تأملی بر جمله ی «ابتذل نفسك فيما افترض اللّه عليك».pdf
163K
بسم الله
درباره کلمهی «ابتذل نفسک» در نامه 59، در شروح و ترجمهها، تأمل کافی نشده است. این کلمه در فقه سیاسی و فقه حکمرانی، کلمهی راهگشایی است.
این یادداشت، تأملی است درباره این تعبیر همراه با گزارشی از شروح و ترجمهها.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
.
بسم الله
🟣آیین حکمرانی و یک تکرار غیربلیغ در نامه 25 نهج البلاغه؟
ارباب علوم بلاغی، «تکرار» را مخل به فصاحت دانستهاند. برخی بلاغیان، اما، توضیح دادهاند که همه اقسام تکرار، مخل به فصاحت نیست.
نامه 25 نهج البلاغه از نظر توجه حاکمیت به ریزترین ظرائف عدالت، یکی از معجزههای حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام است. در این نامه تصریح شده است که درآمدهای دولت، بر اساس کتاب و سنت در میان مردم تقسیم خواهد شد (لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صلى الله عليه وآله). اما ین مضمون، دو مرتبهی دیگر نیز در همین نامه، تکرار شده است؛ یکی در آنجایی که فرمود: «حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ» و دیگری در آنجا که فرمود: «نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اَللَّهُ»!
ابن ابیالحدید درباره این تکرار نوشته است: «چنین تکراری را آیین بلاغت اقتضا نمیکند اما به گمان من، علی ع دوست داشته با احتیاط، بدگمانی را از دستگاه حاکمیتی خود دفع کند چرا که روزگار به روزگار فاسدی تبدیل شده بود و مردم بویژه با آن خیانتهایی که در حکومت عثمان دیده بودند، سرشار از بدگمانی به حکومت شده بودند».
📚ابن ابیالحدید 15/153.
#با_معارف_نهج البلاغه 301
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣خطر خائنان مزوّر در میان مدیران و راه مقابله با آن
در انتخاب مدیران به هوش و اطمینان شخصی و خوشگمانی خود اعتماد نکن چرا که رجال [مدیریتی] همواره با ظاهرسازی و خوشخدمتی، خود را در نظر زمامداران، شایسته جلوه میدهند در حالیکه در باطنشان هیچ خبری از خیرخواهی و امانتداری نیست و لکن آنها را با سابقهای که در مدیریتهای پیشین داشتهاند امتحان کن و آنهایی را برگزین که خوشترین خاطره از آنان در حافظه مردم باقی مانده باشد و در میان مردم به امانتداری مشهورتر باشند.
لاَ يَكُنِ اِخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اِسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ اَلظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ اَلرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ اَلْوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ اَلنَّصِيحَةِ وَ اَلْأَمَانَةِ شَيْءٌ وَ لَكِنِ اِخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي اَلْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيت. نامه 53
#با_معارف_نهج البلاغه 302
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣بخشش از بیت المال؛ از عصر خلفا تا حکومت علی
أمِيرُ الْمؤمِنينَ عَلِيٌ عَلَيهِ السَّلامُ: جُودُ الْوُلَاةِ بِفَيْءِ الْمُسْلِمِينَ جَوْرٌ وَ خَتَرٌ (غرر الحکم)
بخشش حاکمان از بیت المال مسلمین، ستم و نیرنگ است.
1️⃣عثمان وقتی پسردایی خودش عبدالله بن عامر را به جای ابوموسی به استانداری بصره گماشت، در نامهای به ابوموسی برای دلجویی از او و تبیین چرایی نصب عبدالله به جای او، توضیح داد که نصب عبدالله بن عامر از باب «صلهی رحم» انجام شده است. (وإني لأعرف فضلك... ولكني أردت أن أَصِلَ قرابة عَبْد اللَّه بْن عامر ...)!!! (طبقات ابن سعد ج 5 ص: 33)!
2️⃣مهمترین کارکردهای عبدالله بن عامر در بصره، «حمله به ایران و تصرف بخشهایی از جنوب و شرق ایران» و «پولپاشی از بیتالمال برای خویشان خود» بود!
به جهت کارکرد اولش او را شجاع میخواندند و به جهت کارکرد دومش او را کریم و رحیم بخشنده مینامیدند (وكان ابن عامر رجلًا سخيا شجاعا وَصولا لقومه ولقرابته محبَّبا فيهم رحيما.) (طبقات ابن سعد ج 5 ص: 34)!
↩️با این اطلاعات، شاید مشخصتر بشود که چرا عقیل برادر نیازمند علی علیه السلام به سراغ ایشان آمده؟ و چرا چنان توقعی از امیرالمؤمنین عیله السلام داشت؟
#با_معارف_نهج البلاغه 303
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
دعوت از اساتید ادبیات به یک #چالش_ادبی؛ در «لا ابا لغیرکم»
« لاَ أَبَا لِغَيْرِكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ وَ اَلْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ» (خطبه 179)
ظاهرا «اب» چون از اسماء سته است فقط زمانی میتواند اعراب به حرف بگیرد که مضاف باشد. پس در تعبیر «لا ابا لغیرکم»، کلمهی «اب» با اینکه مضاف نیست، چرا «الف» گرفته است!
1️⃣پاسخ شیخ ابوالبقاء:
شیخ ابوالبقاء متن را دچار اشکال نمیداند و درتوجیه آن گفته است: «برای این الف دو وجه جایز است: یکی اینکه الف، حرف اشباع و منقلب از فتحه باشد و وجه دوم این است که کلمهی «ابا» طبق لغت قبایلی به کار رفته باشد که همواره آن را با الف به کار میبرند».
2️⃣پاسخ ابن ابی الحدید:
ابن ابیالحدید (ج ۱۰، صص:۶۸ و ۶۹) اما معتقد است که اثبات الف در اینجا چندان فصیح نیست! وی توضیح داده است:
درباره «لا أبا لغیرکم»، افصح آن است که گفته شود: «لا اب لغیرکم» چنانکه شاعر نیز گفته است: ««أبي الإسلام لا أبَ لي سواه». اما اینکه گاهی عرب «اب» را با الف به کار میبرد و میگوید: «لا أبا لك»، از نظر فصاحت پایینتر از حذف الف (لا اب) است چون گوینده قصد داشته «اب» را اضافه کند و لام را هم به صورت زائده موکدة بین مضاف و مضافالیه آورده است مانند «يا تيم تيم عدي» اما این کار غرابت دارد چرا که حکم لاء نفی جنس این است که در نکره عمل کند اما وقتی «اب» اضافه میشود به «کاف»، معرفه میشود...! البته در پایان، توجیه ابوالبقا را هم ذکر کرده است. (متن ابن ابی الحدید را در این لینک بخوانید:
https://lib.eshia.ir/15335/10/68
↩️نظر شما چیست؟
✍️دیدگاهتان را به صورت خلاصه (در قالب متن و کمتر از سیصدکلمه) برای ادمین بفرستید.
#چالش_ادبی 7
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
پاسخ به #چالش_ادبی۷
✍استاد حجت الاسلام والمسلمین محمد نادری:
▫️ادعای ابن ابی الحدید: جمله «لا أبا لغیرکم» فصاحت چندانی ندارد زیرا «أبا» معرفه است در حالی که لای نفی جنس در معرفه عمل نمیکند. توضیح اینکه ثبوت الف «أبا» نشانگر اضافه به «غیر» است و اضافه مفید تعریف است. وأما اللام فمزیدة للتوکید.
▫️جواب نقضی به ادعای ابن ابی الحدید: راهکار شارح معتزلی، بدترین توجیه ممکن و البته نادرست است زیرا الف در قول عرب: «لا أبا لی» نیز ثابت است با اینکه میدانیم أسماء سته در صورت اضافه شدن به یاء متکلم، اعرابشان به حروف نیست بلکه تقدیری است.
▫️جواب حلی به ابن ابی الحدید: ادعای ابن ابی الحدید در صورتی مورد پذیرش است که «أبا» معرب به حروف باشد، در حالی که «أبا» به اثبات لام الفعل، اسم مقصور و گویشی مشهور در «أب» است، گفته میشود: «هذا أَباً» و «رأَيتُ أَباً» و «مَرَرْتُ بِأَباً»، مثل «هَذَا قَفاً» و «رأَيْتُ قَفاً» و «مَرَرْتُ بِقَفاً». (المحكم و المحيط الأعظم، ج10، ص 563 - تاج العروس ؛ ج19 ؛ ص128). ابن مالک نیز در الفیه به همین مطلب اشاره میکند: «وفي أب وتالييه يندر*وقصرها من نقصهن أشهر».
بنابراین «أبا» در «لا أبا لغیرکم» اسم لای نفی جنس و نکره و مبنی بر فتح مقدر است. و «لغیر» جار و مجرور، متعلق به محذوف، خبر لا است، به تقدیر: لا أبا موجودٌ لغیرکم، به معنای هیچ پدری مباد دشمنانتان را، یعنی آفرین بر آنان.
نکته: وجه بهره گیری از «لا أبا» نه «لا أبَ» این است که «لا أبا» جاری مجرای مثَل است و الأمثال لا تغیر. یعنی در اصل، این مثَل با گویش قصر (لا أبا) انشاء شده، هرچند برخی در آن اندکی تصرف کرده و به صورتهای مختلف از جمله «لا أبَ» درآورده است.
#چالش_ادبی 7
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
پاسخ به #چالش_ادبی۷
✍حجت الإسلام و المسلمین نعمت رئیسی:
آنچه در کلمات ادبا برای بنده در این زمینه جالب توجه تر بود، سخنی است که ابن جنی رحمه الله در خصائص جلد ۱ از ص ۳۴۲ تا ۳۴۷ و ذیل عنوان «باب فى التقديرين المختلفين لمعنيين مختلفين» به آن پرداخته است که خلاصه آن این است که:
الف نشان اضافه و در نتیجه تعریف است و در نتیجه وجود پدر را می رساند و لام نشان فصل و تنکیر و کارکرد لای نفی جنس است که عدم را می رساند روی هم به زیبایی، نفرین برای معدوم شدن پدر موجود را تداعی می کند.
البته ایشان این کلام را از ابوعلی فارسی گرفته است و در ابتدای باب، ادعای قیاسی بودن می کند و برخی ادبا گفته اند اگر هم قیاس نباشد کثرت دارد.
#چالش_ادبی 7
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
آخرین یادداشت درباره#چالش_ادبی۷
🟣خطای فاحش ابن ابیالحدید در تنقیص کلام امیرالمؤمنین علیه السلام
1️⃣خلاصهی ادعای ابن ابیالحدید به زبان ساده:
درجملهی «لا أبا لغیرکم» ابن ابیالحدید «أبا» را مضاف میداند تا اعراب نیابتی با حرف الف، توجیه شود.
برای اینکه اضافهی «اب» به «غیرکم»، موجّه باشد، لام را هم زائده بین مضاف و مضافإلیه محسوب میکند.
بعد، کلام مولا را به این مشکل میرساند که وقتی «اب» اضافه میشود، معرفه میشود در حالیکه اسم معرفه نمیتواند مدخول لای نفی جنس بشود. بنابراین کلام مولا فصاحت ندارد! (لینک کلام ابن ابی الحدید https://lib.eshia.ir/15335/10/68)
2️⃣خطای ابن ابیالحدید به زبان ساده
خطای اول ابن ابیالحدید این است که «اب» وقتی به نکره اضافه شود، معرفه نمیشود. دراینجا «غیرکم» نکره است. غیر از اسماء متوغل در ابهام است و با اضافه شدن به ضمیر «کُم» معرفه نشده است!
خطای دوم ابن ابیالحدید این است که گمان کرده تنها راه توجیه «الف» در کلمهی «أبا»، همین مضاف انگاشتن است در حالیکه طبق بیان ابوالبقا و ابوعلی فارسی و ابنجنی، راههای دیگری نیز وجود دارد.
#چالش_ادبی 7
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣سقف ثروت والیان در حکومت اسلامی
فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لاَ اِدَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لاَ أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً (نامه 45)
(به خدا سوگند، از دنياى شما پاره زرى نيندوخته ام و از همۀ غنايم آن مالى ذخيره نكرده ام. و به جاى اين جامه، كه اينك كهنه شده است، جامه اى ديگر آماده نساخته ام) (ترجمه آیتی)
⏺از نبی اکرم نقل شده است که: «هر کس کارگزاری سیاسی ما را بر عهده گرفت، اگر همسر ندارد، میتواند یک بار ازدواج بکند، اگر خانه ندارد، میتواند یک خانه تهیه بکند، اگر مرکب ندارد میتواند یک مرکب تهیه بکند، اگر خادم ندارد میتواند یک خادم تهیه بکند، ولی اگر چیزی بیش از این مانند گنج و شتر و ... برای خودش تدارک ببیند، خداوند در روز قیامت او را به عنوان دزد یا خائن محشور میکند».*
*قال حدثنا عبد اللّه بن صالح عن الليث بن سعد عن عياش ابن عباس عن الحرث بن يزيد عن رجل عن المستورد بن شداد الفهرى عن النبى صلّى اللّه عليه و سلم قال «من ولى لنا شيئا، فلم تكن له امرأة فليتزوج امرأة. و من لم يكن له مسكن فليتخذ مسكنا. و من لم يكن له مركب فليتخذ مركبا. و من لم يكن له خادم فليتخذ خادما. فمن اتخذ سوى ذلك: كنزا، أو إبلا، جاء اللّه به يوم القيامة غالا أو سارقا». (کتاب الاموال، أبو عبيدص: 338)
#با_معارف_نهج البلاغه۳۰۴
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣حکمرانی مطلوب؛ از تحقیر مردم تا تکریم مردم
در حکومت معاویه دو خصوصیت وجود دارد: «مردم تحقیر و ذلیل شدهاند و انصاف و عدالت سخیف و بیمقدار شده است» (َإِنَّ مُعَاوِيَةَ غَمَصَ النَّاسَ وَ سَفِهَ الْحَقَّ) (وقعة صفين، ص: 111)
اما در حکومت علی علیه السلام؛
1️⃣اولا سطح مردم عادی به سطح حاکمان چنین نزدیک میشود که مردم یا برادران دینی حاکم شمرده میشوند یا همنوعان او (فان الناس صنفان: اما اخٌ لک فی الدین و اما نظیرٌ لک فی الخلق).
2️⃣وثانیا انصاف و عدالت هدف اصلی حکومت است چندانکه کل حکومت به کفش کهنهای نمیارزد مگر آنکه حقی را بپا دارد و عدالتی را اجرا کند (إلا أن أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلا)
#با_معارف_نهج البلاغه305
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┅═✧☫ با نهج البلاغه ☫✧═┅┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a