#کفاراتگناه
حتی «#نگرانیهایکوچک» پاک کننده گناهان است
🔻پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
⚠️هيچ رنج و درد و اندوه و حتى نگرانى خاطرى به مؤمن نرسد، جز اين كه خداوند بوسیله آن، گناهانش را بزدايد ».
📚تحف العقول : 38 .
❌گاهی اوقات انسان غصه و غمی ندارد. اما یک #نگرانی دارد، مثلاً پولش را می شمارد، می بیند کم شده است و نگران می شود. یا سویچ اتومبیلش را گم می کند، لنگه ی جورابش را گم می کند و ... چند دقیقه دنبالش می گردد؛
❌ یا حتی گاهی اتفاق افتاده، دنبال وسیله ای می گردد که در دست یا جلوی چشمش بوده، مثلاً عینک در دست یا چشمش بوده، ولی دنبالش می گردد، خداوند همین مقدار نگرانی را کفاره گناهان آن روز شخص قرار می دهد.
حضرت می فرماید،
⭕️حتی همّ و نگرانی های شما می تواند برای شما پاک کننده باشد.
پس هیچ رنج و درد و اندوه و حتی نگرانی نیست که به مؤمن برسد، مگر اینکه خداوند گناهان را به واسطه آن پاک کند.
👤 استادمحمدشجاعی
این هم قسمت های جدید از #رمان_فتاح
به خاطر همه ی عزیزانی که امروز بهمون لطف داشتن و با نظرات شون بهمون انرژی خوب دادن ❤️
این دو قسمت از #رمان_فتاح تقدیم نگاهتون👇👇💌
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_سه
سکوت کرده
سرش پایین است
و نگاهش به گل های کنار حوض ..
کاش می دانست چقدر قلبم
آرامش او را می خواهد ....
اما نمیخواهم به خاطر دلم سستی کنم
که فردا روزی
مجبور شوم از او کنایه بشنوم
یا
آرامش زندگی رویایی که اون
می خواهد نتوانم برایش مهیا کنم...
نفس عمیقی می کشم
تا این اشک هایی که
درون چشمم حلقه زده رسوایم نکند ...
نگاهی به آسمان می کنم
و چشمان را یکبار باز و بسته می کنم ....
روبه او به آرامی می گویم :
لازم نیست الان فکر کنید
تا پاسخم رو بدید
به حرف هایی که زدم فکر کنید
و بعداً جواب بدید ..
فوری به سمتم برمیگردد و می گوید :
نه لازم به فکر کردن نیست
من فکر هامو کردم
که الان اینجا نشستم
روبه رو ی شما
در منزل شما
همه این چیزهایی هم که گفتین
من بعضی هاشو در کنار شما شاهد بودم
و با هیچ کدوم از مسائل هم مشکلی ندارم..
#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_چهار
شمرده ، شمرده
شروع می کند:
_ از اوضاع زندگی من
تا حدودی باخبر هستین...
پدرم عضو فدرال و خارج از کشوره
مادرم سیمین اینجا زندگی میکنه
و گاهی هم میاد پیش مادر جون که قبلا دیدینشون
بنده هم طلبه هستم الحمدالله از بچگی مشکل مالی نداشتیم
از نوجوانی هم خودم کار کردم که متکی به ثروت خاندان پدرم نباشم
من میدونم نمیتونید خودخواهانه
ازدواج کنید
و مادرتون رو تنها بزارید .
من با این که مادرتون در کنار شما باشه مشکلی ندارم..
موضوع دیگه ایی هست که بخواین مطرح کنید؟
+ من نمیخام زیر منت همسرم باشم
برای همین خودم میخام برم سر کار و هزینه های زندگی مادرم رو بدم ..
_من توانشو دارم که
هزینه های زندگی مادر رو بدم
هیچ منتی هم نیست هر کمکی باشه من مادرتون و شما رو حمایت می کنم..
بعد از گذشت اندک زمانی می پرسم :
_سیمین خانم میدونن اومدین خواستگاری من ؟
_میدونن امروز قرار بود بریم خواستگاری
اما خواستگاری شما.....نه
+به نظرتون لازم نیست سیمین خانم بدونن؟
_چرا به هرحال مادره
اما نظرش برام اولویت نداره
یعنی اونقدری که من تو کارهام
نظر مادرجون رو می پرسم
نظر مادر رو نمی پرسم
خیلی چیزهایی که مادر قبول داره و اونها رو ارزش میدونه من قبول ندارم ..
سطح فکری من با مادر با هم فرق داره
+من نمیخام و دوست ندارم
دائم با مادر شما درگیر باشم !
_بله درستش هم همینه.
چشم من با مادر حتما در
جریان میزارم..
#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
' عاشقانهایباخدا '
#کفاراتگناه حتی «#نگرانیهایکوچک» پاک کننده گناهان است 🔻پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: ⚠️هيچ
📝خدایا خودت کمک کن آنگونه که تو دوست داری بندگی ات را بکنیم
حلال مان کن گرچه بنده ایم
اما آن گونه که تو دوست داری نبوده ایم !!
اللهم اغفرلی الذنوب
✅معجزات زیارت عاشورا
✍مرحوم آیت الله دستغیب در کتابش می فرمایند : علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود:
اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند. از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟ به آنها گفته بودند:
زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
💥علامه فرید فرمودند:
وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.
📚داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب
#روایت
#زیارت_عاشورا
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
همیشه هم کسی رو الگوی خودم قرار میدم که بهترینه :)🌹
مثل حضرت محمد ( ص )
یه مثال واستون بگم ..
حضرت محمد همیشه موقع نماز ،خودشون رو آراسته و مرتب میکردن تا برن تو مسجد نماز بخونن :)💙
کافرین از بالای پشت بوم مدفوع حیوانات رو میریختن روی ایشون 🥺💔
ایشون بدون کوچیکترین حرفی ،بدون کوچیکترین سخنی میرفتن لباساشونو عوض میکردن همون آراستگی رو تکرار میکردن ،بازم همون رفتارا تکرار میشد 🙂💔
حتی یه بارم چیزی نگفتن ،از بس صبور بودن ،ما که خاک پای ایشونم نمیتونیم باشیم :)💔
ولی حداقل هر کسی هر چیزی بهمون گفت با فرستادن صلوات روح خودمونو آروم کنیم ،فکر کنیم که میتونیم از رفتارای پیامبران تقلید کنیم ان شاءالله 😉💜
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
سردار سر بريده ی دنيا،
°【 سلام عشق 】°
عاليجناب حضرت دريا، سلام عشق
شمس و قمر به گنبدتان
بوسه ميزنند♡
خورشيد کربلای معلی ، سلام عشق
#ارباب♥️
#ازدورسلام🤚
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
‹⚠️💥›
#اندکےتفڪر🤔
تقوایعنۍ ↓
با گناھ؛ مثلکرونا
برخوردکنے . .(:
ازشدورشو''رفیق''
خطرناکھ !
#بهخودمونبیایم‼️
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
وقتشه در کنار تماشایِ موفقیت افراد دیگه و تبریک بهشون ، خودت شروع کنی تا بقیه موفقیتِ تو رو هم ببینن❤️
انقدر نگو وقت ندارم! عکس رو باز کن
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
از تصادف جونِ سالم به در بُرده بود؛
می گفت زندگیش رو مديونِ ماشینِ
مدل بالاشه!
و خدا همچنان لبخند ميزد :)🧡
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
|•🌼🍃•|
-وَخدانکنهتومجازی📱
حقالناسکنیم.!☔️
باچتنامحرم!✖️
بایهپروفایلکهبهگناهمیندازه!🔥
بایهکانالمبتذل🚫
بایهکپیکردنکهراضینیستن!🌪
بایهمزاحمت!👀
باایجادگروهمختلط|:🦋
باتبرج🖐🏻
بایهلایکوکامنت🚫
-حواستباشههمشنوشتهمیشه،📝
وبایدجواببدی....
|✨| #تلنگرانهـ
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
#شهیده☺️
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
' عاشقانهایباخدا '
رمان فتاح #قسمت_چهل_و_چهار شمرده ، شمرده شروع می کند: _ از اوضاع زندگی من تا حدودی باخبر هستین.
قسمت های قبلی #رمان رو اینجا بخوانید 👆👆👆⭕️
این هم قسمت های جدید #رمان_فتاح 👇👇👇👇👇👇با ۳ صلوات بریم بخوانیم👇
به درخواست مخاطبان کانال
از این به بعد قسمت های بیشتر
ی از رمان در طول روز منتشر خواهد شد ..
💌💌💌💌💌💌
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_پنج
_خب مشکل بعدی ..
از این لحن اش خنده ام می گیرد .
_بله اذیت کردن من بیچاره خنده هم داره..
خودم را جمع می کنم و می گویم :
+ برای چی به حاج آقای مسجد گفتین؟
_ راستش نمیدونستم چطور با شما و مادرتون در میون بزارم
با توجه به حرف هایی که قبلا پیش اومد
مادرتون اجازه بدن
بیایم
دیگه رفتم پیش ایشون
و
با اون بنده خدا در میون گذاشتم
ایشون هم تایید کردن
و
زحمت کشیدن خودشون با مادرتون
در میون گذاشتن..
+عجب.
سکوتی حاکم می شود..
+ فکرمیکنم برای جلسه ی اول کافی باشه
بهتره زمان بدیم فکر کنیم.
از جا بر می خیزم و ارام می گویم
:_ البته فکر نکنم سیمین خانم موافق باشن....
از جا بر می خیزد
نفس عمیقی می کشد و
می گوید :
_ خیره ان شاءالله
🚫❌#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_شش
پشت سرم با فاصله راه می آید .
کنار درب ورودی تعارف می کنم
: بفرمایید
_خانم ها مقدم ترن... بفرمایید
وارد خانه می شویم
مادر با نگرانی لبخندی تحویل مان می دهد
نگرانی از آینده ی من
نگرانی از زندگی تنها دختری که با بار مسئولیت های فراوان و نبود همسرش به دوش کشیده
و
حالا این دختر بزرگ شده اما این مادر است که همچنان نگران تک دخترش است....
اما چهره ی سکینه بانو سراسر خوشحالی و شادی است ...
میدانم بعد مدتهاست که چهره اش می خندد ...
از روز اولی که دیدمش چهره اش خندان تر شده و روحیه اش خیلی بهتر شده
خداروشکر اگر من مسبب این روحیه اش هستم
سکینه بانو سکوت را می شکند :
با چشمکی که حواله ام می کند می گوید :
عروسم شیرینی رو بخوریم یا نه ؟
مادر به آرامی می گوید :
پاشو شیرینی رو تعارف کن ..
از وقتی وارد خانه شدیم
امیر اشیاء سرش پایین است و
لبخندی گوشه ی لبش جا خوش کرده
شیرینی را تعارف می کنم
هر دو بر میدارند
و بعد از دقایقی امیر اشیاء
بر می خیزد و سکینه بانو هم به همراهش
قصد رفتن می کنند ....
امیر ارشیاء کنار درب می گوید :
حاج خانم زحمت نکشید خودمون میریم دست شما درد نکنه ببخشید زحمت دادیم
و روبه من می گوید :
خداحافظ شما
به خداحافظی بسنده می کنم
و
با سکینه بانو دست می دهم
و خداحافظی می کنم
مادر تا جلوی در حیاط همراهی شان می کنند
و من می مانم و یک دنیا فکر و خیال ....... نسبت به آینده
اما ته دلم خوشحالم از او
از اویی که باعث آرامشم چادرم و دوستی ام با شهدا شد ....
نمیدانم زود است یا نه اما اعتراف می کنم که .........
دوستش دارم.....
ا#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
.✍بگمانم زمانه کمی تغییر کرده است ...
روزگاران قدیم؛ نفت را #طلای_سیاه میخواندند.... !
گذشـت آن دوران ....
امـروز👇
#طلا 👈 تویی بانو! 💫
و سیاه؛ آن #چادرت💫💫
اما ...
اما بانـو !
نگذار هرچشمی👀 تو را اکتشاف کند...!
بگذار قرنها بعد در کتب تاریخ 📚اینگونه بنویسند که ✏️
این سرزمین👇
#طلاهای_سیاه_بسیاری_داشت!
که هرگز کشف نشدن☀️ و دست نیافتی ماندند....👌
❄️بـانو نـایـابــ بـمـان و نـابــ !!!❄️
میگن برای کلبه کوچک همسایهات چراغی
آرزو کن ؛ قطعأ حوالیِ خونه تو هم روشن
میشه!
من خورشیـد رو برای خـونـه دلتـون آرزو
میکنم. شبتون در پناهِ خدا🌱
تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم🌻🌱
نه خوشی ها را🌻🌱
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی
و
خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد .🌻🌱
#عِطرخدا