13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سامرا،غزه،حلب،تهران چه فرقی میکند؟
#حاج_قاسم
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
رمان 🌸 دمشق شهر عشق 🌸
رمان دمشق شهر عشق بر اساس حوادث حقیقی
زمستان ۸۹تا پاییز ۹۵ درسوریه و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم بهویژه سپهبد شهید حاج
قاسم سلیمانی و سردار شهید حاج حسین همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان
حرم حاج قاسم سلیمانی و همه مردم مقاوم سوریه
برای خواندن رمان به ما بپیوندید
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_سوم
💠 دلم میلرزید و نباید اجازه میدادم این لرزش را حس کند که با نگاهم در چشمانش فرو رفتم و محکم حرف زدم :«برا من فرقی نداره! بلاخره یه جایی باید ریشه این #دیکتاتوری خشک بشه، اگه تو فکر میکنی از #سوریه میشه شروع کرد، من آمادهام!»
برای چند لحظه نگاهم کرد و مطمئن نبود مرد این میدان باشم که با لحنی مبهم زیر پایم را کشید :«حاضری قید درس و دانشگاه رو بزنی و همین فردا بریم؟» شاید هم میخواست تحریکم کند و سرِ من سوداییتر از او بود که به مبل تکیه زدم، دستانم را دور بازوانم قفل کردم و به جای جواب، دستور دادم :«بلیط بگیر!»
💠 از اقتدار صدایم دست و پایش را گم کرد، مقابل پایم زانو زد و نمیدانست چه آشوبی در دلم برپا شده که مثل پسربچهها ذوق کرد :«نازنین! همه آرزوم این بود که تو این #مبارزه تو هم کنارم باشی!»
سقوط #بشّار_اسد به اندازه همنشینی با سعد برایم مهم نبود و نمیخواستم بفهمد بیشتر به بهای عشقش تن به این همراهی دادهام که همان اندک #عدالتخواهیام را عَلم کردم :«اگه قراره این خیزش آخر به ایران برسه، حاضرم تا تهِ دنیا باهات بیام!» و باورم نمیشد فاصله این ادعا با پروازمان از #تهران فقط چند روز باشد که ششم فروردین در فرودگاه #اردن بودیم.
💠 از فرودگاه اردن تا مرز #سوریه کمتر از صد کیلومتر راه بود و یک ساعت بعد به مرز سوریه رسیدیم. سعد گفته بود اهل استان #درعا است و خیال میکردم بههوای دیدار خانواده این مسیر را برای ورود به سوریه انتخاب کرده و نمیدانستم با سرعت به سمت میدان #جنگ پیش میرویم که ورودی شهر درعا با تجمع مردم روبرو شدیم.
من هنوز گیج این سفر ناگهانی و هجوم جمعیت بودم و سعد دقیقاً میدانست کجا آمده که با آرامش به موج مردم نگاه میکرد و میدیدم از #آشوب شهر لذت میبرد.
💠 در انتهای کوچهای خاکی و خلوت مقابل خانهای رسیدیدم و خیال کردم به خانه پدرش آمدهایم که از ماشین پیاده شدیم، کرایه را حساب کرد و با خونسردی توضیح داد :«امروز رو اینجا میمونیم تا ببینم چی میشه!»
در و دیوار سیمانی این خانه قدیمی در شلوغی شهری که انگار زیر و رو شده بود، دلم را میلرزاند و میخواستم همچنان محکم باشم که آهسته پرسیدم :«خب چرا نمیریم خونه خودتون؟»
💠 بیتوجه به حرفم در زد و من نمیخواستم وارد این خانه شوم که دستش را کشیدم و #اعتراض کردم :«اینجا کجاس منو اوردی؟» به سرعت سرش را به سمتم چرخاند، با نگاه سنگینش به صورتم سیلی زد تا ساکت شوم و من نمیتوانستم اینهمه خودسریاش را تحمل کنم که از کوره در رفتم :«اگه نمیخوای بری خونه بابات، برو یه هتل بگیر! من اینجا نمیام!»
نمیخواست دستش را به رویم بلند کند که با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید :«تو نمیفهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو آتیش میزنن و آدم میکُشن! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمیبینی؟»
💠 بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی #محبت میداد که رام احساسش ساکت شدم و فهمیده بود در این شهر غریبی میکنم که با هر دو دستش شانههایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد :«نازنین! بذار کاری که صلاح میدونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمیخوام صدمه ببینی!» و هنوز #عاشقانهاش به آخر نرسیده، در خانه باز شد.
مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از حد قدش را بیقوارهتر میکرد. شال و پیراهنی #عربی پوشیده بودم تا در چشم مردم منطقه طبیعی باشم و باز طوری خیره نگاهم کرد که سعد فهمید و نگاهش را سمت خودش کشید :«با ولید هماهنگ شده!»
💠 پس از یک سال زندگی با سعد، زبان عربی را تقریباً میفهمیدم و نمیفهمیدم چرا هنوز #محرمش نیستم که باید مقصد سفر و خانه مورد نظر و حتی نام رابط را در گفتگوی او با بقیه بشنوم.
سعد دستش را به سمتش دراز کرد و او هنوز حضور این زن غیرسوری آزارش میداد که دوباره با خط نگاه تیزش صورتم را هدف گرفت و به عربی پرسید :«#ایرانی هستی؟»
💠 از خشونت خوابیده در صدایش، زبانم بند آمد و سعد با خندهای ظاهرسازی کرد :«من که همه چی رو برا ولید گفتم!» و ایرانی بودن برای این مرد جرم بزرگی بود که دوباره بازخواستم کرد :«حتماً #رافضی هستی، نه؟»
و اینبار چکاچک کلماتش مثل تیزی #شمشیر پرده گوشم را پاره کرد و اصلاً نفهمیدم چه میگوید که دوباره سعد با همان ظاهر آرام پادرمیانی کرد :«اگه رافضی بود که من عقدش نمیکردم!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥زمان قدیم میگفتیم راه کربلا از قدس میگذرد ،یعنی ریشه همه این مکافات اسرائیل است اما امروز ایران تا نزدیکی جولان آمده است 👌
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پزشک در غزه در حال مداوای بیماران است
ناگهان متوجه حضور همسرش و فرزندش میشود
کودکِ دیگرش را آورده اند
در اتاق کناری است
کودک شهید شده...
اللهم عجل لولیک الفرج 😭😭
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#اینفوتبیان | زخمهای نامرئی جنگ روی کودکان
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
روضه۴.mp3
2.55M
روضه مختصر حضرت علی اصغر(ع)
#گریه_نکن_جون_رباب😭
برای دل شکسته همه چشم انتظاران فرزند...
به یاد اطفال بی پناه و بی دفاع غزه که این روزها مثل برگ خزان دارن پرپر میشن😭
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء 🤲
#روضه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔴بزرگترین مردمان در ایمان ...
✍رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند : بزرگترین مردمان در ایمان و یقین، کسانی هستند که در روزگاران آینده زندگی می کنند، پیامبرشان را ندیده اند، امام آن ها در غیبت است و فقط به سبب خواندن خطی روی کاغذ ( خواندن قرآن کریم و احادیث معصومین علیه السّلام) ایمان می آورند.(1)
همچنين به نقل از ايشان آمده است كه (به اصحاب ) فرمودند : بعد از شما قومي خواهد آمد كه پاداش هر يك از آن ها برابر پاداش پنجاه نفر از شماست.
گفتند: يا رسول الله! مگر نه اين است كه ما در حضور شما در جنگ بدر و احد و حنين شركت جستيم و قرآن در ميان ما نازل شد؟
حضرت فرمودند: اگر آنچه بر آن ها روي خواهد داد، بر شما روي مي داد، شما نمي توانستيد چون آن ها صبر و شكيبايي را پيشه خود سازيد.(2)
📚منابع:
1- بحار الانوار، ج52 ، ص 125
2- منتخب الاثر، ص515
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
گفت: انگیزتون چیه که هنوز چادر سر میکنید؟!
گفتم: آزادی!
همونکه شما از دستش دادید و دارید دنبالش میگردید ...
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپانه
وقتی تذکر میدیم ، ممکنه طرف مقابل یه چیزی به ما بگه. حالا وظیفه ما چیه!؟🤔
✅اگه مفید بود ، نشرش بده
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🤲 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز دوشنبه
💎 اََللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ قُوَةً فی عِبادَتِکَ، وَ تَبَصُّرَاً فی کِتابِکَ، وَ فَهْمَاً فِی حُکْمِکَ،
💎 اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ لاتَجْعَلِ الْقُرآنَ بِنا ماحِلاً، و الصِّراطَ زائِلاً وَ مُحَمَّداً صَلّی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیَاً.
✅ خداوندا نیرویی برای بندگی در محضر تو و دقت اندیشیدن در کتاب تو و شناخت صحیح برای فهم احکام الهی تو را خواستارم،
✅ خداوندا بر محمد و آل او درود بفرست و ما را از معارف والای قرآن، محروم مگردان و همیشه ما را در راه راست، ثابت قدم بدار و روح مطهر پیامبر بزرگوارمان را از ما راضی و خشنود گردان.
📚 بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۳۳۸.
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🔴 شعار امروز تو باید فلسطین باشد
✍اگر پیغمبر اسلام زنده میبود، امروز چه میکرد؟ درباره چه مسئلهای میاندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم میخورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد. این یک مسئله دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم واللهِ مرتکب گناه شدهام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است.
داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ آیا میگفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا میگفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع»؟! اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس.
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب #حماسه_حسینی، ج 1
📖 صص 273-270
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━