🏴 کودکان غزه در آغوش مادران جهان
اجتماع مادران ١٢٠ کشور دنیا در قم
📌جمعه ٢٨ مهر ساعت ٩ صبح
🕌 حرم حضرت معصومه(س) شبستان امام خمینی(ره)
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
رمان 🌸 دمشق شهر عشق 🌸
رمان دمشق شهر عشق بر اساس حوادث حقیقی
زمستان ۸۹تا پاییز ۹۵ درسوریه و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم بهویژه سپهبد شهید حاج
قاسم سلیمانی و سردار شهید حاج حسین همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان
حرم حاج قاسم سلیمانی و همه مردم مقاوم سوریه
برای خواندن رمان به ما بپیوندید
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_هفتم
💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش میکرد و من فقط میخواستم با او بروم که با #اشک چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا میترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!»
از کلمات بی سر و ته #عربیام اضطرارم را فهمید و میترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، #شناساییتون کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«میتونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟»
💠 برای #حفاظت از جان ما در طنین نفسش تمنا موج میزد و سعد صدایش درنمیآمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت.
فشار دستان سنگین آن #وهابی را هنوز روی دهانم حس میکردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش میزد و این #ترس دیگر قابل تحمل نبود که با هقهق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس میمیرم!»
💠 رمقی برای قدمهایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم میکرد. با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم کوبیدم و میترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :«#خنجرش همینجا بود، میخواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدمکُش معرفی کرده؟»
لبهایش از ترس سفید شده و بهسختی تکان میخورد :«ولید از #ترکیه با من تماس میگرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!»
💠 پیشانیاش را با هر دو دستش گرفت و نمیدانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو #درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از #اردن و #عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمیکردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!»
خیره به چشمانی که #عاشقش بودم، مانده و باورم نمیشد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم #شکایت گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما میخواستیم تو مبارزه کنار مردم #سوریه باشیم، اما تو الان میخوای با این آدمکشها کار کنی!!!»
💠 پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکیاش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی #عشقش بوده که به تندی توبیخم کرد :«تو واقعاً نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچهبازیهایی که تو بهش میگی #مبارزه، به هیچ جا نمیرسه! اگه میخوای حریف این #دیکتاتورها بشی باید بجنگی! ما مجبوریم از همین وحشیهای وهابی استفاده کنیم تا #بشار_اسد سرنگون بشه!»
و نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش #قربانی شود و به هر قیمتی تنها سقوط نظام سوریه را میخواست که دیگر از چشمانش ترسیدم. درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت و دلم میخواست فقط به خانه برگردم که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد.
💠 مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد. با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود و خودش همچنان اطراف را میپائید مبادا کسی سر برسد.
زن پیراهنی سورمهای پوشیده و شالی سفید به سرش بود، کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با #مهربانی شروع کرد :«من سمیه هستم، زنداداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونهمون.» سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید :«یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!»
💠 من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را انداخت تا من راحت باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با #بسم_الله شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم.
از درد و حالت تهوع لحظهای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر #یاالله پیراهن سورمهای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو شبیه هم شویم.
💠 از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانهاش چشم کسی به ما نیفتد و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار #اسلحه شده است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی و یاران در فرودگاه بغداد
📹 ببینید | کسی که آمریکا را به زانو درآورد
بیانات رهبر انقلاب درباره اقدامات شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی که آمریکا را به زانو در آورد
🔹️ تجهیز کرانه باختری
🔹️ تقویت حزب الله لبنان
🔹️ پشتیبان بزرگ برای عراق و سوریه
🏷 #baghdad0120
💻 Farsi.Khamenei.ir
پروردگارا
گاهی چقدر تحقق وعدههایت سخت است.
گاهی چقدر باید در اوج ناامیدی به روزنه روشن امیدت دل بست.
به موعودت، به منجی عالم، امید داریم، به ما نشان بده درین وانفسا، چه کنیم که به مقدمهسازی ظهور کمک کرده باشیم 🤲🏻
أللَّھُمَصَلِّ؏َلیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَ؏َـجِّلْفرجهم
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"ابــاصـــالــح التـــمـاس دعـــــا"
"هر کجا رفتی یاد ماهم باش"😭
"نجف رفتی، کربلا رفتی، کاظمین رفتی"
"یاد ماهم باش"
"بقیع رفتی، جمکران رفتی، کربلا رفتی"
"یاد ماهم باش"
📹 "مرحوم محمدباقر منصوری"
به امید ظهور مولای غریبمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
این الطالب بدم المقتول...
الهی عجل لولیک الفرج🤲🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥این پست برای کسانی که خجالت میکشند از مردم مظلوم غزه دفاع کنند و حرف حق رو بزنند و سکوت میکنند .
💥سکوت شما یعنی رضایت شما به رژیم نامشروع و حرام زاده
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
دلانه✨
صبر مؤمن به معنای بیخیال شدن نیست ..
سکوت ظاهری مذهبیون یعنی منتظر اذن فرمانده هستن!
دلمون داغ داره🥀 آره ...
ولی عزممون راسخ تر و عمیقا آماده ایم
به قول حضرت آقا؛ آرام باشید🌿💔:)
•
•
دیروز در پشت دیوارههای بصره بودیم؛
امروز در پشتدیوارهای بیتالمقدسایم.
نابودی اسرائیل بسیار نزدیک است!
+حاج حسین یکتا
#دلانه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
❣حماسه غزه
💠 ما که عادت داریم از پشت پرده اشک و دریای خون، حماسه را ببینیم. قدرت را ببینیم. فتح را ببینیم. ما که کربلا را دیده ایم. فتح را ما در زدن تانک های مرکاوا و ساختمانهای شهرکهای شبه نظامیان نمیبینیم. فتح وقتی است که خون انسانها به جوش میآید و چشمشان میبیند. این فتح انسانها است. فتح تاریخ است.
💢 ما مدتها است با مظلومیت کودکان امام معصوممان در وسط میدان جنگ با سنگدلترین گرگها گریه میکنیم و میبینیم فتح الفتوح کودکانش را حتی شش ماهه شیرخواره، که حراره فی قلوب المومنین ساخته که لن تبرد ابدا. جنگ حماس و جهاد و دیگران اعجاب آور بود، فروپاشی قدرت اسراییل نه فقط در عالم خارج بلکه مهمتر از آن در ذهن همه حاکمان، فوق العاده بود.
🔘 نشانه این پیروزی را اتفاقا در همین جنایت کودک کشی ببینید. حیوان درنده وقتی هیچ راهی ندارد جلوی چشم همه خود را مفتضح میکند. تا شاید همه فراموش کنند، زبونی اش را. مثل عمروعاص در میدان مقابله با حیدر ع. حیوان غرب دیسیپلین و باکلاسی اش را جلوی چشم همه کنار میگذارد چرا؟ چون خفت افتاده. راهی ندارد. بله بله اقتدار عملیات محمدالضیف را با «چشم راهبردی» به خوبی میتوانید رصد کنید. این منطقه بعد از آن عملیات دیگر مثل قبل نمیشود. اما و صد اما
➖ فتح کودکان تشنه و محصور غزه با آن قابل مقایسه نیست. برای رصد این پیروزی، «چشم عمیق بین» لازم دارید. دلها را حالا رصد کنید. قدرت اسلام را قیام و انقلاب شکل میدهد نه ابزار. قدرت اسلام را صبر و مقاومت و مظلومیت میسازد این را پسر رسول الله یادمان داد. چند موشک باید میزدیم که چرت مردم پاره شود و بیدار شوند. چند موشک باید میزدیم تا باطن کثیف تمدن غرب را به این وسعت به دنیا نشان دهیم. این کار خون است. خون مظلوم.
▪️و حاکمانشان را مجبور کنند دست از لالمونی و خفه خون گرفتن بردارند. حالا دیگر کانادا و فرانسه هم صدا را میشنوند. خدا رحمت کند عارفی تهرانی داشتیم(حاج آقا حق شناس) میگفت روضه حضرت علی اصغر ع از بین روضههای کربلا بیشتر ازش کار بر میآید و اتصالت میدهد به صاحب الزمان عج یعنی به آن افق پر امید و پر از پیروزی. راست میگفت.
🔯 در ماجرای موسی ع و فرعون هم اهل معرفت میگویند کودکان سر بریده شده به دست فرعون روحشان به مدد موسی ع آمدند. چگونه؟ آنها دلها را زیر و رو میکنند. پیامبر ها بدون یک جبهه برخاسته و قیام کرده کاری نمیتوانند بکنند. این فتح الفتوح است
🔖 بله من هم منتظرم که جبهه مقاومت خانه های شیطانها را بر سرشان خراب کند. و این چنین خواهد شد شک ندارم. اما نمیتوانم از این ابهت فتح خون های مظلوم هم چشم بپوشم. لا اله الا الله. چه کرده اند معصومهای غزه. چه قیامتی شده. هم در عالم هم در جان خودمان. ظاهر این بود که شما منتظر کمک ما و امثال مایید ولی واقع این که شما به کل عالم کمک داده اید. تا قیامت مدیون شماییم.
🖌#علی_مهدیان
#طوفان_الاقصی
#مقاومت
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعلام آمادگی میثم مطیعی برای جنگ با صهیونیستها
🔹روی ما حساب کن، ما منتظر یک اشاره تو هستیم تا مثل یک صاعقه بر سر دشمن آوار شویم.
رهبر عزیزتر از جان ما هم آماده ایم تا هرچه سریعتر شر این غده سرطانی را کم کنیم .
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
مقاومت کنید.mp3
11.73M
شیعهها، اندکی دگر مقاومت کنید، لشکر امام نزدیک است،
میرسد با سیصد و سیزده نفر، مقاومت کنید،
سپیدهدم امام میرسد، تا دم سحر مقاومت کنید.
#طوفان_الاقصی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
بعد از گذشت یک سال دوباره نوای سلام فرمانده در جهان پیچید
توی تیتک تاک مردم با آهنگ سلام فرمانده ۱ دارن از مردم فلسطین حمایت میکنن
برانداز ، سلطنت طلب و اصلاحطلب و...
نگاه کن و از شدت فشار گسسته شو 😆
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
«فرمولی برای روا شدن حاجتها»
(هدیهای بزرگ از حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در روز تولدشون)
🌱دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان یادت نره رفیق
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
پروردگارا
گاهی غفلت و عادت به ظلمهای کوچک آدم را به ظامهای بزرگ و سکوت دربرابر آن آلوده میکند.
یاریمان کن که ازظلم تبری بجوییم و
راه نشانمان بده که در گرفتن داد مظلومان از ظالمان قدمی برداریم و نقشی بپذیریم.🤲🏻♥️
#طوفانالاقصی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثروتمندترین انسان!
درسی که یک پسر بیسواد دستفروش به یک پزشک فوق تخصص داد و محال است تا عمر دارد یادش برود!
این سه دقیقه از آنچه که فکرش را بکنید آموزنده تر است..❤️
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #شروع_تازه 🌱
• آدم امیدوار زود خودشو می بخشه،
و تلاشش رو برای جبران شروع میکنه!
•امروز میتونه شروع تازه من و تو باشه.
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🤲 دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز شنبه
💎 اللّهُمَّ افتَح لَنا خَزائِنَ رَحمَتِک، وهَب لَنَا اللّهُمَّ رَحمَةً لا تُعَذِّبُنا بَعدَها فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ، وَارزُقنا مِن فَضلِک الواسِعِ رِزقاً حَلالاً طَیباً، ولا تُحوِجنا ولا تُفقِرنا إلی أحَدٍ سِواک، وزِدنا لَک شُکراً، وإلَیک فَقراً وفاقَةً، وبِک عَمَّن سِواک غِنی وتَعَفُّفاً.
💎 اللّهُمَّ وَسِّع عَلَینا فِی الدُّنیا،
💎 اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِک أن تَزوِی وَجهَک عَنّا فی حالٍ ونَحنُ نَرغَبُ إلَیک فیهِ،
💎 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وأعطِنا ما تُحِبُّ وَاجعَلهُ لَنا قُوَّةً فیما تُحِبُّ، یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.
✅ خدایا! گنجینههای رحمتت را برای ما بگشای و به ما ای خدا رحمتی ارزانی دار که از آن پس، ما را در دنیا و آخرت، عذاب نکنی، و از نعمت گستردهات ما را رزق حلال و پاکیزه روزی کن و ما را محتاج و نیازمند کسی جز خودت مگردان و سپاسگزاری ما را از خودت و نیازمندی و درویشی ما را به درگاهت زیاده کن و با تو، بی نیازی و کفایت از غیر تو است.
✅ بار خدایا! در دنیا، برای ما گشایش قرار ده.
✅ خدایا! به تو پناه می بریم از این که در هیچ حالی، روی خویش را از ما بگردانی بلکه همواره توجّه تو را خواهانیم.
✅ بار خدایا! بر محمّد و آل محمّد، درود فرست و آنچه را تو خود دوست داری به ما عطا کن و آن را نیروی ما برای آنچه تو دوست داری، قرار ده، ای رحم کنندهترین رحم کنندگان!
📚 بحار الأنوار، ج ۹۰، ص ۳۳۸، ح ۴۸۵.
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غوغای استاد پناهیان دیروز👆
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
دلانه✨
من به چشمهای بیقرار
قول میدهم🥺
نه اینکه این میثاق از خودم باشد..
نـــــه!
به پشتوانۀ وعدۀ الهی که خود فرموده:
"والله مع الصابرین")
•••
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم🌱...
#دلانه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
نماز سکوی پرواز 13.mp3
3.67M
#نماز ۱۳
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣صدای خدا رو می شنوی؟
داره عاشقانه و بیقرار، دعوتت می کنه!
📣حی علی الصلاه
بدووو...من منتظرم!
💓گوش کن... صدای خدا میاد.
🌷اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ وَ العافِیَةَ وَ النَّصرَ بِحَقِّ الحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وَ اجعَلنا مِنَ المُستَشهَدِینَ بَینَ یَدَیهِ.🌷
https://eitaa.com/Roghaye_nurzade
امیرآرشام حقگو...
یوتیوبر محبوب من❤️
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
رمان 🌸 دمشق شهر عشق 🌸
رمان دمشق شهر عشق بر اساس حوادث حقیقی
زمستان ۸۹تا پاییز ۹۵ درسوریه و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم بهویژه سپهبد شهید حاج
قاسم سلیمانی و سردار شهید حاج حسین همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان
حرم حاج قاسم سلیمانی و همه مردم مقاوم سوریه
برای خواندن رمان به ما بپیوندید
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
http://eitaa.com/joinchat/3714646071Ce723146efb
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_هفتم 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم، سعد ناباورانه نگاه
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_هشتم
💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای #گلوله؛ نمیدانستم اینهمه ساز و برگ #جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!»
تا رسیدن به خانه، در کوچههای سرد و ساکت شهری که #آشوب از در و دیوارش میپاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد.
💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بیهوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت و همین حال خرابم #خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار میکنید؟»
💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی #جنگ به این شهر آمدهایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟»
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست #مهمانداری کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!»
💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو #مسجد بود...» و مصطفی منتظر همین #اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟»
برادرش اهل #درعا بود و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیهاش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش #عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش #وهابیها خودشون رو از مرز #اردن رسونده بودن درعا و اسلحهها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!»
💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از #حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو #سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!»
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو #دمشق و #حمص و #حلب تظاهرات میکنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش میکشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«میدونی کی به زنت #شلیک کرده؟»
💠 سعد نگاهش بین جمع میچرخید، دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی #ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.»
من نمیدانستم اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا پلیس و نیروی #امنیتی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟»
💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد و او همچنان از #خنجری که روی حنجرهام دیده بود، #غیرتش زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون #شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟»
دلم برای سعد میتپید و این جوان از زبان دل شکستهام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بیحیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم میبرم!»
💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون #غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینهتونه!»
برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق #وهابیهایی شده که خون شیعه رو حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونهها کمین کردن و مردم و پلیس رو بیهدف میزنن!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ خدا کند از خود راضی نباشیم.
اگر از خود راضی باشیم، هرگز نمیتوانیم حق ربوبیت را در عبودیت و بندگی ادا کنیم.
آیتالله بهجت (ره)
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━