قرار بود دیشب بریم باغ.... همسر جان. که رسید خونه متوجه شد کلید باغ تو ماشین دوستشون جا مونده... زنگ زد که با اسنپ بفرستن... کلید که رسید ابراهیم زنگ زد گفت من دارم از سر کار برمیگردم باید بیام خونه لباس عوض کنم میخوام برم پیش عروس❤️.‌‌.. ابراهیم نرسیده بود که آقا مجتبی اومد گفت کیف وسایلمون شامل کتاب و.... تو اتاق علی بود منم حواسم نبود در اتاق نباید ببندم(خراب بود و بسته میشد دیگه باز نمیشد) و بستمش😐 یکم به اعصاب خودمون که مسلط شدیم گفتم آقا یه حکمتی هست حتما.... شاید نباید امشب بریم و به بچه ها که تقریبا از ظهر حاضر شده بودن و یک ربع یبار چونان دارکوب مغز منو سولاخ میکردن که کی میریم.... گفتیم امشب نمیریم🥲😑

و امروز وقتی از کله صبح تا حدود ساعت چهار مث ....مشغول تمیز کردن خونه و شستن لباسا و ‌‌‌.... شدم به حکمت نرفتن دیشب پی بردم😁 نتیجه اخلاقی؛به نشونه ها اهمیت بدید

اینو بدونید ما یا موفق میشیم یا یاد میگیریم😎💪 البته هزاران بار بدتر از شکست خوردن، شروع نکردنه👌 #موفقیت 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

یه مداحی دلچسب بشنویم... شب جمعه ست مادری دست به پهلو به حرم می‌آید🥺 🎤 حاج مهدی رسولی #شب_جمعه 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

🌙هرشب با بخشی از دعای #صحیفه_سجادیه مطالب کانال رو به پایان میرسونیم...😊🌹 🍁1) اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ الرَّحِيمِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكَابِدِهِ ، وَ مِنَ الثَّقَةِ بِأَمَانِيهِ وَ مَوَاعِيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَابِدِهِ . 🍁 خدایا به تو پناه میبریم از فتنه انگیزی های شیطان رانده شده و از نیرنگ و مکرهایش و از اینکه به دروغ ها و وعده ها و فریب کاری و دام هایش اطمینان کنیم. [فراز هجدهم] 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

جاے شھید اسدی خالے ڪه.... رفیقش میگفت: یه شب تو خواب دیدمش بهم گفت به بچه ها بگو حتی سمت #گناه هم نروند اینجا خیلی گیر میدهند.. #شهید_حجت_الله_اسدی #یادش_باصلوات🌷 🌷پنج صلوات هدیه‌ به‌ ارواح‌طیبه‌شهدا اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم امروزمون رو مزین میکنیم به نام و یادِ شهیدِعزیز #حجت_الله_اسدی🌷🕊 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

سلام امام زمانم ✨ سلام پدر مهربانم ✨ #الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ 🌸بانوصادقی اینجاست🌸 🌸👈عضوشوید👉🌸

شما فقط به یه مجتبی جهت قطع کردن غم و غصه نیاز دارید😁 مجتبی قطش کن...🥰

پاییز باشه.... باغ باشی.... املتم بزنی.... دیگه چی از زندگی میخوای😍 هیچی یه تیکه نون بربری که با املت بزنی بر بدن....😁

دیدی چی شد... الکی به کلاغا تهمت زدیم😁 ابراهیم و علوس خانم رفتن دور دور همه بچه ها هم همراهی شون کردن که تنها نباشن خدای نکرده😂 عوضش ما مادر شوهر پدر شوهر تنها گذاشتن 😁 اینم یکی دیگه از محاسن ازدواج بچه هاست...😎

چرا انقد طبیعت جذابه... انقد آرامبخش... تکراری نمیشه.... سرما و گرماش لذت بخشه... اصلا هر چیزی به خدا وصله قشنگه... هر چیزی بوی خدا رو میده آرامبخشه☺️ مگه نه😊