بسم الله
🔵آیا اهل سنت, عدو اهل بیت محسوب میشوند؟
در روایات متعددی آمده است که ازاعداء اهل بیت، تبرّی داشته باشید، محبت آنان را در دلتان راه ندهید، حال آیا رابطه تقریبی و وحدتگرا با تودههای اهل سنت، مخالفت با این احادیث نیست؟
1) به طور کلی آنچه در این روایات به کار رفته تبری از «عدوِّ» اهل البیت و پرهیز از مهرورزی با او است. بسیاری از تودههای اهل سنت محبت اهل بیت را بر خود فرض میدانند هرچند پیروی علمی و سیاسی ـ اجتماعی از آنها را لازم نمیدانند. بنابراین دست کم این دسته از سنّیان خودشان مصداق «محبّ» اهل بیت هستند نه «مبغض» اهل بیت.
2) کلمه «عداوت» در زبان عربی مخالف «التئام» است (مفردات راغب). پس کلمه «عدو» نقیض «محب» نیست. لذا امکان ارتفاع این دو معنا وجود دارد یعنی میتوان کسی را یافت که نه «عدو» باشد و نه «محب». نتیجه آنکه هرکس «محب» اهل بیت نبود لزوما «عدو» او نخواهد شد مگر اینکه ناصبی باشد که خارج از دین است و تخصّصا از «وحدت مسلمین» خارج است.
3) نکته دیگر آنکه پایینترین مرتبه دکترین وحدت، "همزیستی مؤدبانه و همکاری محترمانه برای رسیدن به اهداف مشترک اسلامی" است. لذا اگر کسی به هر دلیل نمیخواهد محبت مسلمانان سنّی را به دل راه بدهد میتواند به همان مرتبه "همزیستی و همکاری" اکتفا کند.
4) پس منظور از «اعداء» اهل بیت چه کسانی هستند؟
بیشک منظور از اعداء اهل بیت، همان «رهبران نفاق» و «پیروان آگاه و مؤثرِ» آنان هستند (ائمة الکفر) که با چشم باز در چاه نفاق آن رهبران فرورفتهاند وگرنه ناآگاهانی که ناآگاهانه آن رهبران نفاق را همراهی میکنند مصداق «عدو» نیستند. این «مضل»ها هستند که دشمن هستند تودههای ناآگاه قطعا «مضل» نیستند.
🔸در سیره اهل بیت ع نیز بین اعداء و «تودههای ناآگاهی که محب و مطیع اهل بیت نبودند اما عداوتی هم از آنان صادر نمیشد»، فرق نهاده شده است.
#مناسبتی شماره 65 #تقریب
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵مهرورزی #دولت_علوی با مردم غیرشیعه در مصر
🔸 #مصر در دهه دوم اسلامی در زمان #عمر بن خطاب و توسط #عمروعاص فتح شده بود. اغلب مردم مصر در هنگام سقوط کشورشان مسلمان نشدند بلکه به قرارداد ذمه تن دادند اما باعواملی مانند مهاجرت قبایل عرب به مصر، به تدریج فرهنگ و آداب آنان تغییر یافت و بخشی از مردم مصر مسلمان شدند و حتی زبان آنان نیز از قبطی به عربی تغییر یافت.
🔹آن دسته از مردم که مسلمان شده بودند امیرشان #عمروعاص و برادر ناتنی #عثمان (عبدالله بن سعد بن ابیسرح) بود که با بخشنامههای #عمر مبنی بر عدم انتشار حدیث و سنت پیامبر، قطعا اسلام رایج در مصر، اسلامِ شیعی و اسلام با محوریت ولایت علی بن ابیطالب نبوده است. هرچند کسانی مانند محمدبن ابیحذیفه که از طرفداران علی بن ابیطالب بود، در مصر بودند ولی بدنه اصلی جمعیت مصر دو دسته بودند: غیرمسلمانان ذمی و مسلمان غیرشیعی غیرعلوی.
با این حال امیرالمؤمنین علیه السلام به #مالک_اشتر نوشت: باید قلبت را سرشار از محبت و مهربانی مردم مصر و لطف به آنان بکنی. (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ)
#حکمرانی #نامه_53
#با_معارف_نهج البلاغه186
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...»
🔻کلمه «اَشعِر» فعل امر ازباب باب افعال است. ریشه این فعل کلمهی «شعار» است. «شِعار» به معنای لباس زیر است. (معجم مقاییس اللغة).
🔹 ملازمه لباسهای زیرین با بدن از لباسهای روپوش هم بیشتر است چون لباس زیر حتی در حین استراحت نیز از بدن جدا نمیشود. شدت التصاق لباسهای زیرین با بدن نیز از شدت التصاق لباسهای روپوش شدیدتر است. به همین دو مناسبت، عرب هرگاه میخواهد از ملازمه شدید و دائمی چیزی با چیزی سخن بگوید از کنایهی لباسهای زیرین بهره میگیرد. مثلا وقتی میخواهند بگویند فلانی غصهای عمیق و دائمی به دلم نشاند میگویند: فلانی غم را شعار قلبم کرد (أَشْعَرَ فلانٌ قلبي هماً)(العین).
🔸حضرت می فرمایند که رحمت نسبت به مردم جامعه را نه تنها نزدیکترین امور به قلب خود قرار ده، بلکه آن را همچون زیر پیراهنی، همواره به قلب خود بچسبان و از خود جدا مکن.
نکته 1: تحقق یک فعل غلت غائی لازم دارد. علت غائی همان هدف فرد از انجام عمل است که انگیزهی انجام فعل را در او ایجاد میکند. محبت به مردم، نیز یکی از افعال انسان است که به غلت غائی نیاز دارد. به نظر میرسد «ایجاد انگیزه برای خدمت بیشتر به مردم» علت غائیِ این محبت است. حاکم جامعه اگر نسبت به مردم محبت نداشته باشد، نمیتواند چنان که شایسته است به مردم خدمت کند.
نکته2: جالب آنکه چنین محبتی اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه حضرت امیر علیه السلام به مالک دستور می دهد که نسبت به همه مردم، چنین محبتی داشته باشد و لو از برادران اهل سنت بوده و یا حتی از پیروان ادیان دیگر باشند، چرا که در ادامه می فرمایند: « فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (یعنی: مردم دو دسته اند: یا برادران دینی تو بوده و یا همچون تو، انسانند)
نکته3: حضرت در دستهبندی مردم #مصر، شیعیان و اهل سنت را در یک گروه قرار داده و با عبارت جامع «برادران دینی» به همه آنها اشاره کرده اند و غیر مسلمانان را در دسته دوم جای میدهند. #حکمرانی #نامه_53
✍️استاد علی رحیمی حوزه علمیه شیراز
#با_معارف_نهج البلاغه187
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...»
چنانکه در مطلب قبل (#با_معارف_نهج البلاغه187) گذشت، کلمه «أشعر» میتواند از ریشه «شعار» (به معنای لباس زیر اخذ شده باشد) بااین حال این احتمال نیز وجود دارد که این کلمه از ریشه «شعور» باشد. «شعر فلان بکذا» بدین معنا است که فلانی فلان مطلب را دانست.
این کلمه وقتی در باب افعال متعدی میشود (اَشعَرتُ فلاناً کذا) بدین معنا میشود که: به فلانی فلان مطلب را فهماندم. در اینجا نیز احتمال دارد معنایِ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» این باشد که: "رحمت به رعیت را به قلبت بفهمان".
🔹روشن است که فاعلِ «شَعَر» و مفعولِ اولِ «اَشعَرَ» باید یک موجود عاقل و متصف به ملکه دانستن باشد. یعنی بتواند بفهمد. از این رو است که در این جا در قالب یک #استعاره مکنیهی زیبا قلب به موجودی تشبیه شده که میتواند بفهمد و «أشعِر» نیز همان لازمِ مذکورِ مشبهبهِ محذوف است. #حکمرانی #نامه_53
🔺لازمه معنایی این استعاره آن است که ای مالک، قلب تو میتواند ادراک کند تو باید به او بفهمانی که با رعیت رحیم و مهربان باشد. فهماندن به قلب نیز مانند فهماندن به دیگران نیاز به حدیث نفس دارد. باید با قلب گفتگو کرد و او را اقناع کرد که با مردم مهربان باشد.
#بازیباییهای_نهج، شماره 61
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نهج البلاغه خوانی با پاکباخته ترین مدافع حریم حرم؛ سردار شهید سلیمانی
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵یک راز بزرگ در دل یکی از جملات علی ع
🔻مسلمانان بعد از پیامبر (ص) قرآن را به جای آنکه با عِدل واقعیاش (عترت) بفهمند و به کار بگیرند، از عِدل واقعیاش جدا کردند و به هزار درد بیدرمان گرفتار آمدند.
🔻حالا پس از سی سال علی بن ابیطالب آمده است و به آنان راه را این چنین نشان میدهد:
«فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ وَ كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآن...» #خطبه_87
به کجا کشانده شدید؟! چطور در بیراههها سرگردان شدید در حالیکه عترت پیامبرتان در میان شما بودند؟ همانان که زمام حقیقت و نشانههای دین و زبان صداقت بودند! پس آنها را در بهترین منازل قرآن جای دهید.
ابن ابیالحدید درباره جمله «فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآن» نوشته است: در دل این جمله راز بزرگی نهفته است. آن راز این است که حضرت به مردم امر کرده است که #عترت را در تعظیم ، بزرگداشت، پیروی و اطاعت از اوامرشان، جاری مجرای قرآن کنند! #اهل_بیت
قوله «فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن» تحته سر عظيم، و ذلك أنّه أمر المكلفين: بأن يُجروا العترة في إجلالها و إعظامها و الانقياد لها و الطاعة لَاوامرها مجرى القرآن.)
#با_معارف_نهج البلاغه188
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵نسبت فاعلی و مفعولی در ترجمه 1
لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَة #خطبه_41
🔻در روزگاری زندگی میکنیم که اکثر مردمانش، نیرنگبازی و مکر را کیاست میدانند و جاهلان نیز همین نیرنگبازان را افرادی چارهجو و باتدبیر میدانند!
☑️در جمله «نسبهم اهل الجهل...» کلمه «اهل الجهل» فاعل و کلمه «هم» مفعول به است. بر این اساس معنای متن این است که مردم جاهل، آن افراد (که نیرنگ را زیرکی میدانند) را به چاره جویی (حسن تدبیر) میشناسند!
⚡️یکی از مترجمان بدون توجه به نسبت فاعلی و مفعولی، این جمله را به این شکل معنی کرده است:
و در دورانى زندگى مىكنيم كه مردمش مكر را زيركى شمرده، و بى خردانشان را چارهساز خود مىدانند. (ترجمه آقامیرزایی)
#با_مترجمان_نهج البلاغه شماره 67
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
ردود التستری علی ابن ابی الحدید فی شرح نهج البلاغة.pdf
1.94M
بسم الله
ابن ابی الحدید یکی از مهترین شارحان نهج البلاغه است. محقق تستری نیز شرح گرانسگی بر نهج البلاغه نوشته است (بهج الصباغة).
جهتگیریهای شیعی محقق تستری و صراحت او موجب شده است که گاه به نقد شرح ابن ابی الحدید بنشیند و برداشتهای او را نقد کند.
این پایان نامه فرصت خوبی است برای مرور دسته بندی شده ی نقدهای محقق تستری بر ابن ابی الحدید.
یک فصل از پایان نامه به نقدهای لغوی، دیگری به نقدهای نحوی، سومی به نقدهای تأویلی و ... اختصاص یافته است.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵شجاعت علی علیه السلام
وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ مِمَّا يَشاء #خطبه_34
🔹به خدا سوگند کسی که به دشمنش اجازه میدهد گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را بدرد، از عجزی بزرگ و قلبی کوچک برخوردار است. تو اگر میخواهی چنان باش اما من به جای آنکه چنان فرصتی به دشمن بدهم با شمشیر خود ضربتی بر او میزنم که استخوانهای خورد شدهی جمجمهاش به آسمان پرواز کند و دست و پای جدا شدهاش به زمین فرود آید. بعد از آن هم خدا خودش میداند چه کند!
#با_معارف_نهج البلاغه189
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵اتّکای سپاه علی علیه السلام بر روشنگری و #بصیرت افزایی عمار
در گرماگرم #صفین، مرد جوانی پُرسان پرسان خودش را به پرچم #عمار رساند و پرسید: کدامتان عمار است؟
عمار خودش را معرفی کرد.
مرد گفت: وقتی از کوفه به #صفین آمدم یقین داشتم که علی ع حق است و #معاویه باطل اما از دیشب که دیدم آنان در قبله و قرآن و پیامبر و اذان و نماز و ... با ما یکی هستند، شک عجیبی به دلم افتاده است. نمیدانم حق با کیست؟ صبحگاه خودم را به امیرالمؤمنین رساندم تا مرا از شک به در آورد. به من فرمود: عمار را دیدهای؟
گفتم: نه.
فرمود: خودت را به عمار برسان. در سخنش دقت کن و هرچه گفت بپذیر.
حالا به سراغ تو آمدهام تا برای تردیدم چارهای بکنی!
🔸#عمار پرچم سیاه عمروعاص را به او نشان داد و گفت:
صاحب آن پرچم #عمروعاص است من سه بار در رکاب پیامبر با او [به خاطر کفرش] جنگیدهام! این چهارمین بار است و در رکاب علی با او [به خاطر نفاقش] میجنگم.
دشمن ما [که منافق است] در این جنگ، بدتر و فاجرتر از سه جنگ قبلی است [که آن روزها کافر بود]!
ببینم در جنگهای عصر پیامبر نبودهای؟ یا پدرانت در آن جنگها نبودهاند تا تو را از آن جنگها خبر دهند؟
مرد گفت: نه
عمار گفت: موضع ما همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتیم (موضع ایمان) و موضع آنها نیز همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتند(کفر و نفاق).
به خدا قسم دوست داشتم همه لشکر شام پیکر واحدی میشدند تا خودم گردن آن پیکر واحد را بزنم و تکهتکهاش کنم!
به خدا سوگند ریختن خون آنان از ریختن خون یک گنجشک هم حلالتر است! ... حالا بگو ببینم شکت را برطرف کردم؟
مرد گفت: خوب دلم را روشن کردی!...
📚(وقعة صفین ص 221)
#با_معارف_نهج البلاغه 190
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵 #چالش_ادبی 4 (استعمال افعل تفضیل)
ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ وَ هُوَ الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا.
📎✍در اینجا انسان با آسمانها و زمین و کوهها (السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ) مقایسه شده است. آسمانها و زمین و کوهها به عظمت توصیف شدهاند (فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا). اما وقتی به انسان رسیده فرموده است که انسان از آنها ضعیفتر (اضعف) است. در حالیکه قبلا از ضعف آسمانها و زمین سخنی به میان نیامده بود تا در اینجا انسان «اضعف» شمرده شود! کلمه «اضعف» درجایی به کار میرود که انسان را با یک چیز ضعیف مقایسه کنند نه با یک چیز قوی!!!
◀️وجه کاربرد کلمه «اضعف» در اینجا چیست؟
پاسخهایتان را برای ادمین ( @ashaiery) بفرستید.
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل (#با_
👆👆👆👆👇👇👇👇
بسم الله
در نامه مالک اشتر آمده است:
(وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ)
#نامه_53
پیش از این دو معنا برای کلمه «اشعر» گفته شد: یکی به معنای «تبدیل کردن رحمت به لباس زیرین قلب» و دیگری «فهماندن به قلب».
این نوشته را استاد امید مؤذنی با توجه به همان دو مطلب قبلی برایمان فرستاده اند:
✍️در شریفه جلیله «وأشعر قلبك الرحمة للرعية...» در کانال ارجمند «با نهجالبلاغه» به تبیین وجه استعارۀ بهکاررفته در آن، سخن به زیبایی رفته است. در این گفتۀ امیر سخن وجهی دیگر از بلاغت و بداعت نیز وجود دارد که شایان توجه و مایه تلذذ ادباست.
آن وجه دیگر «ایهام» در دو معنای یادشده فهماندن و پوشاندن است. در #ایهام یکی از دو معنی اقرب و دیگری ابعد است که در اینجا به دلیل کثرت استعمال اشعر در معنای فهماندن، معنای قریب همان فهماندن و معنای بعید نیز پوشاندن است.
بازتاب این نکته بلاغی در #ترجمه روا نیست و مجال ارائه آن شرح سخن است، اما اگر نظر به اختصار بخواهد این زیبایی را در فارسی بچشد، چنین عبارتی تا حدی کاراست:
مهر به مردمان را به قلبت بفهمان و آن را جامۀ زیرینی قرار ده که بر تن او میپوشانی!
#بازیباییهای_نهج، شماره 62
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.