|⇦•#قسمت_دوم روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ شام غریبان سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
امشب میدونی این بچه ها چی کار میکردن .. همه اینا رو خانم با یه مکافاتی زیرِ یه خیمۀ نیم سوخته جمع کرد .. آمار گرفت دید یکی از بچه ها کمه .. سریع تو این صحرا داره میگرده .. چه خبر شده ؟! یکی از بچه ها گم شده .. ام کلثوم اومد خواهر جان میخوای بریم با هم دنبالش بگردیم ؟! .. انقدر گشتم پیداش نکردم .. صدا زد من میدونم کجا رفته .. دیدم تو این صحرا داره صدا میزنه اَبَا .. یه ظرف آبم برداشته بود داشت دنبالِ باباش میگشت .. حتماً رفته گودال .. تا اومدن تو گودال دیدن این بچه خودشُ انداخته رو بدنِ بی سرِ بابا ...
بچه رو بلند کردن ، چی جوری این بدنُ پیدا کردی ؟! تو این تاریکی ها چی جوری پیدا کردی گودال رو ؟! گفت عمه جان انقد دلم هوایِ بابامُ کرد .. آخه دیدم لحظه هایِ آخرش هی میگه جیگرم میسوزه ..
تو این صحرا هی صدا میزدم اَبا اَبا اَبا؛ دیدم از یه گودالی از یه سمتی صدایی داره میاد؛ این صدا به گوشم آشناست، این صدا صدای بابامه؛ هی داره میگه اِلَیَّ ...
سر بریدن ، آخرِ کارِ حرامیها نبود
قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت
هیچکس را رد نکردی از درِ احسان خود
پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت
غارتم کردند ، اما چادرم از سر نرفت
پس غلط گفتند اینکه خواهرت معجر نداشت
حنجرت را بوسهای دادم بهجایِ صورتت
خواهرت ای بی سرِ من ! چارهای دیگر نداشت
شاعر : #رضا_قاسمی
این بدنُ بلند کرد به سمت آسمان .. ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن؛ از زینبت قبول کن ... همه ایستادن دارن نگاه میکنن این خواهر میخواد با بدن داداشش چه کنه ..
دیدن پیکر رو زمین گذاشت . گفت داداش کجا رو برای بوسهی زینب گذاشتن؟! هرجا رو نگاه میکنم پُرِ زخمه .. هیچ جایِ بوسهای برای زینبت نذاشتن ...
خواهم که بوسهات زنم اما نمیشود
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
دوست و دشمن دارن نگاه میکنن ، یهو دیدن زینب خم شد .. این لبا رو گذاشت به این رگهایِ بُریده ..
تا لبها رو برداشت این لبها پُرِ خون شد .. دیگه از یاد زینب نمیره بوسهای که با این لبهام به حنجرت زدم داداش ، داداش ....
ای حسین ....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حکایت_توبه_مناجات
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
#فاطمیه
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦•#قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ شام غریبان سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
سید مهدی قوام میگفت تو یه بار بری کربلا و بیای ، تربت کربلا جلوت بذارن تشخیص میدی .. مُهر بذارن جلوت میفهمی این مهر مهر کربلاست یا نه .. چهطور زینبی که پنجاه سال با برادرش بوده تشخیص نداده؟! ..
هی صدا میزد: "اَ اَنتَ اَخی؟" .. نمیدونم نشناخته ، یا اینکه متعجب بوده ...
آخه شیخ جعفر شوشتری میگه کاری با این بدن کردن ، پشت و رویِ این بدن دیگه مشخص نبوده ...
دوتایی نشستن کنار این بدن؛ سکینه هم اومد نشستن کنار این بدن شروع کردن حرف بزنن این یکی هی میگه "اَ اَنْتَ اَخی؟" اون یکی هی صدا میزنه "هذا نَعْشُ اَبی" دوتایی دارن گریه میکنن اما نمیدونم چی شد سادات یه مرتبه این دختر یه جملهای گفته نمیدونم معنا کنم یا نه ، صدا زد:
"يا اَبَتاه ! اُنظر اِلي عَمَّتِيَ المَضْروبَه" یعنی بابا پاشو نگاه کن عمهم رو این نامردا دارن میزنن ...
نمیدونم اینجا به اربابِ ما سخت گذشت جلو چشماش ناموسش رو میزدن .. یا اون لحظه و ساعتی که گفت:
یادم نمیرود که همه داد میزدند
طوری لگد بزن که علی بیپسر شود
ای حسین ....
رفقا خیمهها رو که آتیش زدن ، زینب براش عادیِ آتیش زدن خیمه برای زینب آشناست .. این مستأصل بودن برای زینب آشناست .. آخه مدینه هم وقتی درِ خونهشون رو آتیش زدن ، این بچهها هی دورِ حیاط خونه میدویدن .. بابا پاشو بیا ببین مادرم پشتِ دره ... گفت :
نامردمان از حُرمت کوثر گذشتند
دَر رویِ زهرا بود و از آن در گذشتند ..
علی رو حلال کن ، واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن ، واسه دردِ پهلوت
علی رو حلال کن ، واسه دستِ بستهش
نتونست که برداره اون در رو از روت
هر چی ناله داری دستِ گداییت رو بلند کن بگو یا زهرا ...
انقدر تو دلش بود گفت مادر بین در و دیوار که قرارت دادن ، صدایِ شکستن استخوناتو شنیدم .. چی میشه منم مثل تو بشم ...
مثل عصر امروز هم اون نامرد صدا زد "مَن یَنْتَدِبُ لِلحسین؟" ده نفر دست بلند کردن .. سوار بر مرکب .. اینقدر رو این سینهها با اسب دویدن ....
حسین ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حکایت_توبه_مناجات
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
#فاطمیه
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir