ziarat_ashoora_fani_(1).mp3
28.44M
'بسمهِ تعالی..
..🌱روز #سوم🌱..
🌸تلاوت زیارت عاشورا🌸
ب نیت مسلم بن کثیر ازدی
🌻مسلم بن کثیر ازدی🌻:
از شهدای کربلا در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (علیه السلام) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید .
هر روز ب نیت یکی از شهدای کربلا.. 🌿
♥️|@mahmoodreza_beizayi
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #سوم
🍀راوی زینب☘
صداے آقایی:
_خانم عطایی فرد
به سمت صدا برگشتم
_داااااادااااااش
داداش:
_جان دلم.. هیس آبرومونو بردی
_وای داداش کی اومدی کی رسیدیباورم نمیشه صحیح و سالم پیشمی
_زینبم آروم باش از مامان اجازتو گرفتم ناهار باهم باشیم
_آخجووووون هوووراا وارد رستوران شدیم
_آبجی چی میل داری؟
_اوووم... چلوکباب... عه داداش گوشیته کیه؟؟
_یه خانم خیلی مهربون که چند ماهه دیگه باهاش آشنا میشی برم جوابشو بدم بیام
_یعنی داداشم داره قاطی مرغا میشه داشتم به خانواده چهارنفرمون فکر میکردم
بابام #جانبازجنگ_تحمیلی وپاسداره
من و توسکا هم قبل نه سالگی خیلی باهم صمیمی بودیم اما با #بزرگ شدنمون دیوار بزرگی بینمون بودچون توسکا برخلاف مامان و باباش مذهبی نبود
داداشم بزرگتر که شد به انتخاب خودش #پاسدار شدالان دوساله که #مدافع_حرم حضرت زینب .س. هست.
_زیاد فکر نکن ازت انیشتن درنمیاد
_عه داداش
داداش:والا
_خب بگو ببینم.. کی عروس ما میشه؟
چندسالشه؟خوشگله؟
داداش زد به دماغمو گفت:
_بچه من کی گفتم عروس!!! این خانم قراره حواسش به شما باشه..حالا هم غذاتو بخور کم از من حرف بکش بعد از #اعزام من میادخودش میگه بهت
_مگه بازم میری؟کی؟
داداش:بله... 25روز دیگه
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #دهم
🍀راوے زینب🍀
توسکا با من همراه شد تا منو برسونه خونه.
تارسیدیم سر کوچه مون دنیا رو سرم آوارشد
دوتا آقا بالباس سبز پاسداری دم خونمون وایساده بودن
🕊یاحضرت زهرا داداش منو انتخاب کردی؟🕊
فاصله سرکوچه تا خونمون...
زیاد نبود ولی همون فاصله کم رو بارها خوردم زمین.😭
هربار که میخوردم زمین..
یه #خاطره از این شانزده سال کنار🌷داداش حسین🌷 یادم میومد.
تارسیدم دم خونه....
یکی از اون پاسدارا گفت:
_"خانم عطایی فرد بهتون تسلیت و تبریک میگم..
وقتی چشمامو باز کردم سرم تودستم بود.. چشمای مامان بابا قرمز
مراسمات حسینِ من شروع شد
روز #سوم تازه فهمیدم پیکرش قرار نیست برگرده
🥀عزیزخواهر..
حسین من..
کجادنبالت بگردم..
کدوم خاکو بو کنم..
تا آروم بشم..
مزار نداری..
تا نازتو بکشم..
برات سر کدوم مزار گریه کنم
حسییییییییین
برگشتم به عکس بی بی زینب نگاه کردم.. که خودش برام گرفته بود قاب کرده بودم.
بی بی جان
منم داغ #حسینمو دیدم..
بی بی..
حسین منو چجوری کشتن
حسین من..
الان پیکرش کجاست
دستم رو روی عکس بی بی کشیدم گفتم:
"مراقب حسینم باش
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۰ استغفار روزانه ماه شعبان
روز #سوم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#آیت_الله_مجتهدی_تهران