eitaa logo
'عــــاشِــــقانـــﮩ‌‌ اے‌ بــــا خُـــــــدا'
2.6هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
8.2هزار ویدیو
45 فایل
خوش آمدید〰️مهمان شهداهستید🌱 کپی آزاد🔑 به شرط صلوات برای ظهور امام زمان عجل‌الله و دعا برای شهادت خادمین کانال ❤ در خدمتم ✍️ @Labik_ya_seyedAli شرایط 👋 @Eshgh12a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
٫ اگه میخوای یه روزی دورِ تابوتت بگردن؛ امروز باید دور امام زمانت بگردی! . ♥️📞.•
روایت شده که وقتی کاروان اسرا برگشتن مدینه: ام البنین(س) خانم زینب رو که دیدن از حال پسرانشون چیزی نپرسیدن فقط گفتن : عباسم در کربلا وفا کرد؟
اعضای عزیز با سه تا صلوات بریم بخوانیم 👇👇👇
رمان فــَتــٰـــآح به سختی و بدون کمک دست هایم ، از جا بر می خیزم. با صدایی که از ته چاه درمی آید می گویم : +نمیخوام ممنون! _تعارف نکردم! +مگه نشنیدین سیمین خانم چی گفت! _من که از طرف مادرم معذرت خواهی کردم ... باید بریم درمانگاه خیلی شیشه تو دستتون رفته به سختی می گویم : +ممنونم.... لازم نیست. _یا میاین درمانگاه یا خودتون رو از این کار اخراج شده فرض کنید ! درد طاقتم را بریده...خون زیادی می رود و چشمانم کم کم تار می بینند.. سکوتم را که می بیند دستمال سفره ایی برمیدارد و زیر دست خونی ام می گیرد.. _اینو بگیرید زیرش که جایی رو نجس نکنه.. سریع بیاین سوار ماشین بشین. دستمال را می گیرم و بی هیچ حرفی پشت سرش راه می افتم.. در عقب را باز می کند روی صندلی های عقب ماشین از درد می افتم و پلک هایم روی هم می افتند صدای استارت خوردن ماشین درون گوشم اکو می شود ... و دیگر صدایی نمی شنوم.... سکوت و تاریکی مطلق ............. 🚫❌ پیگرد‌الهی‌دارد ❌🚫 👇👇👇 کانال عاشقانه ای با خدا
رمان فــَتــٰــاح چشم هایم را باز می کنم نور شدیدی به چشم هایم می خورد که فورا چشم هایم را باز و بسته میکنم... نور کمرنگ تر می شود و اطراف ملموس و پدیدار می شود... شخصی کنار تختم می آید و می پرسد: - حالتون خوبه؟ سرم به سمت صدا می چرخد.. مردی قد بلند با چهره ایی کشیده و محاسن کوتاهی می بینم به سختی می گویم: _من چقدر خوابیدم ؟ + دو ساعتی هست که به خاطر عصبی شدن ، افت فشار خون و میزان خون هایی که از دستتون رفته بود بیهوش شده بودین از دستتون شیشه های زیادی در اوردن خداروشکر عمقی نرفته بود اما منجر به سه بخیه تو دست راستتون و دو بخیه تو دست چپتون شد بعدهم که سُرُم خون و ویتامین زدن بهتون . + مامانم ؟!...باید بهش زنگ بزنم .. گوشی ام کو؟ از جیبش گوشی ایم را بیرون می اورد و سمتم می گیرد ... __من باهاشون صحبت کردم ایشون نگران بودن و پی در پی تماس می گرفتن .... من هم برای پرکردن فرم اطلاعات بیمارستان حتی اسمتون هم نمیدونستم ،،، اطلاعاتتون رو از مادرتون گرفتم . سکوت می کنم ... دست هایم پانسمان دارد و نمی توانم موبایلم را بگیرم درد های کمی از دست هایم که زیر پانسمان پنهان شده احساس میکنم. سکوتم را که می بیند سرش را به سوی پنجره می گیرد و می گوید : _ ببخشید من یه معذرت خواهی بزرگ به شما بدهکارم .... 🚫❌ پیگرد‌الهی‌دارد ❌🚫 👇👇 کانال عاشقانه ای با خدا
زیارت حضرت عباس: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ ابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَوَّلِ الْقَوْمِ اِسْلاماً، وَاَقْدَمِهِمْ ايماناً، وَاَقْوَمِهِمْ بِدينِ اللهِ، وَاَحْوَطِهِمْ عَلَي الاِْسْلامِ، اَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للهِِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِخيكَ، فَنِعْمَ الاَْخُ الْمُواسي، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحارِمَ، وَانْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الاِْسْلامِ، فَنِعْمَ الصّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحامِي النّاصِرُ، وَالاَْخُ الدّافِعُ عَنْ اَخيهِ، الْمُجيبُ اِلي طـاعَةِ رَبِّهِ، الرّاغِبُ فيـما زَهِدَ فيهِ غَيْرُهُ، مِنَ الثَّوابِ الْجَزيلِ، وَالثَّنآءِ الْجَميلِ، وَاَ لْحَقَكَ اللهُ بِدَرَجَةِ آبآئِكَ في جَنّاتِ النَّعيمِ، اَللَّـهُمَّ اِنّي تَعَرَّضْتُ لِزِيارَةِ اَوْلِيآئِكَ، رَغْبَةً في ثَوابِكَ، وَرَجآءً لِمَغْفِرَتِكَ وَجَزيلِ اِحْسانِكَ، فَاَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَاَنْ تَجْعَلَ رِزْقي بِهِمْ دآرّاً، وَعَيْشي بِهِمْ قآرّاً، وَزِيارَتي بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَحَيوتي بِهِمْ طَيِّبَةً، وَاَدْرِجْني اِدْراجَ الْمُكْرَمينَ، وَاجْعَلْني مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيارَةِ مَشاهِدِ اَحِبّآئِكَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ، وَسَتْرَ الْعُيُوبِ، وَكَشْفَ الْكُرُوبِ، اِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوي وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ. کانال عاشقانه ای با خدا