eitaa logo
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
968 دنبال‌کننده
16هزار عکس
6.4هزار ویدیو
10 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
سَلَام عَلَی اءبراهَیم🌼 کَذَلِکَ نَجزِی المُحسِنِین🌼 اِءنَهُ مِن عِبادِنَا المُومِنِین🌼 [{سلام بر ابراهیم اینگونه نیکوکاران را جزا می دهیم به درستی که او از بندگان مومن ما بود}]🌼 •❀•|بِــسْـمِ‌رَبِّ‌الْــشُـهَـدٰا|•❀• ‌‌ ♡..خاصیتِ شهید..♡ ‌ رفیق شهـید یعنے:✨ تو اوج نا اُمیدی🌹 یہ نفر پارتے بین ـتو و ـخدا بشہ!😍 وجوری دستت رو بگیره🌸 ڪہ متوجہ نشے :)🍃 ‌ ♥️ ‌ °•ازعِشق تا بهشت•° 🦋.................................. 🦋 https://rubika.ir/mahmoodreza_beizayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین وصیت شهید محسن حججی به فرزندش علی آقا 😭 این چندجمله را گفتم تا اگر یه روزی چشم و گوشِت تازه باز شد و صدای بابات رو خواستی بشنوی،این صوت رو داشته باشی. 😔 بِدون،خیلی دوستت دارم. هم تو رو هم مامانت رو. مواظب خودتون باشید.بعضی وقتا دل کندن از یه سری چیزهای خوب باعث میشه یه سری چیزهای بهتر رو به دست بیاری. من از تو و مامانت دل کندم تا بتونم نوکری حضرت زینب کبری(سلام الله علیها )رو به دست بیارم .آرزو دارم خدا توی این سفر،بِهِم نگاه کنه. خیلی دوستتون دارم. مواظب خودتون باشید. وسعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه .اگر خدا عاشقت بشه، خوب تو رو خریداری میکنه.😭 مواظب خودتون باشید و دعا کنید منم روسفید بشم. 😔 #رفیق شهیدم #شهید محسن حججی #صبحتون شهدایی ❣ ماراهمراهی کنید❤️ 🕊☘🕊https://rubika.ir/mahmoodreza_beizayi 🕊☘🕊
[ 🍁 ] به یادت قانعـم گاهـی ، خیالـت را نگیر از مـن! . . . 🌺یادشان با صلوات🌺 @mahmoodreza_beizayi
.. ظہورنزدیک‌ترازاون‌چیزیہ‌ کہ‌ذهن‌وعقل‌و‌منطق‌ما؛درکش‌کنہ! کوچیک‌ترین‌کارما.. دقت‌کن کوچیک‌ترین‌کارما توظہورآقااثرداره🌿♡| اَݪٰلّہُـمَ عجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌🦋 @mahmoodreza_beizayi 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
زندگی شهید_محسن_حججی ۴ 💟جلسه و شهید حججی💟 💢از زبان همسر شهید💢 توی جلسه خواستگاری یک لحظه نگاهم کرد و معنادار گفت: "ببینید من توی زندگیم دارم مسیری رو طی می کنم که همه تو این دنیاست.😌 می‌خواهم ببینم شما میتونید تو این مسیر کمکم کنید؟"🤔 گفتم: "چه مسیری? "😯 گفت: "اول بعد هم ."😇😌 جا خوردم. چند لحظه کردم. زبانم برای چند لحظه بند آمد. ادامه داد: "نگفتید. می تونید کمکم کنید؟" سرم را انداختم پایین و آرام گفتم: "بله."😌 گفت: "پس مبارکه ان شاءلله."😊 💢 💢 اینها حرف‌های ما بود حرفهای شب خواستگاری مان! ••••••• سر سفره عقد هم که نشستیم مدام توی گوشم میگفت: "زهرا خانوم، الان هر دعایی بکنیم که خدا اجابت میکنه. 😌 یادت نره یادت نره برای شهادتم دعا کنی. "😊 آخر سر بهش گفتم: "چی میگی محسن? امشب بهترین شب زندگیمه. دارم به تو میرسم. بیام دعا کنم که شهید بشی?! مگه میتونم?! "😯 اما او دست بردار نبود. 😔 آن شب آنقدر بهم گفت تا بلاخره دلم رضا داد. همان شب سر سفره عقد دعا کردم خدا نصیبش بکند! 🌹🌷 •••••• روز مان بود. بهش گفتم: "آقا محسن، حالا واسه چی امروز روزه گرفتی؟" . گفت: "می خواستم مشکلی تو کارمون پیش نیاد می خواستم راحت به هم برسیم. "😍 چقدر این حرفش و این کارش آرامم کرد از هزار هم پیشم بهتر بود. 🤩👌🏻😌 ••••• یک روز پس از عقد مان من را برد نجف‌آباد،و بعد هم گلزار شهدای اصفهان. . سر قبر شهدایی که باهاشان بود من را به آنها معرفی می کرد و می گفت: "ایشان زهرا خانم هستند. خانوم‌من. ما تازه عقد کرده ایم و... " شروع می‌کرد با آنها حرف زدن. انگار که آنها باشند و روبه رویش نشسته باشند و به حرف هایش گوش بدهد. 😌 •••••••
داستان زندگی 💥قسمت دهم💥 چند باری من را با خودش برد سر مزار .😍 آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها. هوندایش را آتیش می کرد و از می کوبید می رفت تا اصفهان.😎 یک ساعت یک ساعت و خورده ای توی راه بودیم به که می‌رسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇 دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد می داد.🤗 بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر. اول یک دل سیر میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست فکر می‌کرد محسن آمده سر قبر بابایش. اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄 با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبره بیشتر باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄 وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب می‌آمد انگار که بخواهد از حرم امامزاده‌ای بیرون بیاید. نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞 ♥♥♥♥♥ مسئول بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻 سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمی‌کردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍 و از توی صورتش می‌بارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود. رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯 گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای و رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای . نمیخوام توی دید باشم." توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم. ماه که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و می‌آمد اصفهان هیئت.😯 ساعت‌ها خدمت می‌کرد و می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت می‌کرد. کفش را جفت می کرد. ☺️ یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار می‌کرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش و خسته و کوفته راه می افتاد سمت نجف آباد.😶 تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅 نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید داد!!!😔
محمود رضا بیضائی،حسین نصرتی: دل من تنگ همانیست که جایش خالیست... دلتنگتم رفیق شدید....
آهاى رفيق: اونقدر آدمها قبل من و تو به گذشتشون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردن.. حالا کجان؟ رها کن .. رها کن بره.. گله ها را بگذار ! ناله ها را بس كن ! روزگار گوش ندارد كه تو هی شِكوه كنی ! زندگی چشم ندارد كه ببيند اخم دلتنگِ تو را ! فرصتی نيست كه صرف گله و ناله شود ! تا بجنبيم تمام است تمام !
Raha: ما دختریم 🧕🏼 شهدایے ڪه ازشون ڪمک میخوایم ، جنس مخالفمون 🧔🏻 خب ما هم با استفاده از لفظ داریم میگیم : من با این شهید بزرگوار دوستم … مگه تو دین ما نمیگن : دوستے پسر و دختر گناهه ⁉️🚫 پس این نوع خطاب ڪردن اشتباهه !!❌ اما لفظ ↯ شما وقتے برادر داشته باشید ، حامیتون هست 🍁 ڪمڪتون میڪنه 🌱 مواظبتونه و شما هم به عنوان خواهر ڪوچڪتر ، برادرتون رو الگوے خودتون قرار میدین 🧕🏼 ولے توے رفاقت ، رفیق الگو نیست …❌ همه جا ، رفیق حامے نیست …❌ رفیق مواظب نیست …❌ [شما هدفتون از ایجاد رابطه معنوے با شهدا ، تاثیر و الگو گرفتن از اونهاست ] پس با فرق داره و بهتره ڪه برادر شهیدے انتخاب ڪنیم...✔ با فرق داره ✔ حواسمون باشه ها☺️ ــــــــــــــــــــ🌷
{﷽} بیا عهد ببندیم با داداش محمود رضا عهد ببندیم که همیشه راه شون رو ادامه بدیم . خواهرا با حجابشونو و برادراهم با پوششون... رِفیق اونیھ ڪھ هَمھ جـورھ مواظبتھ مواظبـھ راھُ اِشتبـاه نَـرۍ مواظبـھ سقوط نَڪُني مواظبـھ نَلـرزي..؛ رفیـق اونیھ ڪھ هَمـه جـورھ میخـواد ٺـو از دور نَـشي... تودعوت‌شده‌‌ی شهید هستی رفیق
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ باامراام من!! حد و مرز دوستت دارم...❤️ ✍ برای تو می نویسم..... برای تويی كه قلبت پـاك است... برای تويی كه تنهايی‌هايم پر از ياد توست... برای تويی كه احساسم، از آن وجود نازنين توست... برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است... تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی... برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی... برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ... دارم تا ....... نه...! دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد! مرد به معنااای واقعی! رفیقه دنیاای تنهایی هاایمم💔❤️‍🩹 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند شهیدم فرقی نمی کند  در بهار طبیعت باشیم یا در بهار آزادی  هر لحظه که می‌گذرد جای شهدا خالی است ... 💔💔💔💔💔💔💔💔💔 محمودرضا بیضایی
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ آرامش ... چه کرده اے به من ، در آن فقط نواے توست... چه کرده اے به مغز من ، در آن فقط هواے توست... هواے من ، بهار من ، قرار من فقط فقط تویے 🙏 فقط تویے دلم از جنس و رسیدن به شهیدم میخواهد... ...🕊🕊🌹🌹 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند شهیدم فرقی نمی کند  در بهار طبیعت باشیم یا در بهار آزادی  هر لحظه که می‌گذرد جای شهدا خالی است ... 💔💔💔💔💔💔💔💔💔 محمودرضا بیضایی
روزی یک ساعت با حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خلوت کنید، زیارت «سلام علی آل یاسین» را بخوانید بعد زیاد بگویید: «یا صاحب الزمان اغثنی، یا صاحب الزمان ادرکنی، المستعان بک یابن الحسن»، زیاد بگویید، توسل بکنید به ایشان، یک خرده رفاقت پیدا می‌شود🌸 #امام_زمان_علیه_السلامhttps://eitaa.com/barayehusayn
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آنچنان جای تو خالی ست که صدا می پیچد 💔