eitaa logo
سرداران شهید باکری
478 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
449 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
خلبانی که از مظلوم‌ترین شهدای کشور است🌹 دوازدهم مهرماه مصادف است با سالروز شهادت خلبان شهید غلامرضا چاغروند، این خلبان لرستانی در سال ۵۹ در اوج مظلومیت در مرز دهلران توسط یکی از افسران عراقی به شهادت رسید. این شهید را می‌توان مظلوم‌ترین شهید لرستان و حتی کشور دانست... خلبانی که حاضر شد جان بدهد اما به امام خمینی (ره) توهین نکند❌ #سالروز‌شهادت @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
خلبانی که از مظلوم‌ترین شهدای کشور است🌹 دوازدهم مهرماه مصادف است با سالروز شهادت خلبان شهید غلامرضا
در بعدازظهر دوازدهم مهر 59 یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود. منطقه چند ساعت قبل به‌علت عقب‌نشینی نیروهای ایرانی در اشغال نیروهای بعثی بود. نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلوله‌های خود قرار دادند بالگرد به‌سمت کوه‌های اطراف پرواز کرد و به‌علت اصابت گلوله به هلی‌کوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست. بلافاصله نیروهای مهاجم هلی‌کوپتر را به محاصره درآوردند و سرنشینانش را به اسارت درآوردند فرمانده بعثی‌ها از خلبان می‌خواهد به امام امت توهین کند که با مقاومت چاغروند روبه‌رو می‌شود. این ایستادگی و مقاومت ایشان تا جایی ادامه دارد که یکی از افسران عراقی با سرنیزه به‌سمت او حمله می‌کند و وی را به می‌رساند.
بخشی‌از‌وصیت‌نامه‌شهیدمهدی‌باکری🌷
وصيت نامه بنده گناهكار مهدي باكري  بسم الله الرحمن الرحيم  يا الله يا محمد (ص) يا علي (ع) يا فاطمه زهرا (س) يا حسن (ع) يا حسين (ع) يا علي (ع) يا محمد (ع) يا جعفر (ع) يا موسي (ع) يا علي (ع) يا محمد (ع) يا علي (ع) يا حسن (ع) يا حجة (عج) و شما اي ولي‌مان يا روح الله و شما اي پيروان صادق امام يا شهيدان.  خدايا چگونه وصيت ‌نامه بنويسم در حاليكه سراپا گناه و معصيت، سراپا تقصير و نا‌ فرماني‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو نا اميد نيستم ولي ترسم از اين است كه نيامرزيده از دنيا بروم. مي‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذيرفته درگاهت نشوم.  ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ 👆آقا مهدی باکری، با یاد خدا، چهارده معصوم و حضرت امام(ره) وصیت نامه خود را آغاز می کند نکته مهم در این آغاز، بکار بردن واژه « » در کنار معصومان است. قرار گرفتن شهیدان، این «پیروان صادق»، در کنار معصومان، گویای آنست که پیشبرد «رسالت آرمان اسلامی» بر دوش این خواص خالص بوده است. با قدری تأمل می توان درک کرد که مفهوم شهید، مفاهیم «زمان» و «مکان» را از اعتبار ساقط می کند و به مفهوم انسان، بعد فرازمانی و فرامکانی می دهد... @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
ده روز تا عملیات خیبر وقت داشتیم. نیروها را از گیلانغرب و از نوار مرزی آوردیم توی تنگه‌ای بین سوسنگرد و رقابیه، به نام «سعده». آنجا همه باید توجیه می‌شدند و شدند. با فیلم‌های ویدیویی و با توجیه شخصی. حمید بیشتر از همه تلاش می‌کرد. داده بود ماکتی از منطقه ساخته بودند، توی دو تا چادر تو در تو، و نیروها را دسته‌به دسته می‌آورد آنجا توجیه می‌کرد. دو روز وقت بود و حمید شبانه‌روز توی آن چادر بود. به هر گردانی می‌گفت از کجا باید بروند و با چی و چطور. ماکت درست مثل جزایر مجنون بود. زمین را کنده بودند و توش آب ریخته بودند. حمید با پاچه‌های بالازده و بیل به دست می‌رفت توی آب و می‌گفت هر جای آنجا کجاست. مثلاً می‌گفت: «اینجا جزایر مجنون است، شمالی جنوبی. اینجا دجله و فرات است. این پل طلاییه است. اینجا هم راه کربلا.» یادم است مشهدی عبادی گفت: «حمید آقا! تو را خدا راه کربلا را نزدیک‌ترش کن زودتر برسیم. این جوری خیلی دورست.» بچه‌ها رفتند کربلا را از روی ماکت برداشتند آوردند کنار جزایر مجنون و گفتند: «این‌جوری بهتر شد.» و خندیدیم. ما با حمید، همراه دو گردان، یک روز قبل از عملیات رفتیم آن ور پل شیتات و مستقر شدیم توی یک روستا. حمید با تأخیر آمد و وقتی آمد دیگر نرفت. عراقی‌ها مثل سیل می‌آمدند. نیروی کمکی هنوز نرسیده بود. هر کی هم که می‌آمد از باقیمانده همان چهار گردانی بود که همانجا مستقر شده بود. حمید مثل پروانه دور بچه‌ها می‌چرخید. از اینور خط می‌رفت آنور خط تا بچه‌ها احساس تنهایی نکنند. به من می‌گفت: «مصطفی! طرف چپ را داشته باش!» و می‌رفت طرف پل و جاده، که دست بچه‌های لشکر نجف بود. نقش حمید یک نقش کلیدی بود توی خیبر، چون نوک پیکان این عملیات او بود و نیروهایش و در حقیقت ما. کار به جایی رسید که دیگر نمی‌شد روی جاده تردد کرد. سطح جاده بالاتر از سطح زمین‌های اطرافش بود و در تیررس و می‌رفت منتهی می‌شد به پل و به شهرک و از طرف ما می‌رفت طرف جزیره جنوبی. چند ساعت جلوتر از اذان زخمی شدم. نیرو کم بود. حمید آمد گفت: «اگر می‌توانی بمان، مصطفی!» سمت چپ‌مان ارتفاعی نداشت. یعنی مانعی نبود که جلو عراقی‌ها را سد کند. فقط تپه ماهورهایی بود که منتهی می‌شد به دشت صاف و می‌رفت می‌رسید به طلاییه. بچه‌های ما بعد از شب دوم و سوم رفتند و نتوانستند به جایی برسند. یا شهید شدند یا اسیر. بعدها گروه‌های تفحص شهدا را نزدیکای پانصدمتری طلاییه پیدا کردند. می‌شود گفت عملیات خیبر توی همین منطقه گیر کرد. زخم دستم خیلی اذیتم می‌کرد. مفصل آرنجم درب و داغون شده بود. دو سه ساعت ماندم. دیدم نمی‌توانم درد را بیشتر از این تحمل کنم. خودم را کشیدم طرف جاده، که دیدم یک ماشین از توی تاریکی با چراغ روشن دارد می‌آید طرف ما. فکر کردم نیروی کمکی است. خوشحال شدم. بعد یادم افتاد همین چند لحظه پیش بود که یک ماشین مهمات را زدند. دعا کردم طوریش نشود. ماشین آمد نزدیک. در کمال ناباوری دیدم آقا مهدی ازش پیاده شد. همیشه خودش سفارش می‌کرد با چراغ خاموش در شب حرکت کنیم و این‌بار، آن هم زیر آن آتش و در آن محاصره، با چراغ روشن آمده بود. گفتم: «می‌زنند، آقا مهدی. خاموش کن آن چراغ را!» گفت: « نه. بگذار بچه‌ها روحیه بگیرند بفهمند نیروهای خودی می‌توانند تا اینجاها بیایند.» حق داشت. تاریکی سرعت عمل بچه‌ها را می‌گرفت. حتی منورها هم کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. به من گفت: «اینجا نمان با این زخمت. سریع برگرد از بغل همین جاده برو عقب!» بچه‌هایی که بعد از من آمدند، شهدای گردان را می‌گویم، بغل همین جاده جا ماندند. برگشتم طرف حمید را نگاه کردم. جز تاریکی و گذر لحظه‌ای نور شعله‌پوش اسلحه‌ها چیزی ندیدم. راوی:سردارمصطفی اکبری
سرمه ی چشم مرا خاک است نشان آبرومند شدم از مدد تربتشان @bakeri_channel
✾صبحی که نبینم رخ دلدار نه صبح است بی روشنی چهره دلدار نه صبح است ✿خورشید چه باشد چه نباشد به چه سودم چون دیده ندوزم به رخ یار نه صبح است #شهید_محمد_امین_اژدری #صبحتون_شهدایی @bakeri_channel
من از قبیله ی مردان خیبرم... @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
اتوبانی ازایثار ومردانگی جهت،سیر إلی الله مقصد، وصال الله رمز،یا بقیة الله(عج) @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
همان یک دست کفایت می کرد برای همه ی دعاهای عاشقانه ات سردار بی دست ... افسوس که من باهمین دو دست سالم باز دعـاهایم از لای قنوتم زمین می ریزد صبحت بخیر دلاور😊✋ شهید حسین خرازی التماس دعا
سلام برشما شهیدان راه حق کاش میشد دوباره حضورتان غبار از دل آلوده مان بزداید کاش بازهم میزها سنگر شوند و لباس ها خاکی و زیبا دلم گرفته از اینهمه رنگ و ریا دلم لک زده برای سادگی برای شهدا
📸 و پیرمردی که رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا او را "بابا فتح‌ آبادی" صدا می‌کردند. @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به شهدای عزیز غواص عملیات کربلای چهار @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
مختار تنها نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| شهید مهدی باکری، فرمانده مخلص لشکر عاشورا: 🌴 کسی که کارهایش برای رضای خداست، خدا هم او را کمک می‌کند.. @bakeri_channel
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت... صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا صحبتون منور به نور شهدا @bakeri_channel
از یه بنده خدایی پرسیدم ان شاالله اگه بخوام برم کربلا باید چه کارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟ گفت اول میری از (علیه السلام) میگیری بعد میدی به (علیها السلام) میکنه بعد ميدي به (عليه السلام) ميكنه بعد از اون میبری دبیرخونه زینب(سلام الله علیها) میکنه وآخرین مرحله ممهور به -زهرا(سلام الله علیها) میشه و تمام . . . گفتم راهی نداره که زودتر انجام بشه؟!! گفت چرا یه راه وجود داره اون اینه که بری در خونه (سلام الله عليها) رو بزني و با ايشون صحبت كنی.... . . گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره ی کرب و بلای همه را باز کند💔 اللهم الرزقنا زیاره کربلا بحق رقیه بنت الحسین سلام الله علیها ان شاءالله🌹🍃
ولایت یعنی چی !؟( الهی من فدای ولایت بشوم) . ولایت مأمورِ امتحان ست . مأمورِ امتحانِ حق مداریِ آدم هاست ! یک وقت جزو اصحاب حضرت ولی عصر علیه السلام می شی ؛ آقا به همین جلسه ی روضه عادت می کنی ...عشقته ! یک دفعه حضرت می‌فرمایند : یک کار مهمتر هست بیا برو آن را انجام بده ! آن مجلس خوشگله ی قشنگِ باحالت را وِل کن بیا برو فلان کار را بکن . تهِ دل ت بگه : نُچ روضه ی امروزمون را از دست دادیم ! همینو بگی ها ، خدا تو قرآن قسم خورده ، قسم خورده به خودش که : پیغمبر من ، به خودم قسم ، « فَلا وَ رَبِّکَ » به خدای تو قسم این که تو‌ یک دستوری بدهی تهِ دل ش یک نِچ بگوید ایمان ندارد ! شما فکر می کنید کافران در قرآن قوم یَجوج مَجوجند ! نه بابا خودمائیم ! منظورش خود ماست .
باران خیلی تند می آمد. بهم گفت « من می رم بیرون» گفتم « توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت « می خوای بدونی ؟ پاشو تو هم بیا. » با لندرور شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت « آخه این چه شهردایه که ما داریم؟ نمی آد یه سری به مون بزنه، ببینه چی می کشیم. » آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت « برید بابا شماهام! بیلم کجا بود. » از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راه آب می کندیم. شهید مهدی باکری یادگاران، ج۳ ص ۱۵ @bakeri_channel
🌹طرح| رهبرانقلاب: خداوند باب شهادت را برای بندگان خالص خود باز گذاشته و حیف است که مرگ مجاهدان و اسوه‌هایی نظیر شهید همدانی، در راهی غیر از راه شهادت رقم بخورد. 🏴 سالگرد #شهید_حسین_همدانی @bakeri_channel
تصویری از رزمنده ی دلاور و حماسه سازِ میمک مهران چنگوله و دهلران ❣شهیدحاج حسین همدانی❣ @bakeri_channel
شب کربلای پنج پلاکش رو کند و پرت کرد تو کانال پرورش ماهی. رفیقش گفت: چیکار داری میکنی؟! چرا پلاکت رو میکنی؟ الان تیر میخوری، مفقود میشی. گفت: «فلانی! من هرچی فکر میکنم امشب تو شلمچه ما تیر میخوریم؛ با این آتیشی که از سمت دژ میاد، دخلِ ما اومده. من یه لحظه به ذهنم گذشت اگه من شهید بشم جنازه‌ی ما که بیاد مثلاً جلوی فلان دانشگاه عجب تشییعی میشه! به دلم رجوع کردم دیدم قبل از لقاء خدا و دیدار خدا، دارم. میخوام با کندن این پلاکه و با نیامدن جنازه یقین کنم که جنازه‌ای نمیاد که تشییع بشه که جمعیتی بیاد و این شهوت رو بخشکونم.» تیر خورد و مفقود شد... مفقود شد؟ اگه مفقود شد چرا خاطره‌هاش گفته میشه؟ چی برا خدا بود و تو اَبَر کامپیوتر خدا گم شد؟ خدا یه زیر خاکی‌هایی داره که نگه داشته روز قیامت رو کنه و بگه دیدید ملائک؟ ببینید این هم جوون بوده. اونجا فتبارک الله أحسن الخالقین رو ثابت میکنه! 🎙به روایت
🌷شهیدمحمد باقر مشهدی عبادی🌷 به امام بگویید ما حسینی وار جنگیدیم و حسین وار شهید شدیم، عاقبت هم جنازه اش برنگشت ... @bakeri_channel
1_29390281.mp3
406.1K
🍂 🔹نواهای ماندگار ❣ کاروان شهید، می گذرد کاروان ( استاد شهرام ناظری )
شــهیــد از شــانــه هاے خــیــس آســمــانــ بــالــا رفــت بــانــردبــانــے ڪــه پــلــه هایــش اخــلــاص بــود.... بــراے شــهادت فــرصــت هســتــ امــا دلــے هم هســت؟ @bakeri_channel
مادر شهید عماد مغنیه، کابوس اسرائیل، به رحمت خدا رفت. روحشون شاد #أمُّ_الشهداء_سلاماً