🕸زندگی نامه سید علی محمد باب
سید علی محمد شیرازی، شخصیت اصلی در ماجرای بابیت و آغازگر داستانی است که هر سطرش رنج نامه ای برای ایران و اسلام است.
وی در سال ۱۲۳۵ ه- .ق در شیراز به دنیا آمد. در کودکی پدر را از دست داد و از آن پس، مادر و دایی اش، سید علی سرپرستی او را بر عهده گرفتند. با رسیدن به سن مکتب، او را به مکتب خانه قهوه اولیاء فرستادند که امروزه بیت العباس نامیده می شود. معلم مکتب خانه، شیخ محمد عابد به او خواندن، نوشتن و سیاه مشق آموخت. سید علی محمد، شاگرد درس خوانی نبود و بارها در مکتب خانه تنبیه شد، به گونه ای که خاطره آن کتک ها تا پایان عمر، او را می آزرد.
شیخ عابد، از مریدان و دوستداران شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی(۱) بود و از همان دوران، سید علی محمد را با نام رهبران شیخیه آشنا کرد. سید علی محمد در پانزده سالگی همراه عمویش برای تجارت راهی بوشهر شد و پنج سال در این شهر ماند.
📗۱- مطالع الانوار، ص ۶۰.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۶
#نقد_بهائیت
💀@bahaiyat💀
🕸بابيت، مهدويت
الف: اتكاء به شيخيه
«حاج ميرزا جانى كاشانى» (١) ، در كتاب: «نقطة الكاف» (٢) نقطه نظر بابيه را در مورد «شيخ احمد» و «سيد كاظم» تحت عنوان: «مأموريت شيخ احمد احسائى، از قبل حجت براى تمهيد طريق»، به تفصيل مورد بحث قرار داده است. كه لازم است در مطلع بحث خود پيرامون بابيت و قائميت، اهم آن را در نظر آوريم.
ميرزا جانى، تصريح مىكند كه:
١ - «همين كه نهصد و پنجاه سال از اول غيبت صغرى گذشته آن سلطان فضال مرحوم شيخ احمد زين الدين الاحسائى را از ميان شيعيان خود برگزيده و ديدۀ دل آن صفوۀ اخيار را به نور معارف و فضائل خويش و آبا و اجداد طاهرين خود سلام اللّٰه عليهم اجمعين روشن فرموده از اينجا بود كه آن برگزيدۀ موحدين مىفرمودند: «سمعت عن الحجة»...
٢ - «خلاصه مأمورش فرمودند به جذبات غيبى كهاى فراش كارخانۀ محبت، هنگام ظهور شمس عدل ما نزديك گرديده و ديدۀ معرفت منتظرين ظهور حضرت ما در احتجاب و (چشم) ضعفا از احباب در خواب است و لهذا ترا مأمور نموديم كه سير در بلدهاى مسلمين نموده و اظهار علم توحيد حقه و بيان معارف در شأن ولايت ما را نما.»
٣ - «در علم حكمت و سائر علوم، كتبها نوشته و حضرت ايشان باب امام عليه السلام بودند. باب مخصوص آثارى نه نصى...»
۴ - «در واقع خود مىدانستند كه مخصوص گرديده از قبل حجت عليه السلام ولكن به جهت عدم قابليت خلق تصريح به مقام بابيت نفرمودند و به كنايات و اشارات لطيفه مطلب خود را به خلق القا مىفرمودند...»
۵ - «سيد سند و نور احمد المعروف عند القوم به حاجى سيد كاظم بوده وصى و قائممقامخود فرموده و عالم فانى را وداع گفتند...»
۶ - «خلاصه به بركت آن دو باب اعظم و آن نورين القمرين و كوكبين الدريين نفوس بسيارى عارف به علم توحيد و معرفت به مظاهر حق گرديده و طبايع ايشان نضجى بهم رسانيده تا آنكه قابل قبول طلوع شمس حقيقت از مغرب ولايت گردند.»
٧ - «مرحوم سيد اعلى اللّٰه مقامه در اواخر عمر خود مكرر از قريب شدن اجل خويش خبر مىدادند و اصحاب آن بزرگوار آه و ناله مىنمودند و عرض مىكردند كهاى مولاى ما نباشد روزى كه شما نباشيد و ما حيات داشته باشيم. آن عالى مقدار مىفرمودند كه آيا راضى نمىشويد كه من بروم و حق ظاهر گردد...»
ادامه دارد...
📗١) . حاجى ميرزا جانى كاشانى از مريدان على محمد شيرازى بود. وى وقتى كه در سال ١٢۶٣ ه .ق، علىمحمد شيرازى را به دستور حاجى ميرزا آقاسى، از اصفهان به ماكو مىبردند، در وقت عبور از كاشان، حاجى ميرزا جانى و برادرش حاجى ميرزا اسمعيل ذبيح، با پرداخت مبلغ گزافى رشوه، على محمد شيرازى را به منزل خود برده، او را با همراهانش دوشبانه روز ضيافت شايانى نمودند. در شورش مازندران و محاصرۀ قلعه شيخ طبرسى در سال ١٢۶۴، حاجى ميرزا جانى به همراهى حسينعلى، ميرزا و صبح ازل و چند تن ديگر از مريدان بابيه، به مازندران رفته جهد كردند كه خود را به اصحاب قلعه ملحق سازند. ولى موفق نشده، در آمل محبوس گرديدند، پس از استخلاص از حبس، به عنوان يكى از مخلصين درجۀ اول بابيه، در ماجراهاى بابيه، نقشى اساسى ايفاء نمود. تا آنكه پس از ماجراى ترور ناصر الدين شاه، و دستگيرى عدهاى از بابيان، كه از جملۀ آنان ميرزا جانى كاشانى بود، در سال ١٢۶٨، به بدترين صورت ممكن اعدام گرديد. مراجعه كنيد به كتاب: «نقطة الكاف» مقدمۀ: ادوارد براون، صفحات ۵٢ - ۵٣ (نب - نج). همچنين: «روضة الصفا»، ج ١٠، ص۵۴۴ به بعد، و «ناسخ التواريخ سلاطين قاجار»، ج۴، ص٣٠
📗٢) . پيرامون كتاب نقطة الكاف ميرزا جانى كاشانى، مراجعه شود به فصل چهارم من يظهره اللّٰه قسمت پ «محو مأخذ، جعل مدارك».
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۵۵_۱۵۶
#بهائیت
#جانشینی
💀@bahaiyat💀
30.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀بالاترین راه ارتباط با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه
🎙آیت الله #بهجت رحمة الله علیه
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
💀@bahaiyat💀
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸زندگی نامه سید علی محمد باب سید علی محمد شیرازی، شخصیت اصلی در ماجرای بابیت و آغازگر داستانی است ک
الف) رفتارهای مرتاضانه
وی در تابستان های بوشهر و در گرم ترین ساعات شبانه روز، به پشت بام می رفت و رو به سوی آفتاب به گفتن ذکر و ورد مشغول می-شد. بدیهی است این رفتار برخلاف عقل و فطرت بشری بود. از این رو، مدافعان او می کوشیدند این رفتار باب را پنهان کنند، ولی داستان هایی که دراین باره در برخی منابع آمده، انکارنشدنی است.
نبیل زرندی، تاریخ نگار بهایی، با وجود تلاش فراوان برای پنهان ساختن رسوایی های رهبران خود در کتاب هایش، نتوانسته است این قصه را به تیغ سانسور بسپارد و در مورد آن چنین آورده است:
حضرت باب غالب اوقات در بوشهر به تجارت مشغول بودند و با آنکه هوا در نهایت درجه حرارت بود، هنگام روز چند ساعت بالای پشت بام منزل تشریف می بردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهایت حرارت می تابید، ولکن هیکل مبارک قلباً به محبوب واقعی متوجه و بدون آنکه اهمیتی به شدت گرما بدهند، به مناجات و نماز مشغول بودند. دنیا و هرچه در آن موجود بود، همه را فراموش فرموده، از هنگام فجر تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر به عبادت می-پرداختند. ... حضرت باب در هنگام طلوع آفتاب به قرص شمس نظر می فرمودند و مانند عاشقی به معشوق خود به او توجه کرده، با لسان قلب با نیّر اعظم به راز و نیاز می پرداختند، گویی نیّر اعظم را واسطه می ساختند. ... مردم نادان و غافل چنان می پنداشتند که آن حضرت آفتاب پرست هستند و نیّر اعظم را ستایش می کنند، با آنکه توجه به شمس ظاهر، رمز از توجه حضرتش به شمس جمال محبوب مستور بود. (۱)
📗(۱)مطالع الانوار، صص ۶۳،۶۴
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۷
#رفتار_مرتاضانه
#بهائیت
💀@bahaiyat💀
🕸 میرزا حسینعلی بهاءالله هرکس منکر مراتب من باشد یا بغض مرا داشته باشد حتما...
#بهائیت_کذاب
💀@bahaiyat💀
▪️نفخت فیه من روحی▪️
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📜 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»
قَالَ: رُوحٌ اِخْتَارَهُ اَللَّهُ وَ اِصْطَفَاهُ وَ خَلَقَهُ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَرْوَاحِ فَأَمَرَ فَنُفِخَ مِنْهُ فِي آدَمَ
📄 محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر عليه السّلام دربارۀ گفتار خداوند: «در او از روح خودم دميدم» پرسيدم.
فرمودند: روحى كه خدا آن را اختيار كرده، برگزيده، آفريده و آن را به خود نسبت داده و بر همۀ ارواح برترى داده است. پس امر فرموده و از آن در آدم دميده شده است.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📚 توحید صدوق ج ۱، ص ۱۷۰
#حدیث_روز
💀@bahaiyat💀
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸راز سکوت بهائیت... #نقد_بهائیت #ازدواج 💀@bahaiyat💀
🕸چرا شارع و قانونگذار بهائيت برخي از حدود و احكام را متعمداً در كتاب اقدس بيان نكرده است؟ اين سكوت برخاسته از فقر محتوايي است يا دست تشكيلات را براي بهرهگيري از اقتضائات زمان باز گذاشته است؟؟
شوقي افندي به هنگام تبيين جايگاه هر يك از دو مؤسسه بهائيت (ولايت امر و بيت العدل) به اين موضوع اشاره كرده و مينويسد: «بدون اين مؤسّسه وحدت امر الله در خطر افتد و بنيانش متزلزل گردد و از منزلتش بکاهد و از واسطه فيضى که بر عواقب امور در طيّ دهور احاطه دارد بالمرّه بى نصيب ماند و هدايتى که جهت تعيين حدود و وظائف تقنينيّه منتخبين ضرورى است سلب شود. و چنانچه بيت عدل اعظم که اساساً اهميّتش از ولايت امر کمتر نيست از آن منتزع گردد نظم بديع حضرت بهاء الله از جريان باز مانده و ديگر نميتواند حدود و احکام غير منصوصه تشريعى و ادارى امر الله را که شارع اعظم متعمّداً در کتاب اقدس نازل نفرموده تکميل نمايد». (۱)
بهائيت با وجود آنكه خود را به روزترين اديان و بر پايه مقتضيات زمان معرفي ميكند، در اعترافي آشكار تصريح دارد كه شارع (قانونگذارش) حدود و احكامي را به عمد در كتاب اقدس (كتاب مقدس بهائيت) بيان نكرده است.
حال جاي اين پرسش است كه حكمت اين تعمد چيست؟
با بررسي آثار سران بهائيت، از جمله عباس افندي (دومين سركرده بهائيت، معروف به عبدالبهاء كه جايگاه تبيين احكام و آثار بهائيت را دارد) برخي جنبههاي پاسخ به اين پرسش آشكار ميشود؛ براي نمونه كتاب اقدس درباره ازدواج با محارم سكوت ميكند و تنها حرمت ازدواج با زن پدر (اعم از مادر و زن بابا) را بيان ميكند: «قد حرّمت عليکم ازواج آبائکم»(۲) و عباس افندي در مقام تبيين، حكمت اين سكوت ازدواج با نزديكان را افزايش جمعيت بهائيت اعلام ميكند: «چون امر بهايي قوّت گيرد مطمئن باشيد که ازدواج به اقربا نيز نادر الوقوع گردد».(۳)
چه بسا اگر عباس افندي تا عصر ما زنده بود و مسافرتهاي امريكايي و اروپايياي ميرفت، آزادي همجنسگرايي در غرب را ميديد يا از اخبار ميشنيد، حياي حسين علي نوري (سركرده بهائيت، معروف به بهاء الله) كه ميگويد: «انّا نستحيي ان نذکر حکم الغلمان»(۴) را به اقتضاي زمان تبيين و ازدواج همجنسگرايان را تجويز ميكرد!!
📗۱. دوربهائي، ص ۸۰.
📗۲. اقدس، ص ۱۹۳.
📗۳. مكاتيب، ج ۳، ص۳۷۱.
📗۴. اقدس، ص ۱۰۴.
#نقد_بهائیت
#ازدواج
💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕸عبدالبهاء و تناقض در گفتار و عمل
🎤 حجتالاسلام والمسلمین #روزبهانی
#عبدالبهاء_تناقض_گفتار_عمل
#نقد_بهائیت
💀@bahaiyat💀
🕸بابيت، مهدويت
الف: اتكاء به شيخيه
۸- «هر چند اصرار نمودند كه علامت واضحى در حق ظهور بعد خود ذكر فرمايند قبول نفرمودند ولى به كنايات بسيارى از آثار آن نير اعظم را بيان فرمودند. و در نوشتجات خود ذكر مىكردند من جمله در «شرح قصيده» بيانات شافى كافى در حقيقت بابيت نمودهاند. و در رسالۀ «حجة البالغه» در علامات نائب امام عليه السلام موازينى ذكر فرمودهاند كه در حق احدى از اهل زمان بجز مدعى بعد از ايشان كه شمس طالع از ارض فارسى (منظور على محمد شيرازى - مؤلف) بوده باشد صدق نمىآيد...»
٩ - «بعد از آنكه نجم وجود آن سيد بزرگوار غروب نمود، بعضى از اصحاب با صدق و وفاى آن سرور نظر به فرمايش آن نير اعظم در مسجد كوفه مدت يك اربعين معتكف گرديده و ابواب ماتشتهى الانفس را بر روى خود بسته و روى طلب بر خاك عجز و نياز گزارده و دست الحاح بدرگاه موجد كلّ فلاح بر آورده و به لسان سرّ وجهر در پيشگاه فضل حضرت رب المتعال عارض گرديده كه بارالها ما گم شدگان در وادى طلبيم و از لسان محبوب موعود به ظهور محبوبيم...»
١٠ - «نيز دعاى با صدق و اخلاص نقطهانداز پردۀ دعوت به اجابت رسيده و در عالم اشراق به تجلى معرفت جمال غيبى آن شمس وحدت مرآت فؤادش متجلى گرديده و بيت طلوعش را كه كعبۀ حقيقت بوده عارف شده و لهذا قدم طلب در سبيل وصالش گذارده و به سوى كشور شيراز جان افزا شتابيده...». (١)
ميرزا جانى كاشانى در ترسيم چنين سيرى، محققان را متقاعد مىكند كه شيخيه در بطن خود، مستقيماً زمينۀ ظهور مدعيان بابيت و حتى قائميت را فراهم ساخته بود و بدين لحاظ على محمد شيرازى، مىبايست تمام همّ خود را مصروف اثبات دعاوى خود، براساس رفتار و گفتارهاى شيخ و سيد، كند.
براى اين منظور، بيانات و رفتارهاى ابهامآميز شيخ و سيد كاظم رشتى، و عدم صراحت لهجه و نص صريح آنان نسبت به ادعاى بابيت، مجالى مساعد براى على محمدشيرازى بشمار مىآمد تا با اتكاء و اثبات مقام بابيّت براى شيخ و سيد، و مفتوح شدن چنين بابى (به دست آنان) پس از غيبت كبراى امام، جرأت ادعاى بابيت را در خود بيابد. بدين منوال كه على محمد شيرازى پس از دعواى قائميت، شيخ و سيد را مبشّر خود مىخواند و از اين طريق پيوستگى خود را با زمينههاى شيخى امرى ناگسسته تلقى مىكند. و مىنويسد:
«يا اهل الأرض انى قد نزلت عليكم الأبواب في غيبتي ولا تتّبعوا لهم من المؤمنين إلّاقليلاً... ولقد أرسلت عليكم فى الأزمنة القريبة «كاظماً» فلا تتّبعوهما إلّاالمخلصون منكم، فمالكم يا اهل الكتاب الّا تخافوا من اللّٰه الحق موليٰكم القديم؟... فيها أيّها المؤمنون اقسمكم باللّٰه الحق، فهل وجدتم من هؤلاء الأبواب حكماً من اول حكيم اللّٰه حكم الكتاب هذا فيغرنكم العلم بكفركم فارتقبوا فانّ اللّٰه مولاكم الحق معكم على الحق رقيبا.» (۲)
ايضاً در پاسخ على محمد شيرزاى به پرسش يكى از پيروان خود چنين مىخوانيم:
وانّ ما كتب بانّ باب الإمام لابدّ أن يكون مرآتاً له فهو حق لاريب فيه كما انّ الإمام هو مرآت اللّٰه جل جلاله وانّ ما كتب أن السيد رحمة اللّٰه عليه ما ادعى حكم الذى أنا ادعيت و لذا لم يظهر منه خوارق العادات فقد اشتبه الأمر عليك و سمعت قوله فى كثير من الاوقات و ايّاك و اسم العامرية إنّنى أخاف عليها من فم المتكلّم. أما سمعت قوله فى حق من يجييء بعده بتلك الأشعار في كثير من الأوقات:
يا صغير السنّ يا رطبالبدنيا قريب العهد من شرب اللبن (۳)
(در خصوص طرح اين مسئله كه باب امام مىبايست آئينۀ امام باشد بايد بگويم كه سخن درست و حقى است. چنانچه امام نيز بايد كه خود آينۀ خداوند جل جلاله باشد.ولى نوشته بودى كه «سيد رشتى» همانند من مدعى بابيّت نبود. و از اين روى كرامات و معجزاتى بدو منسوب نيست. بايد بگويم چنين موضوعى كاملاً نادرست است. من خود كراراً از او شنيدهام كه مىگفت: نام «عامريه»، نام محبوبه، و اسم سرّ باطنى را بر زبان نياور؛ زيرا كه من از گويندۀ آن نسبت به محبوبه هراسانم.
و در موارد متعددى از او شنيدهام كه مىگفت: اى كسى كه صغير السن، لطيف البدن و قريب العهد به دوران شير خوارگى است). (۴)
ادامه دارد...
📗١) . «نقطة الكاف»، ميرزا جانى كاشانى، صص٩٩ - ١٠٧
📗۲) . مراجعه شود به كتاب: «احسن القصص - تفسير سورۀ يوسف»
📗۳) . «ظهور الحق»، جزء چهارم، ص١۴
📗۴) . منظور، اعلام ادعاى بابيت سيد كاظم رشتى، بواسطۀ تمثّل به بيت مذكور است. اين بيت از اشعار حلاج، خطاب به حضرت محمد بن الحسن عسكرى عليه السلام است. در حالى كه حضرت پنج ساله بودند. «خزائن».
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۵۷_۱۵۸
#بهائیت
#جانشینی
💀@bahaiyat💀
ب) سفر به کربلا
سیدعلی محمد در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل به کربلا رفت و در جلسه درس سید کاظم رشتی شرکت کرد.(۱) در مدتی که نزد سید کاظم رشتی شاگردی می کرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا شد و از عقاید شیخ احسائی آگاهی یافت. (۲)
همچنین از درس ملا صادق خراسانی که او نیز مذهب شیخی داشت، بهره گرفت و بعضی از کتاب های ادبی رایج آن دوران را نزد وی خواند.(۳)
📗(۱)- اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، صص ۱۹۲و ۱۹۳.
📗(۲)- تاریخ ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷.
📗(۳)- اسرار الآثار، ج ۴، ص ۳۷۰.
📗(۴)- محاکمه و بررسی باب و بها، ج۳، ص۱۶۴.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص ۲۸
#سفر_کربلا
#بهائیت
💀@bahaiyat💀
🔴حضور بهائیان در دربار پهلـــــــــــــــــــــوی
🔹عبدالکریم ایادی ، یکی از بهائیان دربار بود. وی بعنوان پزشک مخصوص شاه از محارم او به حساب می آمد و جزو معدود افرادی بود که به اتاق خواب محمد رضا رفت و آمد داشت.
🔸نفوذ ایادی در دربار شاه و به تبع آن در ارکان رژیم به حدی بود که عده ای بر این باور بودند که او در سلطنت با محمد رضا شریک است. ایادی برای خود حدود «هشتاد» شغل در سطح کشور درست کرده بود.
♦️مشاغلی که مهم و پولساز بودند، از جمله: رئیس بهداری کل ارتش، رئیس اتکای ارتش و نیروی انتظامی، رئیس سازمان داروئی کشور و رئیس شیلات جنوب با نظارت ایادی، ضربات سختی به اقتصاد مردم جنوب که به کار ماهیگیری اشتغال داشتند، زد.
📌زمانی که فردوست در خصوص تعداد مشاغل ایادی به محمد رضا شاه گزارش می داد، شاه در حضور گزارش دهنده به ایادی گفت: هشتاد شغل را برای چه می خواهی؟ ایادی به شوخی در جواب گفت: می خواهم مشاغلم را به صد برسانم!
📚منابع: کتاب فساد در رژیم پهلوی دوم، عبدالکاظم مجتبی زاده، صفحه ۷۷، خاطرات فردوست، صفحه ۲۰۲
#بهائیت
#عبدالکریم_ایادی
💀@bahaiyat💀
▪️تشبیه و انکار قدرت▪️
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📜 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
مَنْ شَبَّهَ اَللَّهَ بِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ مَنْ أَنْكَرَ قُدْرَتَهُ فَهُوَ كَافِرٌ.
📄امام صادق عليه السّلام فرمود:
هرکس خدا را به آفريدهاش تشبیه کند، مشرک است و هركس قدرتش را انکار کند، کافر است.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📚 توحید صدوق ج ۱، ص ۷۶
#حدیث_روز
💀@bahaiyat💀
⭕️ توسل مرحوم حاج سید یحیی یزدی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای نجات از مرگ حتمی
♦️ از مرحوم پدرم بدون واسطه، و از مرحوم آیت اللّه حائری با واسطه شنیدم:
🔰 مرحوم حاج سید یحیی یزدی- که در منبر ید طولایی داشتهاند- نقل میکند که مرحوم حاج شیخ محمد رضا کرمانی- از علمای طراز اول کرمان- حاج سید یحیی را برای دفع شبهات شیخیه (یا بابیّه) به کرمان دعوت میکند. مرحوم حاج سید یحیی در مدت چند شب آن چنان آن فرقه را دچار ضربه علمی و خطابی میکند که آنان توطئه قتل ایشان را طراحی مینمایند. به همین منظور ایشان را به یکی از باغهای اطراف شهر دعوت میکنند.
ایشان در معیّت یک نفر از منافق صفتان به آن باغ رفته، بعد از ورود به سالن پذیرایی، افرادی را مشاهده میکند که از وضع قیافه آنان، به آن توطئه پی میبرد. لباسش را درآورده به بهانه تجدید وضو از سالن خارج میشود. وقتی به میان باغ میآید، متوجه میشود که درب باغ را قفل کردهاند و در ورطهای گرفتار است که غیر از خداوند کسی قادر به نجات او نیست.
❇️ او به حضرت زهرا علیها السّلام متوسّل میشود و نجات خود را میخواهد و خود را مشغول شستن سر و صورت میکند و کارش را طول میدهد.
نیم ساعتی تقریبا فاصله میشود که فریاد و غوغا به گوشش میرسد. آنگاه جمع زیادی باغ را محاصره کرده در را شکسته وارد میشوند و مرحوم سید را نجات میدهند.
این جمعیت در معیّت همان عالم کرمانی بودهاند، از ایشان سئوال میشود:
🔹 از کجا متوجه قضایا شدی؟
▫️ میگوید:
🔸 عادتم این است که نزدیک ظهر مقداری میخوابم. امروز در خواب بودم که حضرت زهرا علیها السّلام به خوابم آمد و فرمود:
🔶 «تو میخوابی و حاج سید یحیی را در فلان باغ میخواهند بکشند؟! زود مردم را ببر و او را نجات بده».
🔸 از خواب پریدم و به دستور آن حضرت علیها السّلام عمل کردم و مردم را به سرعت به باغ رساندم.
⬅️ کتاب آیینه اسرار، صفحه: ۹۴
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
👤مرحوم حاج سید #یحیی_یزدی
💀@bahaiyat💀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ربودن دختری از ایران توسط بهائیان و انتقال به پاکستان و واکنش امام رحمهالله علیه
🎙سیدحمید #روحانی
#بهائیت_کذاب
💀@bahaiyat💀
فرقه های بابیت و بهائیت
🕸بهائیت حامی اندیشه های اسلام ستیز انگلستان
انگلستان در پی این بود که ایران را به عنوان یک بازار برای البسه خود تبدیل کند؛ اگر قرار بود مردم ایران به پوشش هویت خودشان پابند بمانند انوقت لباس ها و کالاهای انگلیسی در کشور بی مشتری می شد. اصرار انگلستان برای اجرای قانون لباس متحدالشکل هم برای همین مساله بود و منفعت مادی در آن داشت؛ رضاخان هم مامور اجرای این سیاست انگلستان شد که لباس مردم را از تن آنها بیرون بکشد و به جای آن به مردم لباس های انگلیسی و همان کلاه پهلوی معروف را بپوشاند.
با این شیوه میخواستند لباس سنتی زنان ایران که زیبا و پوشیده بود را از تن آنها در بیاورند در این صورت بود که ملت ایران به لباس های فرنگی عادت کند و لباس های انگلیسی را بپوشد اما عامل اصلی و مهم تر این اقدام انگلیس ها مقابله با اسلام بود تنها راهی که انگلیس ها می توانستند در ایران پایگاه داشته باشند، ترویج فرهنگ غربی بود.
انگلیس ها دیده بودند که اسلام عامل وحدت بوده و سال ها ایرانیان با فرهنگ اسلامی با کشورهای بیگانه و استکبار مبارزه کرده بودند؛ و این انگیزه ها برای انگلستان باعث شد تا فشارها به رضاخان وارد شود بهائیت بر روی رضاخان در راستای کشف حجاب تاثیر داشتند بهائیت در کشور ستون پنجم و از عوامل انگلستان بودند یکی از کسانی که در این زمینه تلاش زیادی کرد تا کشف حجاب را در ایران گسترش دهد طاهر قره العین بود.
او یکی از مهره های انگلستان بود و انگلستان با عوامل و جاسوسان خود اهداف خود را پیش می برد و بهائیت کمک زیادی به انگلستان برای پیشبرد اهداف در زمینه کشف حجاب و … کردند؛ همه کسانی که در پازل انگلستان پیگیر سیاست های کشف حجاب بودند با فرهنگ غرب خو گرفته و دانش آموخته دانشگاه های غربی کشور بودند. موضوعی که امروز دنبال می شود و برخی به دنبال کشف حجاب و یا حجاب اختیاری یا اجباری هستند کاملاً غلط است و وقتی حدود ۹۸ درصد از مردم به جمهوری اسلامی رای داده اند یعنی باید قانون اسلام پیاده شود و هدف این نبود که تنها یک تابلویی از اسلام داشته باشیم وقتی جمهوری اسلامی بر پا شد یعنی قانون اسلام جاری شود و وقتی قانون اسلام اجرا می شود دیگر اجبار و غیر اجبار وجود ندارد؛ وقتی به جمهوری اسلامی رای داده ایم یعنی به قانون جمهوری اسلامی رای داده ایم و مساله حجاب هم جزئی از قانون اسلام و بر اساس نص صریح قرآن است حجاب یک موضوع اجتماعی است و اینگونه نیست که بگوییم رعایت نکردن آن مانند نماز نخواندن تبعات فردی دارد؛ دقیقا مانند بیماری ها گاهی یک بیماری مانند سردرد یادندان درد موضوعی شخصی است و فرد را درگیر می کند اما فردی که دچار بیماری مهلک مانند وبا می شود دیگر نمی تواند در جامعه آزادانه بچرخد چرا که بقیه را نیز بیمار می کند؛ موضوع حجاب هم همین است.
#بهائیت
#حجاب
💀@bahaiyat💀