eitaa logo
بانوان نمونه
39.5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
60 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق عليه‌ السلام : لا غِنى بِالزَّوجِ عَنْ ثَلاثَةِ اَشْياءَ فيما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ وَ هِىالْمُوافَقَةُ لِيَجْتَلِبَ بِها مُوافَقَـتَها وَ مَحَبَّتَها وَ هَواها وَ حُسْنُ خُلُقِهِ مَعَها وَ اِسْتِعْمالُهُاسْتِمالَةَ قَلْبِها بِالْهَيْئَةِ الْحَسَنَةِ فى عَيْنِها وَ تَوسِعَتِهِ عَلَيْها ؛ شوهر در رابطه با همسرش از سه چيز بى‌نياز نيست: سازگارى كه با آن، سازگارى ومحبت و عشق زن را به خود جلب كند و خوش اخلاقى با او و دلبرى از او با آراستن خودبراى وى و فراهم آوردن امكانات رفاهى او. 📚تحف العقول ، ص ۳۲۳ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : بهترین و برترین زنان ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
دختران ا پی دی 🔖کتاب «دختران اُ پی. دی» خاطرات مینا کمایی، زنی آبادانی از روز‌های پر تلاطم دوران دفاع مقدس (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۴) را روایت می‌کند. این کتاب در انتشارات سوره مهر منتشر شد. 🔖در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مینا کمایی با جمعی از دوستانش امدادگرى را در بیمارستان امام خمینى (ره) در شرکت نفت ‏آموزش می‌دادند. در همان سال با تأسیس بسیج خواهران آبادان، همراه با دوستانش که به دختران O. P. D معروف بودند، در بسیج فعالیت می‌کرد و براى امدادگرى و واکسیناسیون به روستاهاى اطراف آبادان مى‏‌رفت. 🔖مینا کمایی از دختران شجاع آبادان بود که پس از شروع جنگ تحمیلی به رغم ناامنی شهر، در آبادانی که زیر آتش توپ و خمپاره بود ماند و به همراه تعدادی از دوستانش کار امدادرسانی به مجروحان را انجام داد؛ او و همراهانش خطر را به جان خریدند تا به دیگران کمک کنند و مایه دلگرمی باشند. مینا کمایی در کتاب,خاطرات خود را بازگو کرده است و خواننده را به روز‌های آغاز تجاوز رژیم بعث عراق به ایران اسلامی می‌برد. در مقدمه کتاب اشاره شده است که اثر حاضر حاصل ۱۱ ساعت مصاحبه با راوی است. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
ماجرای حمیده زن مؤمنه شامی سلیمان شامی گوید: وقتی اسرا وارد شام شدند، همسایه ما زن مؤمنه ای بود به نام حمیده. یک غلام و یک کنیز داشت. از آنجا که یزید امر کرده بود مردم برای خوشحالی بیرون بروند، غلام و کنیز آن زن مؤمنه از خانه بیرون رفتند و فهمیدند که این اسیران، که هستند. برگشتند و بسیار گریه کردند. حمیده مضطرب شد و پرسید :چه شده است؟ گفتند: چرا گریه نکنیم که مولای ما حسین سلام اللّه علیه را کشتند؟ چرا نگرییم وقتی زینب کبری سلام اللّه علیها را اسیر کردند؟ وقتی حمیده این ها را شنید، صیحه ای زد و بیهوش شد.چون به هوش آمد از خانه بیرون زد. وقتی به اسیران آل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید، خود را قدم های زینب کبری سلام اللّه علیها انداخت و عرضه داشت برادرتان کجاست؟ حضرت زینب سلام اللّه علیها اشاره کرد به سر مطهر سید الشهداء سلام اللّه علیه. چون حمیده این صحنه را دید، صیحه زد و غش کرد. مردم دورش، جمع شدند و دیدند از شدت جزع، از دنیا رفته است. وقتی خبر به گوش غلام و کنیزش رسید، از خانه بیرون آمدند و سنگ های سخت برداشتند و بر سر وصورت خود می زدند و آنقدر زدند که هر دو از دار دنیا رفتند. 📚تحفه الحسینیه ص 360 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🎬پخش مستند هیجده هزار پا امشب در جشنواره شبکه مستند برای شرکت در رای گیری به سایت جشنواره مراجعه کنید👇👇👇 http://www.festdoctv.com https://eitaa.com/joinchat/820051968C2b85dac984 📣 گسترده ترین شبکه خبری مردمی در ایتا