#ساره
#قسمت_هفدهم
مدیر گفت: مثل خواهرت همیشه بیست می گیری دیگه؟ این دفعه دیگر حرفی نزدم. شانه هایم را بالا انداختم، چون نمی دانستم بیست یعنی چه.
آن روز به ما کتاب و دفتر دادند. من مدرسه را دوست داشتم. فقط بیست را نمی دانستم چیست.
رفتارهای من و معصومه در مدرسه کاملا متفاوت بود. او شجاعت بیشتری نسبت به من داشت. نه اینکه روزهای اول مدرسه اینطور باشد، بعد ها هم همینطور بود.
من خجالتی بودم؛ حتی وقتی می رفتم دم در کلاسشان با او کار داشتم، به او اشاره می کردم تا بیاید بیرون.
از بچه های هم سن و سال او خجالت می کشیدم و داخل کلاسشان نمی شدم.
یک ماه و نیم بعد، مدرسه مان عوض شد.
مدرسه گنجایش دانش آموزان زیاد را نداشت. ما را فرستادند مدرسه جدیدی که ساخته بودند. چهار پنج تا خانه جلوتر از خانه ما.
روز اول همه ی بچه ها به صف، وارد مدرسه و کلاس جدید شدیم. کلاسی که میز و نیمکت نداشت.
هنوز از اداره فرهنگ آن زمان برای ما نیمکت نیاورده بودند. ما را وارد کلاس ها کردند.
چاره ای نبود. مثل وقتی که داخل مسجد دورتادور، به دیوار تکیه می دادیم، نشستیم؛ کیف و کتاب ها هم بغلمان.
خانم کاظمیان وقتی وارد کلاس شد و در این حالت ما را دید، رفت و به مدیر گفت: این چه وضعیه؟ من نمی توانم اینطوری درس بدهم.
#ساره
#قسمت_هجدهم
مدیر که سخت گیری خانم کاظمیان را دید، فردای آن روز همان نیمکت های قدیمی را آورد.
نیمکت های شش نفره که گاهی هشت نفر روی آن می نشستیم.
وقتی که معلم اسم یکی را می خواند تا برود جلو تخته سیاه و درس جواب بدهد یا انشا بخواند، همه باید بلند می شدیم و می آمدیم بیرون تا آن یک نفر بتواند خودش را برساند به تخته سیاه و بعد همه همچون قطار بروند داخل.
کم کم نمره دادن ها شروع شد؛ اما من همیشه بیست نمی شدم. گاهی نمراتم تا هفده هم می رسید و بیست های معصومه نصیب من نمی شد.خیلی برایم فرقی نداشت.
کب ننه، هرسال خرج و مخارجش را طوری تنظیم می کرد که بتواند برود مشهد.
دوباره رفت مشهد، اما این بار مادر را همراه با دوتا پسرها؛ احمد و علی اصغر با خودش برد.
ایام محرم وصفر بود. بابا گفته بود: اشکال ندارد، دخترها پیش من می مانند تا شما بروید و چند روز بیش تر مشهد باشید.
کمی کار دارم، من خودم آن ها را می آورم .
ارتباط موفق_47.mp3
11.24M
🎙 #ارتباط_موفق ۴۷
💠 بدی کردن عمدی در حق دیگری، مُهر پایان رابطه شما با اوست! حتی اگر طرف مقابل به دلایل گوناگون، به رابطهی شما نیاز هم داشته باشد؛ به جایی میرسد که نیازش را نادیده گرفته و ارتباط را قطع میکند. ✘
💠 میل به جفاکاری و یا خلق جفاکاری، اگر در نفس کسی باشد؛ ذاتاً دفع کنندهی دیگران از اطراف اوست! و محال است کسی توانِ جفاکاری داشته باشد؛ اما در نزد دیگران محبوب باشد. ⚡️
🔸 #امام_خمینی(ره)
🔸 #استاد_شجاعی
🔸 #استاد_عالی
🆔 @khanevadeh_313
🔴 #معاینه_قلب_همسر
💠 دکتری که بالاسر یک بیمار یا #مصدوم میرسد ابتدا علائم حیات بیمار را #معاینه و چک میکند اگر قلب یا مغز مصدوم آسیب جدّی دیده باشد برای دکتر رسیدگی به این اعضاء از شکستگی انگشت و یا پارگی برخی اعضا #ارجحیّت دارد. قرار نیست دغدغه پزشک در این وضعیت، تمیز کردن صورت یا لباس بیمار از #خون و آلودگی باشد.
💠 گلایه بسیاری از همسران در مشاورهها این است چرا با اینکه به همسرم #رسیدگی میکنم باز اختلاف زیاد و جنگ اعصاب داریم و شاهد #بدخُلقی همسرم میباشم.
💠 یکی از دلایل مهم این قضیه، عدم رعایت #اولویت در رسیدگی به نیازهای همسر است. بطور مثال بچّهای که زیاد #گرسنه است اگر ابتدا به فکر گرفتن ناخن او و یا پوشاندن لباس تمیز به او باشید با اینکه دارید به او رسیدگی میکنید ولی فقط از او #بدخُلقی میبینید!
💠 هنر شما باید این باشد که نیازهای #اصلی و فوری همسرتان را در شرایط عادی و غیر عادی تشخیص دهید. مثلاً اگر شوهرتان نیاز شدید به #رابطه دارد طبق روایات باید بدون درنگ ابتدا به این نیاز رسیدگی کنید و یا اگر خانم شما نیاز به گفتگو و #همدردی دارد خرید نان و میوه و یا شستشوی ظروف قرار نیست او را آرام کند.
💠 راه #شناخت نیازهای فوری و اصلی همسر، مطالعه پیرامون روانشناسی زن و مرد، #مشاوره گرفتن، سوال از همسر و توجّه به گلایهها و توقّعات پرتکرار و منطقی اوست.
🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایا عقل داری ؟(اقای مجتهدی(
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 عیب ۳۱۳ نفر از یاران پیامبر (ص)
عدم اعتماد به خدا
#ساره
#قسمت_نوزدهم
بابا گفته بود: اشکال ندارد، دخترها پیش من می مانند تا شما بروید و چند روز بیش تر مشهد باشید. کمی کار دارم، من خودم آن ها را می آورم.
ما اولین بار بود که نبود مادر را تجربه می کردیم. باید به عقل کودکی مان اعتماد می کردیم و کارهایمان را انجام می دادیم؛ اما نمی دانم چرا در عرض یک روز پول تو جیبی یک هفته مان تمام شد.
در خانه هم هر کاری دلمان می خواست انجام می دادیم.
بابا که می آمد خانه، شروع می کرد به داد و بیداد: یعنی چه؟ مگر شما دختر این خانه نیستید، چرا خانه به هم ریخته است؟ و شروع می کردیم به جمع و جور کردن خانه؛ اما انگار هیچ چیز شبیه روزی که مادر از خانه رفته بود، نمی شد.
قبل از ایام شهادت امام رضا(ع) با بابا رفتیم مشهد.
هرسال پدرم در ایام شهادت امام رضا(ع) مغازه را تعطیل می کرد و می رفت مشهد؛ با یکی دوتا از دوستانش می رفت و این دو سه روز را از دست نمی دادند.
کلاس سوم و چهارم ابتدایی بودم که جلسات محرم و صفر را خوب به خاطر دارم.
یک شام بسیار ساده می دادیم و همه دور هم جمع می شدیم.
آن زمان دیگر کب ننه پیر شده بود و نمی توانست با روضه خواندن پول در بیاورد.
#ساره
#قسمت_بیستم
هنوز مغازه جدید بابا هم مشتری زیادی نداشت.
گاهی متوجه بابا می شدم که قالب کفش های دست دوز را که خانه آورده بود، نگاه می کرد و افسوس می خورد؛ انگار دلش می خواست دوباره کفش بدوزد، اما خریدار نداشت و مردم دیگر فقط کفش های بی جانِ پلاستیکی مصنوعی می پوشیدند.
انبار بابا خانه بود.
همیشه این جعبه های بزرگ دمپایی و کفش پلاستیکی و چکمه را روی دوشش می گذاشت و می آورد خانه و کم کم آن ها را می برد مغازه.
مغازه اش کوچک بود.
مدتی بود در خانه تلفن داشتیم. کمی کار بابا راحت شده بود و کار ما سخت؛ تلفن می زد خانه و به مادر می گفت: فلان دمپایی را ده جفت بده بچه ها بیاورند.
بیشتر اوقات مادر مرا صدا می زد. دمپایی ها را در یک پارچه شبیه بقچه می بست. من هم بقچه دمپایی ها را می گذاشتم روی سرم و بدوبدو می رفتم مغازه و دمپایی ها را می رساندم به بابا که مشتری را در مغازه نگه داشته بود.
Shab2Moharram1392[08].mp3
3.26M
▫️در ميدان، می مانم، تا نفس آخرم
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔰 ویـژه ١٣ آبـان و سـالـروز تسخـیر لانه جـاسوسـی
👈 مشاهده متن :
Meysammotiee.ir/post/663
✅ @MeysamMotiee
#ساره
#قسمت_بیست_و_یکم
محله ی کوچک امیرکلا بزرگ و بزرگ تر می شد؛ این پیشرفت محله ی ما(امیرکلا) به خاطر سرمایه دار هایی بود که ما در آن جا به خاطر خوبی آب و هوا و زمین های وسیع کشاورزی داشتیم؛ مثل آقای شفیع زاده، آقای خلیلی، آقای شکوهی و آقای نوری.
این ها از سرمایه دار های آن زمان بودند. این ها باهم رفیق بودند و امکانات شهری مثل آب، برق و آسفالت خیابان را به امیرکلا آورده بودند.
امیرکلا آن زمان شهرداری داشت. شهربانی مستقل داشت.
گرچه بخشی از شهر بابل بود، اما به خاطر این سرمایه دار ها امکانات شهری پیدا کرده بود.
یک بیمارستان و چندین مدرسه ابتدایی و راهنمایی داشت.
بیمارستانش مجهز بود که حتی مردم از بابل هم می آمدند به این بیمارستان.
ما هنوز به همان مدرسه می رفتیم.
تا سال سوم ابتدایی یک معلم داشتیم و از سال سوم به بعد یک معلم دیگر که اسمش خانم طیبه صفابخش بود.
ما دخترها و پسرها در مدرسه جدا بودیم؛ دو مدرسه ابتدایی پسرانه و دو مدرسه ابتدایی دخترانه.
یک مدرسه دیگر کنار بیمارستان بود که پسرها آن جا می رفتند.
تا این اندازه امکانات وارد امیرکلا شده بود. تغییرات شهر را به خوبی می شد حس کرد.
بابا چون مذهبی بود، برای پرسیدن درس به مدرسه نمی آمد؛ معلم ها همه سرلُخت بودند و لباس هایشان کوتاه بود.
فقط مامان می آمد مدرسه و جویای درس و مشقمان می شد. پسرها را خود بابا می رفت.
#ساره
#قسمت_بیست_و_دوم
گاهی مامان یک دیگ بزرگ آش می پخت و می آورد مدرسه؛ گاهی به عنوان صبحانه کیک درست می کرد و برای معلم ها می آورد.
بیشتر معلم ها غریبه بودند و از شهرهای دیگرآمده بودند. مادر به نحوی غریب نوازی می کرد.
دوستشان داشت و محبتش را بی منت برایشان خرج می کرد.
گاهی از انجمن اولیای مدرسه نامه می دادند و بابا را می خواستند؛ اما باز مادر بود که می آمد.
مدیر مدرسه به من می گفت: شما دوتا خواهر درس خوان هستید. مادرت مهربان است و هوای ما را دارد؛ چرا هیچوقت پدرتان نمی آید عضو انجمن مدرسه بشود و به ما کمک کند؟
ما که می دانستیم برای چه بابا نمی آید، جواب سربالا می دادیم.
آخر مگر می شد به مدیر مدرسه گفت: شما چون بی حجابید بابا نمی آید.
گاهی مامان هم انجمن اولیا را نمی آمد. تماس می گرفت و می گفت:خانم من بچه دارم، نمی تونم بیام.
#ثامن
🔴اطلاعیه سپاه پاسداران درباره جزئیات برخورد با ناوهای آمریکایی
🔹با اقدام به موقع و مقتدرانه جان برکفان دلاور نیروی دریایی سپاه پاسداران، عملیات نیروی دریایی ارتش تروریست امریکا برای سرقت نفت جمهوریاسلامی ایران در دریای عمان ناکام ماند.
🔹آمریکاییها در این اقدام یک نفتکش حامل نفت ایران را در آبهای دریای عمان سرقت کردند و با انتقال محموله نفت به یک نفتکش دیگر ، آن را به سوی مقصدی نامعلوم هدایت کردند.
🔹رزمندگان نیروی دریایی سپاه با اجرای عملیات هلی برن بر روی عرشه نفتکش حامل نفت سرقت شده، آن را تصرف و به سوی آب های سرزمینی ایران هدایت کردند.
🔹نیروهای ارتش تروریست آمریکا در ادامه با استفاده از چندین فروند بالگرد و ناو جنگی به تعقیب نفتکش پرداختند، اما با ورود قاطعانه و مقتدرانه جان برکفان نیروی دریایی سپاه ناکام ماندند.
🔹آمریکاییها برای تقویت توان خود با استفاده از استعداد بیشتر و گسیل چندین ناو جنگی دیگر برای سد کردن مسیر حرکت نفتکش تلاش کردند، اما با درک آمادگی و قاطعیت رزمندگان سپاه برای رویارویی با هر نوع ماجراجویی و تهدید علیه منافع ملت ایران، از ادامه ماجرا منصرف و منطقه را ترک کردند.
🔹این نفتکش در ساعت ۸ صبح سوم آبان در آبهای سرزمینی ایران، در لنگرگاه بندر عباس پهلو گرفته است. تصاویر شفاف، گویا و غیر قابل انکار این رخداد تا ساعتی دیگر در اختیار رسانههای گروهی قرار خواهد گرفت.
♻️شبکه سایبری ثامن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صوت آقا رو به صورت گسترده پخش و تو وضعیت قرار بدید.
آمریکایی ها خودشون رو نجس کردند
😂
👏👏👏👏🌹🌹🌹
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#Sangar
https://eitaa.com/joinchat/424804388Cf0063f56c4
#دزد_گرفتیم😆😂👊🏻
#این_پیروزی_خجسته_باد
از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما؛
جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما
صبح آرزو دمیده از کرانه ها؛
شاخه های زندگی زده جوانه ها
#این_پیروزی_خجسته_باد؛ این پیروزی!
خجسته باد این مبارک بهار؛
به باغبان خجسته باد!
خجسته باد این گل افشان دیار؛
به بلبلان خجسته باد!
همیشه بادا وطن بر فراز…
این پیروزی؛ خجسته باد این پیروزی…
😂😂😂 تکبیر داره😎🤚🏻🇮🇷
#دزد_گرفتیم😆😂👊🏻
بازم سوسکای(بخوانید دزدهای) آمریکایی را با دمپایی ابری کشتیم؟! 😁
اونم در آستانهی روز استکبار ستیزی✌️😎
خودشون میخوان ما بیشتر و محکمتر بگیم: #مرگ_بر_آمریکا
ما که گفتهبودیم: با دم #شیر💪 بازی نکنید‼️
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠 بر خلاف آنچه كه خود مستكبران تبليغ كردهاند، مبارزه با استكبار، هم ممكن است، هم داراى آينده است و هم امروز براى ملت ايران، يك فريضه به حساب مىآيد. ۱۳۷۵/۰۸/۰۹
☀️#امام_خامنهای
—————————
🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلیج فارس خانه ماست
🆔 @pasdarenghelab🔜 پاسدار انقلاب
🆔 @pasdarenghelab🔜 پاسدار انقلاب
‼️ نمازهای مستحبی در حال حرکت
🔷 نمازهای مستحبی را میتوان در حال راه رفتن يا هنگام سوار بودن بر وسیلهی نقلیه خواند و در اين صورت لازم نيست که رو به قبله بودن رعایت شود.
📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۴۲
🆔 @resale_ahkam
#باور_کنیم_بزودی_میمیریم...
آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) :
آن چیزی که می تواند همه هوا و هوسها از یکجا ریشه کن کند و انسان را به تزکیه و تهذیب نفس برساند ، یاد مرگ است.
👈
@Dastan1224
این روایت اموات را می گوید حالا بدان شهدا دیگر چقدر با تو انس میگیرند شهیدی که در میدان مقابل سخت ترین بلا ها صبر کرده با سنگ قبرش انسی چون ستون حنانه گرفته وسنگ او میتواند سنگ صبوری برای تو باشد زمان بگذار سرت را پیش قبرش بر زمین بگذار سر روی سنگش بگذار و با او انس بگیر بگذار سرت به سنگ بخورد واز همه ی انش های مادی به او برگردی دور یاد او طواف کنی دور این حجرالاسود عشق