eitaa logo
کانال ‌متن روضه
79.1هزار دنبال‌کننده
782 عکس
463 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•ای کاش که ما نیز کمی.. به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده ایام فاطمیه سال ۹۸ _ حاج محمد رضا طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم در هر نفس و هر قدمی یاد تو بودیم هنگام خوشی یاد تو از خاطرمان رفت با دیدن هر درد و غمی یاد تو بودیم اینگونه به بی راهه نمی رفت دل ما هر روز اگر قدر دمی یاد تو بودیم امروز جهان تشنۀ عدل است ، کجایی؟ ما با خبر هر ستمی یاد تو بودیم ما گریه کنان حسن و فاطمه هستیم در روضۀ هر بی حرمی یاد تو بودیم ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی .. ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم شاعر : احسان نرگسی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5997098427798784432.mp3
2.53M
|⇦•ای کاش که ما نیز کمی.. به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده ایام فاطمیه سال ۹۸ _ حاج محمد رضا طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «و لا تَكِلْني اِلي نَفْسي طَرْفَةَ عَيْنِ اَبَداً و اَصْلِحْ لي شَاْني كُلَّهُ» و مرا حتی یک لحظه به اندازۀ یک چشم برهم زدن به خودم وامگذار و همه کارهایم را اصلاح فرما «حرز حضرت فاطمه» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•حالش وخیم اما.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها اجرا ۹۸_ حاج محمد رضا طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بانو دلی با غربت و غم آشنا داشت حالش وخیم اما هوای مرتضی داشت احقاق حق حیدرش در سر و گر نه از رفتن کوچه از اول هم اِبا داشت *این همون فاطمه ست که حتی از یه مرد اعمی و نابینا تو خونه رو میگیره، رسول خدا میفرماید دخترم اون نابیناست تورو نمیبینه فرمود اما من اونو میبینم .. حالا برای احقاق حق علی راضی شده تو دل این همه نامحرم بره .. (بالاترین روضه اگر بخوای بشنوی و براش گریه کنی اینه که از صدیقه گواهی خواستن شاهد خواستن ، هر چی گفت، گفتن نه؛ ما حرف تورو باور نداریم .. برو یه شاهد بیار که تصدیق کنه حرفتُ ..* دندان روی هم می فشرد و درد می برد در کوچه باسختی خودش را روی پا داشت از درد زخم و سوزش تاول گذشته در سینه زجر استخوانی جا به جا داشت *سلمان وارد شد عرضه داشت کیف اصبحت؟! بی بی جان چطور شبُ به صبح گذروندی؟ (یه سوالی کرد سلمان از سوالش هم خیلی پشیمان شد؛) فرمود سلمان انقدر بهت بگم که شب ها از درد پهلو دیگه خوابم نمیبره .. سلمان گفت تا اومدم داد بزنم فرمود نه اینجا داد نزن گریه نکن اینجا منم گریه میکنم همش شکایت میارن برا علی .. مرحوم حاج آقای مسجد جامعی روضه رو میخوندن ایشون میفرمود: سلمان اومد بیرون تو نخلستان ها اونجا داد بزنه یه وقت دید یه صدای ناله ای میاد رد ناله رو گرفت دید مولا سر داخل چاه کرده .. علی داره با چاه درد دل میکنه .. تا حال و روز منو دید فرمود سلمان گمان میکنم خونۀ ما بودی .. عرضه داشتم بله آقاجان فرمود این روزها زهرا با من حرف نمیزنه .. آیا چیزی هم با تو گفت؟ گفتم آقاجان فقط یه سوال کردم ، جوابمو اینطوری فرمود: فرمود شب ها از درد پهلو خوابم نمیبره .. یه وقت دیدم مولا داره داد میزنه .. فرمود والله قسم فاطمه چیزی به من نگفته ..* میخواست تا قد کمانش را نبینند در زیر چادر باز خیلی انحنا داشت با احتیاط آهسته نزدیک به دیوار *داره برمیگرده قبالۀ فدکُ گرفته خوشحال احساس خوبی با غرور مجتبی داشت ، هی تو راه میگفت مادر میرم به بابا میگم چه کردی .. به بابا میگم چطور از حقش دفاع کردی..* با احتیاط آهسته نزدیک به دیوار احساس خوبی با غرور مجتبی داشت آنچه نباید شد ولی در راه برگشت با بغض یک نامرد حالا ماجرا داشت *یه وقت دید اون نانجیب داره از راه میرسه هر چی بی بی راهشُ کج کرد این نانجیب جلوش و سد کرد دست به دیوار گذاشت ..* یک دست الزاماً همیشه بی صدا نیست دستی که بالا رفت در کوچه صدا داشت *رحمت خدا بر این اشک ها و ناله ها .. اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن من از زبان اون آقایی میخونم که وقتی دیدش سال ها بعد گفت آقا من بابای شمارو هم تو این سن دیده بودم انقدر سر و روش سفید نشده بود فرمود اگر اون چیزی که من تو کوچه دیدم ، بابام هم میدید ..* افتاد با صورت زمین با چادری که از چکمۀ پای مغیره رد پا داشت طفلی حسن که لحظه لحظه پیر میشد از حال مادر در دلش هول و ولا داشت *خدا نکنه با ناموست ، با زن و بچه بین یه عده اراذل گیر کنی ..* با کم محلی از کنارش می گذشتند درخواست هرچه از درُ همسایه ها داشت با گریه روی پنجۀ پا راه میرفت تا خانه مادر زیر دست خود عصا داشت *تا آخر عمرش میگفت نشد جلو ضربه رو بگیرم .. رو پنجۀ پا ایستادم قدم نرسید از رو سر من سیلی زد .. اجازه بدید گریز روضه مو اینجور بگم ، من فکر میکنم این ماجرا رو خیلی برای بچه هاش گفته بود .. تا عبدالله بن حسن دید عمو افتاد تو گودال نانجیب شمشیر بالا سر عمو گرفته ، دوید اومد تو گودال گفت نمیزارم دوباره تکرار بشه .. دستشو جلو آورد اما تا نانجیب شمشیر و زد تا اینجا داره عمو رو صدا میزنه مادر تو خیمه هاست .. (دلیلی نداره بگه وا اماه ..) اما تا استخوانِ دست شکست یاد مادر افتاد .. یه وقت دیدن تو بغل عمو میگه وا اماه .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_5997098427798784436.mp3
6.51M
|⇦•حالش وخیم اما.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها اجرا ۹۸_ حاج محمد رضا طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «ولا تَكِلْني اِلي نَفْسي طَرْفَةَ عَيْنِ اَبَداً و اَصْلِحْ لي شَاْني كُلَّهُ» و مرا حتی یک لحظه به اندازۀ یک چشم برهم زدن به خودم وامگذار و همه کارهایم را اصلاح فرما «حرز حضرت فاطمه» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
🎞 #ببینید #گزارش_خیریه 🔸 تسویه حسابِ قبوض منازلِ مساکین و نیازمندان در آستانه سالگرد شهادت سردار رشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🔸 تسویه حسابِ قبوض منازلِ مساکین و نیازمندان در آستانه سالگرد شهادت سردار رشید اسلام و شهدای در پویش سراسری : پی نوشت: ان شالله با کمک های مالی خود و به نیابت از شهدا ، اموات ، پدران و مادران و همه حق دارانِ در خاک آرمیده در این طرح سهیم شویم .. منتظر گزارشاتِ ما باشید.. ـــــــــــــــــــــــ راه های مشارکت در طرح : 🌐درگاه اینترنتیhttps://idpay.ir/babolharam 💳 شماره کارت↶ ➠ 6362 _ 1410 _ 4400 _ 3854 ↜به نام محمد معمارزاده ____ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•حالا که می روی .. ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ کربلایی جواد مقدم •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ حالا که می روی از پیش بچه ها ویرانه می کنی کاشانۀ مرا بی خاطراتِ تو بی آرزویِ تو درد دلامو من ، بی تو بَرم کجا ؟.. مرو زهرا .. از داغ تو خمیده قامتِ من گریونُ مضطرِ برا تو حسن دلگیرم .. من بی تو می میرم مرو زهرا .. میشه سلامِ حیدرِت بی جواب بیچاره ام من از غمت بی حساب دلگیرم .. من بی تو می میرم «مرو زهرا .. مرو زهرا .‌.» با پیکرِ نحیف پیشِ علی بمان ای آنکه از بلا قدت شده کمان شرمندگی رو از چشمایِ من ببین تو بین بستر و من هم که نیمه جان پاشو زهرا .. شونه بزن موهای زینبُ پایین نیومده چرا تبِ تو دلگیرم .. من بی تو می میرم پاشو زهرا .. سرفه نزن لبات میشه پرِ خون این التماسِ حیدرِ که بمون دلگیرم .. من بی تو می میرم «مرو زهرا .. مرو زهرا .‌.» این رنگِ صورتُ این دردِ بی حساب این اشک چشم تو میده منو عذاب انسیه ی علی آرامشم تویی تو مثل لاله ای اما شدی گلاب حالا که می روی از پیشِ بچه ها ویرانه می کنی کاشانه ی مرا بی خاطراتِ تو بی آرزوی تو درد دلامو من بی تو بَرم کجا خودم دیدم .. داری قواره می کنی پیرُهن دادی به جای کفن به زینبِ من ای جانم .. از این غم ویرانم خودم دیدم .. گریون شدی برا غمایِ حسین داری می گیری تو عزای حسین ای جانم .. از این غم ویرانم «مرو زهرا .. مرو زهرا .‌.» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6001591826878826564.mp3
5.11M
|⇦•حالا که می روی .. ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی جواد مقدم•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ما عشق را پشت درِ این خانه دیدیم زهرا در آتش بود حیدر داشت می سوخت 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•|اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا اَمیرَالْمُؤْمِنینْ|• . . مبنایِ روضه خواندنِ ما بر کنایه است باور کنید روضه ی مادر نگفتنی است 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•قُنفذ در این حکومتِ غاصب.. روضه جانسوز تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها ایام فاطمیه سال ۹۸ _ حاج مجتبی رمضانی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، بِمُوالاتِكُمْ عَلّمَنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا" *امشب امیرالمؤمنین داره برات روضه میخونه.. هر جوری خودت میخوای تصور کن.. فکر کن سر کرده توی چاه و داره روضه میخونه..* این شهرِ بی وفا به علی مرحمت نداشت این داغ دیده را نظرِ تسلیت نداشت غربت ببین که سامِری اینجا عزیز شد اما علی برایِ کسی منزلت نداشت ای روزگار ، قَبلِ جسارت به فاطمه قُنفذ در این حکومتِ غاصب سِمَت نداشت *احمد بن سلیمان می گه: دوتایی با هم با امیرالمؤمنین داشتیم می رفتیم،یک دفعه دیدم آقا رنگش پرید "بعد از پانزده سال که از ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها گذشته بود" گفتم:آقاجان! چرا رنگتون پریده؟ کسی که به شما جسارت نکرد؟ یک دفعه قنفذ رو توی کوچه دیدم که داشت رد میشد... عباس عموی پیامبر میگه : از امیرالمؤمنین سئوال کردم،آقا جان! من شنیدم قنفذ مالیات نمیده؟ میگه: دیدم امیرالمؤمنین سه بار آه کشید...فرمود: مُزد اون تازیانه ای است که به بازوی فاطمه ام زد...* ای روزگار ، قَبلِ جسارت به فاطمه قُنفذ درین حکومتِ غاصب سِمَت نداشت دیوارهایِ سنگیِ کوچه که جایِ خود دیوارِ خانه نیز به من معرفت نداشت عالَم کنارِ من همه در امنیت ولی زهرا درونِ خانۀ من امنیت نداشت مِسمار دَر مُقابلُ دیوار پشتِ سر راهِ نجات ، همسرم از هر جهت نداشت یک بار هم برایِ شفایش دعا نکرد غیر از وفاتِ خویش زِخدا مسئلت نداشت مَرهم نیاز نیست کسی را که رفتنی ست او بعدِ کوچه آرزویِ عافیت نداشت *دیدی اونی که استخوانش میشکنه، میخوان آرومش کنن از بس که درد داره بهش مُسَکِّن میزنن...اما بمیرم مادرِ ما زهرا چطوری تحمل کرد؟ هفتاد و پنج یا نود و پنج روز راه می رفت درد داشت، نماز میخوند درد داشت، سُرفه می زد درد داشت، می خوابید درد داشت، پهلو به پهلو میشد درد داشت، موهای بچه هارو شونه میزد درد داشت، کارِ خونه می کرد درد داشت، در رو باز می کرد درد داشت....* مَرهم نیاز نیست کسی را که رفتنی ست او بعدِ کوچه آرزویِ عافیت نداشت او را نبی به دست گرفت و به عرش برد زیرا برایِ دَفن، زمین ظرفیت نداشت * وقتی خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدیم همه رگ های گردنمون متورّم شده بود، همه شعار می دادیم: انتقام، انتقام سخت.. چند روزِ بعد که حمله ای صورت گرفت یه ذره آروم تر شدیم، اما هنوزم میگیم: انتقام می خواهیم...اما امیرالمؤمنین تا زنده بود انتقام نگرفت.. بعد از هزار و چهارصد سال داریم میگیم: یاصاحب الزمان! بیا.. مهدی جان! هزار و چهارصد سال داری تحمل میکنی، آقاجان!.. صدا بزن: یازهرا.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
babolharam_ramezani.mp3
6M
|⇦•قُنفذ در این حکومتِ غاصب.. روضه جانسوز تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها ایام فاطمیه سال ۹۸ _ حاج مجتبی رمضانی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ آیت الله شیخ جعفر توسلی(ره): دشمنان به این عبارت: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَة الزهراء»، از هم بالاتر است، خیلی راهگشا و پر برکت است. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•یه حرفی بزن منم حسنت.. و توسل به حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج میثم مطیعی•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ یه حرفی بزن منم حسنت پاشو کسی نیست بزنه باز لگد به تنت *مادر بلند شو .. مادر بلند شو ..* قسم به همین چشایِ پر آب دیگه نمیذارم بسوزوننت .. بگو چی شده؟! آخه چرا سرده همه بدنت مادر .. اگه میشه یه بارِ دیگه برگرد چه جوری میشه بی تو زندگی کرد؟! بی خداحافظی رفتی و هر روز می میرم از این درد .. *آره زهرا بی خداحافظی رفت .. روز آخر کار خونه کرده بود .. موهای زینبش رو شونه کرده بود .. به زحمت تو خونه راه می رفت ، جارو میکرد .. بچه ها خوشحال بودن مادر از جا بلند شد .. وقتی فاطمه زهرا به شهادت رسید ، کسی منزل نبود بچه هاش بیرون بودن فقط اسما بود امیرالمومنین هم که مسجد بود.. تنهایی جان داد .. بچه هاش اومدن گفتن اسماء مادر ما این ساعت نمیخوابه.. یه مرتبه عرضه داشت :"یَابْنَیْ رسول الله لَیسَت اُمُّکُما نائمَه..." مادر که نخوابیده.. "قد فارقَتِ الدُّنیا...."مادرتون از دنیا رفته..* من بی تو نمی مونم من رازِ مگو دارم ، پریشونم.. نگاهی بکن با مهر چشات حسینِ با گریه گذاشته سر کفِ پات *اسما میگه نگاه کردم دیدم رفته پایین پای مادر صورت گذاشته کف پای مادر ..* یه چیزی بگو با مِهرِ صدات یه حرفی بزن تا حسین نمرده برات تو رو جون من بمون پیشمون ای حسین به فدات .‌‌. مادر. .. می بینه زینب با گریه من رو توو بغلش داره سه تا کفن رو میگه بهش دادی یادگاری، یه پیرُهن رو الان کف پاتم اما.. توو قصّه ی عاشورا رو دامن تو میشه سرِ من جدا.. *صدای مادر پهلو شکسته بلند شد: بُنَیَّ ..‌‌. بُنَیَّ ... اجازه بدید روضه م رو اینجوری بگم .. تو گودیِ قتلگاه اون حول و حوش چندتا صدا شنیده شد؛ اول صدای اون ملعون بود صدا زد:"ما تَنتَظِرونَ مِن رَجُل.‌‌‌." منتظر چی هستید ؟ برید راحتش کنید .‌. یه صدا ، صدای خواهرش بود ، از خیمه ها بیرون آمد .. می دوید ، می نشست ، می افتاد ، بلند میشد ، دوباره با صورت به زمین می افتاد .. شروع کرد با پیغمبر حرف زدن .. یه هم صدا ، صدایِ منادی بود از آسمان صدا زد : "قُتِلَ الحُسَین بالحَجَرِ والعصا والخَشَبِ والسَّنان.." یه صدا هم صدای مادرش بود .. صدا میزد: "بُنَیَّ..." یه صدایی هم از حلقوم بریده بلند میشد. .. صدا میزد :"اُخَیَّ .. اِلیَّ .. " بیا .. بیا .. یه صدای دیگه هم بلند شد .. فرماندۀ لشگر صدا زد : اسب سوارا بیاید .. اونا که اسبشون رو نعل تازه زدن بیان .. امونش ندید .. زینب از قتلگاه برو بیرون ..* نغمه پرداز: اکبر شیخی شاعر: سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6001591826878826765.mp3
7.86M
|⇦•یه حرفی بزن منم حسنت.. و توسل به حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج میثم مطیعی•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ •|صلی الله علیکِ یافاطمة الزهرا|• در سطح شهر ، «بیرق و پرچم» علم کنید… زیرا عزای «مادرمان» ، آمده زِ راه…! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•|بی بی جان|• . . به غیرِ تلخیِ این چندماهه‌ی آخر چه خوش گذشت کنارِ تو روزگارِ علی.. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• پشت در فاطمه اش سوخت.. و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج مجتبی رمضانی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة،بِمُوالاتِكُمْ عَلّمَنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا" دل ما را غم او بود چنین عاشق کرد اشک کافی است؟نه والله،که باید دِق کرد لایقِ وصل نبودی به عزاخانه ی او ای دل! این صاحب عزا بود تو را لایق کرد کشته ی اشک کند گریه،چه داغی است مگر که در این داغ،حسین بن علی، هِق هِق کرد پشت در فاطمه اش سوخت و لب دوخت علی می توان آه! چه با مَردمِ بی منطق کرد لال بودن سرانِ عرب آن روز ولی دفنِ نیمه شبِ زهرا همه را ناطق کرد صبحِ امروز زنی خورد زمین در کوچه خبر آمد سَرِ شب شوهرِ آن زن دِق کرد دلم با مدینه نمیشه صاف بازم زندگیمُ بهم بِباف بهت گفته بودم برو بسه تو زورت به قنفذ نمیرسه یه جوری تو رو زد که نَفَسِ مَنُ بگیره با دستی که رفته زیرِ غلاف،علی بمیره از صبرِ شوهرت،سوء استفاده کرد دیدی که نَقشَشُ آخر پیاده کرد کجا رفته بودی بدونِ من؟ شنیدم تو کوچه تو رو زدن دعا کن عزیزم برا حَسَن چه کابوسِ تلخی دیده حَسَن همش میگه مادر! تو رو زدن هیچکی نبود بگه این گُل که پَرپَرِ این زن که می زنید ناموسِ حیدرِ * امام حسن مجتبی میگه: خودم دیدم مغیره مادرم رو لگد میزنه، هر وقت مغیره رو می دید گریه می کرد...چرا گریه میکنی؟ آخه بد جور مادرم رو میزد...آخرین باری که مادرم افتاد رو زمین، آخرین لگد رو همین مغیره زد...* خاک به سَرِ من مونده زیرِ دست و پا مادرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من *امام صادق علیه السلام فرمود: مرگِ مادرِ ما، به دلیل ضربه هایی بود که قنفذ زد..ما یه عُمری داریم میگیم: قنفذ به بازوها زد...مگه میشه به بازو بزنه و مادرِ ما بمیره؟ اما نه فقط بازو رو نزد...بازو رو زد،صورت رو زد،چشمایِ مادرِ ما خون شد...* خاک به سَرِ من مونده زیرِ دست و پا مادرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من آخرش جلو چشمِ پدرِ من خورد زمین مادرِ بی سپرِ من در شکست مادر شکست جلو غریبه ها غرورم آخر شکست *یه جمله از امام حسن بگم: اگه یه روز با مادرت بری بیرون، اتفاقی برا مادرت بیوفته، یه عُمر خودت رو سرزنش میکنی...میگه: امام حسن همیشه ناراحت بود، من نتونستم به مادرم کمک کنم...* مَردکِ پَست که عُمری نمکِ حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ایستادم به روی پنجه ی پا، اما حیف دست او رد شد و بر مادر خورد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
babolharam_ramezani_shab2.mp3
7.7M
|⇦• پشت در فاطمه اش سوخت.. و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج مجتبی رمضانی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دو بخش دارد... و ما هرچه می کشیم از است... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•|یا اباالزهرا(س)|• . . جز "علی و فاطمه" دیگر ندیده روزگار .. اینقدَر شرمنده باشد همسری از همسرش 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•مادر! دارم از حالت خبر.. فارسی _ عربی ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ الحاج ملا باسم کربلایی •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ مادر! دارم از حالت خبر مادر! غرق خونی پُشت در مادر! گشته ای تو بی پسر مادر! مادر! مادر این حرف جدایی باورم نیست سایۀ مِهر تو فردا بر سرم نیست دیده ام خوابی که پیشم مادرم نیست روشنایی بی تو در چشم ترم نیست مادر! زیر بارانِ مِحن مادر! شعله زد بر قلبِ من مادر! بقچۀ پر از کفن مادر! مادر! مادر! دارم از حالت خبر مادر! غرق خونی پُشت در مادر! گشته ای تو بی پسر مادر! مادر! حضرت زهرا چنین گفته به زینب جانم از غم های تو رسیده بر لب میشوی بی من در این دنیا مُعَذَّب از غریبیِ تو جانم گشته پُر تب زینب! دارم از حالت خبر زینب! شهر کوفه آن سحر زینب! بنگری قتل پدر مادر! مادر! مادر! دارم از حالت خبر مادر! غرق خونی پُشت در مادر! گشته ای تو بی پسر مادر! مادر! زنده می گردد غمِ کوچه دوباره بنگری قلبِ حسن را پاره پاره می زند ظالم به قلب تو شراره می کند اُمُّ الجَمَل به ناقه اشاره ای وای زینبم ناله بزن ای وای خون و تابوتِ حسن مادر!مادر! مادر! دارم از حالت خبر مادر! غرق خونی پُشت در مادر! گشته ای تو بی پسر مادر! مادر! این حسین را که تویی زنده به بویش کربلا بوسه بزن جایم گلویش بنگری بر سینه می شیند عدویش غرق خاک و خون ببینی گشته رویش سوزان خیمه زجور دشمنان سوزان قلبِ تو و آن کودکان سوزان اشکِ زمین و آسمان مادر!مادر! مادر! دارم از حالت خبر مادر! غرق خونی پُشت در مادر! گشته ای تو بی پسر مادر! مادر! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6003843626692511494.mp3
10.75M
|⇦•مادر! دارم از حالت خبر.. «فارسی _ عربی» ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ الحاج ملا باسم کربلایی •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ مردی که کنده بود ، در قلعه را ز جا… وا می کند پس از تو ، در خانه را به زور… 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور... _ و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره ویژۀ یوم الله 9 دی و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَهً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ به واژه‌ای نکشیده‌ست مِنَّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که این‌چنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر سکوت بود که مُرداب ساخت از تاریخ سکوت بود که آتش کشید بر دفتر سکوت بُرد به دارالاماره مسلم را سکوت داد به دستان کوفیان خنجر سکوت کردی و قاضی شریح فرمان داد به قتل شاه شهیدان حسین از منبر *اربابِ مارو قُربةً الی الله کشتند،از روی منبر حُکمِ قتلش رو دادن...* به هوش باش به قرآن اگر سکوت کنی نشان حرمله هاشان شود علی اصغر به گوش باش که این دستِ دوستی مکر است به گوش باش که از پشت می زند خنجر به چاه می بردت این طناب پوسیده از این شکسته پل امتحان شده مگذر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این که نشینیم گوشه ی سنگر که هشت سال به لطف امام هشتم ما نرفت یک وجب از خاک کشورم به هدر هزار دفعه جهان شاه راهِ ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر که هشت سال نرفتیم زیر بار ستم که هشت سال جوانها یکی یکی پرپر چقدر دل که شکسته به خاطر فرزند چقدر سینه سپر شد به خاطرِ رهبر زمان زمانه بی دردی است می بینی که چشمها همه کورند و گوشها همه کر * به حاج قاسم گفته بودند که دعا کنید که حضرت زهرا سلام الله علیها بابِ شهادت رو به روی ما نبنده،میگه: یه نگاهی کرد حاج قاسم، گفت : بهت قول میدم روزهایی رو در پیش داریم که شهدا حسرت می خورند میگن کاش ما کنار بچه ها بودیم...کنارِ این مردم بودیم....* بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد در آن رکاب نباشم سیاهیِ لشگر *اگر امام زمانم تحویلم نگیره وای برمن،اگه عقب بمونم وای بر من...* خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سر بلند می‌آیند یک‌به‌یک بی‌سر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود کسی که بود به هنگامه، مالکِ اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، بی سر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر *اِرباً اِربا شدی، بی سر شدی،اما دیگه کسی انگشترت رو از دستت در نیآوُرد...* بدون دست علم می‌برد چنان سقا بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر زنی که چادرِ زهراست بر سرش زینت خدا گواه است سر افکنده نیست در محشر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد ‏که زیرِ سایه آن چادر است این کشور یهودیانِ مسلمان ندیده اند آری از این سیاهیِ چادر دلیلِ روشن تر سید حمیدرضا برقعی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. # ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•حالا نمیشد باز پیش ما بمانی.. _ و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره ویژۀ یوم الله ۹ دی و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ * امیرالمؤمنین چادرِ مادرِ ما فاطمه رو گرو گذاشت خونه یک یهودی،تا یه مقدار بتونه نان تهیه کنه برای بچه های فاطمه...نیمه شب یهودیِ بلند شد دید یه نوری از چادر فاطمه همه جارو روشن کرده، همسایه هارو خبر کرد، فامیل رو خبر کرد، دوست و آشنا با دیدنِ نورِ چادرِ مادرِ ما فاطمه، هفتاد یهودی مسلمان شدن... مادر جان! میخوام بگم: امشب یه جلوه از چادرت برا ما بسه...مادرجان! میشه امشب اون چادرت رو روی سر ما بتکونی...مادرجان! میشه امشب دستِ شکسته ات رو بالا بیاری به سر ما بکشی، ما محتاجِ عنایاتِ شما هستیم... میخوام بگم: خانومی که چادرش اینطور نورافشانی میکنه، تعجبی هم نداره سر پسرش هم کُنج تنور رو روشن کنه، زن خولی میگه دیدم تنور روشنِ،خدایا!تنور روشن نبود،این نور از کجاست؟ نگاه کردم یه سر بُریده ی داخلِ تنورِ، خدا! این سر مال کیه؟ شنیدم صدایِ یه خانومی میاد:" بُنَیَّ قَتَلوک و مِنَّ الماء مَنَعوک‏ " اگر کشتند چرا آبت ندادند؟... فرمود: محبت مادرِ ما فاطمه هفتاد جا به کار شما میاد،راحت ترینش موقعِ جون دادنِ، یه وقتی میشه ندا بلند میشه: " غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ" همه چشماتون رو ببندید... چه خبر شده؟ آخه فاطمه ی زهرا مادر سادات میخواد وارد صحرای محشر بشه...هرچی میگن:خانوم وارد بهشت بشو میگه: نه! اول بچه هام باید وارد بشن...اول مُحبینم باید وارد بشن..اول گریه کن های حسین وارد بشن...وقتی همتون دور فاطمه حلقه زدید،کامل الزیارات از معتبرترین کتاب هایِ ماست، می نویسه : توی صحرای محشر فاطمه شروع میکنه روضه ی حسین خواندن... میدونی روضه خواندن مادر چطوره؟ یه وقت نگاه میکنه پیراهن خونیِ حسین رو روی دست بلند کردن...اما یه منظره ای خانوم می بینه محشر رو بهم میریزه،نگاه میکنی اربابت حسین بی سر واردِ صحرای محشر شد... به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر رفت دیر رسیدم من تو اون شلوغی ها مادرُ دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من داره خاک از سپرت می ریزه داره خون از جگرت می ریزه مگه گودال چقدر جا داره یه سپاه داره سرت می ریزه ای حضرت حوریه ای روح معانی ای خاستگاه جلوه های لَن ترانی ما را مبرّا کن از این دل نگرانی حالا نمیشد باز پیش ما بمانی؟ شهر غم آلود، مادر از نفس افتاد کوچه پر از دود، مادر از نفس افتاد فضه بیا زود، مادر از نفس افتاد بد لگدی بود، مادر از نفس افتاد خیر ندیده ز روی خیره سری زد با کمک لشکری چهل نفری زد فاطمه را در محله پدری زد *از حاج قاسم هم بگم: یه سردار ازاین مملکت،یه بزرگِ مارو زدن، دلِ هشتاد میلیون آدم لرزید،حق هم همینه،علمدارمون رو زدن،مالکِ اشترمون رو زدن،همه دلا لرزید نکنه دشمن پُر رو و جری بشه...بذار دلاتون رو یه جایی ببرم...هشتاد و چند بچه بیشتر نمونده بودن... دستت که قطع شد همشان جنگجو شدن فریاد می زدند چه شیری شکار شد فرق رفتن عباس با علی اکبر و بقیه شهدا میدونید چی بود؟ هر کسی روی زمین می افتاد ابی عبدالله می اومد جولان میداد توی خیمه ها، یه خورده قدم میزد همه آروم میشدن،اما عباس افتاد، میگه دیدم کنار زینب زانوهاش رو بغل گرفته... کاش فقط تیر و شمشیر و نیزه به ابی عبدالله زده بودن،زخم زبون میزدن...وقتی نشست کنارِ زینب و هشتاد بچه و شروع کرد گریه کردن...سپاه دشمن میگفت: حسین! نمیخوای از کنار زنها بیایی؟ ترسیدی رفتی کنارِ زنها نشستی؟... می بینی دارن میخندن،داداشم پاشو دلم رو زریشه کندن، داداشم پاشو می دونی اگه نیایی چی میاد سرم دست زینب رو می بندن، داداشم پاشو با همه وجود بگو: حسین.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
babolharam_salahshoor.mp3
13.81M
و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره ویژۀ یوم الله 9 دی و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شهید چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت اویند. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
لا تَکرَهوا الفِتنَه فِی الآخرالزمان... در از بدتان نیاید! خاصیت خوبش این است، که قرار است را رُسوا کند... کنز العمّال ۳۱۱۷۰ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•معلومه بستی بار سفر رو.. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه 98 _ سید مجید بنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ معلومه بستی بارِ سفر رو بدونِ من کجا میری خانم خونه این شبِ آخر بگو عزیزم چجوری تو بری و من زنده بمونم شرمندتم برای رفتنِ تو زوده شرمندتم بخاطر هرچی که بوده شرمندتم که صورتت هنوز کبوده شرمندتم سه ماهه که روتو میگیری شرمندتم سه ماه میشه که راه نمیری شرمندتم بخاطر علی میمیری نگاه به حالم میکنی لطفی به حالم میکنی بگو حلالم میکنی «زهرا نرو زهرا نرو ..» *تا دید علی باهاش حرف زد، شروع کرد جواب علی رو دادن : * ای جانِ زهرا فدات شم آقا منو ببخش اگر که خوب یاری نکردم آقا نمیخواد شرمنده باشی پهلوم شکست اما برات کاری نکردم هیشکی شبیه تو علی، مظلوم نمیشه گریه نکن که من دلم آروم نمیشه صورتمُ میخوای ببینی روم نمیشه گریه نکن علیِ من خدانگهدار حسین و زینب و حسن خدانگهدار ای کشتۀ دور از وطن خدانگهدار *بابا هرکی میخواد خداحفظی کنه دستشو تکون میده مادر ما بازوش ورم داشت نمیتونست* حسین من میدونما میشی غریب و بی پناه میبینمت تو قتلگاه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6008282849055082321.mp3
3.31M
|⇦•معلومه بستی بار سفر رو.. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه 98 _ سید مجید بنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ حـال و روزِ کودکانت را ببین و رحم کن مادری کن ، خانه ام را زود بی‌مادر نکن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•باز هم ای دختر پیغمبر.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ باز هم ای دختر پیغمبرِ اکرم بمان مرهم دردِ علی ای درد بی مرهم بمان زندگیِ روبه راهی داشتم چشمم زدند کوری چشم همه با شانه های خم بمان دست های تو شکستش هم پناهِ مرتضی است تکیه گاه محکم من پیش من محکم بمان *امشب شب عجیبیه .. خدا نکنه یه مادر بخواد با بچه هاش وداع کنه .. همه مادرا وقتی راحت میمیرن که پسر دوماد کرده باشن ، دختر عروس کرده باشن ، نوه دورشو گرفته باشه .. میگه من آرزوها داشتم الحمدالله همش برآورده شد .. مادر ما ۱۸ ساله بود .. بچه هایِ قد و نیم قد داشت .. الهی برات بمیرم مادر .. امشب نمیدونم از کجا برات روضه بخونم میگن برا آخرین بار برای بچه هاش نان درست کرد خونه رو آبُ جارو کرد، لباس بچه هاشو عوض کرد .. اجازه بدید بی مقدمه بگم بچه سیدا من معذرت میخوام .. همچین که بدنِ زهرا رو بغل گرفت (آخه از بدن زهرا چیزی نمونده بود) گفت:* حجم این پیکر چرا کوچک بود هجده ساله است یا کودک بوَد .. *زهرا رو بغل گرفت همچین که گذاشت رو زمین همچین که خواست صورت زهرا رو باز کنه به اسما گفت تو آب بریز من بدنشُ غسل میدم .. بچه ها آستین به دهان گرفتن .. همچین که معجر رو کنار زد ، داد علی بلند شد .. هی میگفت وای زهرا .. صورت کبوده .. بازو کبوده .. پهلو شکسته .. یه شبی هم خرابه زنه غساله گفت من این بچه رو غسل نمیدم تا نگین دردش چی بوده .. چرا بدنش انقدر سیاه و کبوده .. گفت از کربلا تا شام هر جا گفت بابا تازیانه بالا اومد ..* حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net