💌 #آیتالله_مجتهدی میگفتند:
باید همانطور که یک بازاری،
شب به شب
به حساب کاسبیاش میرسد،
شما هم یک دفتر داشته باشید
و تمامی کارهایی که
صبح تا شب انجام دادهاید
بنویسید؛ بعد،
از کارهای بدتان توبه کنید
و بخاطرِ کارهای نیکتان
#خدا را شکر کنید
یک نفر میگفت:
پدرم از من خواست که
همین سفارش را انجام دهم؛
من همان روز اول و دوم
خسته شدم و
به او گفتم:
پدر، این کار را از من
مخواه که برایم مشکل است!
پدرم گفت:
تو که از نوشتن
کارهای یک روزت خسته شدهای
چگونه طاقت میآوری
در روز قیامت،
خدا به حساب تمامیِ اعمالت برسد؟
📗 در محضر آیت الله مجتهدی ص ۲۲۶
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_یک
قدم زنان وارد حیاط
می شویم..
هر کدام در گوشه ایی از صندلی می نشینیم
سکوت کرده
نمی دانم به چه می اندیشد..
با اینکه دلم با دلش همراه است
اما چشم هایم را می بندم
و در پوشی روی دلم می گذارم...
محکم می گویم:
_نمی خواهید شروع کنید؟
آرام می گوید :
- شما اول بفرمایید.
جدی می گویم:
-باشه من شروع می کنم.
لبخندی می زند و می گوید :
_ بله خواهش میکنم . بفرمایید..
محکم می گویم :
_ من به شما حسی ندارم...
مثل برق گرفته ها در لحظه سرش به سمتم بر می گردد
و متعجب نگاهم می کند.
زیر نگاهش آب می شوم.
و عرق می کنم..
منتظر نگاهم می کند…
جوابی برایش ندارم..
با صدای مردانه اش می گوید :
_ میشه جمله تون رو یکبار دیگه تکرار کنید ؟
سرم را پایین می اندازم.
نفس عمیقی می کشد
میدانم الان ابروهایش درهم است
می گوید :
_متوجه ی منظورتون نمیشم.
شما هیچ احساسی نسبت به من ندارین؟
سکوت میکنم.
خدایا به من توان بده بتوانم صحبت کنم...
#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_دو
چشمانم را می بندم در دلم یا فتاح
می گویم
آب دهانم را قورت میدم
و با اعتماد به نفس و محکم شروع میکنم :
من نه تنها به شما حسی ندارم
بلکه به هیچ مرد مذکر دیگه ایی
هم حسی ندارم
من از وقتی پدرم فوت شد
احساسم هم با پدرم خاک کردم که مبادا
روزی به خاطر نداشتن تکیه گاه برای
مذکری بلرزه
و یادم بره که تمام سالهای عمرم
بعد از پدر ؛ مادرم برام زندگی اش رو
گذاشته
مبادا یادم بره و تنهاش بزارم
بعد هم که میدونید با کشته شدن برادرم
مادرم ضربه ی روحی شدیدی خورد
هنوز هم که قاتل شناسایی نشده
و هر آن ممکنه مادرم رو خطر تهدید کنه
از طرفی سوئیت هم دست حمیدِ و
خودتون در جریان هستید که
آدم درستی نیست
و خودش یکی از کسانیه که من
فکر میکنم
در قتل برادرم دست داشته و بی تقصیر نبوده ......
ایلیا هم که میشناسین اش
پسر خاله ایی که از بچگی خودش
رو داماد مامان میدونسته و
اون روز هم که تا تشییع شهید
ما رو تعقیب کرده بود
صحبت هایی با مامان کرده بود
که خیلی دید مامان رو نسبت به شما
تغییر داده .....
با همه ی این تفاسیر و تمام دغدغه ها و مشکلات زندگی من که تمومی نداره
الان بدهکار های برادرم ما رو پیدا کردن و پولشون رو میخوان
من نه ثروت آنچنانی دارم
نه خانواده ی با اصالتی مثل شما
چطور میخواین با این همه موضوع کنار بیاین ...
من نمیخوام کس دیگه ایی رو وارد
این زندگی ایی بکنم که هر روزش یه مشکلی هست
من نمیخوام کسی از روی ترحم باهام زندگی کنه
#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
#سخنی_با_نویسنده
#رمان #رمان_فتاح
نظرتون راجب رمان چیه ؟!
شما جای رمیصا بودین چیکار می کردین ؟؟
به نظرتون بعدش چی میشه؟؟؟
نظرات ، پیشنهادات ، انتقادات 👇
@MA0000a
سلام به همه ی اعضای کانال
خیلی ممنون از نظرات زیبای شما
با احترام به نظرات بزرگواران
به روی چشم ان شاءالله از امروز
قسمت های بیشتری از رمان فتاح در کانال منتشر میشه ان شاءالله
#کفاراتگناه
حتی «#نگرانیهایکوچک» پاک کننده گناهان است
🔻پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
⚠️هيچ رنج و درد و اندوه و حتى نگرانى خاطرى به مؤمن نرسد، جز اين كه خداوند بوسیله آن، گناهانش را بزدايد ».
📚تحف العقول : 38 .
❌گاهی اوقات انسان غصه و غمی ندارد. اما یک #نگرانی دارد، مثلاً پولش را می شمارد، می بیند کم شده است و نگران می شود. یا سویچ اتومبیلش را گم می کند، لنگه ی جورابش را گم می کند و ... چند دقیقه دنبالش می گردد؛
❌ یا حتی گاهی اتفاق افتاده، دنبال وسیله ای می گردد که در دست یا جلوی چشمش بوده، مثلاً عینک در دست یا چشمش بوده، ولی دنبالش می گردد، خداوند همین مقدار نگرانی را کفاره گناهان آن روز شخص قرار می دهد.
حضرت می فرماید،
⭕️حتی همّ و نگرانی های شما می تواند برای شما پاک کننده باشد.
پس هیچ رنج و درد و اندوه و حتی نگرانی نیست که به مؤمن برسد، مگر اینکه خداوند گناهان را به واسطه آن پاک کند.
👤 استادمحمدشجاعی
این هم قسمت های جدید از #رمان_فتاح
به خاطر همه ی عزیزانی که امروز بهمون لطف داشتن و با نظرات شون بهمون انرژی خوب دادن ❤️
این دو قسمت از #رمان_فتاح تقدیم نگاهتون👇👇💌
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_سه
سکوت کرده
سرش پایین است
و نگاهش به گل های کنار حوض ..
کاش می دانست چقدر قلبم
آرامش او را می خواهد ....
اما نمیخواهم به خاطر دلم سستی کنم
که فردا روزی
مجبور شوم از او کنایه بشنوم
یا
آرامش زندگی رویایی که اون
می خواهد نتوانم برایش مهیا کنم...
نفس عمیقی می کشم
تا این اشک هایی که
درون چشمم حلقه زده رسوایم نکند ...
نگاهی به آسمان می کنم
و چشمان را یکبار باز و بسته می کنم ....
روبه او به آرامی می گویم :
لازم نیست الان فکر کنید
تا پاسخم رو بدید
به حرف هایی که زدم فکر کنید
و بعداً جواب بدید ..
فوری به سمتم برمیگردد و می گوید :
نه لازم به فکر کردن نیست
من فکر هامو کردم
که الان اینجا نشستم
روبه رو ی شما
در منزل شما
همه این چیزهایی هم که گفتین
من بعضی هاشو در کنار شما شاهد بودم
و با هیچ کدوم از مسائل هم مشکلی ندارم..
#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
رمان فتاح
#قسمت_چهل_و_چهار
شمرده ، شمرده
شروع می کند:
_ از اوضاع زندگی من
تا حدودی باخبر هستین...
پدرم عضو فدرال و خارج از کشوره
مادرم سیمین اینجا زندگی میکنه
و گاهی هم میاد پیش مادر جون که قبلا دیدینشون
بنده هم طلبه هستم الحمدالله از بچگی مشکل مالی نداشتیم
از نوجوانی هم خودم کار کردم که متکی به ثروت خاندان پدرم نباشم
من میدونم نمیتونید خودخواهانه
ازدواج کنید
و مادرتون رو تنها بزارید .
من با این که مادرتون در کنار شما باشه مشکلی ندارم..
موضوع دیگه ایی هست که بخواین مطرح کنید؟
+ من نمیخام زیر منت همسرم باشم
برای همین خودم میخام برم سر کار و هزینه های زندگی مادرم رو بدم ..
_من توانشو دارم که
هزینه های زندگی مادر رو بدم
هیچ منتی هم نیست هر کمکی باشه من مادرتون و شما رو حمایت می کنم..
بعد از گذشت اندک زمانی می پرسم :
_سیمین خانم میدونن اومدین خواستگاری من ؟
_میدونن امروز قرار بود بریم خواستگاری
اما خواستگاری شما.....نه
+به نظرتون لازم نیست سیمین خانم بدونن؟
_چرا به هرحال مادره
اما نظرش برام اولویت نداره
یعنی اونقدری که من تو کارهام
نظر مادرجون رو می پرسم
نظر مادر رو نمی پرسم
خیلی چیزهایی که مادر قبول داره و اونها رو ارزش میدونه من قبول ندارم ..
سطح فکری من با مادر با هم فرق داره
+من نمیخام و دوست ندارم
دائم با مادر شما درگیر باشم !
_بله درستش هم همینه.
چشم من با مادر حتما در
جریان میزارم..
#این_رمان_تنها_مختص_به_کانال_عاشقانهایباخدا_می_باشد 🚫❌
#و_هر_گونه_کپی_فوروارد_و_غیره_به_اسم_کانال_دیگر_شرعاً_حرام_استوپیگردالهیدارد ❌🚫
#اللّهم_عجل_الولیک_الفرج
#فدای_بانو_زینب_جان
https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
' عاشقانهایباخدا '
#کفاراتگناه حتی «#نگرانیهایکوچک» پاک کننده گناهان است 🔻پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: ⚠️هيچ
📝خدایا خودت کمک کن آنگونه که تو دوست داری بندگی ات را بکنیم
حلال مان کن گرچه بنده ایم
اما آن گونه که تو دوست داری نبوده ایم !!
اللهم اغفرلی الذنوب
✅معجزات زیارت عاشورا
✍مرحوم آیت الله دستغیب در کتابش می فرمایند : علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود:
اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی .
سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند. از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟ به آنها گفته بودند:
زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.
💥علامه فرید فرمودند:
وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.
📚داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب
#روایت
#زیارت_عاشورا
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
همیشه هم کسی رو الگوی خودم قرار میدم که بهترینه :)🌹
مثل حضرت محمد ( ص )
یه مثال واستون بگم ..
حضرت محمد همیشه موقع نماز ،خودشون رو آراسته و مرتب میکردن تا برن تو مسجد نماز بخونن :)💙
کافرین از بالای پشت بوم مدفوع حیوانات رو میریختن روی ایشون 🥺💔
ایشون بدون کوچیکترین حرفی ،بدون کوچیکترین سخنی میرفتن لباساشونو عوض میکردن همون آراستگی رو تکرار میکردن ،بازم همون رفتارا تکرار میشد 🙂💔
حتی یه بارم چیزی نگفتن ،از بس صبور بودن ،ما که خاک پای ایشونم نمیتونیم باشیم :)💔
ولی حداقل هر کسی هر چیزی بهمون گفت با فرستادن صلوات روح خودمونو آروم کنیم ،فکر کنیم که میتونیم از رفتارای پیامبران تقلید کنیم ان شاءالله 😉💜
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
سردار سر بريده ی دنيا،
°【 سلام عشق 】°
عاليجناب حضرت دريا، سلام عشق
شمس و قمر به گنبدتان
بوسه ميزنند♡
خورشيد کربلای معلی ، سلام عشق
#ارباب♥️
#ازدورسلام🤚
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
‹⚠️💥›
#اندکےتفڪر🤔
تقوایعنۍ ↓
با گناھ؛ مثلکرونا
برخوردکنے . .(:
ازشدورشو''رفیق''
خطرناکھ !
#بهخودمونبیایم‼️
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨
وقتشه در کنار تماشایِ موفقیت افراد دیگه و تبریک بهشون ، خودت شروع کنی تا بقیه موفقیتِ تو رو هم ببینن❤️
انقدر نگو وقت ندارم! عکس رو باز کن
__/\_/\/\_♡_👇
@bandegibaEshgh✨