eitaa logo
سرداران شهید باکری
479 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
449 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی‌عشق زیستن را ، جز نیستی چه نام است؟ یعنی اگر نباشی ، کار دلم تمام است . . عاشق شهدا باش ... تا عاشق خدا شوی ... سلام همسنگران صبحتان بخیر و شهدایی
❦ صبحـدم مرغ چمڹ باگل نوخاستہ گفت: نازڪم ڪڹ ڪه درا یڹ باغ بسے چوڹ تو شڪفت گل بخندیدڪ ازراست نرنجیم ولـے هیچ عاشــ‌ق سخن سخت به معشـوق نگفت! @bakeri_channel 🕊🌿🕊
🌹جان دادنت بہ ڪنار... اما ڪمش اینڪہ: تو بر " خاڪ " خوابیدے کہ ما، در " امنیت " بخوابیم.. ڪاش قدردان باشیم...🌹 @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
در خٖاک هم دلم به هوای تو می تپد چـیـزی کم از بهشت نـدارد هوای تو 🌷خدایا بحق لحظات مناجات اللهم عجل لولیک الفرج @bakeri_channel
چندیست که گم گشته ی در نیمه راهم ... #شهدا_گاهی_نگاهی نه..... همیشه نگاهی #شهیدآقامهدی‌باکری @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
چندیست که گم گشته ی در نیمه راهم ... #شهدا_گاهی_نگاهی نه..... همیشه نگاهی #شهیدآقامهدی‌باکری @bake
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "... توی قیافه‌ی همه می شد خستگی را دید. دو مرحله عملیات کره بودیم . آقا مهدی وضع را که دید، به بچه های فنی – مهندسی گفت جایی درست کنند برای صبحگاه. درستش کرد، یک روزه . همه ی نیروها هم موظف شدند فردا صبحش توی محوطه جمع شوند. صحبت های آقا مهدی جوری بود که کسی نمی توانست ساکت باشد . آن قدر بلند بلند شعار می داند و فریاد می زدند که نگو. بعد از صبحگاه وقتی آقا مهدی می خواست برود. بچه ها ریختند دور و برش .هرکسی هر جور بود خودش را بهش می رساند وصورتش را می بوسید. بنده ی خدا توی همین گیر و دار چند بار خورد زمین. یک بار هم ساعتش از دستش افتاد . یکی از بچه ها برش داشت. بعدا پیغام داد : " بهش بگین نمی دم. می خوام یه یادگاری ازش داشته باشم " 💠چندیست که گم گشته ی در نیمه راهم ... @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
#لینک_کانال⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
❣❣ خدایا مرا پاکیزه بپذیر الله بنده سی هر شب بخشی از ماجرای شهادت سردار عاشورایی شهید مهدی باکری 🌹 قسمت2⃣ ✋عاقبت وقتی ماموریت ما تمام شد ، هرچه فکر می کردم ،🤔 نمی توانستم به خود بقبولانم کسانی که ما به دنبالشان رفته بودیم ، به عملیات برسند 😳✋ . .تا این که کم کم بوی عملیات در ستاد لشگر پیچید و مسئولان لشکر شروع به آماده سازی کردند .نیروها ، سازماندهی می شدند🏃🚶👇👆 . منطقه عملیاتی آماده می شد . گردانهای خط شکن ،‌آخرین مراحل آموزش را پشت سر می گذاشتند و ما چشم به راه بودیم 🚶👀 . …اما انتظارمان زیاد طول نکشید 😍. یاران عاشورایی لشکر عاشورا، یکی یکی از راه می رسیدند وهرروز چند نفر به تعداد آنها اضافه می شد .😊✋ . با این که خیلی از آنها هنوز زخم برتن داشتند🤒 ، با شور واشتیاق خودرابرای نبردی دیگر آماده می کردند .☺️🚶🏃 حالا ، همه یاران خود را رسانده بودند.🏃 عملیات بدر 😭در پیش بود و ماه لشگر عاشورا در میان هاله ای از سربازان وفادارش احاطه شده بود . . چهره دوست داشتنی وآرام مهدی باکری دل های زیادی را اسیر خودکرده بود😍 همیشه قبل از عملیات وقتی سخنرانی اوشروع می شد ،🗣💕 اطرافیانش نگران پایان سخنرانی بودند .😟 چون می دانستند ،😰همین که حرفش را تمام کند ، بسیجی هایی که به دورش حلقه زده اند 😇😍، هجوم می‌آورند🏃🏃 و پیکرش را غرق بوسه میکنند 😍😘.باید دوره اش می کردند تاهجوم جمعیت صدمه ای به او نزند😇✋ . . . از بالا که نگاه میکردی ، درمیان حلقه بسیجی ها ، مهدی باقدی که برای ایستادن بسیار مناسب بود ، آخرین سفارش هایش را می کرد: 💕🗣 :ـ هرکس که ممکن است در میدان رزم دستش بلرزد و زانوهایش سست شود ، بهتر است در عملیات شرکت نکند 🗣💕 .شرکت در این عملیات ، به کسانی نیاز دارد که آماده اند تا در راه خدا از هستی خود بگذرند ؛ مثل همراهان حسین (ع) در صحرای کربلا ..🗣💕 قافله ما قافله از جان گذشتگان است . هرکس از جان گذشته نیست ، با ما نیاید ..🗣💕 . . ادامه دارد ۰۰۰ ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ برای شادی روح امام و شهدا فاتحه و ده صلوات بفرستید ❣❣❣❣❣❣❣❣❣ ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
خدایا!💞 تویی که کارگشایی وسخاوتمند؛💕 💕مهرت به من آرامش می بخشد ونیکویی ات رهنمونم می شود.💕 سلام روزتون پر خیر و برکت 💞 @bakeri_channel
جبـ‌هه و چای آتشی و چند سیب‌زمینی هم کنارش!😋 سلام ✋روزتان معطر به عطر شهداء🙏🌹😊 @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
شهیدآقامهدی باکری❤️
داشتم تو جادہ می‌رفتم دیدم یہ بسیجے ڪنار جادہ دارہ پیادہ میرہ زدم ڪنار سوار شد. سلام و علیڪ ڪردیم و راہ افتادیم. داشتم با دندہ سہ می‌رفتم و سرعت ۸۰ تا. بهم گفت: اخوے شنیدے فرماندہ لشڪرت گفتہ ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر برن ؟! یہ نگاہ بهش ڪردم و زدم دندہ چهار ! گفتم اینم بہ عشق فرماندہ لشڪر ! سرعتُ بیشتر ڪردم تو راہ ڪہ میرفتیم دیدم خیلے تحویلش می‌گیرن می‌خواست پیادہ بشہ بهش گفتم اخوے خیلے برات درنوشابہ باز می‌ڪنن، لااقل یہ اسم و آدرس بهم بدہ شاید بدردت خوردم ؟! یہ لبخندے زد و گفت: همون ڪہ بہ عشقش زدے دندہ چهار ! 😅😉 🌷 @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
‌ایڹ روزها ڪمتر در ڪارهایمان یادے از شهدا میڪنیم ایڹ ما هستیم که باخته ایم ایڹ روزها تنها نامشـــ را میگوییم و چند وصیت و چگونگے شهادتش را بعضے مواقع شروع اسمش میشود برادرم،نه تنها بعضے از ما کارهایمان براے رضاے خدا نیست براے گناه استــــ 😔 و شهید چگونه بود! چقدر توانستیم راهش را ادامه دهیم؟😔 درست است انتخاب شده ی شهید بوده ایم اما ما چه کرده ایم؟ چقدر براے ادامه دادن راهش قدم برداشته ایم؟ یا فقط گفتن نامش را کافی دانستیم و اکتفا کردیم به عکسهایش و نوشته هایش و چند قطره اشک که شرمنده ایم شهید!آیا کافیست؟ ادامه دهنده ے حقیقے شهیدان باشیم اگر میتوانے بسم الله شهید را همان گونه که بود،شدوهست بخوانیمش "شهید" یعنے رسیدن به هرانچه خدا دوست دارد،ماآمدیم و انتخاب شدیم تا الگویمان شهدایی باشد 😍😊پس راه را برگناهانمان ببندیم😡اجازه ے دخل و تصرف ندهیم. @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
قائم مقام فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا بود اما نه نشانی روی شانه داشت و نه عنوانی پشت اسمش قطار می شد. اوحمید بود ، حمید باکری همین قدر ساده و صمیمی والبته خاکی تر از لباسهای خاکی تنش .
قافله ما قافله از جان گذشتگان است هرکس از جان گذشته نیست با مانیاید. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
قافلہ...قافلہ... گذشتید ومـا فقـط نـظاره کردیم دور شدنـتان را ! نه...نه! دورشدنمان را ... زندگے‌زیباست‌اما شهادت زیباتر @bakeri_channel 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🔶 روز ۹۵ ختم قرآن، چهار شنبه ۲ آبان سال 1397👇 💦 روز چهاردهم صفر 🌹ختم دسته جمعی قرآن کریم هدیه به چهارده معصوم(ع) و تمام شهدای اسلام (از صدر اسلام تا ابد) و شهدای مدنظرتون و 🕊 شهید مهدی باکری 👈به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولا و حاجت روایی تمام شرکت کننده ها 🌷نیت کنید و بسم الله... ⭕️ برای دریافت جز کلمه جز را به آی دی زیر ارسال کنید👇 @ya_hosein_72 🔴 فرصت خواندن تا یک هفته @khatme_quran313
 ابویاسر یا همان شهید "وحید نومی گلزار"کسی است که اسلام را بر پسر شیرین 5 ساله اش ترجیح داده و در ظهر عاشورا سال۹۴ نامش را در کاروان عاشوراییان جاودانه ساخت... ۶۱ تبریز : ۲ ۹۴ ؛بیجی_عراق @bakeri_channel
سرداران شهید باکری
قسمت 3⃣ هر شب بخشی از ماجرای شهادت سردار عاشورایی شهید مهدی باکری 🌹 🌹فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 🌹 @bakeri_channel 👇👇👇 تاسخنان آقا مهدی به این جا رسید ، غوغایی از صدای الله اکبر در دشت پیچید 😭✋وهمه به سوی جایگاه هجوم آوردند🏃🏃🏃🏃🏃🏃 ودر یک چشم به هم زدن ، او در میان بسیجی ها گم شد👥👥👥. . . هرکس می خواست بوسه ای نثارش کند؛😍😘 یکی پیشانی اش را می‌بوسید ، یکی صورتش را ؛‌یکی شانه ودیگری دستش را. . آنان که نتوانسته بودند ببوسند 😔، دستی به پیراهنش می‌کشیدند✋👕 و با حسرت نگاهش میکردند 😌😔 . . …بین لشکرهای دیگر ،افراد لشکر عاشورا معروف به بچه های مهدی بودند😍👶🏻 . مثلاً می گفتند :‌« بچه های مهدی ،‌فلان منطقه را گرفتند . بچه های مهدی ،‌فلان عملیات را انجام دادند و..» . در اولین شب عملیات بدر 😭، بچه های مهدی آتش بازی بزرگی به راه انداختند و بعد از شکستن خط دشمن در ساحل رود دجله سنگر گرفتند 😊✋. . از آن سوی رودخانه هم نیروهای عراق هرچه آتش داشتند ،💣🔥 بر ساحل رودخانه🌊 می ریختند تا بچه های مهدی را عقب برانند 😡 . .در مرحله دوم عملیات ، برای این که فشار دشمن کم شود 😒، باید تعدادی از نیروهای لشکر عاشورا با قایق از رودخانه می گذشتند وخود را به دشمن نزدیک می کردند .🚤 . . برای همین ، اصغر قصاب ، علی تجلایی وچند نفر دیگر از فرماندهان به آن سوی رودخانه رفتند .🏃🚶 . بی سیم دائم خش خش می کرد📞 و مهدی در گودالی که از انفجار یک بمب ایجاد شده بود ،مرتب با فرماندهان گردان تماس می گرفت📞🕰 . .با این که همه چیز بخوبی پیش رفته بود😊 ، ته دلش نگران بود 😔؛نگران بچه هایش درآن سوی دجله😞 . . او رو کرد به کاملی و گفت : «‌با اصغر تماس بگیر .»📞 بی سیمچی دگمه گوشی را فشار داد و گفت :« اصغر ،‌اصغر ،مهدی !اصغر ،اصغر ، مهدی .»📞📞 ـ مهدی به گوشم .📞 ـ اصغرجان !‌چه خبر ؟📞 ـ‌آقا مهدی ؟ دشمن خیلی فشار می‌آورد .📞 مهمات نداریم . نیروهای تخریب هنوز نرسیده اند📞 . نیرو خیلی کم است 🏃❌ . چه کار کنیم ؟ . بی سیمچی گوشی را به مهدی داد📞 وگفت :‌«‌صدا ،‌انگار صدای اصغر قصاب نیست😔 . »مهدی گوشی را گرفت وگفت:«اللّه بنده سی،بی سیم را بده به خوداصغر قصاب.»📞 ـ‌آقا مهدی !‌اصغر قصاب رفته به موقعیت حمید😭 !‌من تجلایی هستم . . اگر کاری دارید ،‌بفرمایید.مهدی گوشی بی سیم را رها کرد و در حالی که به نخل های آن سوی دجله خیره شده بود😳😭 ،‌با خود زمزمه کزد :‌«‌لاحول ولا قوه الا بالله . اصغر هم رفت پیش حمی😭د . اصغر هم رفت . اصغرم رفت …» مهدی دیگر نمی توانست این سوی رودخانه بماند .😔 احساس می کرد که درآن سو، بچه هایش چشم به راهش هستند😔.بند پوتین هایش را محکم کشید 👞. شش نارنجک به فانسقه اش آویخت .سیلی محکمی در گوش اسلحه خواباند🔫💣 ؛ شترق . گلنگدن زد وگفت :‌«‌من باید به آن طرف سری بزنم و ببینم که چه خبر است !» . . ادامه دارد۰۰۰ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 برای شادی روح امام و شهدا صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ⏬⏬⏬ http://eitaa.com/joinchat/2508062722C6120c4e54
عرض سلام وادب خدمت همسنگران بزرگوار✋🌹 از همراهی شما باشهدا بسیار خرسندیم🌷🌷 🌺دقایقی دیگر کانال آقامهدی مهمان دارد ازشهدا🌺،،،فرمانده محور عملیاتی لشگر سرافراز و مقدس ۳۱ عاشورا سردار شهید حجت فتوره چی که امروز مصادف بود با سالگرد شهید 🌺اجرهمگی باشهدا
🌷شهید حجت فتوره چی🌷 🌸فرمانده محور عملیاتی لشکرمکانیزه 31عاشورا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) 🌺سال 1337 ه ش در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان خوی به دنیا آمد. 💫تربیت صحیح ,ارتباط با افراد مذهبی و شركت در مراسم عزاداری امام حسین (ع) او را با اعتقادات دینی آشنا ‌ساخت. در دوران دبیرستان در جلسات قرائت قرآن و آموزش اصول عقاید شركت می‌كرد.🌹 💫در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم می‌شود.همگام با اوج گیری انقلاب مردم ایران ایشان نیز در فعالیت‌های ضد طاغوت شركت می جستند. 🍀در مبارزات قبل از انقلاب با او آشنا شدیم. یادم هست كه از بام منزل این شهید بزرگوار به همراه سایر برادران با ژاندارم‌ها مبارزه می‌كردیم و تا ساعت 7 شب همان روز در 19 بهمن 57 این مبارزه ادامه داشت. در ساختن بمب‌های دستی نقش فعالی داشت.در این دوران از آموزش به دیگر جوانان دریغ نداشت و توسط همرزمانش برای این امر پایگاهی را در نظر می‌گیرند.🍀 ✨همزمان با اوج گیری نهضت اسلامی، پایگاه كوچكی را در مسجد میر بابا در كوچه نورالله خان خوی جهت تشكیل مذهبی جوانان محل بوجود آوردیم و شهید فتوره چی با تهیه یك قبضه سلاح كمری كلت به افراد آموزش می‌داد. ✨مسجد نورالله خان پایگاهی برای تجمع جوانان انقلابی شده بود و انواع مواد لازم و دستورالعمل‌های ساخت مواد منفجره و تهیه كوكتل مولوتف در اختیار افراد قرار می‌گرفت.. @bakeri_channel 🕊
🇮🇷با پیروزی انقلاب اسلامی وارد كمیته انقلاب اسلامی می شود. همچنین همراه با جهاد سازندگی عازم روستاهای اطراف می‌شد. با تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صف براداران سپاه می پیوندد. مدتی در واحد اطلاعات و تحقیقات در جهت كشف گروهك‌های محارب و قاچاقچیان به فعالیت می‌پردازد.🇮🇷 🍀بارها برای مقابله با اشرار به مناطق كردنشین اعزام می شود. با شروع جنگ تحمیلی در قالب یك گروه 12 نفره عازم جبهه جنوب می‌شود و در مناطق دزفول، كرخه و دهلران بر علیه دشمن می‌رزمند. بعد از بازگشت از جبهه، در اردوگاه آموزشی سپاه به سازماندهی نیروهای عازم جبهه می‌پردازد.🍀 🌸با ایشان در واحد بسیج سپاه خوی اشنا شدم. ایشان مسوول آموزش نظامی و اینجانب به عنوان مربی نظامی با هم كار می‌كردیم. شجاعت و ایثار، تواضع و خاكی بودن و توانایی در مدیریت از صفات برجسته ایشان بود. در آموزش به امر نظم اهمیت خاصی قائل بود. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس دوباره به جبهه عزیمت می‌كند. در عملیات رمضان به فرماندهی گردان المهدی می‌رسد. با شایستگی‌هایی كه از خود نشان می‌دهد، مسوول آموزش نظامی لشگر 31 عاشورا می‌شود. و بعدها تا فرماندهی تیپ ارتقا می یابد. حجت در دی ماه سال 61 ازدواج می‌كند. یكی از همرزمانش خاطره‌ای از این دوران و انتخاب شهید دارند: وقتی این شهید عزیز 💫می‌خواستند ازدواج بكنند، از خانواده‌ای خواستگاری كردند كه آنها شرط كرده بودند اگر این وصلت صورت بگیرد، نباید حجت به جبهه برود. شهید فتوره چی چون دیده بودند كه آنها بر شرط خود اصرار دارند با وجود علاقه‌ای كه برای وصلت با آن خانواده داشت، از آن صرف نظر می‌كند. بعد هم با یك خانواده دیگر وصلت كردند و به همسرشان می گویند من شما را به جبهه خواهم برد. همسر ایشان از دوران كوتاهی كه با هم بودند این گونه یاد می‌كند: 🌺من و حجت در دی ماه 61 با هم ازدواج كردیم. دو ماه و نیم بعد از ازدواجمان به جبهه رفتیم. در اوقات فراغت جبهه، مرا به مناطق مسكونی منهدم شده می‌برد و شرح چگونگی آزاد كردن آنها را بیان می‌كرد. یك روز برای آزمودنش به وی گفتم: به شهر خودمان برگردیم و مدتی آنجا بمانیم. او با لبخند جواب داد: اگر ناراحتی برویم. ولی می‌دانی كه نمی‌توانیم پاسخگوی شهیدان مان در روز قیامت باشیم. او می‌گفت همسرم همیشه سعی كن حتی خانه داری و آشپزی و امثال این كارها را نیز برای رضای خدا و با نیت الهی انجام دهی. این گونه فكر نكن كه كارها را صرفا برای رضایت شوهرم می‌كنم. نه كارها باید برای رضای خدا خالص باشد. 🌻این خصوصیت بارز وی بود كه همه چیزش را وقف جبهه كرده بود و شهید مهدی باكری او را می‌ستود. @bakeri_channel
🌻در عملیات والفجر 4 نصف شب بود. بی سیم شهید فتوره چی قطع شده بود. من نگران بودم كه خدای نكرده اتفاقی برای ایشان افتاده است. معاون تیپ بود و جلو رفته بود تا نیروها را بیشتر هدایت كند و نیروها وظایف خود را بهتر انجام دهند.🌻 🇮🇷دو روز بعد گفتم كه ایشان یا شهید شده و یا زخمی است، اثری از وی نبود. یك روز كه به خط می‌رفتم ماشینی نگه داشت و گفت جنازه شهید فتوره چی پیدا شده. گفتم كجاست. پشت ماشین را نشان دادند و گفتند داخل جعبه است. پتو را كنار زدم. فریاد زدم یا اباعبدالله، یا حسین چه سرهایی آماده شده‌اند كه در راه تو فدا شوند.🌹 💫زمانی كه تازه ازدواج كرده بود. تمام زندگی اش را وقف جبهه كرده بود. خانواده‌اش را با خود به این شهر و آن شهر برای انجام ماموریت می‌برد. اتاقی اجاره می‌كرد و خانواده‌اش را آنجا می‌گذاشت. تمام دار و ندار خود را وقف جبهه كرده بود. با ید به اینان افتخار كنیم. شهید فتوره چی بارها می‌گفت: خدا نكند حجت با گلوله كلاش و تركش شهید بشود. حجت باید با گلوله توپ كشته شود. و الا آبرویم می‌رود. همرزمانش این جملات را مزاح و شوخی تلقی می‌كردند. 🌸در مرحله دوم عملیات والفجر 4 بود كه راهی منطقه عملیاتی كه حجت در آنجا بود، شدیم. سراغ وی را از حمید باكری گرفتم و حمید آقا با دست به محلی كه پر درخت بود اشاره كرد و گفت شاید آنجا باشد. چون بی سیم اش قطع شده بود ... بعد با شهید صالح الهیارلو به جستجوی منطقه‌ای دیگر كردیم تا اینكه سر بی بدن او را پیدا كردیم. بدنش متلاشی شده بود و قابل جمع كردن نبود. در بخشی از وصیت نامه‌اش خطاب به آقا امام حسین (ع) می‌گوید: 🌼سه سال است كه با دیگر پاسداران در جبهه از اسلام دفاع می‌كنیم و بوی كربلایت رزمندگان را دیوانه كرده است. و سپس در توصیه‌هایی به مردم می‌گوید: بارها در این دشت خونین پاهایم سست شدند كه فقط با یاد خدا و یاد تشنه لبان كربلا و یاد مادران جگر سوخته شهدا و یاد یتیمان شهدا دوباره مرا به حول و قوه الهی بلند كرد ... روحانیت متعهد را یاری نمایید كه تنها قشری است كه به شرق و غرب وابسته نمی‌شوند. از تهمت و افترا پرهیز نمایید كه آفت انسان است. سعی كنید همیشه امر به معروف و نهی از منكر كنید. به نماز و دعاهایتان تكیه كنید كه عامل پیروزی بر نفس است🌻 @bakeri_channel
🌺شهداء و یاد ناله های یتیمان شهداءدوباره مرا بقرب الهی بلند کرد. 🌷«الا بذکر الله تطمئن القلوب» خدایا من برای رضای تو به این هجرت قدم گذاشتم،تو هم در این هجرت راهنمایم باش.ملّت عزیز و از جان گذشته اسلام بخود آئید که مبادا از خدا غافل باشید و جبهه ها را فراموش کنید تازه اوّل کار است،رهنمود امام عزیزمان را به یاد آورید که فرمودند:راه قدس از کربلا می گذرد. خودتان را برای آزادی کربلا و قدس عزیز آماده کنید،که شهداءدر انتظار خبر پیروزی هستند،بدانید که با جبهه آمدنتان لرزه بر اندام ابر قدرتها می اندازید و خدا و آقا امام زمان(عج)را از خودتان راضی و خشنود می کنید. یار و یاور حسین زمان خمینی بت شکن باشید،در نماز جمعه ها و دعای کمیل ها برای رزمندگان و جنگ بیشتر دعا کنید،روحانیت متعهّد را یاری نمایید که تنها قشری است که به شرق و غرب وابسته نمی شوند،از تهمت و افتراءبپرهیزید که آفت انسان است،سعی کنید همیشه امر به معروف و نهی از منکر کنید،به نماز و دعاهایتان تکیه کنیدکه عامل پیروزی بر نفس است،سپاه پاسداران این نهاد جوشیده از ملّت را حمایت کنید. 🌺در آخر برای خودم طلب عفو می نمایم،خداوند توفیق عمل به احکام آن و اطاعت از ولایت فقیه را به شما نصیب فرماید. خدا نگهدارتان حجت فتوره چی اوّل محرم 62 امام خمینی: «ما تمامی عزیزانمان را فدای اسلام میکنیم» @bakeri_channel