eitaa logo
بانوی آب
5.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
165 فایل
به آینده امیدواریم! 🦋 آینده بهشتی، در گرو مجاهدت شبانه روزی است مادرانه این جهاد را زیبا کنیم؛ مادرها انسان سازند... تبادل و تبلیغات انجام نمی شود. @bdayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه باب اول حیات ابدی و سعادت سرمدی برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله و کسب ملکات و صفات قدسیه. و این میسر نمی شود مگر به شناختن رذایل صفات و فضایل ملکات و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است. حکمای سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» به علم دیگری حقیقتا اطلاق نمی کردند و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند و اول به شاگردان خود این علم را می آموختند و تحصیل سایر علوم را برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بی ثمر می دانستند . همچنانکه به فرموده رسول اکرم ص: «قصم ظهری رجلان:عالم متهتک و جاهل متنسک»؛ یعنی«دو گروه پشت مرا شکستند: یکی عالمی که پرده شریعت را بدرد و به علم خود عمل نکند و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند.» 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
♦️ادامه خلاصه باب اول: باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمیشود مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه خالی و به تمام اوصاف حسنه آراسته باشد، و اصلاح بعضی صفات یا در بعض اوقات، اگر چه خالی از ثمر نیست لیکن موجب سعادت ابدیه نمیشود . پس «سعید مطلق » کسی است که اصلاح جمیع صفات و افعال خود را بر وجهی نموده باشد که ثابت و پایدار بوده باشد از تغییر احوال؛ در آنها خللی راه نیابد و از تبدل ازمان متغیر نشود و سیلاب محنت‌ها و مصیبت‌ها رخنه در بنیان صبر و شکرگزاریش نکند و خار و خس شبهات را به دامن اعتقادش دسترسی نباشد، بد کردن مردمان با او، او را از احسان باز ندارد و دشمنی نمودن دیگران با او در دوستی او خللی ایجاد نکند تا جایی که از عالم جسمانیات بالاتر رود و داخل در خیل مجردات شود و در قوت نفس و تجرد به مرتبه ای رسد که تصرف در افلاک بلکه در جمیع کائنات نماید. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
بسم الله الرحمن الرحیم باب دوم ✅ فصل اول؛ قوای چهارگانه رییسه نفس 🔻اول «عقل»؛ که ادراک حقایق امور و تمیز میان خیرات و شرور و امر به افعال جمیله و صفات ذمیمه کند. 🔻دوم «قوه شهویه»؛ که فایده ایجاد آن بقای بدن است از طریق تناول(خوردن) و تناسل (زاد و ولد) که در صورت طغیان و مخالفت با حکم عقل انسان را در زمره بهایم(چهارپایان) درآورد. 🔻سوم «قوه وهمیه»؛ که درک امور جزییه کند، دانستن دقایق اموری که به وسیله آنها به مقاصد صحیحه می رسد و در صورت سرکشی وسرپیچی از صواب دید عقل، شغل آن مکر، خدعه، تلبیس«پنهان کردن حقیقت»، خیانت، فتنه وفساد شود و آدمی را در سلک شیاطین وارد نماید. 🔻چهارم «قوه غضبیه»؛ که دفع مضرات خارجی‌ از بدن کند و در صورت سرکشی قوه شهویه و وهمیه از اطاعت عقل ایشان را مقهور نموده به راه راست آورد اما خود اگر طغیان کند و از اطاعت عقل سرباز زند چون سباع(حیوانات وحشی) درنده، همه شغلش ظلم، ایذاء، درندگی، عداوت و بغض شود. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب دوم فصل دوم؛ لذات والام قوای چهارگانه(عقلیه، وهمیه، غضبیه و شهویه) بدان که لذت هر یک از قوا مناسب با طبیعتی است که به جهت ان خلق شده (که بیان ان گذشت) و المش در خلاف آن. عجب از کسانی که چنان پندارند که لذات و آلام منحصر است در لذات و آلام جسمانیه چه در دنیا و چه در اخرت. گویا به گوش ایشان نرسیده کلام سید اولیا «ع» که می فرمایند: « الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک و لکن وجدتک اهلا للعباده فعبدتک» چه کمال است در آنچه انسان در آن شریک است با سایر حیوانات و صاحب آن شرم از اظهار ان دارد. بلکه فی الحقیقه لذات جسمانیه لذت نیستند بلکه دفع الامی چندند که از برای بدن حاصل شود چون گرسنگی و... و چگونه نیل به لذات جسمانیه کمال باشد حال آنکه دامن کبریایی خالق عالم از لوث این لذات پاک باشد. پس هر که را اندک هوشی باشد بر او لازم است سعی در استیلای قوه عقلیه و جد و جهد «در استیفای» سعادت ابدیه و صرف وقت در تحصیل صفات جمیله و دفع اخلاق رذیله و انکه پیرامون شهوات نفسانیه و لذات جسمانیه نگردد مگر به قدر ضرورت. پس بر خود رحم نماید پیش از آنکه اخلاق رذیله مستحکم شود و صفات ردیه عادت گردد و لشکر شیطان مملکت دل را تسخیر نماید و جوانی که وقت قوت و توانایی است سپری گردد. با این وجود مایوس نباش و بدان که درهای فیض الهی گشاده است و امید نجات برای هر کسی وجود دارد و لیکن چنین مپنداری که صفا و نورانیتی را که از نفس فوت می شود به جهت کدورات و تیرگی هایی که از معصیت حاصل می شود توان دوباره تحصیل نمود و صفایی که اگر معصیتی صادر نشده بود حاصل میشد توان تحصیل نمود زنهار، این اندیشه ای است محال، زیرا که نهایت امر آن است که آثار این معصیت را به افعال حسنه محو کنی. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب دوم فصل سوم و چهارم برای انسان اگرچه قوا و جوارح بسیاری است ولیکن همه مطیع و فرمانبردار قوای چهارگانه اند و آنچه منشأ اثر و باعث نیک و بد صفات و خیر و شر ملکات است این چهار قوه اند. شأن قوه عقلیه و قوه وهمیه ادراک امور است ولیکن اولی ادراک کلیات می کند که آن را «عقل نظری و قوه عاقله» می نامند و دومی تصور جزییات و چون مبدا تحریک بدن در افعال جزیی است از این جهت آن را «عقل عملی یا عامله» می نامند. اما غضبیه مبدا حرکت بدن به سوی دفع امور «غیرملائمه»=ناسازگار و شهویه مبدا حرکت آن به سوی تحصیل امور ملائمه است. از تهذیب قوه عاقله صفت «حکمت» و از تهذیب قوه وهمیه ملکه «عدالت» و از تهذیب قوه غضبیه صفت«شجاعت» و از تهذیب قوه شهویه خلق«عفت» پیدا می شود. سایر صفات حسنه و اخلاق فاضله از این چهار صفت نشات میگیرد؛ همچنانکه «حکمت» منشأ فراست، حسن تدبیر ، توحید و ...است و «شجاعت» منشأ صبر، علو همت، حلم، وقار و... و «عفت» سبب سخاوت، حیا،امانت،گشاده رویی و ... می باشد. @banooyeab
بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به درخواست بعضی از دوستان مبنی بر روان سازی و به روز کردن متن کتاب معراج السعاده برای استفاده بهتر عزیزان ان شا الله از این هفته مطالب با زبان ساده در اختیار شما قرار خواهد گرفت. مطالب امروز خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته با زبان روان و ساده است. راه رسیدن به سعادت اخروی و حیات ابدی، از بین بردن رذایل اخلاقی و به دست آوردن فضایل اخلاقی است و این امر نیاز به شناخت صحیح از آنها و راههای درمان ان دارد. اما آنچه اهمیت دارد ملزم بودن به این امر در همه اوقات است تا بتوان ان شا الله به ثبات اخلاقی رسید. عقل(قوه درک حقایق کلی و تشخیص صحیح)، شهوت، وهم(قوه درک جزییات) و غضب چهار نیرویی هستند که به تدبیر امور نفس می پردازند و بقیه اعضا و جوارح تحت امر انهایند. در بین این قوا اگر قوه عقل در راس امور قرار بگیرد انسان راه صلاح را در پیش می‌گیرد و به حسن عاقبت می رسد والا در زمره بهایم(غلبه قوه شهویه) یا شیاطین(غلبه قوه وهمیه) یا وحوش(غلبه قوه غضبیه) در می اید. از تهذیب قوه عاقله صفت «حکمت» و از تهذیب قوه وهمیه ملکه «عدالت» و از تهذیب قوه غضبیه صفت«شجاعت» و از تهذیب قوه شهویه خلق«عفت» پیدا می شود. سایر صفات حسنه و اخلاق فاضله از این چهار صفت نشات میگیرد؛ «حکمت» عبارت است از شناخت حقایق موجودات و آن بر دو قسم است: «حکمت نظری» و آن علم به حقایق موجوداتی است که وجود آنها در اختیار ما نیست و «حکمت عملی» که آن علم به حقایق موجوداتی است که وجود آنها به قدرت و اختیار ماست مانند افعالی که از ما صادر می شود. «عفت» که مطیع بودن قوه شهویه از برای قوه عاقله است. «شجاعت» که آن فرمانبرداری قوه غضبیه از عاقله است. «عدالت» و آن اطاعت قوه عامله(وهمیه) است از قوه عاقله، در جمیع تصرفاتش یا در خصوص قرار دادن غضب و شهوت در تحت فرمان عقل. برخی «عدالت» را به اتفاق و اجتماع قوا بر فرمانبرداری عاقله تفسیر نموده اند که می توان این تفسیر را از لوازم تفسیر اول دانست. @banooyeab
بسم الله الرحمن الرحیم باب دوم فصل پنجم، ششم و هفتم گفتیم که از تهذیب «قوه عاقله»، صفت «حکمت» و از تهذیب «قوه واهمه»، صفت «عدالت» و از تهذیب «قوه غضبیه»، صفت «شجاعت» و از تهذیب «قوه شهویه»، صفت «عفت» حاصل می شود و کار فرمای انها «قوه عامله» یا همان «واهمه» است (به جهت ادراک جزییات امور) که تحت فرمان عقل قرار گرفته و گفتیم که این چهار صفت مبدا جمیع فضایل اخلاقی اند. اما در مورد رذایل اخلاقی؛ باید گفت که افراط و تفریط در صفات چهارگانه «حکمت»، «عدالت»، «عفت» و «شجاعت» عامل ایجاد رذایل اخلاقی است. چنانکه افراط در صفت «حکمت» عامل ایجاد صفت «جربزه» می شود که آن تفکر در امور بیهوده و عدم ثبات فکر در موضعی معین است و از تفریط در صفت «حکمت»، صفت «بلاهت» حاصل می شود که آن تعطیلی تفکر به مقدار ضرورت است که به آن فطانت می گویند یا کمتر از حد ضرورت که جهل بسیط نامیده می شود. و دیگر افراط و تفریط در صفت «شجاعت» است که افراط در آن منجر به «تهور» و تفریط در آن موجب «جبن» می شود که «تهور» روی آوردن به اموری است که عقل حکم به دوری از آن ها می‌کند و «جبن» روی گرداندن از اموری است که نباید از آن روی گردانده شود. اما افراط و تفریط در صفت «عفت» که افراط را «شره » می گویند و آن غرق شدن در لذات جسمانی است بدون توجه به حکم عقل و شرع و دیگری «خمود» که جانب تفریط است و آن ترک اموری است که برای حفظ بدن یا بقای نسل لازم است. و در نهایت افراط و تفریط در صفت «عدالت» است که افراط در آن را «ظلم» و تفریط در آن «تمکین ظالم و ذلت در برابر اوست باوجود قدرت بر دفع ظلم». همچنانکه گفتیم تمامی فضایل اخلاقی از چهار صفت «حکمت»، «عفت»، «شجاعت» و «عدالت» ناشی می شود تمامی رذایل اخلاقی نیز از این هشت صفت نشأت می گیرد مانند مکر و حیله که از «جربزه» و تکبر که از «تهور» و سوء ظن که از «جبن» و ریا که از «شره» است. و منشأ هر صفت یکی از قوای چهارگانه است یا بیش از یکی از قوا مانند حسدی که منشا آن هم عداوت است و هم رسیدن به نعمتی که مورد حسادت است که در اولی به «قوه غضبیه» و در دومی به «قوه شهویه» باز می گردد. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
هدایت شده از بانوی آب
باب دوم فصل هشتم ⛔️مشتبه شدن صفات رذیله به صفات حسنه ⚠️دانستیم که «حکمت» علم به حقایق موجودات است که از آثار آن علم الیقین و اعتقاد جازم، اطمینان نفس و ثبات خاطر است و نباید آن را با فرا گرفتن بعضی از مسائل و بیان آن بدون اعتقاد و اطمینان قلبی اشتباه گرفت. ❌اما صفت«عفت» که اطاعت «قوه شهویه» از عقل و اقدام به آنچه به صلاح معاش و معاد است و ترک خلاف ان با هدف رسیدن به کمال نفس و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است، اما اگر غرض از این امور فریب مردم و یا محافظت از ابروی خویش و یا ترس از کسی باشد یا به جهت رسیدن به امور دنیوی یا از سر ناچاری و ناتوانی در انجام ان باشد یا به جهت نفرت از آن امور یا به جهت نگرانی از ابتلا به بعضی از امراض یا ناخوشی‌ها یا به جهت بی اطلاعی از ان ها و لذات حاصل از آن ها، این ها دیگر «عفت» به حساب نمی ایند. ادامه دارد... 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب دوم ادامه فصل هشتم ⛔️مشتبه شدن صفات رذیله به صفات حسنه. 🔴اما صفت «شجاعت» که تمکین «قوه غضبیه» از عقل است با هدف تحصیل کمال و سعادت، اما اگر شخص خود را در امور هولناک اندازد به جهت تحصیل جاه و مال و یا از خوف امیر و سردار یا به جهت فخر فروشی بر دیگران یا به جهت تعصب بر خویشان و نزدیکان و یا از روی عادت بر غالب بودن بر دیگران (چرا که عقل نیز در شرایطی حکم به فرار می دهد و این خلاف شجاعت نیست)، چنین شخصی از ملکه «شجاعت» نصیبی ندارد و منشأ صدور این امور از از او یا شهوت است یا جبن. ⛔️اما ملکه «عدالت» و آن بدان معنی است که جمیع افعال به نحو اعتدال و به فرموده عقل باشد و پاکیزه از اغراض دنیویه، همچون ریا و تسخیر دلهای مردمان و یا تحصیل مال، جاه و مقام. و اینگونه اند مابقی فضایل اخلاقی. ادامه دارد... 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب سوم فصل اول حرکات و افعالی که هر چیزی را از مرتبه نقص به کمال می رساند یا از قدرت و اختیار ما خارج است که «حرکات طبیعیه» گویند؛ (مانند رشد نطفه در شکم مادر) و یا اینکه تحت قدرت و اختیار ماست که آن را «حرکت صناعیه» می گویند (مانند آنچه نجار با قدرت و اختیار خود با چوب می سازد). و چون حرکات طبیعیه از مصادر و مبادی عالی و متعالی صادر می شود، قطعا موافق مصلحت و حکمت است و ترتیب آن اتم و احسن است، پس بر آدمی لازم است که در حرکات صناعی خود (مانند تهذیب اخلاق و تحصیل فضایل صفات) به حرکات طبیعی اقتدا کند. و چنانکه طبیعت اول قوه شهویه را به ظهور می رساند ( طلب قوت و غذا از راه ناف یا شیر مادر) و بعد غضبیه را (چنانکه طفل با گریه خود دیگران را مطلع می کند تا هنگام درد و ناراحتی او را کمک کنند یا زمانی که بزرگتر می شود میل برتری بر دیگران را دارد) و بعد از آن قوه عقل و تمیز را (که قابلیت تعلیم در او ایجاد می شود) -که در این زمان عمل طبیعت در تدبیر قوا به مرتبه کمال می رسد- پس در تهذیب اخلاق نیز باید به این ترتیت تدبیر و تکمیل نمود. پس باید در ابتدا در تهذیب قوه شهویه سعی نمود و بعد از آن غضبیه و بعد آن عاقله، که ثمره این ترتیب، تسهیل تهذیب اخلاق و آسانی ان است زیرا شکی نیست که گذشتن از غیر ضروری شهوت، از ترک جاه و برتری و نیکی در مقابل بدی و اغماض از انتقام دشمنان قوی بسی آسانتر است. و بعد از تسخیر این دو قوه، تحصیل ملکه حکمت، که از ان دو صعب تر است، به آسانی ممکن گردد.