[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
از ده روز قبل شروع کردیم به جمع کردن کمک ها
ولی بازم همچیز کم بود:)
ولی لطف امام حسن و نگاهش مثل همیشه به ما زیاد بود
یه روز قبل از مراسم توی اطلاع رسانی های آخر و درگیر کارای سه شنبه مهدوی از همه طرف کمک میرسید😍💚
و باز هم شرمنده امام حسن نشدیم به لطف خودش!
پخت غذا برای نزدیک به ۳هزار نفر
و
بسته بندی های شیرینی و حلوا و میوه و نون :)
و
نوشیدنی و شربت
و
غذا به حدی اضاف اومد که نماینده های ما در چندتا روستا و چند منطقه از شهر بین نیازمندان خودشون پخش کردند💚
پرنده های که توی تصویر میبینید هم از وقتی وارد محیط مراسم شدیم تا پاسی از شب همراه ما بودن و فضا رو برای ما زیباتر کردن:)
گروه جوانان مهدویت هیات خواهران محبین اهل بیت(ع)شهرستان امیدیه🌸🌿
#هیئت_محبین_اهل_بیت
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#ماه_رمضان
@banatoolmahdii313
امامعلی علیهالسلام :
هرکس بعد از نماز صبح در جایش بنشیند
و سوره توحید را یازده مرتبه
قبل از طلوع خورشید قرائت کند،
آن روز مرتکب گناه نمیشود
هرچند شیطان به سوی او طمع کند...🌿
•📚 ثـوابالاعمال•
#ماه_رمضان
@banatoolmahdii313
حاجاقاپناهیانمیگہ:
خدادنبالبهونہاستتاببخشتت(:
اینفرصتوازدستندیم!
بلندشیمبریمبگیمببخشماروشایدامروز
روزآخرۍباشہکہهستیم.
#توبه_کنیم
#استاد_پناهیان
@banatoolmahdii313
از تو دور افتادهایم و با فراقت راحتیم
باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم
فکر بیداری مایی، ما ولی خوابیم خواب...
عفو کن آقا اگر اینقدر اهل غفلتیم
#امام_زمان💔
@banatoolmahdii313
حـٰاجقـٰاسمفَـرمُـودن ؛
ازخُـداونـدیِكچـیزخواسـتَم ...
خواسـتَمڪه
خُـدایـٰااگَـرمـَنبخواهـَمبـهانـقِلـٰآب
اسلـٰامۍخِـدمَـتڪُنمبـٰاید
خُـودَمراوقـفانقلـٰابڪُنم
ازخُـداخـواستَـمایـنقدربہمَـنمشغَلـه
بدهَـدڪه
حتۍفِڪرگـناههَمنَڪُنم🔏!'
#سرداردلها⤦
#امام_زمان
#ماه_رمضان
@banatoolmahdii313
-
❝ آدمی بودن غمانگیز است ؛
وقتی هوای آسمان به سرت بزند
و بال نداشته باشی . . .
@banatoolmahdii313
-
خدایا ماها خیلی دل نازکیم!
زود به زود دلمون میگیره و با غمای کوچیک هم غصه میخوریم..
نکنه ماها رو به سختی امتحان کنی
نکنه وقتی دیدی تو تلخیها غر زدیم، گله کردیم، بیادبی کردیم، ازمون ناامید بشی و ما رو ول کنی به حالِ خودمون..
خدایا ما رو به غیرِ خودت نسپار
ما جز تو کسی رو نداریم :)
#بـشیـممثـلشهـدا
💌دو ماہ قبل از شہادتش بود .
گفت : امشب بیا بــریمـ قم.
گفتمـ : ڪــار دارمـ نمےتومـ.
اصرار ڪرد و راهےشدیمـ
بعدا ازش پرسیدمـ :
چــرا میخواستۍ حتما امشب بیاے قم ؟!
گفت براے فرار از گناه
#شهید_بابک_نوری❤️
@banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهادی 😭
نه من اگه تا آخر عمرا هم به این موضوع فکر کنم اصلا نمیشه..💔
یاحسین🥺💔
@banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🌿
اَللَّهُمَّاغـْفِرْلِيَالذُّنُوبَ
الَّتیتُحْرِمُنِیالْحُسَیـْنْ ...
خُدایاگُناهانےراڪہمَرااَز
حُسین(ع)مَحروممیڪنَد.
ببخش!
#حاج_مهدی_رسولی
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
#استوری🌿 اَللَّهُمَّاغـْفِرْلِيَالذُّنُوبَ الَّتیتُحْرِمُنِیالْحُسَیـْنْ ... خُدایاگُناهانےراڪ
فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند،
اشک بر سیدالشهدا را مثل دانه درّی برایش نقد میکنند...
+ آیت الله بهجت
@banatoolmahdii313
#تلنگر
هر وقت خواستـی گنـــاه ڪنـے
این ســؤال رو از خـودت بپرس
مَّا لَڪُم لَا تَرْجُــونَ لِلَّهِ وَقَارَا..؟
شمـا را چهشده است ڪه برای
خـ♡ـدا شأن و مقام و ارزشـے
قــائل نیـستید ...؟
📖 ســورهنـــوح آیـہ 13
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 72 " شبیه پدر " ❤️ دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک
🎑 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 73
"بخشنده باش"
🕰 زمان به سرعتِ برق و باد سپری شد ...
🔹 لحظاتِ برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم ... نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم ... نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم ...💗
✈️ هواپیما که بلند شد ... مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم... 😭
📆 حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد ... ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود ... حالتش با من عادی شده بود ... حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم...
🔶 هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید ... امّا کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد ... نه فقط با من ... با همه عوض می شد...
🌺 مثل همیشه دقیق ... امّا احتیاط، چاشنی تمامِ برخوردهاش شده بود ... ادب ... احترام ... ظرافتِ کلام و برخورد ... هر روز با روز قبل فرق داشت...
❇️ یه مدت که گذشت ... حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد... دیگه به شخصی زُل نمی زد ... در حالی که هنوز جسور و محکم بود ... امّا دیگه بی پَروا برخورد نمی کرد...
رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن ... به حدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود ... که سوژه صحبت ها، شخصیتِ جدیدِ دکتر دایسون و تقدیرِ اون شده بود ...👏🏼👏🏼
در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم...
📳 شیفتم تموم شد ...لباسم رو عوض کردم و از درِ اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد...
–سلام خانم حسینی ... امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ ... می خواستم در مورد موضوعِ مهمی باهاتون صحبت کنم... 📞
🔹 وقتی رسیدم ... از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید ... نشست ... سکوتِ عمیقی فضا رو پر کرد...
👨⚕–خانم حسینی ... می خواستم این بار، رسماً از شما خواستگاری کنم ...اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم...و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم... 😊
این بار مکثِ کوتاه تری کرد...
✅ –البته امیدوارم اگر سوالی در موردِ گذشته من داشتید ... "مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید ....."
ادامه دارد...
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎑 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 73 "بخشنده باش" 🕰 زمان به سرعتِ برق و باد سپری شد ... 🔹 لحظاتِ برگش
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 74
"متاسفم"
🔷 حرفش که تموم شد ... هنوز توی شوک بودم... ۲ سال از بحثی که بین مون در گرفت، گذشته بود ... فکر می کردم همه چیز تموم شده امّا اینطور نبود...
لحظاتِ سختی بود ... واقعاً نمی دونستم باید چی بگم ... برعکس قبل ... این بار، موضوع ازدواج بود... 💍
🔸نفسم از تهِ چاه در می اومد ... به زحمت ذهنم رو جمع و جور کردم...
–دکتر دایسون ... من در گذشته ... به عنوان یه پزشکِ ماهر و یک استاد ... و به عنوان یک شخصیتِ قابلِ احترام ... برای شما احترام قائل بودم ...
در حال حاضر هم ... عمیقاً و از صمیمِ قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می کنم...
نفسم بند اومد...
✳️ –امّا مشکلِ بزرگی وجود داره که به خاطر اون ... فقط می تونم بگم ... متاسفم.....
🔵 چهره اش گرفته شد ... سرش رو انداخت پایین و مکثِ کوتاهی کرد...
👨⚕–اگر این مشکل...فقط مسلمان نبودن منه... من تقریباً 7 ماهی هست که مسلمان شدم...🕋🌟
🖇 _ این رو هم باید اضافه کنم ... تصمیمِ من و اسلام آوردنم ... کوچکترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره ... شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید...
_ چه من رو انتخاب کنید ... چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه ... من کاملاً به تصمیمِ شما احترام می گذارم ...و حتی اگر مخالفِ احساسِ من، باشه ... هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم....
〽️ با شنیدنِ این جمالت شوکِ شدیدتری بهم وارد شد ... تپشِ قلبم رو توی شقیقه و دهنم حس می کردم ...
مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ...
هرگز فکرش رو هم نمی کردم ... یان دایسون ... یک روز مسلمان بشه.....😳
ادامه دارد...
@banatoolmahdii313
شهید ثانی یک شب از خواب برخاست و دید که نمازشبش قضا شده، گریه کرد و گفت:
خدا چه کردم که نمازشب از دستم رفت.
حالا امروز بعضی ها نمازصبحشان هم
قضا میشود،اما برایشان مهم نیست.
هزارتومانی اش گم شود ناراحت است، اما نمازصبحش قضا شده و نگران نیست و این را خسارت نمی داند ...‼️
•آیتﷲمجتهدیتهرانی•
#ماه_رمضان 🌙
@banatoolmahdii313
السلامُعـلَیــڪ
یاابٰاصٰالِـحَالمَھدے... ♥️
#امام_زمان 💛
#رمضان 🌱
#ماه_رمضان 🌙
@banatoolmahdii313
قرائت قرآن نور
چشم را زیاد میکند
همانگونه که بر
بصیرت دل میافزاید...🌺
•علامهطباطبایی•
#رمضان 🌱
#قرآن 📖
#ماه_رمضان 🌙
@banatoolmahdii313