|⇦•چشای من پر از اشکِ...
#قسمت_پایانی/روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چشای من پر از اشکِ، که تو چشماتو مي بندي
حالا حسرت به دل موندم، واسم يك بار ميخندي؟
حالا اون که شبش تارِ ، منم زهرا ..
حالا اونی که دست به دیوارِ ، منم زهرا ..
*ببين با قهرمان خيبر چه كردي، هر كي من رو ميبينه ميگه: اين عَليِّ؟ چرا دست به ديوار ميگيره راه ميره، چه بلايي سر علي اومده؟... داغِ تو زمينم زد...*
مگه از یادِ من میره، به سنگ غم محک خوردی
حلالم کن سَرِ من از، کَس و ناکس کتک خوردی
*تو جات توي كوچه ها نبود، تو جات وسط نامحرما نبود، تو كجا مغيره كجا؟ تو كجا قنفذ كجا؟ تو كجا آتيش كجا؟...*
شيارِ دَر گرفت آتيش، به پهلوت شرار افتاد
طناب از دستِ من باز شد، ولي دستت زكار افتاد
* چيزي از بي بي باقي نمونده بود"صَارَت كَالْخَيَال" عينِ شَبَه شده بود، اميرالمؤمنين سه تا جمله داره توي نهج الابلاغه كه به پيغمبر گفت، جمله ي اول: " قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَة" شبِ آخر گفت: يا رسول الله! امانتت رو برگردوندم، اما امانتت سالم نيست، آزرده است، خجالت كشيدم از تو، شرمنده ام اين رسمِ امانت داري نبود، جمله ي بعد: "وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَة" يا رسول الله! ازم گرفتن زهرا رو... اما سومين جمله اش:"وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاء" چه جوري اينو معني كنم؟ يا رسول الله! فاطمه ات رو از من رُبودن... ذره ذره اش رو آب كردن، يه كاري كردن شبِ آخر وقتي ميخواست توي قبر بذاره زهراش رو، خودش يك نفري زهرا رو تشييع كرد...
يه تابوت رو ابوذر و سلمان و عمار بردن بيرون، يه تابوت رو هم علي تنهايي، كجاي عالم ديديد يه نفري يه كي رو تشييع كنن؟ تو مدينه علي تنهايي فاطمه رو تشييع كرد... بريم كربلا، من يه تشييع يه نفري ديگه هم سراغ دارم كربلا، كجا؟ اون ساعتي كه حسين قنداقه ي بچه اش رو زيرِ عبا گذاشت، خودش يه نفري علي اصغر رو تشييع كرد، به عزت و شرفِ لااله الا الله... اي حسين...
دو تا فرق داشت مدينه و كربلا، مدينه علي، زهرا رو تشييع كرد، رسيد قبر آماده بود، بدن رو داخلِ قبر گذاشت، اما كربلا ابي عبدالله خودش نشست با دستِ خودش برا بچه اش قبري كند، اما يه فرق ديگه اي كه داشت اين بود: مدينه وقتي علي بدنِ زهرا رو برداشت، ديگه زهرا روح تو بدنش نبود، جوني نداشت، بدن كفن شده بود و تمام، اما ابي عبدالله هي ميرفت بر ميگشت، هي دو قدم مي رفت بر ميگشت، چرا؟ بعضي ها ميگن: هي دو قدم ميرفت بچه دست و پا ميزد، اي حسين!
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سيد_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
fatemiyeh-1400-shab1-1.mp3
8.07M
|⇦•چشای من پر از اشکِ...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#اندکی_درنگ
وقتی صلیبیها توانستندبا ۳ عنصر
خطرناک اختلاف، #شهوت و شراب
شکوه حاکمیت اسلامی در #اندلس
را بشکنند و حمام خون از مسلمانان
براه بیاندازند...
#رهبر_معظم_انقلاب، بیش از ۳۰
سال است مکرر هشدار دادهاند
که سناریوی خطرناک دشمنان،
اندلسی کردن #ایران است؛ اما...
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•اگه عبای مرتضی همیشه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگه عبای مرتضی همیشه وصله خورده بود
خوش بود دلم همین عبا دل زهرا رو برده بود
سالگرد ازدواجمون براش یه چادر خریدم
فاطمه هم این عبا رو هدیه برام آوُرده بود
این روزِ خوب زندگی یه روزی ام بدش رسید
چادر خاکیش و دیدم کاش علی اون روز مرده بود
حالا نیستی ببینی فاطمه از اون همه تاب و تبت
دعاهای نیمه شبت چه خانومی شد زینبت
وای وای، دنیا چه نامرده
وای وای، با علی بد کرده
حبیبه! نرو علی غریبه...
خانومم مثل قدیما، مثل اون قدیم ندیما
تو بخندبازم هوایِ، خونه مون مثل قدیم شه
خانومم هم بودی همسر، هم برام بودی یه مادر
بابای یتیمای شهر، بعد تو باید یتیم شه
خانومم بگو ایشالا، خوب میشم نرم دمچاه
شب مرگِ زندگیم شه، اگه باز حالت وخیم شه
فاطمه! آسمون من بهجونِ من
تو هستی صاحب خونه سایه بونِ من
قد کمون من، جوونمن
از زخم سینه ات داره میره خونِ من
شد دعای من، نوای من
خدا تورو نگه داره برای من
یه نگاه ببین، فقط همین
آسمون ابری تره یا چشای من؟
حبیبه! نرو علی غریبه...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
14000926-hadadian-vahed.mp3
1.31M
|⇦•اگه عبای مرتضی همیشه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خوش به حالِ اونایی که
#درس میخونن میگن،
ما درس میخونیم, #امام_زمان رو یاری کنیم!
کار میکنن #پول در میارن،
نیتشون این باشه حضرت صاحبُ یاری کنن...
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽خواهشاً اين فیلم رو ببینید
و منتشر کنید.
✓ ان شالله فردای قیامت جوابگو نباشیم.
#حجاب
#پایان_مماشات
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•علی پناه همه خَلق و تو...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حنیف طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علی پناه همه خَلق و تو پناه علی
میان کوچه تویی یک تنه سپاهِ علی
علی کنار تو قد راست می کند یعنی
وجود حضرت تان بوده تکیه گاهِ علی
حکایت تو و حیدر، حکایت عشق است
علی برای تو خورشید شد، تو ماهِ علی
همین یکی دو سه روزه نبوده قصۀ عشق
به سمت فاطمه بود از ازل نگاهِ علی
اگر چه راه هدایت، صراط صدقِ علی ست
همیشه سمت تو بوده مسیر و راهِ علی
میان شعله و آتش به فکر حیدر بود
نگفت: آهِ دلِ من، که گفت: آهِ علی
چراغ خانه ی حیدر! بیا و رحمی کن
به ناله های علی، به شبِ سیاهِ علی
علی کنار تو جان می دهد، نه در کوفه
نجف که نیست، مدینه است بارگاهِ علی
#شاعر حسین ایزدی
نماز عصر و دلِ گرم مسجد و منبر
چه لحظه های خوشی بود نزد پیغمبر
در این میانه کسی درب آسمان را زد
صدا زدند از آن سو که سائلی آمد
رسید سائل پیری که فقر توشش بود
و کیسه ای که پر از عشق روی دوشش بود
لباس پاره ای از بَزم خاک بر تن داشت
و منتی که ز لطف خدا به گردن داشت
رسید و حضرت خورشید احترامش کرد
و قبل از این که سلامش کند سلامش کرد
اَلا رسول خدا من گرسنۀ نورم
من از تنعّم خورشیدِ آسمان دورم
برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم
فقیر خانهٔ ذاتم اساس می خواهم
نبی که منتظر امر آسمانش بود
کنار آینه لبخند زد سپس فرمود:
خودم که هیچ ندارم به دست تو بدهم
پیاله ای به دو دستِ اَلست تو بدهم
ولی تو را به همان خانه می فرستم که
خدا سپرده کلیدش فقط به دستم که
کلید دار و نگهدار خانه من باشم
و شرط اصلی این رفت و آمدن باشم
برو به سمت همان خانه که پر از راز است
برو به سمت دری که به مسجدم باز است
چه خانه ای که از آن سرنوشت می ریزد
و لحظه لحظه از آن جا بهشت می ریزد
برو به خانۀ زهرا که عرش من آن جاست
که گنج های خدا دستِ دخترم زهراست
نگاه سائلِ خورشید سمت ماه افتاد
برای درک شب قدر خود به راه افتاد
همین که بر در خانه رسید زانو زد
برای اذن گرفتن به مرتضی رو زد
سلام اهل خدا؛ خانوادۀ توحید
سلام اهل و عیال گرامی خورشید
سلام ریشۀ هستی؛ سلام علت من
سلام علت اصلی امر خِلقت من
سلام سایۀ لطف همیشه بر سر من
سلام مادرِ شیعه؛ سلام مادر من
برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم
فقیر خانۀ ذاتم اساس می خواهم
کرامت از در و دیوار خانه اش می ریخت
برای شیعه دل مادرانه اش می ریخت
دوباره کوثر رحمت به جوش می آید
صدای بخشش خانم به گوش می آید
دوباره آیۀ انفاق می زند لبخند
به دست سائل خود داده است گردن بند
نگاه سائل خورشید مات و حیران شد
هوای شوق وزید و مدینه باران شد
در آسمان خجالت به پای ماه افتاد
به سمت مسجد خورشید باز راه افتاد
سلام حضرت خورشید؛ روز عید شده
شب سیاه من امروز رو سپید شده
دل زمینی من در تلاطم افتاده
ببین که عرش چه در دست فرش خود داده
دوباره ابر به چشمان آفتاب نشست
هوای گریه وزید و دل مدینه شکست
دوباره زیر لبش سِرّی از مگوها گفت
دوباره پیش همه هی فدا ابوها گفت
هوای شرجی مسجد و نم نم باران
و گریه های پر از بیقراری سلمان
زمین ترنمی از جنس مادرانه گرفت
که بغض غیرت عمارها زبانه گرفت
که ناگهان به نبی گفت غیرتِ عمار
اگر اجازه دهی می خرم به صد دینار
خرید زیور عرش اِله را اما
روانه کرد دوباره به خانۀ زهرا
به غیر از این که گوهر را به نام خانم کرد
غلام بیتِ خودش را غلام خانم کرد
چگونه غیرت عمار طاقتش شد کم
که دید زیور خانم به دست نامحرم
ولی چگونه شد آن روز حال و روز علی
که دید روی زمین گوشواره ای نیلی
دو گوشواره عرش خدا به خاک افتاد
و مرتضی وسطِ کوچه داشت جان می داد
خودش نوشت: چنان ضربه ای زدم با دست
که یاس یک طرف افتاد و گوشواره شکست
دو گوشواره که دیگر کسی ندید آن را
گذشت؛ کرببلا یک نفر کشید آن را
#شاعر : رحمان نوازنی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
14000923-taheri-roze-1.mp3
4.3M
|⇦•علی پناه همه خَلق و تو...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حنیف طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
✍🏻#آیت_الله_بهجت(رحمت الله علیه):
اگر در راه #امام_زمان (عج) باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا مسخره نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در #راه_حق و حقیقت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و #استقامت داشته باشیم.
📚 در محضر بهجت، ج۱
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•اگر ميتواني بماني بمان...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی ابوذر بیوکافی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب شد، بي بيِ دوعالم زهرا سلام الله عليها آرام صدا زد: علي جانم! اميرالمؤمنينِ من، مولاي من! ميشه يه لحظه بياي پيشِ من؟ مولا اومد كنارِ بسترِ بي بي نشست، جانم فاطمه!؟ گفت: علي جان! ببين بچه ها خوابيدن يا نه؟ نگاه كرد مولا، حسن خوابِ، حسين خوابِ، زينبين خوابيدن، علي جان! ميخوام يه حرفي بهت بزنم، چند وقته ميخوام بهت بگم، اما شبش امشبِ، علي جان! فاطمه رو حلال كن... تا اينو گفت، مولا زد زيرِ گريه، فاطمه جان! من تو رو حلال كنم؟ نه! در وسطِ كوچه تو را ميزدن... تو بايد علي رو حلال كني، بخدا دستم بسته بود نتونستم برات كاري كنم...
مولا زد زيرِ گريه، اشك هاي علي از محاسنش مي چكيد رو صورتِ زهرا، يهو ديد يه دستي آرام اومد بالا، بذار اشكات رو پاك كنم، آي مظلوم علي! تو گريه نكن، من اين حرفارو نزدم تو گريه كني، من طاقت گريه هات رو ندارم، ميخوام چند كلام وصيت كنم، عمل ميكني يا نه؟ بندِ دلِ مولا پاره شد؟ فرمود: وصيت هات رو بگو، اما ان شاءالله خوب ميشي...
فرمود: علي جان! شبونه غسلم بده، از زيرِ لباس غسلم بده، شبونه دفنم كن، علي جان! نكنه اونايي كه حق تو رو گرفتن بيان برا تشييع جنازه ي من، اونايي كه من رو كتك زدن، من حوريه بودم به من سيلي زدن، فُرم صورتم عوض شده...
بذار من يه گريز بزنم: اينجا مادر فُرم چهره اش عوض شد، يه آقايي هم تو كربلا، يه كاري با سر و صورتِ حسين كردن، وقتي دخترش سرِ باباش رو ديد نشناخت...
دوباره از كربلا بريم مدينه، به سختي سر فاطمه رو مولا به زانو گرفت، فاطمه جان!...*
اگر ميتواني بماني بمان
عزيزم تو خيلي جواني بمان
*مولا گريه كرد، بي بي گريه كرد، اينجا اشكاي دو نفر جاري شد، اشك چشماي مولا بر گونه هاي بي بي چكيد، يه جايِ ديگه هم اين اتفاق افتاد، فردا شد: حسنين اومدن تو خونه، تا وارد شدن ديدن اين خونه ديگه روح نداره، يه نگاهي به در و ديوار انداختن، اول سراغِ مادرشون رو گرفتن، اسماء! مادرِ ما كجاست؟ فرمود: مادرتون داره استراحت ميكنه، معصوم هستن، امامن، ميفهمن، گفتن: امكان نداره مادرِ ما تا اين موقع استراحت كنه، دويدن توي اتاقِ مادر، ديدن مادرشون رو به قبله است، يه پارچه اي روي صورتِ مادرِ، امام حسن خودش رو انداخت رو سينه ي مادر، سيدالشهدا صورت به كف پاي مادر گذاشت، يهو ديد پاي مادر سرد شده، گفت: داداش! يتيم شديم، خدا اجرت بده، "آجرك الله" شروع كردن گريه كردن، همه دار و ندارِ ما رفت...
اسماء اومد، من نميدونم چطور اين آقازاده ها رو از بدنِ مادر جدا كرد، خيلي سخته، بچه هارو فرستاد دنبال بابا...
اسماء! اينجا اين دوتا آقازاده ها رو مؤدب از بدنِ مطهر بلند كردي، دست كشيدي به سرِ امام حسن، حسن جانم! حسين جانم! بريد دنبال باباتون... اينجوري ديگه بايد بلند كني مصيبت زده رو، فهميدي چي دارم ميگم؟ قاعده اش اينه، مخصوصاً اگه بچه باشه، بايد آروم جدا كني از عزيزش، اما كربلا دخترِ حسين، كنارِ بدنِ باباش بود، يهو ديد يه مشت عرب اومدن دوره اش كردن، با تازيانه.. .حسين...
دوباره برگرديم مدينه، بچه ها رفتن جلوي مسجد، جوري بچه ها گريه مي كردن كه فهميدن كار تموم شده، بچه ها گفتن: بابا! خودت رو برسون، آي اونايي كه مدينه رفتيد از مسجد تا خونه راهي نبوده، اما ميگن: علي هي ميخورد زمين، زير بغل هاش رو گرفتن، خودش رو رسوند كنارِ بدن، اين پارچه رو كنار زد ديد فاطمه جواب نميده، آروم بُرد صورتش رو كنارِ صورت فاطمه، اين اشك ها اينجا هم ميچكيد، آروم گفت:" كَلِّمِـينِـي" فاطمه! با من حرف بزن، من علي هستم، اينجا علي شروع كرد وداع كردن...*
خوشي ز عُمر نديده خدانگهدارت
صنوبري كه خميده خدانگهدارت
قرارِ بعديِ ما كربلا وقتِ غروب
كنارِ رأس بريده خدانگهدارت
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_ابوذر_بیوکافی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
14000926-biokafi-roze3.mp3
2.87M
|⇦•اگر ميتواني بماني بمان...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی ابوذر بیوکافی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#درود_بر_مردم_ولایی_گرمسار
✓ تو شهر #گرمسار از استان سمنان ضد انقلاب فراخوان داد و میخواستن دوباره #آشوب کنن
✓ اما وقتی آمدن دیدن #مردم تو همون زمان و همون مکان فراخوانشون ریختن تو خیابون و شعار "وای اگر #خامنهای حکم جهادم دهد" دادن؛ اونا هم ایستادن به تماشا و بعدم رفتن خونههاشون.
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•هیزم دور تا دورِ خونه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی نریمان پناهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هیزم دور تا دورِ خونه
آتیش داشت زبانه میزد
ای وای مادر رو تو کوچه
قنفذ بی رحمانه میزد
به سرش داد نزنید
سر ناموس علی
اينقدر فریاد نزنید
بسه تو رو خدا
دست مادرم دیگه
از کار افتاد نزنید
میلرزه دخترش
هیچوقت یه مادرُ
جلو اولاد نزنید
پناه برخدا
عده ای با بغض حیدر اومدن
پناه برخدا
برای کُشتن مادر اومدن
پناه برخدا
چقدر این معرکه قاتل داره
پناه برخدا
مدینه چقدر اراذل داره
کوثر داره میسوزه
پیکر داره میسوزه
پیش چشم بچه هاش
مادر داره میسوزه
مادر مادر وای مادر...
مادر مادر جان مادر...
*اینا مادر رو زدن، کربلا راحت بتونن زن و بچه های حسین، عمه سادات رو بزنن، اینا خونه رو سوزوندن جرأت پیدا کردن کربلا خیمه هارو بسوزونن، اینا جرأت کردن دست علی رو ببندن،کربلا دست های عمه سادات ...*
مادر مادر وای مادر...
مادر مادر جان مادر...
پناه برخدا
دسته ی هیزم به دستا اومدن
پناه برخدا
فکر کنم گروه مستا اومدن
پناه برخدا
لگدِ حرومی بالا میره
پناه برخدا
بی حیا به سمت زهرا میره
داره دیوار میسوزه
داره مسمار میسوزه
بوی چادر پیچیده
مادر ما میسوزه
مادر مادر وای مادر ...
مادر مادر جان مادر ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_نریمان_پناهی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
14000926-panahi-shoor7.mp3
1.75M
|⇦•هیزم دور تا دورِ خونه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی نریمان پناهی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🌹من خاک پای #بسيجیها هم نمیشوم
ای کاش من يک بسيجی بودم
و در سنگر نبرد از آنان جدا نمیشدم.
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#هفته_بسیج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از کانال رسمی حاج امیر عباسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روایت مادر شهید آرمان علی وردی از وقایع هنگام دفن پیکر زخمی شهید؛ این ۶۰ ثانیه رو از دست ندید
✅ #پیشنهاد_مشاهده
#آرمان_علی_وردی
#شهید_آرمان_علی_وردی
کانال رسمی حاج امیر عباسی
@amirabbasi_net