#پارت۲۳۸
با عق اخری که زدم تموم محتویات معده م داخل دستشویی خالی شد ..
دستم رو به روشویی گرفتم و نفس نفس زدم ...
۳ماهم میشد که از #ارباب مخفی کرده بودم ...
فقط ۱۴سالم بود و مادر شده بودم ... ولی برای رفتن از عمارت ارباب نباید میذاشتم میفهمیدن ... ❌👇💯
http://eitaa.com/joinchat/4003790864C0ebb990c32
#رمان_ارباب_رعیتی🔞
👇👇👇👇👇👇
🎀🎀🎀کالکشن بهاره 🎀🎀🎀
🙏اول! قیمت ها رو مقایسه کنید،😃
🌺🌺 بعدا بخرید 🌺🌺
❤️ صداقت ازما 💪 اعتمادازشما❤️
💯#بدو_تاگرونترنشده👏🏃♀🏃♀
😍 هرهفته باجنس های #جدید و قیمتهایی #بدون رقیب🤑🤑
✅لباس فقط ۳۰۰۰۰تومن😳😳
✅حراج اخر هفته 👏👏👏
#پارت بهاره رسید👏👏🏃♀🏃♀
لاکچری ترینهای عیدانه😍 ایتا😲
تولید ملی افتخار ماست🇮🇷🇮🇷🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/111607809C0077498ddb
بیواسطه خرید کن باضمانت مرجوعی
🎋 فَرزَندانِمان را باپُوشاڪِ مِلّی شیڪ وزیبا کنیم 😉🎀
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
👇👇👇👇👇👇
🎀🎀🎀کالکشن بهاره 🎀🎀🎀
🙏اول! قیمت ها رو مقایسه کنید،😃
🌺🌺 بعدا بخرید 🌺🌺
❤️ صداقت ازما 💪 اعتمادازشما❤️
💯#بدو_تاگرونترنشده👏🏃♀🏃♀
😍 هرهفته باجنس های #جدید و قیمتهایی #بدون رقیب🤑🤑
✅لباس فقط ۳۰۰۰۰تومن😳😳
✅حراج اخر هفته 👏👏👏
#پارت بهاره رسید👏👏🏃♀🏃♀
لاکچری ترینهای عیدانه😍 ایتا😲
تولید ملی افتخار ماست🇮🇷🇮🇷🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/111607809C0077498ddb
بیواسطه خرید کن باضمانت مرجوعی
🎋 فَرزَندانِمان را باپُوشاڪِ مِلّی شیڪ وزیبا کنیم 😉🎀
سابقه گسترده طلایی💛
💥 مستقیم و بدون واسطه از تولیدی خرید کنید 😇 💢کانال لباس های خاص💯 #سارافون_مجلسی #پاییزه #پسرانه_ا
#پارت پاییزه
👗یه عالمه ست فانتزی کودکانه👆❌
✅کلی ست خونگی و مهمونی 😍
😍جنساش مرگ نداره با تضمین تعویض
👣مخصوص مامانای با سلیقه🎀
👫سیسمونی تا ۱۴ سال👇
🎁3 خرید یه لباس کیفیت بالا هدیه میدیم🎁
http://eitaa.com/joinchat/1362100245Ce9d24503ac
نامزد سابقم اُستادم بود، داشت دونه دونه شاگرداشو بلند می کرد تا اونارو بهتر بشناسه، به من که رسید....🥺👇
#پارت۱
باورش چقدر سخت بود، اونی که یه روزی ازم جدا کرده بودن، الان پیشِ روم بود. سمت شاگردا برگشت و شروع کرد.
- خب بریم برای معرفی، من کیان آریان منش هستم، فوق تخصص قلب، استادیار دانشگاه، خیلی خوش حال هستم که در خدمت شمام، حالا شما از همین اول خودتونو معرفی کنید تا به امید خدا شروع کنیم.
یهو دست و پام شروع به لرزیدن کرد، با معرفی قطعا من و می شناخت!
تمام وجودم می لرزید، ردیف اول نشستهمعرفی کردن، ولی کیان از ردیف دوم خواست که بایستن تا درست شاگرداشو ببینه.هرچی این معرفی بهم نزدیک تر می شد، حالم بدتر و دست و پاهام یه تیکه یخ شده بودن.
بالاخره نوبتم شد، صدای کیان توی سرم پیچید.
- شما خانم؟
بلند شدم، نگام اول به زمین ولی بعد از معرفی...
- من بهار ادیب هستم!
به چشمای کیان دوختم که میخِ صورتم شده بود، مکث طولانیش روی چشمام.....
https://eitaa.com/joinchat/538050827C44c9a6330b
نامزد سابقم اُستادم بود، داشت دونه دونه شاگرداشو بلند می کرد تا اونارو بهتر بشناسه، به من که رسید....🥺👇
#پارت۱
باورش چقدر سخت بود، اونی که یه روزی ازم جدا کرده بودن، الان پیشِ روم بود. سمت شاگردا برگشت و شروع کرد.
- خب بریم برای معرفی، من کیان آریان منش هستم، فوق تخصص قلب، استادیار دانشگاه، خیلی خوش حال هستم که در خدمت شمام، حالا شما از همین اول خودتونو معرفی کنید تا به امید خدا شروع کنیم.
یهو دست و پام شروع به لرزیدن کرد، با معرفی قطعا من و می شناخت!
تمام وجودم می لرزید، ردیف اول نشستهمعرفی کردن، ولی کیان از ردیف دوم خواست که بایستن تا درست شاگرداشو ببینه.هرچی این معرفی بهم نزدیک تر می شد، حالم بدتر و دست و پاهام یه تیکه یخ شده بودن.
بالاخره نوبتم شد، صدای کیان توی سرم پیچید.
- شما خانم؟
بلند شدم، نگام اول به زمین ولی بعد از معرفی...
- من بهار ادیب هستم!
به چشمای کیان دوختم که میخِ صورتم شده بود، مکث طولانیش روی چشمام.....
https://eitaa.com/joinchat/538050827C44c9a6330b
نامزد سابقم اُستادم بود، داشت دونه دونه شاگرداشو بلند می کرد تا اونارو بهتر بشناسه، به من که رسید....🥺👇
#پارت۱
باورش چقدر سخت بود، اونی که یه روزی ازم جدا کرده بودن، الان پیشِ روم بود. سمت شاگردا برگشت و شروع کرد.
- خب بریم برای معرفی، من کیان آریان منش هستم، فوق تخصص قلب، استادیار دانشگاه، خیلی خوش حال هستم که در خدمت شمام، حالا شما از همین اول خودتونو معرفی کنید تا به امید خدا شروع کنیم.
یهو دست و پام شروع به لرزیدن کرد، با معرفی قطعا من و می شناخت!
تمام وجودم می لرزید، ردیف اول نشستهمعرفی کردن، ولی کیان از ردیف دوم خواست که بایستن تا درست شاگرداشو ببینه.هرچی این معرفی بهم نزدیک تر می شد، حالم بدتر و دست و پاهام یه تیکه یخ شده بودن.
بالاخره نوبتم شد، صدای کیان توی سرم پیچید.
- شما خانم؟
بلند شدم، نگام اول به زمین ولی بعد از معرفی...
- من بهار ادیب هستم!
به چشمای کیان دوختم که میخِ صورتم شده بود، مکث طولانیش روی چشمام.....
https://eitaa.com/joinchat/538050827C44c9a6330b