eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
52 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
ارسالی از شما مزارشهدای گمنام مشهدالرضا✨ سه شهید ۱۶ ساله ۱۹ ساله و۲۷ ساله هستن مزارشون میدان شهدای مشهدمقدس هست😍
سلام مولای تنها وغریبم معنی‌انتظاررانمیدانیم ولی؛دل‌هایمان‌برای‌دیدنت‌پرمی‌کشد اسم‌قشنگت‌قلبمان‌را می‌لرزاند نمی‌گوییم‌عاشقیم،ولی‌بی‌تو تحمل‌زنده ماندن‌رانداریم...   مولای غریبم 🌸 عج ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎀 🎀 🔹هیچ وقت از خودمون پرسیدیم قیمت یه روز زندگی چنده ؟ ما که قیمت همه چیز رو با پول می سنجیم تا حالا شده از خدا بپرسیم : قیمت یه دست سالم چنده؟ یه چشم بی عیب چقدر می ارزه ؟ چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم ؟ قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟ وخیلی سوال ها مثل این... ما همه چيز را مجانی داريم و شاكر نيستيم خدایا برای تمام نعمتهایت سپاس🙏 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
😊😊😊 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
یادآوری دعای هفتم صحیفه سجادیه ❌❌❌❌❌❌❌ ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_857875165.mp3
5.08M
صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه ✅✅✅ ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سالروز ازدواج امام علی💚 و حضرت زهرا💚 مبارک باد 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بادا بادا مبارک به همه عروسی علی و فاطمه💛 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 سالروز ازدواج 🌷 دُخت نبوت حضرت فاطمه سلام الله علیها 🍃🌷 🌷و پیشوای امامت حضرت علی علیه السلام 🌷تبریک و تهنیت باد. 🌷🍃 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
لباس یاس بر تن کرد زهرا کنار دست او بنشست مولا محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت غلط گفتم بلی نه یا علی گفت . . . سالروز ازدواج حضرت فاطمه و امام علی مبارکباد
عاقد:خدا شاهد:رسول خدا (ص) دفتر:لوح محفوظ مکان:عرش عروس:کوثر داماد:حیدر سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_- ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تسبیح فیروزه ای💗 پارت بیست و هفتم از کانون داشتیم بیرون میرفتیم که آقا رضا با اقا مرتضی اومدن سمت کانون بدون هیچ سلامی از کنارشون رد شدیم ،اشک از چشمام سرازیر شده بود ... نوید: بافریاد گفت سوار شو... سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم  با تمام سرعت حرکت کرد،کنار دستش هم چند تا شیشه مشروب بود ،شروع کرده بود به خوردن .... کم کم تعادلشو از دست داده بود  ترس تمام وجودمو گرفته بود  از شهر خارج شدیم - کجا داریم میریم؟ ( با دستش محکم زد دهنم ،دهنم پر خون شد) نوید: خفه شو تو ،کدوم گوری بودی تا حالا ،نگفتم که گیرت میارم ،نگفتم چالت میکنم ( گریه ام گرفته بود، فقط از خدا خواستم کمکم کنه ،خدایا همین الان جونمو بگیر ،تا به دست این آدم بی آبرو نشدم ) نزدیکای غروب بود که رسیدیم همون باغی بود که اون شب اومده بودیم ،از ماشین پیاده شد ،در رو باز کرد ،ماشین و برد داخل، بعد رفت در رو بست... اومد سمت من به زور منو از ماشین پیاده کرد وپایین برد  در و باز کرد ،  اینقدر مشروب خورده بود ،تعادل راه رفتن هم نداشت  چادرمو از سرم کشید انداخت داخل استخر  دستمو میکشید و باخودش داخل ویلا برد  من هی داد میزدم و کمک میخواستم ولی دریغ از یه نفر احساس کردم دیگه تمام شد ،دیگه زندگیم به آخر رسید، خدایا خودت شاهدی که من هیچ وقت خودمو در مقابل کسی به حراج نزاشتم.... خدایاصدامو نمیشنوی چرا !  خدایا تو را جان آبروی زینبت ،در کربلا آبرومو حفظ کن... یه دستش مشروب بود و با یه دستش منو میکشوند ،منو انداخت روی زمین   بلند شدم از جام نفس نفس میزدم  نوید می اومد جلو و من میرفتم عقب تر  نوید: نگفتم صداتو یه جوری میبرم تا آخر عمر حرفی نزنی ،البته دیگه امشب آخر عمرته ،همینجا داخل همین باغ چالت میکنم کسی نمیفهمه... - تو رو خدا بزار برم... من که گفتم به درد تو نمیخورم... نوید: چقدرم با حجاب تو دل برو تر شدی اومد سمتم و منو به دیوار چسبوند ،دهنش بوی مشروب میداد... چشمام بسته بودم جیغ میزدم  ناگهان هولش دادم ،صدایی زمین خوردن شنیدم ،چشمامو باز کردم ،دیدم سره نوید به میزی خورده و از حال رفته بود،ازسرش خون میاومد. گریه ام شدت گرفت روسریمو برداشتم سرم کردم با سرعت از خونه زدم بیرون و رفتم سمت ماشین از داخل کیفم موبایلمو برداشتم تنها کسی میتونه کمک کنه نرگس بود شماره نرگس و گرفتم  نرگس: الو رها، الووو ، صدای گریه ام بلند تر شده بود.. اصلا نمیتونستم حرف بزنم  نرگس: رها تو رو خدا یه چیزی بگو ،خوبی؟ - نرگس،فک کنم مرد... نرگس: کی مرد ،چه اتفاقی افتاده ؟ - ترو خدا بیا اینجا نرگس... من میترسم ... نرگس: آدرسو بفرست بیایم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تسبیح فیروزه ای💗 پارت بیست وهشتم آدرسو واسه نرگس فرستادمو خودم داخل خونه نرفتم ،بیرون نشسته بودمو گریه میکردم  دوساعتی گذشت  رفتم سمت جاده  منتظر شدم که یه ماشین دیدم ،کنارم ایستاد ،نرگس و آقا رضا پیاده شدن  نرگس و بغل کردمو گریه میکردم  نرگس: آروم باش عزیزم ،چی شده - نمیدونم ،فک کنم مرده  همه رفتیم داخل ساختمون  آقارضا: نبضش کند میزنه ،باید ببریمش بیمارستان  آقا رضا ،نوید و کشان کشان تا دم ماشین برد  آقارضا: نرگس ،تو رانندگی کن ،رها خانم شما هم جلو بشینین  آقا رضا و نوید عقب ماشین نشستن  تا برسیم بیمارستان صد بار مردم و زنده شدم  وارد بیمارستان شدیم  نوید و بردن اتاق عمل بعد چند ساعت دکترا گفتن به خاطر نوشیدن زیاد مشروب،و ضربه ای که به مغزش خورده ،نوید رفته تو کما ،معلوم نیست کی به هوش بیاد  نمیدونستم با شنیدن این حرف شاد باشم یا ناراحت  نرگس اومد سمتم: رها جان ،خدا رو شکر که واسه تو اتفاقی نیافتاده ،اون پسره هم حقش این بود ،میمرد نه اینکه الان تو کما باشه  نای حرف زدن نداشتم  شماره خونه نوید اینا رو به پرستارا دادم و به همراه نرگس و آقا رضا رفتیم سمت خونه  جونه پیاده شدن و نداشتم ،پاهام سست شده بود  با کمک نرگس از ماشین پیاده شدم  نرگس زنگ در و زد  در باز شد  مامان و بابا اومدن بیرون  با دیدنم مامان دوید سمتم  رفتم تو بغلش و گریه میکردم ، اینقدر حالم بد بود از نرگس و آقا رضا اصلا تشکر و خداحافظی نکردم آقا رضا و نرگس هم همه ماجرا رو‌ واسه بابا و مامان تعریف کردن  رفتم توی اتاقم و مامان یه مسکن خواب آور داد و خوابیدم چشمامو به زور باز کردم  نگاهی به ساعت روی میزم کردم  نزدیکای ظهر بود  صدای دراتاق اومد  در باز شد ،نرگس بود  نرگس: سلاااام بر خانم تنبل - سلام  نرگس: همین الان بگم بهت ،من کارمند یه خط در میون نمیخوامااا رها جان اومدم امروز بهت بگم ،بچه ها دلشون برات خیلی تنگ شده ،میگن کی میری براشون پیانو بزنی (اشک از چشمام جاری شد) نرگس: قربون اون چشمای عسلی خوشگلت برم ،خدا رو شکر کن  و اینقدر غصه نخور  تازه یه کادو هم برات آوردم  بفرمااا - خیلی ممنونم  نرگس: دیروز بعد رفتنت ،رضا اومد ،وقتی بهش گفتم که نوید اومده بود اینجا، قیافه اش تا غروب تو هم بود نمیدونم چش شد...  نمیدونی وقتی زنگ زدی با چه سرعتی اومدیم اونجا ،دیشبم در موردت حرف زدم باهاش،فهمیدم که آقا عاشق شده - من به درد داداشت نمیخورم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🍄°°° 🖐🏻 تو فضاےِ مجازے ؛ جوانِ حزب اللھۍ و افسرِ جنگِ نرم! 😎 . اما در فضاے واقعۍ نمازِ صبح پَر..! . + نماز کھ رد بشه و.. قبول نشہ ؛ همه ےِ .. اعمالت،رد میشہ‌رفیق! ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عرش به فرش... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
راز های در مانی گوش دادن به قرآن ☺️👇👇 قرآن عبارت است از امواج صوتی که دارای فرکانس و طول موج مشخص است، و این امواج رشته های نوسانی تولید می کنند که بر سلول های مغزی تأثیر می گذارد و باعث برگرداندن توازن و هماهنگی آن ها می شود که این نیز سبب افزایش چشم گیر نیروی دفاعی آن در مقابل بیماری هایی هم چون سرطان می گردد، همان طور که می دانیم بیماری سرطان چیزی نیست به جز اختلال در عملکرد سلول ها، پس شنیدن قرآن باعث می شود برنامه و نظم سلول ها دوباره بازگردد. درست مثل عملکرد ما به هنگام ویروسی شدن رایانه یمان که اول فرمتش می کنیم و بعد برنامه ی جدیدی را جایگزین آن می کنیم و باعث سریع تر و بهتر شدن عملکرد رایانه می شویم، این کاری است که بشر می تواند به آسانی انجام دهد، پس دیگر در مورد برنامه ای که کلام الله داراست چه می توان گفت؟ تأثیر شگفت انگیز گوش سپردن به قرآن قطعا گوش سپردن به قرآن به صورت مداوم دارای فواید زیر می باشد: _ افزایش قدرت دفاعی بدن. _ افزایش خلاقیت. _ افزایش حافظه . _ درمان بیماری های مزمن و سخت. _ ایجاد تغییری ملموس در رفتار و هم چنین افزایش قدرت تعامل با دیگران و جلب اعتماد آن ها. _ آرامش روان و درمان استرس های عصبی. _ درمان واکنش های سریع و عصبانیت زود هنگام . _ افزایش قدرت تصمیم گیری درست. _ تمام مسايلی که باعث ترس و نگرانی تو می شوند را فراموش خواهی کرد. _ پیشرفت شخصیت انسان و دستیابی به شخصیتی قوی تر. _ افزایش فن بیان و سرعت کلام. _ درمان بسیاری از بیماری های عادی مثل لکنت زبان، زکام و سردرد. ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸•°•° کار خوبه خدا درست کنه، وگرنه آدما یکی از یکی محتاج‌تر ان(: 💛 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا