سابقه گسترده طلایی💛
💕 #ریحانه چنان فریادی سرم کشید که بغض دوباره توی گلوم نشست و خفه خون گرفتم. _ دهنتو ببند تا نبستمش
#رمانی_که_با_پارت_اولش_تو_یه_شب_غوغا_کرد💥
من ریحانه دختری که بخاطر بیشتر زنده موندن پدرم مجبور به ازدواج با پسرداییم شدم اما از طرفی اونم به این ازدواج مجبور شده بود به همین دلیل ما یک #قرارداد یکساله #مخفیانه باهم بستیم که بعد حل شدن مشکلات از هم جدا شیم اما بعد گذشت چند ماه بودکه فهمیدم شدیدا عاشق فرزاد مغرور شدم اما نمیدونستم این عشق یکطرفس یا ن؟ تااینکه فرزاد....
https://eitaa.com/joinchat/98697257C3c45126927
برای خوندن ادامه این رمان عاشقانه بیا اینجا👆👆👆
عاشقانه #پسرمغرور و #دخترلجباز😂
#راز_قلب_من
#بخشی_از_پارت_1
حرف استاد که تموم شد.مثل برق گرفته ها ،خشکم زد . باورم نمیشد، چی شنیده بودم.اما وقتی صدای خنده ی بچه ها بلند شد، به خودم اومدم.سارا با خنده روی جزوه هام نوشت : وای عسل...حمدت رو خوندم ...اون پسره غوله.!!
استاد بی هیچ حرفی ، کیفشو برداشت و از کلاس بیرون زد که با حرص دنبالش دویدم و گفتم: استاد...استاد ، تو رو خدا یه لحظه فقط...
استاد صالحی ایستاد.خودمو بهش رسوندم و با عجز در مقابل لبخند روی لبش،که داشت مغزمو منفجر میکرد،گفتم: استاد...این چه پیشنهادیه، آخه...چرا ؟!...فرق من با بقیه چیه مگه؟ چرا بقیه میتونن یه پروژه تحقیقی ارائه بدن و من باید اون پسره ی گند دماغ رو اصلاح کنم؟!
استاد صالحی با همون لبخندی که داشت حرصمو بیشتر میکرد ، نگام کرد و گفت:فرق تو با بقیه همون بگو مگوهای وسط کلاستونه...باید باهم کنار بیایید..😂😂
https://eitaa.com/joinchat/98697257C3c45126927
#رمانی_که_با_پارت_اولش_تو_یه_شب_غوغا_کرد 😂♥️
#راز_قلب_من
#بخشی_از_پارت_1
حرف استاد که تموم شد.مثل برق گرفته ها ،خشکم زد . باورم نمیشد، چی شنیده بودم.اما وقتی صدای خنده ی بچه ها بلند شد، به خودم اومدم.سارا با خنده روی جزوه هام نوشت : وای عسل...حمدت رو خوندم ...اون پسره غوله.!!
استاد بی هیچ حرفی ، کیفشو برداشت و از کلاس بیرون زد که با حرص دنبالش دویدم و گفتم: استاد...استاد ، تو رو خدا یه لحظه فقط...
استاد صالحی ایستاد.خودمو بهش رسوندم و با عجز در مقابل لبخند روی لبش،که داشت مغزمو منفجر میکرد،گفتم: استاد...این چه پیشنهادیه، آخه...چرا ؟!...فرق من با بقیه چیه مگه؟ چرا بقیه میتونن یه پروژه تحقیقی ارائه بدن و من باید اون پسره ی گند دماغ رو اصلاح کنم؟!
استاد صالحی با همون لبخندی که داشت حرصمو بیشتر میکرد ، نگام کرد و گفت:فرق تو با بقیه همون بگو مگوهای وسط کلاستونه...باید باهم کنار بیایید..😂😂
https://eitaa.com/joinchat/98697257C3c45126927
#رمانی_که_با_پارت_اولش_تو_یه_شب_غوغا_کرد 😂♥️