(:!
همیشہمیگفـت↓..!
بـٰانو؎دوعـٰالممـزارنداره؛
اگہشھیدشدیم؛بایدخجـٰالتبڪشیم
مـزارداشتہبـٰاشیم..!
شھـیدشدوپیڪرشبرنگشت...シ!🖐🏻"
#شھیدمیثـمنظرے
#تلنگرانھ[🌱"!
تـوگنـآهنڪن؛
ببینخداچجورۍحـٰالتـوجامیارھ!'
زندگیتوپرازوجودِخودشمیکنہ(:
- عصبےشدی؟!
+نفسبکشبگو:(بیخیال،چیزیبگم ؛
امامزمانناراحتمیشھ؛✋🏼
- دلخورٺکردن؟!
+بگو؛ خدامیبخشہمنممیبخشم🌿.
پسولشکن!!🙊🌼
- تهمتزدن؟'
+آرومباشوتوضیحبدھوَ
بگو^^! بہائمہ[علیھالسلآم]همخیلیتھمتـٰازدن
- کلیپوعکسنآمربوطخواستیببینی؟!
بزنبیرونازصفحهبگو📲مولآمھمتـرھ!
- نامحرمنزدیکتبود؟!🚶🏻♂
+بگومھدیِفاطمھخیلےخوشگلترھ😌🖐🏻
بیخیالبقیھ ... !
زندگےقشنگتـرمیشھنھ؟!
هدایت شده از شهادت زیباسـت
جاے شهید برونسی خالی ڪه😔
میگفت:
اگر میدانستم با مرگ من، يک دختر در دامان حجاب مےرود، حاضربودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند.
#شهیدعبدالحسین_برونسی
#ایامشهادت
#یادشباصلوات
🆔 @loveshohada28
اولین سلام صبحگاهی
تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان عج
🍃⚘اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یا بَقیَّةَ اللهِ
یا اباصالِحَ ٱلْمَهْدی
یا خلیفةَ ٱلْرَّحْمٰنِ
وَ یا شریکَ ٱلْقُرآن
اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ وَالجّان
سَیِّدی وَ مَولای الاَمان الاَمان
اَللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلِیکْ الْفَرَج بحق زینب کبری(س)
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#امام_زمان (عجل الله) میفرمایند:
وقتی شما دعا میکنید ما برای شما آمین میگوییم و وقتی شما ساکت میشوید ما برای شما دعا میکنیم.
ان شاءالله همه ما باور کنیم که در این دوران یک صاحب داریم. یک آقا و یک وجود نازنین داریم که همهی عالم به خاطر وجود او سر سفرهی نعمتهای خدا هستند. و بهترین دعا هم دعای سلامتی و فرج اوست. بهترین فرصت دعا هم در نماز و بعد از نماز است.
- حجت الاسلام ماندگاری
♨️اخلاق بدمان را بخاطر امام زمان ترک کنیم...
🔸مهدی باوران خوب می دانند که امام زمانشان خواهان کسی است که از نظر اخلاقی بهترین باشد.
برای بهتر شدن هیچ زمانی دیر نیست.در طول تاریخ فراوانند افرادی که لحظه ای فکر کردند و تصمیم گرفتند خوب باشند.
🔸کسانی که #امام_زمان را دوست دارند، باورش دارند و خود را منتظرش می دانند باید بیش از سایرین بدنبال رشد و ترقی اخلاقی باشند.
مردم به اخلاق منتظران نگاه میکنند.
اخلاق و رفتار مهدی باوران سایرین را به امام زمان عجل الله جذب می کند.
🔸امام صادق علیه السلام فرموده اند:
«کسى که مایل است جزء یاران حضرت مهدى قرار گیرد باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوى و اخلاق نیکو توأم گردد».(۱)
📌حالا این گوی و این میدان.
کدوم اخلاق بدت رو حاضری بخاطر امام زمان ترک کنی؟!
از الان با این ثواب شروع کن🤔🤔
۵شاخه گل صلوات هدیه به مولا❤
هدایت شده از شهادت زیباسـت
🍃💔
رسم پریدن را نفهمیدیم
و ماندیم ..
این درد تنهایی
همیشه حقمان استــ
#شهداےمدافع_حرم
#یادشهداباصلوات
🍃💟 @loveshohada28
#الله_اڪبر
هدایت شده از ⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
امیرالمؤمنین علیه السلام:
شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختیها و گرفتاریهايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است...
هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد
📚از خطبه 176 نهج البلاغه
هدایت شده از ⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
آشوب جهان
و جنگ دنیا به کنار
بحران ندیدن تورا
من چه کنم؟!💔🚶🏼♀
#داداش_محمود_رضا
📚🖇
#باهم_بخوانیم
#راز_درخت_کاج
#فصل_چهارم
#قسمت_پنجم
...از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دید که همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می کنند وقتی از خواب بیدار شد به من گفت:(من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم می کند کی بوده!!)
تعجب کردم.پرسیدم :(کی بود!؟)
گفت:( حضرت فاطمه زهرا《ص》 بود.)
هنوز هم پس از سالها وقتی به یاد آن خواب می افتم و بدنم می لرزد.
زینب از بچگی راحت حرف هایش را میزد و ارتباط محبت آمیزی با افراد خانواده داشت.با مهرداد خیلی جور بود.مهرداد اهل تئاتر و نمایش بود.همیشه گروه نمایش داشت چندتا نمایش در آبادان راه انداخت زینب از کلاس سوم دبستان در خانه با مهرداد تمرین نمایش می کرد.مهرداد نقش مقابل خودش را به زینب یاد میداد وزینب خیلی خوب با او تمرین می کرد.مهرداد که اهل فوتبال ونمایش بود بیشتر بیرون خانه بود.ولی مهران اهل مطالعه بود و اکثراً در خانه بود مهران پیک های بچه ها و کتاب هایش را جمع کرد و یک کتابخانه درست کرد و چهارتا خواهر هایش را عضو کتابخانه کرد و دو ریال هم حق عضویت از آنها گرفت.دختر ها در کتابخانه مهران می نشستند و در سکوت و آرامش کتاب می خواندند. مهران گاهی دخترها را نوبتی به سینما می برد.مهری و مینا باهم شهلا و زینب باهم.مهران اول خودش میرفت و فیلم را میدید و اگر تشخیص میداد فیلم مشکلی ندارد دختر ها را میبرد.علاقه زینب در تئاتر و اجرای نمایش در مدرسه از همان بچگی اش که با مهرداد تمرین میکرد و با مهران به سینما میرفت شکل گرفت.
بیشترین تفریح بچه ها در آن زمان در جمع خودشان بود و رفتن به خانه مادرم.بچه ها مسافرت را خیلی دوست داشتند ولی وضعیت ما طوری نبود که به سفر برویم.اول تابستان که می شد دور هم می نشستند و هر کدام نقشه رفتن به شهری را میکشید و از آن شهر حرف میزد.هر تابستان فقط حرف سفر بود و بس.جمع ما زیاد بود ماشین هم نداشتیم برای همین حرف مسافرت به اندازه رفتن سفر برای ما و بچه ها شیرین بود بچه ها بعد از ظهر های طولانی تابستان که هوا گرم بود و کسی نمی توانست از خانه بیرون برود دورهم می نشستند و از شهرهای شیراز و اصفهان و همدان حرف می زدند آنقدر از حرف زدنش لذت می بردند که انگار به سفر می رفتند و برمیگشتند.
در باغ پشت خانه ایستگاه ۶ یک درخت کُنار بزرگ داشتیم که هر سال ثمر زیادی میداد.
بعد از ظهر های فصل بهار و تابستان،دختر ها زیر درخت جمع می شدند ومهران و مهرداد روی پشت بام میرفتندوحسابی درخت را تکان می دادند،کُنار ها که زمین میریخت دختر ها جمع میکردند.بعضی وقتها اتدازه ی یک گونی هم پر میشد.من گونی پر از کنار را به بازار ایستگاه هفت می بردم و به زن های فروشنده یعرب میدادم وبه جای کنار میوه های دیگر میگرفتم.گاهی پسر های کوچک همسایه یواشکی روی پشت بام می آمدند تا از شاخه های درخت کنار بچینند و مهرداد و مهران دنبالشان می کردند.مینا و مهدی مدتی پول جمع می کردند یک دوربین عکاسی خریدند اولین بار دختر ها زیر درخت کُنار عکس یادگاری گرفتند ۴ تایی با هم پول جمع کردند و برای من یک دست پارچ و لیوان سفالی خریدند زندگی ما کم و زیاد داشت اما ما با هم خوشبخت بودیم.بچه هایم همه سر به راه و درسخوان بودند.
.....ادامه
³¹³شُهَــدایـےبـاشـیمـ↯💛⃟ ⃟⃟ ⃟🌻