•شب ششم محرم
#روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نیاز نیست همۀ ما اهداف بزرگی
مثه تغیــیــر دنیـــا داشته باشیم !!
کافیه فقط قدمهای بزرگی برداریم
برای خوببودن، خوبیکردن، خوبیها رو دیدن!
همیــن چیزها باعــث میشه
دنیا به اهداف بزرگی برسه!
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•از غمت ذرّه ذرّه آبم کن...
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از غمت ذرّه ذرّه آبم کن
*شبِ هفتم مُحرم شد، دیگه چیزی به عاشورا نمونده، تا به خودت بیایی سَرِ حسین بالا نیزه است، تا به خودت بیایی دستایِ زینب رو بستن...*
از غمت ذرّه ذرّه آبم کن
نیستم گُل ولی گلابم کن
*بعضی ها دنبال دنیا هم هستن، اونم عیبی نداره، چون گفتن: نمکِ غذاتون رو هم از ما بخواهید، اما ما امشب چیزهایِ بزرگی رو بخواهیم، بگو: آقاجان!..*
جز نگاه تو را نمی خواهم
*یکی دونه از اون نگاهایی که از زیر این پلک های خون گرفته به زینب کردی به منم بکن، یکی دونه از اون نگاها که به زُهیر کردی و اون رو زیر و رو کردی به منم بکن، یکی دونه از اون نگاهایی که به حُر کردی به منم بکن...*
جز نگاه تو را نمی خواهم
گُلِ زهرا تو انتخابم کن
*اگه چشمِ عزیزِ زهرا یکی رو بگیره کار تمامه، امشب برا علی اصغرش خوب گریه کن، آقا بگه امشب برا علی اصغرم سنگِ تمام گذاشت... خودت به ما یاد دادی گره های بزرگ رو با واسطه قرار دادنِ علی اصغرت برطرف کنیم...*
دستِ من را بگیر آقا جان
کج اگر رفته ام عتابم کن
*یه چیزی به من بگو، ببینم حواست به من هست...الحمدالله...*
من سیه پوش ماتمت هستم
*مادرمون فاطمه، با همون دستی که پیرهن کهنه رو تنِ حسین کرد، این پیرهن مشکی ها رو تنِ ما کرد، ممنونتم مادر!...*
من سیه پوش ماتمت هستم
هست جز این اگر جوابم کن
خواب دیدم که کربلا هستم
اربعینِ زائرت حسابم کن
دم مرگم بیا و خوبی کن
خالی از هول و اضطرابم کن
لطف کن، پیش روی آن دو ملک
نوکر خویشتن خطابم کن
حالم امشب ببین دگرگون است
گوشه چشمی به اشک نابم کن
به دلم امشبی قرار نده
بی قرار غم ربابم کن
#شاعر وحید محمدی
*خدا هیچ مادری رو به حال و روزِ رباب نندازه، این جور مُضطر نشه، این طور درمانده نشه... تا علی اصغر رو دادن دستِ ابی عبدالله، یه نگاه به صورتِ علی کرد...گفت:..*
لبخند آخرت جگرم را کباب کرد
انگار عرش را به سَرِ من خراب کرد
با صد امید رو به حرامی زدم ولی
با تیر، خواهشِ پدرت را جواب کرد
فهمیده ام بزرگ شدی چون که دشمنت
تیرِ تو را شبیه عمو انتخاب کرد
یک شعبه هم برای تو بس بود...مانده ام!
این حرمله چگونه حساب و کتاب کرد...؟!
کم دست پا بزن روی دست پدر... علی!
این دست پا زدن پدرت را عذاب کرد
می میرد از فراق تو باید که زودتر
فکری برایِ حال خراب رباب کرد
من مانده ام چگونه به سمت حرم روم؟!
این داغ سهم قلب مرا اضطراب کرد...
#شاعر محمد صادق ابراهیمی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
14000524-salahshor-roze.mp3
2.07M
|⇦•شب هفتم محرم
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دل اگر صیقل نباشد
مُهر پیشانی چه سود؟
#اخلاص / #تقوا
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
«إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون»
☑️ |اطلاعیه|
با نهایت تاسف و تاثر به اطلاع می رساند روح استاد #کریمخانی خالق اثر ماندگار «آمدم ای شاه پناهم بده» به لقا الله پیوست ..
این ضایعه را خدمت خانوادۀ محترم آن مرحوم تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده علوِ درجات را از خداوند منان خواستاریم.
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•تمام عمر نهم سر به...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تمام عمر نهم سر به خاک این درگاه
که لحظه ای تو کنی زیر پای خویش نگاه
*حواست جمع باشه، یه لحظه گذرش نیوفته اینجا، تو حواست جایِ دیگه ای باشه، اگه نگاه کرد ببینه همه امشب کربلایی هستن، همه امشب دلشون کنارِ حرمِ...*
به دامنت ز ازل چنگِ من گره خورده
بر آن مباش که دستِ مرا کنی کوتاه
تو و کشیدنِ دامن ز دست من؟ هیهات!
من و جدایی از این آستان؟ معاذالله
*به تو پناه می برم یه لحظه اگه بخوام جایِ دیگه ای برم، آقاجان! من رو دَرِ خونه ات تحمل کن...*
اگر تمام زمین را نهند بر دستم
گر از سپهر به جنگم بیاورند سپاه
نه دست می کشم از دامنِ محبّت تو
نه رو نَهَم به دَرِ دیگری از این درگاه
*آقاجان! خودتون با خوبی هاتون من رو به طمع انداختی، مَنِ کوچیک گفتم: این بزرگ دست رویِ سَرِ من هم امشب میکشه...*
سفید رو چون تو نشنیده و ندیده کسی
که روی خویش نهد، بر روی غلام سیاه
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*آقاجان! لحظه ی آخر بالایِ سرِ ما هم بیا...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
14000525-salahshor-roze.mp3
787.8K
|⇦•شب هشتم محرم
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رسولُ الله ( ص ) :
لکُل شَییء وَجه، و وَجهُ دینکُمُ الصلاة
هر چیزی چهره ای دارد، و چهرۀ دین شما #نماز است
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•همیشه محضر ارباب روضه ات...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همیشه محضر ارباب روضه ات سخت است
به عزت و شرفِ لا اله الا الله
*سخته بخدا روضه علی اکبر خوندن، پیامبرِ اکرم صلوات الله و سلامه علیه وقتی فرزندشون به رحمتِ خدا رفت، همه کارِ بچه رو خودش انجام داد، اما وقتی میخواست بدن رو تویِ خاک بذاره، گفت: علی جان! تو بدن رو بذار، امیرالمؤمنین فرمود: مگه ایرادی داره؟ حضرت فرمود: نمیتونم چهره ی بچه ام رو ببینم...
اما کربلا برایِ ابی عبدالله خیلی سخت بود، صورت به صورت علی اکبرش گذاشت، برایِ یه پدر خیلی سخته،روضه سخته، بله، ابی عبدالله با دستِ خودش خاک و خون رو از صورتِ علی اکبرش پاک کرد...*
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه بال و پرم
گرچه من عینِ حَسَن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جایِ جگرم
ترسم این است که زن های حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم
چشم من تار شده یا تو کوچک شده ای؟
علی اکبر! علی اصغر شده ای در نظرم
خبرش پخش شده، پخش شدی رویِ زمین
خبرش پخش شده، ریخته ای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
14000525-salahshor-roze2.mp3
1.02M
|⇦•شب هشتم محرم
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رسولُ الله ( ص ) :
لکُل شَییء وَجه، و وَجهُ دینکُمُ الصلاة
هر چیزی چهره ای دارد، و چهرۀ دین شما #نماز است
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net