eitaa logo
کانال ‌متن روضه
80.4هزار دنبال‌کننده
788 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
Babolharam Narimani shab9.mp3
2.32M
|⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• بچه های رزمنده هستند من بی ادبی میکنم کربلایِ یک نوشتن رمز عملیاتُ که اعلام کردند «یا اباالفضل العباس ادرکنی» همۀ بچه هایِ رزمنده این قمقمه ها رو دارن باز میکنن .. آب ها رو رویِ زمین ریختن .. زشته رمزِ عملیات یا اباالفضل باشه ما آب بخوریم .. میگه وقتی آمدیم نگاه کردیم رو زمین افتاده بودن این لبها خشک بود .. همچین که دست برد زیرِ آب این آب ها رو بلند کرد مقابل صورت فذکر عطش الحسین .. یادِ تشنگیِ بچه هایِ حسین افتاد .. یادش نمیره تو خیمه ها همه این دامن ها رو بالا زده بودن ، این شکم ها رو روی مشک هایِ نمناک گذاشتند .. همه منتظرن عمو آب بیاره .. آبُ رو آب ریخت ، مشکُ پر کرد. سمتِ خیمه ها به تاخت داره میره .. بچه ها صبر کنید عمو داره میرسه .. همینطور از گوشه هایِ چشم یه نگاه به سمت خیمه هایِ حسین ، رباب صبر کن دارم میرسم .. همچین که داره به تاخت میاد ، یه نفر داد زد اگه یه قطره از این آب ها به خیمه ها برسه ، یه نفر از ما زنده نمی مونیم .. همه دورشو گرفتن ، (دیگه ساکت نباید باشیا ..) یه نفر پشتِ نخلستان ها کمین کرده .. آروم آروم (همه میترسن ، شیر حیدرِ) آروم آروم پنهان شد ، اومد جلو ، شمشیر و بلند کرد دست راستُ زد .. وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني .. دست از حسین بر نمیدارم ... اومد جلوتر دیگه دست نداره .. خدا عباسُ کمک کن ، آبرویِ عباس نره .. اومد جلوتر ، یه نفر دیگه شمشیر و بلند کرد دست چپ و انداخت .. این مشک رو به دندان گرفت .. تصور کنید بیچاره میشید .. رو اسب نشسته ، همینطور افسارِ اسبُ با پاها گرفته .. مشکُ هم به دندان ، دیدن نمیتونن کاری بکنن .. اون نانجیب بلند شد گفت من میدونم چطور زمین گیرش کنم .. تیر و کمانُ برداشت .. همچین که این تیر به این مشک خورد ،یه آهی زیرِ لب کشید .. آه .. مادر جان کجایی ببینی آبرویِ پسرتو بردن حرم از داغ تو دیگر دل ما سر دارد هیچ کس نیست که بعد از تو علم بردارد جبرئیل است که افتاده زمین یا که تویی چقدر پیکر صد پارۀ تو پر دارد گر سرت را سر زانو بکشم میریزد سر تو بس که جراحات مکرر دارد به که گویم که علمدارِ رشیدم حالا قامتی با قد یک طفل برابر دارد *بعضی از حرفها برا عاشورا و تاسوعاست ، تذکرة الخواص آمده ابن جوزی نقل می کند ، میگه همچین که زمین افتاد حرمله یه عده رو جمع کرد ، گفت بیایید بریم دورش .. همه آمدن دورِ این شیرِ حیدر حلقه زدن .. (تصور کن ، یه شهیدی افتاده همه جمع شدن .. همه دارن میزنن .. این عالِم میگه ، این قدر عباسُ با شمشیرُ نیزه زدن دستها که هیچ .. این عالم میگه پاها هم از بدن جدا شد) علی اکبرُ ابی عبدالله عبا را پهن کرد این بدنُ برگردوند خیمه .. عباس بود کمکِ حسین کنه .. اما دیگه الان نه عبا داره .. نه کسی هست کمک حسین کنه .. تا اومد ، یه نگاه به عباسش کرد ، همینطور متحیر به این بدن داره نگاه میکنه* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• یک نفر گفت چرا دست گرفته به کمر یک نفر گفت حسین داغ برادر دارد گر تو اگر پا نشوی نوبت گودالِ من است شمر پیش نظرت دست به خنجر دارد ولدی گفت به تو مادر من ایوالله همه دیدن که عباس دو مادر دارد گفت عباسم ، دیدی مادرمُ ؟ گفت آره برادر دیر رسیدی حسین .. وقتی رفتی آروم آروم من شدم غریبُ مظلوم غم می بارید از سر و روم وقتی دستاتو بریدن صدای مادرم اومد یهو گفت آخ زخم بازوم .. عباس ،دیدی چطور دست به کمر گرفته بود عباس ،چادر نخ نماشُ سرگرفته بود عباس ،دستی نداشتی اشکشُ خوب کنی پاک عباس ،واسه همین بازوتُ میزدی رو خاک آره حسین .. دیدم همینطور دست به کمرش گرفته .. هی صدا میزنه: پسرم .. منم میخام ادب کنم نمیتونم از جام پاشم .. ای حسین .. همچین که اومد کنارِ این بدن (حرفه آخرم باشه)آقاجان من از شما معذرت میخام، نمیخاستم این روضه رو بخونم اما یاد اون داستان افتادم به آن بزرگوار که خواننده بود گفت چرا روضه ما رو نمیخونی؟ آقا اومدبارها خواندن گفت نه اینجوری که من میگم روضه بخون .. یه نفر که بالا بلندی باشه ،تیر تو چشم رفته .. یه چیزی تو چشمت بره اذیت میشی ،میخای سریع دست بزنی .. این تیرُ بینِ دو زانو قرار داد .. تیرُ از چشم میخاد دربیاره .. کلاه خود از رو سر ، زمین افتاد. اون نانجیب از دور رسید ، عباسی که میگن تویی؟.. گفت آی نامرد ، یه موقعی اومدی عباس دست به بدن نداره(خاک به دهن من اگه شب تاسوعا نبود نمیگفتم اما چون شب تاسوعاست از امام زمانم معذرت میخام) گفت تو دست نداری ، من که دارم .. این عمودُ بلند کرد .. آورد بالا .. حسین از دور ، نزن نامرد .. زینب از دم خیمه ، نزن نامرد .. رقیه داره میگه نزن نامرد .. یهو این نامرد عمود آهنُ زد صداش بلند شد اَخا .. حسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab9_2.mp3
3.88M
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس (ع) اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است *خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ ...* دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab10.mp3
1.37M
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• بیا خواهرم که شب آخر اومد روزایِ با هم بودنِ ما سر اومد من آماده میشم برایِ شهادت پس آماده باش تو برایِ اسارت سرم رو میبرن ، حرم رو میدزدن و گهواره اصغرم رو میدزدن .. هم انگشت و انگشترم رو میدزدن هم این پیرهن مادرم رو میدزدن منو و تیغ و نیزه ، تو و دست و سیلی من و جسم خونین ، تو و رویِ نیلی خدا خواسته من رو توی خون ببینه تو رو تو خرابه تو زندون ببینه .. تنم میخوره زخم ، هزارتا هزارتا جای بوسه واسه ات نمیزارن اینا میتونی ببوسی ، رگِ حنجرم رو میتونی ببینی رو نیزه سرم رو فردا ، تنها میشی تو صحرا خواهر ، یاد بده به یتیما سیلی خوردن بگن یا زهرا .. منم زینبی که ، غریبی تو دیدم تویِ نصفِ روز از زمون بریدم تو میدونی داداش که من چی کشیدم یه جوری به دور حرم میدویدم .. تموم امیدم ، یهو نا امید شد که بادِ مخالف وزید و شدید شد تو گرد و غبارا ، تنت ناپدید شد موهامُ میبینی یه روزه سفید شد .. که دیدم به دورت عدو حلقه بسته یکیشون با چکمه رو سینه ات نشسته حسین ... حسین ... دوست دارم امشبم یه اسم از مادرم ببرم ، تو شعرم اشاره کردم ، با یک نیزه شکسته آروم آروم خودشُ بلند کرد .. با همون صدایِ بی رمقش داد زد : آی شمر کجا داری میری؟‌ .. اول بیا کار حسینُ تموم کن .. بعد به خیمه هاش حمله ببر .. تو رو خدا جلوی یه مرد هیچ وقت ناموسشُ نزنید .. آخه تو مدینه یه بار جلو چشمایِ بابام ... در وسط کوچه تو را میزدن کاش به جای تو مرا میزدن هر جا نشستی دستتُ بیار بالا ناله بزن ای حسین ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab10_1.mp3
1.79M
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• نوکرا ، میدونستین ارباب ما به همه مون سلام رسونده. مثل فردایی همچین که اومد تو خیمۀ پسرش امام سجاد ، آقا سوال کرد باباجان این عمی العباس؟.. زینبم نشسته چه جوابی میخاد حسین بده .. یهو دید ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن فقط یه جواب داد ، پسرم غیرِ من و تو الان هیچ مردی تو خیمه ها نیست .. تا این حرفُ زد امام سجاد شروع کرد گریه کنه .. صدا زد عمه جان میتونی کمک من کنی از جا بلند شم؟ (امشب آروم آروم میخونم هم رو قلب امام زمان فشارِ هم شماها ، میخام یهو خیلی آروم آروم بریم امشب جلو) زیر بغلاشُ گرفت از جا بلند شد شمشیر و برداشت . میخای چه کنی؟ بابا جان من هنوز دارم نفس میکشم .. نمیتونم ببینم امامم تنها بینِ این نامردا گیر افتاده .. آقا دستشُ گرفت ،بشین عزیز دلم .. از حالا به بعد این زن و بچه ها رو به تو میسپارم .. تو مردِ این کاروانی .. حواست به این زن و بچه ها باشه .. فرمود (میدونید چی فرموده؟) پسرم سلام منو به همه شیعیان و گریه کنام برسون بگو بابامُ خیلی غریبونه کشتنش ... غریب گیر آوردنت با لب تشنه کشتنت* جای پایِ حضرت صدیقه را بوسیده است خوش به حال هر که لبهایش به تربت می رسد کاش بودم زیرِ سقف آسمانِ کربلا رحمت اربابِ ما آنجا به غائت می رسد گرچه انگشتش بریده دست گیر عالم است امشب از زبانِ امام زمان روضه بخونم از زبانِ امام زمان روضه شنیدن داره .. همچین که تکیه به دیوار کعبه داده صدا میزنه : ألا يا أهل العالم انا بقیة الله .. ألا يا أهل العالم أنا الصمصامُ المُنتَقِم اما یه حرفی میزنه همۀ عالم گریه میکنن .. صدا میزنه ألا يا أهل العالم أِنَ جَدي الحُسين .. (میخای با امام زمان هم ناله بشی) قتلوه عَطشان طَرحوهُ عُريانا سَحقوه عُدوانا .. آخ لباسم تنش نذاشتن .. (شب آروم گریه کردن نیست) شب بلند بلند گریه کردنه .. شب هم ناله با جن و انس و ملک شدنه .. شب هم ناله با مادر شدنه .. (چی میخای بگی؟ این همه مقدمه یه بیت :)* گرچه انگشتش بریده دستگیرِ عالم است منجی ما از ته گودالِ غربت میرسد داد میزد که نرو فریاد میزد که نزن خواهرش تا دید شمرِ بی مروت میرسد یک لباسِ کهنه دارد در نیاور از تنش لعنتی از خیمۀ زن ها غنیمت میرسد چادر من را بگیر عمامه اش را پس بده *بعدی اش میکُشه همه رو .. ببخشید امام زمان* چادرِ من را بگیر عمامه اش را پس بده برده ای عمامه اش را چادرم را پس بده *اگر اشکم نداری فرمود به اندازۀ آه برا حسین صوابِ تسبیح داره امشب هی بگو آه حسین ..* چادر من را بگیر عمامه اش را پس بده برده ای عمامه اش را چادرم را پس بده امان از بادها سوزان وزیدن امان از تیغ ها بُران رسیدن الا یا اهل العالم جد من را به روی خاک ها عریان کشیدن الا یا اهل العالم اهلِ کوفه سرش را با لبِ تشنه بریدن سواره ده نفر از ره رسیدن یه عباراتی تو مقاتل اومده آدم جرات نمیکنه همیشه بگه ، برا شبِ عاشوراست بگم ببخشید. میگه رفتن ده تا اسبِ قوی هیکل پیدا کردن .. تازه افتخارم میکردن ، میگفتن ما بودیم سینۀ حسینُ یهو همه دیدن اسب سوارا دارن میرسن .. عمه دیگه اینها میخان چکار کنن؟.. اینا که سر بابامُ بردن .. دیگه از بابام چیزی نمونده سواره ده نفر از ره رسیدن به روی آن تن بی جان دویدن جسارت بر تن او کردن اما فقط از راس او قرآن شنیدن من روضه خوانِ غربت آقای عالمم بی تابِ سر بریدۀ ماه محرمم با گریه هر غروب من از حال میروم با هر فرازِ ناحیه گودال میروم صبح و غروب ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم: بر نیزه تکیه داد زجایش بلند شد فرمود زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید؟ کار مرا تمام نکرده کجا سنان اینجا کنار لشکری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیونِ زنها شروع شد زنده شده به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهل حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان و بی پناه با عمه آمدند به گودالِ قتلگاه جد مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمۀ ما می کند نگاه هر کس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت یک استخوان زِ سینۀ آقا شکست و رفت یک عده بر تمامِ بدن سنگ میزدن یک عده بر لباس تنش چنگ میزدن در آن میانِ حرمت آیینه ها شکست وقتی که شمر آمد و بر سینه اش نشست والشمر جالسٌ نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com
Babolharam Narimani shab10_2.mp3
4.21M
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
📹 کلیپ هایِ #محرم هم اکنون در صفحه رسمی مجموعه ، در اینستاگرام: http://instagram.com/babolharam.ir ____ 🔸بابُ الْحَرَم دنبال «follow» و به دوستان معرفی کنید. http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• مه کاسه بگیرِ حُسن رویت خورشید خجل ز ماهِ رویت روزی که گِل مرا سرشتند نامت به کتاب دل نوشتند ای عطر گل یاس، یا حضرت عباس ای معدن احساس، یا حضرت عباس خورشید مدینه یا اباالفضل امید سکینه یا اباالفضل *شب تاسوعا هم رسید... امشب هر کی کاری داره، یه جور دیگه نوکری می کنه. اصلاً امشب شبِ نوکراست... همه عالم نوکر اباالفضل اند،اباالفضل نوکر حسینِ. نه جلوتر از آقاش راه رفته، نه جلوتر از آقاش حرف زده،نه جلوتر از امامش دیده.. نَفَسِ ابالفضل با نَفَسِ حسین تنظیم شده... امشب بگو: آقا! به حق مادرت اُم البنین، اول اینکه اومدم خودتو می خوام.... یا ابالفضل همه ما رو امشب برای خودت سوا کن. تو کی هستی که فردای محشر وقتی صدیقه کبری وارد محشر میشه، پیغمبر صدا می زنه: فاطمه جان! برای شفاعت این گریه کنا، این حسینیا ،محبین علی، چی آوردی؟ یه وقت می بینند بی بی دست های بریده عباس رو آورد... می فرمایند: دست بریده عباس بسنده می کنه... امشب می خوام یه روضه ای از یه زاویه ی دیگه برات بخونم... تا حالا خجالت کشیدی؟ هر کسی، با ابالفضل باشه خجالت زده نمیشه، چون آقا طعم خجالت رو می دونه. من الان این چند خط شعر رو می خونم،خودت دیگه روضه برات باز میشه...* چو دید تشنه ی لبهای خشک او دریاست به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر ز یک طرف به حرم بانگ العطش برپاست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست ز خون دیده ی من، روی موج خود بنویس که از تمامی اطفال تشنه تر سقاست *آب رو آورد بالا یه نگاه کرد...بعضیا گفتن یاد لب علی اصغر افتاد، آب رو ریخت، نه ولله. دریای احساس و محبتِ،... آب رو آورد بالا که این حیوان فکر کنه صاحبش آب خورده...حیوانم آب بخوره... اسب تربیت شده است. * خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیرابْ وحشیِ صحراست نوشته اند به لبهای خشک من ز ازل که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوه ی ماست ز شیرخواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرتِ تو کجاست؟ صدای نعره ی دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیتِ را گویاست سلامِ خالقِ منان،سلامِ خیرالناس سلام خیل شهیدان، به حضرت عباس *بسم الله،میخوام برات روضه بخونم. تا حالا از بلندی افتادی یا نه؟ فرمود: هر کی بخواد رو زمین بیفته، پیر و جوان نداره، کوچیک و بزرگ نداره، زن و مرد نداره، همچین که می اُفته، اول زود ناخودآگاه دستشو جلو میاره. کسی که تیر به چشمش زدن، دستشو بریدن، با صورت رو زمین افتاد. دست نداره، چشمش تیر خورده... گفت: مگه عباس مُرده باشه نتونه آب رو برسونه خیمه ها. علی اصغر داره بال بال می زنه. به سکینه قول دادم، رقیه منتظره.. آی غیرتیا! میگه یه وقت دیدن خودش رو میکِشه.. اومد با دندوناش مشکو بگیره. ایشالا هیچ وقت نا امید نشی. میگه یه وقت دیدن نشونه گرفتن مشک عباس رو... خدا نکنه یه فرمانده لشکر، رو زمین بیُفته. همه ریختن سر عباس. یه وقت دیدن یه نامردی اومد جلو کسی مگه جرأت این کارو داشته؟ پاهاش رو گذاشت رو پای عباس گفت تو بودی که لشکر جرأت نمی کرد به سمت خیمه های حسین بره؟ تو بودی که وقتی به لشکر نگاه می کردی همه فرار می کردند؟ حالا بلند شو... "من از امام زمان معذرت می خوام" یه وقت صدا زد: نامرد وقتی اومدی که دست ندارم. گفت: تو دست نداری من دارم. عمود رو بالا بُرد. یه جور به صورت زد... وقتی خواستن سرهارو بالای نیزه بذارن تنها سری که روی نیزه بند نمی شد سر عباس بود... وای از خیمه های بی عباس... هی جلو خیمه می گفت: الان بابام میاد. الان عموم میاد. رباب! علی رو ساکتش کن الان عموم میاد. یه وقت از دور نگاه کرد دید بابا داره میاد. اما هر چی نگاه می کنه خبری از عمو نیست. خدا بابام اینطوری نرفت دنبال عمو... پس چرا خمیده خمیده... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Banifateme_9-1-97.mp3
4.18M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• میاد سکینه، می بینه علمدارو رسیده به خیمه، آورده یه دریارو همه سجده می کردن، خدارو حالا از تو خیمه، می بینه شده غوغا دیده باباش اومد، دَمِ خیمه ی سقا عمودِ حرم خوابید، واویلا دیده روی باباش، نشست گرده پیری دیده عمه پوشید، لباس اسیری با قد خمیده، روی خاکا چی دیده نشسته می بوسه، یه دست بریده * من میگم امشب زنها داد بزنن برای اباالفضل آخه اباالفضل دختر نداره...* تو رو بعدِ خیمه، تو چشم بابا دیدم حالا با چه حالی، رو این نیزه ها دیدم سرت رو که دیدم من، بریدم سرت مثل جسمِ، علی ارباً اربا که هر تیکه تیکه اش، توی راه زهرا نبودی ببینی، منی که عزیزم آهای غیرت الله، یکی گفت کنیزم... *عمو! کجایی ببینی مارو دارن اسیری می برن؟ حسین.... هر کی اباالفضل حق به گردنش داره، بسم الله، بلند بگو: حسین... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Banifateme_9-2-97.mp3
1.25M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• دلم مدیون چشماتِ اباالفضل لبم مهمون دریاته اباالفضل غزال خوشگل ام البنینی که عباس اسم زیباته اباالفضل توی ویرونه ها خوابه رقیه هنوزم گرم رویاته اباالفضل *اباعبدالله الحسین نگاه کرد،دید عباس داره گریه می کنه. گفت عزیزِدلم چرا گریه می کنی؟ گفت گریه ام برای اینه که رو زمین افتادم. برا اینه که دستی ندارم بغلت کنه. دوم اینه که گریه ام برای اینه که من روی زمین افتادم شما سر من رو به دامن گرفتید،اما ساعت دیگه توی گودال کیه سر شما رو به دامن بگیره؟"می دونید چی شد؟"سرحسین رو به دامن نگرفتند، سر رو دست به دست گردوندند.. گفت علامه بحر العلوم وقتی وارد سرداب حرم اباالفضل شد، دید طرف داره معماری می کنه... اومد پایین گفت آقا شما ساداتی از علماهستید، من یه سوال دارم چند وقته دارم تو حرم عموجانت ابالفضل کار می کنم. گفت حرفت رو بگو. گفت مگه شما نفرمودید، در روایات هم مگه نیومده اباالفضل دستای رشیدی داشت؟ قد بلندی داشت؟علامه گفت:درسته..حالا براچی این سوال رو می پرسی؟ گفت: اگه آقا قدش به این رشیدی بوده چرا قبرش اینقدر کوچیکِ؟ بحرالعلوم عمامه رو برداشت اینقد به سرش زد. گفت:آخه عموم رو قطعه قطعه کردند.... "به حقیقت اباالفضل اللهم عجل لولیک الفرج"* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Banifateme_9-3-97.mp3
1.28M
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• چشم تو دیدم و چشمِ تَرِ من ریخت به هم حال با وضعِ سر تو،سر من ریخت به هم نه علمدارِسپاهم،که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی،لشکرِ من ریخت به هم مادرم آمده بالای تَنِ بی دستت از به هم ریختنت،مادرِ من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سُم اسب رود ازتماشای تنت،پیکرِ من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم بی تو ناموسِ مرا در مَلَاءِ عام برند غیرت الله ببین، دختر من ریخت به هم دامن کشان رفتی،دلم زیر و رو شد... چشم حرامی با،حرم روبرو شد... بیا برگرد خیمه، ای کَسُ کارم منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید،فدایِ سرت حسین قامتش خمید،فدایِ سرت از غصه آب شدم خونه خراب شدم شرمنده ی تو و طفلِ رباب شدم مادر اومده،بالا سرم غرق خون شده،پا تا سرم محشری شده برابرم ای برادرم اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تمومِ بچه ها پاشو برو عزیز برادرم کسی نره به سمت خیمه ها ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Sibsorkhi_9-97.mp3
2.33M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• شبِ عاشوراست امشب کربلا غوغاست امشب اول مجلسی میخوام صاحب مون رو صدا بزنیم... "اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. اللهم عجل لولیک الفرج" " السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلف بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار و لاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. همه با هم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. " در میانِ خیام ثارالله رنگ هر سجده رنگ میقات است آنچه آید ز خیمه ها بر گوش ناله ی یا رب و مناجات است دختری در کنار خواهرها معجر از عطر یاس می بندد کودکی روی دامن مادر با صفای تمام می خندد مردها تا به زیرِ یک خیمه پای حرف حسین بنشستند همه پیمانِ محکم خود را با امامی غریب می بستند *من حال و هوای خیمه ها رو دارم می خونم.. همه دور امامشون جمع شدند. حضرت فرمود: روشنایی ها رو کم کنید. بدونید فردا همه ی ما کشته می شویم. هر کی می خواد بره، بره... یه جمله ای هم به عباس فرمود. عباس جان! بیا دست زن و بچه ی منو بگیر شما برید. سرشو پایین انداخت،فرمود: محاله از شما دست بردارم آقاجان* مردها تا به زیرِ یک خیمه پای حرف حسین بنشستند همه پیمانِ محکم خود را با امامی غریب می بستند همه گفتند جان نثار توایم نه که یک دفعه بل هزاران بار تو بگویی بمیر می میرم زنده ایم ما همه برای تو یار زیر سقف عزای یک خیمه خواهری دست بر دعا دارد روبروی دل خودش امشب از لبش التماس می بارد آی هستی من حسین بیا یادگار غریب مادر من زیر این آفتاب تنهایی سایه ات را نگیر از سر من تو اجازه بده به من فردا خشم حق را عیان کنم یک سر می کنم موی خود پریشان و می زنم ناله تا شود محشر حرف رفتن مزن که می میرم ای همه دلخوشی من امشب کن دعا آفتاب فردا را نکند درک، دیده ی زینب منکه پنجاه سال دلواپس بوده ام از رسیدن فردا کن دعا تا که جان دهد خواهر نرسم من به دیدن فردا *تو خیمه ها، بنی هاشمی ها یه جایی جمع شدند، یه جایی هم یارانی که دونه دونه جمع شدند...زهیر، حبیب،... همه پیرمردا.. وَهب.. همه جمعند. تو خیمه، هاشمی ها همه میگن: فردا اول ما باید میدان بریم، اینا مهمون ما هستند. اما تو خیمه ی یاران و اصحاب همه می گن: ما باید اول بریم میدان. اینا بچه های پیغمبرن. اینا بچه های علی هستند. اینا بچه های فاطمه ان. "امشب باید داد بزنی، گفت: هر چی تو این عالم مردونه اش خوبه اما گریه برای حسین زنونه اش خوبه. گفت: زهرا جان! غصه نخور یه عده آخرالزمان میان مرداشون مثل زن جوان مرده برا حسین گریه می کنند. دیگه آخرین شبی است که زینب کنار حسینِ. دیگه آخرین شبی است که به قد و بالای علی اکبر نگاه می کنه. دیگه آخرین شبی است که رقیه راحت می خوابه....* یه دختری تو خیمه ها خواب اسیری می بینه خواب می بینه سر باباش رو نیزه ها قرآن می خونه خواب می بینه گهواره رو دارن به غارت می برن بچه ها رو تو قتلگاه برا زیارت می برن ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Banifateme_10-1-97.mp3
3.61M
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• حسین جان! حرف رفتن مزن که می میرم ای همه دلخوشی من امشب کن دعا آفتاب فردا را نکند درک، دیده ی زینب *چهارساله بودم، مادرمو از دست دادم. گفتم سایه حسین بالا سرم هست، سایه بابام بالا سَرمِ. شب بیست و یکم ماه مبارک بابامو از دست دادم.. گفتم داداش دارم. هفتم صفر، پاره های جیگر داداش حسنم رو دیدم، گفتم: خدا سایه ی حسینم رو از سرم کم نکنه. داداش امشب یه جوریه. امشب زینب خیلی بی قراره. داداش نکنه فردا زینب بی برادر بشه؟ یه مرتبه ناراحت، نگران، آقای من و شما، اباالفضل شمشیرشو داره تیز می کنه و حرف می زنه. اگه فردا آقام اجازه بده احدی رو نمی ذارم زنده از کربلا بیرون بره. مگه عباس مُرده بذاره حسین غریب و تنها باشه؟ یه مرتبه شنید یکی داره به پرده خیمه اش میزنه. کیه؟ یه صدای ملیح و مهربونی اومد، عباس! من خواهرت زینبم. تا گفت زینب، زودی اومد سرش رو پایین انداخت. خانم جان! "هر چی زینب می گفت: داداش بهش، یه بار بهش نگفت خواهر... اینقدر مودب بود" بله خانم جان! گفت: عباس جان! اومدم باهات دردِ دل کنم. قدمتون به چشمم بی بی جان. عباس جان یادته تو کوفه بودیم، یادته شب بیست و یکم، بابام فرمود: همه بیرون برن فقط بچه های فاطمه باشن؟ بله خانم جان. عباس جان یادته بابام فرمود: عباس بیاد، فرمود: عباس هم پسر فاطمه ست؟ بله بی بی جان. یادته بابا صدا زد: دست تو رو گرفت، با یه دست، دست حسین رو گرفت. دست تو رو تو دست حسین گذاشت؟ بله خانم جان. یادته گفت یه روزی کربلا حسینم تنها میشه. نکنه حسینمو تنها بذاری؟ بله خانم جان یادمه. گفت عباس جان شنیدم برات امان نامه آوردن... "دنیا رو سر اباالفضل خراب شد." خانم جان! لحظه ای از آقام دست برنمی دارم. حبیب بن مظاهر میگه گوشه های خیام همچین که می گشتیم دور تا دور، نگهبان خیمه ها عباسِ.. میگه یه مرتبه متوجه شدم یه کسی اونجا هی میشینه، هی بلند می شه. اومدم جلوتر گفتم کیه که جرات کرده نزدیک خیمه ها بشه؟ اومدم جلوتر گفتم کی هستی؟ یه مرتبه صدا زد: حبیب! من حسینم. می گه دیدم ابی عبدالله هی می شینه بلند می شه. جلوتر اومدم ببینم چه می کنه؟ دیدم بوته ها و خارهای بیابونارو می کنه. گفتم آقاجان چه می کنی؟ فرمود: حبیب! فردا همه ی مارو می کُشن. زن و بچه مونو اسیر می کنن. این بچه ها آواره بیابونا میشن. با پای برهنه. میخوام پاهاشون کمتر آسیب ببینه... مثل فردا،هفت تا وداع داشت ابی عبدالله. حالا می خواد با خواهرش تو خیام وداع کنه. داره میره. علی اکبرو کشتند. عباس رو کشتند. یاران رو کشتند. غریب و تک و تنها شده. همه زن و بچه ها و همه رو سرپرستی شونو به زینب سپرد. همچین که سوار ذوالجناح راه افتاد، زینب صدا زد: حسین جان! صبر کن. اما حسین داره به راهش ادامه می ده. گفت الان یه کاری می کنم قدم از قدم برنداره. یه نگاه کرد، صدا زد: حسین! جانِ مادرم. همچین که صبر کرد زینب اومد بغلش گرفت. گفت داداش اومدم به وصیت مادرم عمل کنم. به من فرمود: زینب جان یه روزی کربلا حسین ازت اگر یه لباس کهنه ای خواست، بدون برود دیگه برنمی گرده. عوض من زیر گلوی حسین رو ببوس. ...* زینب و نگذار با غصه هاش داداش داداش، داداش داداش... جدا شو از من، یواش یواش داداش داداش، داداش داداش زنِ تنهایِ این غروبم تو نرو تا که پا نکوبم تو بری خواهرت اسیره الهی زینبت بمیره *خواهری که ساعتی نگذشت که از برادر جدا شد. کی باورش میشه یه کاری کردند زینب اومد تو گودال، چشمش افتاد به بدن، نشناخت. یه مرتبه صدا زد: حسین! همه جا زینب رو یاری می کردی، این بارم خواهرت رو کمک کن... اومد بره سمت خیمه. یه وقت شنیدن زیر سنگ ها و نیزه ها. یکی میگه "اُخَیَّ إلَیَّ".خواهرم! بیا... حسین... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-Banifateme_10-2-97.mp3
3.42M
|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام هرکسی رفت بدنبال تو راهش وا شد هرکسی بوسه به پایِ تو نزد رسوا شد آب محتاجِ لب توست نه تو محتاجش لبِ خشکیدۀ تو داغِ دل دریا شد پسر چهارم زهرایی عبد الزهرا بودنت مایۀ امیدِ بنی الزهرا شد .. جا رویِ چشم ترِ مهدی زهرا دارد آن عریضه که بدستان شما امضا شد بخدا مثل تو در بین برادرها نیست بخدا داشتنت حسرت خواهر ها شد اهل حاجت همۀ سال به کس رو نزدند صبر کردند همه تا شب تاسوعا شد تا قیامت جلویِ هیچکسی خم نشود قد هرکس جلویِ پرچم سبزت تا شد من ندادم به سکینه قَسَمت ! می ترسم یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد تو از اول حسنی بودی و دیدند همه چقدر تیر بر این پیکرِ زخمت جا شد ________ یارب دلم هوایِ ملاقات یار کرد هرکار کرد با دل من روزگار کرد شرمندۀ حسین شدم از قبیله ام فامیل بد چقدر مرا شرمسار کرد زینب شنید حرفِ امان نامه آمده شد بی قرار سخت مرا بی قرار کرد گفتم به شمر زود امان نامه را ببر این نامه کلِ قافله را غصه دار کرد *همه به همدیگه میگفتن برا عمو امان نامه اومده ولی برا ما نیومده .. همچین که امان نامه رو پاره کرد دیگه نیومد سمتِ ابی عبدالله .. رفت پشتِ خیمه ها نشست رو زمین ..* دیگر قرار نیست ببینم عقیله را دیگر عمود چشم مرا تار تار کرد من بودم و هزار کمان و هزار تیر هرکس سراغم آمد و تیری نثار کرد *همینطور که داشت پشتِ خیمه ها گریه میکرد ، یه دستِ مرحمتی اومد رو شانه ش .. عباسم .. من زینبم .. غصه نخور .. زنده باشی عباسم .. عباس جان اومدم بهت بگم خیلی داداشم غریبه ..* زهرا کشید چادر خود را بصورتم با مقدمش خزانِ مرا هم بهار کرد یک نیمِ صورتش به گمانم کبود بود سیلیِ کینه با رخِ ماهش چکار کرد؟! پیشم حسین آمد و درد کمر گرفت او گریه کرد و لشگر کوفه هوار کرد *یه وقت دید همه دارن کف میزنن .. حسین ...* ای دریایِ عشق و احساس یا اباالفضل .. یا خیر الناس صل الله علیک یا عباس .. پناه خیمه ها ، امیر علقمه به مشک و پرچمت سلامِ فاطمه ساقیِ کربلا .. ردِ خون بر بازویِ تو وا شد از هم اَبروی تو زهرا میگرید بر پهلویِ تو دست رشید تو ، چرا قلم شده نوبتِ غارتِ اهل حرم شده ساقیِ کربلا .. جان نثارِ علقمه میکرد نجوا با خدا بر لبِ شط فرات آن ماه دارد ماجرا عکسِ خود را دید در آب زلال آن تشنه لب با شریعه گفتم عطشانن طفلان بی وفا نامِ من سقاست کی نوشم ازین آبِ خنک تا صدایِ العطش آید به گوش از خیمه ها با سکینه وعده کرد آب در خیمه برم با رقیه گفته ام سیراب میسازم تو را مشک های خشک را پر کرد از آب فرات راه نخلستان گرفت و داشت زیر لب دعا یا رب از کام علی اصغر خجالت می کشم خود مدد کن شاد گردد هاجر کرب و بلا هم چنان می آمد و رویش به سویِ خیمه بود نا جوانمردی ز پشت نخلی آمد بی هوا من چه گویم تیغ دشمن زد چنان بر بازویش دست آن بالا بلند افتاد از پیکر چرا والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Arzi shab9.mp3
26.48M
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir