eitaa logo
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
961 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
12 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺗـااربعین ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ... ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ !😔 ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؟ ؟ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ ؟😞 ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ🕌 ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ؟ نکند باز بمانم ؟ ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ ؟😭 ﻧﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎند ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ؟ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎ بمانیم. نکند دیر شود جا بمانیم ...💔 •‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام علیک یا اباعبدالله الحسین الشهدا @mahmoodreza_baezayi
من خدایی دارم، کہ در این نزدیکی است نہ در آن بالا ها : )🦋 مهربان ، خوب ، قشنگ! گاه‌گاهی سخنی میگوید با دل کوچك من، ساده تر از سخن ساده من او مرا میفهمد ، او مرا میخواند ، او مرا میخواهد !♥️ @mahmoodreza_beizayi
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1 #قسمت بیستم یدالله🌺 👇👇👇 💢ابراهيم در يکي از مغازه هاي بازار مشــغول کار بود.
بیست و دوم ادامه ی یَدُالله🌺 👇👇👇 💢مدتی بعد يكی از دوستان قديم را ديدم. در مورد كارهای ابراهيم صحبت ميكرديم. 💢ايشان گفت: قبل از انقلاب يك روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما. من و برادرم و دو نفر ديگر را برد چلوكبابی، بهترين غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد. خيلي خوشــمزه بود. تا آن موقع چنين غذائی نخورده بودم. 💢بعد از غذا آقا ابراهيم گفت: چطور بود؟ 💢گفتم: خيلی عالی بود. دستت درد نكنه 💢گفت: امروز صبح تا حالا توی بازار باربری كردم. خوشمزگی اين غذا به خاطر زحمتيه كه برای پولش کشیدم!! بعد،فردا ساعت 20 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
ای نفسِ صبحدم ،گر نهـے آنجا قدم خستہ دلم را بجو،در شِکنِ موی دوست جان بِفِشانم زشوق ،در ره باد صبا گربرساند بہ ما،صبح دمے بوی دوست الشهدا @mahmoodreza_beizayi
🌨☔️🌨🌳☔️🌨🌳☔️🌨 💥 🌳درخت را ! قبل از اینکه شاخه🌾 اش زیبایی نور را کند، 🌴ریشه اش را لمس کرده گاه برای رسیدن به نور☀️ باید از تاریکی🌑 ها گذر کرد ... 🌲نه گل 🌸باش تا اسیر شوی نه باران🌨 تا در خاک فرو روی باش تا گل از تو بروید و باران☔️ به تو ببارد ... 📚 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلخ‌ترین خاطره یک دختر شهید گفت بگو باباتون بیاد ولی ما بابا نداشتیم😔 گفت‌وگو با فرزند شهید مدافع حرم مهدی قاضی‌خانی در مستند ملازمان حرم قیمت این لحظه چند؟! 🖤 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
از دوست داشتنی هایت... هر چه بیشتر کنی حسین تر میشوی! بعد از زنده‌ تر میشوی... @mahmoodreza_beizayi
🌺شهید ابراهیم هادی میگفت: 💠 حریم زن با چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود. 🔰 بله ! طبق آیه های قرآن و فرمایشات ائمه ی معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️ 💠 بهترین زنان کسانی هستند که خود را از نامحرم مستور نگه می دارند و تقوا پیشه میکنند و نزدیک به نامحرم نمی شوند و هیچ مراوده ای با هم ندارند و قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمی کنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلی کم که اصلا به چشم نمی آید ارتباط می گیرند. 💠 و آن حد و حدودی که خداوند و ائمه ی معصومین فرمودند را به خوبی چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی کاملا و به جد رعایت می کنند و باعث ایجاد فتنه و آسیب در خانواده ها نمی شوند 💠 تا به آن سعادت جاودانه که در دنیا و آخرت از آن نام بردند ، دست پیدا کنند. شادی روحش صلوات🌹 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
•"💜🌼"• ↫همیشہ ڪہ شهادتــ♡ بہ "رفتݩ👣" نیستـــ ❌ ↫گـاهے شهادتـــ در "ماندݩ" استـــ••• ↫گاهے شهادتـــ با زیر آتش🔥دشمن "سوختن" میسر نمے شود••• با هر روز " سوختن و ساختن" در این دنیـ🌏ـا میسر مے شود••• ↫همیشه ڪہ شهادتـ♡ بہ "خونے"💔 شدن نیستـــ ↫گاهے شهادتـــ بہ ⇦"خاڪے"⇨ شدن استـــ••• ↫و شهادتـــ بہ "آسمان رفتن نیستـــ" ڪہ بہ "خود آمدن" استـــ••• و براے شهید شدن نیازے بہ "باݪ"🕊 ندارے ↫بݪڪہ نیاز بہ "دݪ" ♥️دارے••• و شهادتـــــ🍃 ! رحمتـــ خاص خداستـــــ✨ و بارانے🌧 استـ ڪہ بر هر ڪس نمی بارد با ما همراه باشید🌴
🌷 🔸 سنــگــرے اســٺ آغــشــٺہ بــہ مَــن 💘ڪــہ اگــر آن را نَــڪُــنـیـد ❌ 🍃بــہ خــون مَــݩ ڪـرده ایــد..😔 💙••♡ 🌸••♡ 🥀••♡ الشهدا @mahmoodreza_beizayi
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1 #قسمت بیست و دوم ادامه ی یَدُالله🌺 👇👇👇 💢مدتی بعد يكی از دوستان قديم ر
M.soltani: شهیدمحمودرضابیضایی 🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼 معمولا توی اتاق پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! یک شب بعد از نصفه شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به نماز ایستاده بود. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود. یک شب حدود دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب‌ خواندن برای تو ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی و هم اینکه تو هنوز به تکلیف نرسیده‌ای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم طلبه‌ای در مورد فضیلت نماز شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسه‌اش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال می‌خواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست… انشاالله که لذت برده باشین❤️ الشهدا باماهمراه باشید🌼 @mahmoodreza_beizayi
☔️آرامش : قایق زندگیت را کسی بسپاری که صاحب آرامش است 🌸الابذکرالله 🍃تطمئن القلوب 🌸قشنگترین و لحظات نصیبتان باد😍 @mahmoodreza_beizayi