میلادت مبارڪ😍🖐🏻
عمـہصاحـبالزمـــــان🎈
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊 دخترت رو خوشحال کن!
💐 ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک
#روز_دختر
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
•°~🌸✨
-فَإِنَّمَعَالْعُسْرِيُسْرًا
بهیقین،باهرسختیآسانیاست..
+خدایاازدیگرانچهپنهان،
ولیازشماکهپنهاننیستماموقعسختیا
یهکوچولوناامیدمیشیم؛
البتهببخشیدا:)
ولیایـنحرفت،همونیـهذرهناامیدی
روهممیشورهمیبره..💛🌱
#خدایبــےاندازهمهربونمن🕊
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
شهید گمنام . خوش نام تویی
بد نام منم
به یادتون بودم
#گمنام
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"ازدواج" يعنى؛
جسم و روحمان با هم زيرِ يك سقف بروند
مبادا روحمان را پشت درب بگذاريم و
فقط جسممان به عقدِ يكديگر درآيد!
مبادا براى فرار از گذشته،
آينده ى آدمِ ديگرى را سياه كنيم!
مثلا...
بری وایسی جلوی ضریحش
بهش بگی...
آمدمت که بنگرم
گریه نمی دهد امان ..((:💔
#دلـتنگـحـرم
سلام بزرگواران خدمت بعضی از دوستان عرض کردم اختلال داریم در اینترنت
شکر خدا گویا امروز روند بهتره شده پست ها مجدداقرار میگیره در کانال 🌹
هدایت شده از هناس..!
مسابقه داریم😉
مسابقه شهید شناسی .
امروز راس ساعت ۱۳ مسابقه برگزار میشود .
برای اسم نویسی به پیوی زیر مراجعه نمایید
برای آقایون و خانم ها 👇👇
🌳@Ya_mahdi754🌳
این مسابقه فاقد جایزه هست
از لاک جیغ تا خدا
مسابقه داریم😉 مسابقه شهید شناسی . امروز راس ساعت ۱۳ مسابقه برگزار میشود . برای اسم نویسی به پیوی زی
توی این مسابقه شرکت کنید ، این کانال برای محک زدن خودتون خوبه شایدم حالا یه جایزه ای دادن .
اونا خدا داند😉
هدایت شده از هناس..!
جایزه این مسابقه مادی هست و شارژ پنج هزارتومانی واریز میشود برای فرد برنده
🍓•••
یادت باشه که
تو یه تیکه از وجود خدایی
پس زیبا زندگے کن🖐🏻•°¡
+ارهرفیق^^
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌿💗
خدایا شکرت که هستـــــی..
شکرت که خدامی..'
شکرت منو
با تموم بدیام دوست داری..'❤️
شکرت که هوامو داری..'
شکرت فرصت جبران دارم..'
اصلا بی دلیل
شکرت..'
شکرت..'
شکرت..'
#به_وقت_شکرانه
ذکر امروز جمعه :
اللهم صل علی محمد وعلی محمد وعجل فرجهم
این روز اختصاص داره به آقا امام زمان
(عج)
نماز امام زمان فراموش نشه
ومن الله توفیق 🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای 💗
پارت سوم
بعد از دوساعت رسیدیم به یه باغ خارج از شهر
نوید چند تا بوق زد ،یه نفرم از داخل باغ درو باز کرد یه عالم ماشین داخل باغ بود 😱
صدای آهنگ و جیغ و از داخل حیاط میشنیدم
قلبم به تپش افتاد
نوید: پیاده شو عزیزم
از ماشین پیاده شدیم
رفتیم سمت ورودی که نوید کیفمو کشید
داری چیکار میکنی؟؟
نوید:کیف و گوشیتو بده بزارم داخل ماشین
(میدونستم ،منظور حرفش چیه،میترسید ،یه موقع از کاراش فیلم بگیرم )😒
- راحتم همینجوری بریم
اومد جلومو و یه لبخندی زد و از داخل دستم گوشی و برداشت ،کیفمم از دوشم گرفت
نوید:حالا بریم عزیزم
بعد حرکت کردیم ،درو باز کردیم
همه جا تاریک بود و با رقص نور فقط میشد آدما رو دید 😬
دختر و پسر در حال رقصیدن و جیغ کشیدن بودن پاهام سست شد،😞
نمیتونستم یه قدم دیگه ای بردارم
یه دفعه یه آقایی اومد سمتمون به به اقا نوید ،کم پیدایی داداش
نوید: سلام شاهرخ جان خوبی!
درگیر کاریم دیگه....
شاهرخ: به هر حال خوش حال شدم اومدی
شاهرخ یه نگاهی به من انداخت اومد سمتم😒
شاهرخ : کلک اومدی با چه خانومی هم اومدی چه خوشگله...
دستشو دراز کرد سمتم که نوید دستشو گرفت
نوید: داداش نامزدمه 😐
شاهرخ: ببخشید داداش ،فکر کردم ...
نوید : بیخیال حالا نمیزاری بیایم داخل
شاهرخ :بفرماین ،خیلی خوش اومدین
نفسم داشت بند میاومد خیلی ترسیده بودم 😱
پشت سر نوید حرکت کردم و یه جایی نشستیم
نوید: همینجا باش الان میام
از داخل اون نور کم اصلا متوجه نشدم که کجا رفت بعد از مدتی برقا روشن شد وهمه اینقدر مست بودن که تلو تلو میخوردن 😔
دلم به حال اون دخترایی جوان که وسط بودن و عروسک دست اون حیوونا بودن میسوخت
یه دفعه دیدم یه گوشه یه دختری داشت دست و پا میزد(گویا حالش بد شده بود) کسی حتی سمتشم نرفت
خودم بلند شدم رفتم نشستم کنارش خوبی ،خانم 😳
فقط ناله میکرد و انگار تهوع داشت حالشم خوب نبود...
زیر بغلشو گرفتم
رفتم سمت در ورودی
درو باز کردم بردمش لب استخر
صورتشو آب زدم
بعد چند ثانیه بالا آورد
- تو که اینقدر اوضاعت خرابه...
چرا این مزخرفاتو میخوری...
نگاهم کرد ،چشماش پر از خون بود مشخصه که بار اولته اومدی اینجا...
چند سالته؟
مگه سن مهمه ...
- چرا همچین کارایی میکنی ،حیف تو نیست؟
وقتی جایی برای خوابیدن و غذایی برای خوردن نداشته باشی ،حاضری دست به هر کاری بزنی که شب بیرون نخوابی...😢
( لبخند تلخی زد و بلند شدو رفت داخل خونه )
🦋🦋🦋🦋🦋
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای 💗
پارت چهارم
اعصابم به هم ریخته بود ،رفتم داخل ساختمون تا نوید و پیدا کنم ،بهش بگم بریم خونه 😤
همه جا رو گشتم پیداش نکردم
از پله ها رفتم بالا همینجور به عقبم نگاه میکردم که کسی همراهم نیاد
یه دفعه دیدم یه دختری از یه اتاق بیرون اومد و کنارم رد شد رفت پایین
نزدیک اتاق شدم ...
درو باز کردم خشکم زده بود
نگاه که کردم دیدم نوید هم داخل اون اتاقه بود...
نوید لبخندی زد: کاری داشتی عزیزم
اشک تو چشمام جمع شده بود:
تو که اینقدر کثیفی ،تو که اینقدر همه جوره به خودت میرسی !
تومنو میخوای چیکار
نوید: چون تو با همه فرق داری ...
نزدیکم شد
از اتاق بیرون رفتم ،از پله ها رفتم پایین،درو باز کردم ،با تمام سرعت دویدم سمت در حیاط
در قفل شده بود 😠
میکوبیدم به در و گریه میکردم و فریاد میزدم 😭
- درو باز کنین بیشرفا ،درو باز کنین پس فطرتا
خانم چیکار میکنین،؟
( همونجور که هق هق میزدم)
بیا درو باز کن شرمنده ،اقا شاهرخ باید اجازه بده
- همه تون برین گم شین ،درو باز کن
نوید : بیا سوار شو میبرمت؟
- من با تو هیچ گورستونی نمیام 😏
نوید: باشه هر جور راحتی ،اینجا هرکی میاد باید همراه همون نفر بره،وگرنه نمیزارن تنها بره سوار ماشین شدو اومد سمت در منم رفتم عقب ماشین سوار شدم و رفتیم...
توی راه فقط صحنه ها کثیف یادم میاومد.
حالم داشت به هم میخورد.
بزن کنار....بزن کنار...
نوید: اینجا جای وایستادن نیست !
- حالم بده ،بزن کنار لعنتی
ماشین ایستاد و پیاده شدم ،رفتم یه گوشه نشستم و بالا آوردم...
نوید یه بطری آب آورد برام ...
دست و صورتمو شستم و دوباره سواره ماشین شدیم و حرکت کردیم ...
تا برسیم خونه سرمو به شیشه تکیه داده بودم و گریه میکردم
نزدیکای ساعت ۱ بود که رسیدیم خونه
از ماشین پیاده شدم رفتم سمت در...
نوید پیاده شد: رها
برگشتم نگاهش کردم
نوید: کیف تو جا گذاشتی
کیف و ازش گرفتم و از داخل کیف کلید و برداشتم درو باز کردم رفتم داخل حیاط درو بستم، نویدم رفت...
وارد اتاقم شدم خودمو انداختم روی تخت و شروع کردم به گریه کردن شالمو جلوی دهنم گذاشتم تا کسی صدای گریه امو نشنوه.😭
🦋🦋🦋🦋🦋
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از هیئت ابناءالحسین ع شهرستان اردکان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرکت کننده شماره 40
رقیه سعیدی فر
⇇ #سلام_فرمانده
خانوادهبزرگسلامفرماندهاردکان↯
Eitaa.com/salamfarmande313y
-واحدفرهنگیهیئتابناءالحسین.ع
#نشرحداکثری
زیارت نامه امام زمان (عج)
در روز جمعه 😊
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
ما همانطور کھ #نماز خواندیم
قبض روح میشویم .
اگر نماز ما خوب باشد ،
مرگ ما عروسی است...!
#آیتاللهجاودان
『 -'🌱•. 』
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━