eitaa logo
🖤شهید محمودرضا بیضایی🖤
968 دنبال‌کننده
16هزار عکس
6.4هزار ویدیو
10 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
ziarat_ashoora_fani_(1).mp3
28.44M
'بسمهِ تعالی.. ..🌱روز 🌱.. 🌸تلاوت زیارت عاشورا🌸 ب نیت مسلم بن کثیر ازدی 🌻مسلم بن کثیر ازدی🌻: از شهدای کربلا در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (علیه السلام) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید . هر روز ب نیت یکی از شهدای کربلا.. 🌿 ♥️|@mahmoodreza_beizayi
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوی زینب☘ صداے آقایی: _خانم عطایی فرد به سمت صدا برگشتم _داااااادااااااش داداش: _جان دلم.. هیس آبرومونو بردی _وای داداش کی اومدی کی رسیدیباورم نمیشه صحیح و سالم پیشمی _زینبم آروم باش از مامان اجازتو گرفتم ناهار باهم باشیم _آخجووووون هوووراا وارد رستوران شدیم _آبجی چی میل داری؟ _اوووم... چلوکباب... عه داداش گوشیته کیه؟؟ _یه خانم خیلی مهربون که چند ماهه دیگه باهاش آشنا میشی برم جوابشو بدم بیام _یعنی داداشم داره قاطی مرغا میشه داشتم به خانواده چهارنفرمون فکر میکردم بابام وپاسداره من و توسکا هم قبل نه سالگی خیلی باهم صمیمی بودیم اما با شدنمون دیوار بزرگی بینمون بودچون توسکا برخلاف مامان و باباش مذهبی نبود داداشم بزرگتر که شد به انتخاب خودش شدالان دوساله که حضرت زینب .س. هست. _زیاد فکر نکن ازت انیشتن درنمیاد _عه داداش داداش:والا _خب بگو ببینم.. کی عروس ما میشه؟ چندسالشه؟خوشگله؟ داداش زد به دماغمو گفت: _بچه من کی گفتم عروس!!! این خانم قراره حواسش به شما باشه..حالا هم غذاتو بخور کم از من حرف بکش بعد از من میادخودش میگه بهت _مگه بازم میری؟کی؟ داداش:بله... 25روز دیگه ادامہ دارد... نام نویسنده ‌؛ بانو مینودری
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوے زینب🍀 توسکا با من همراه شد تا منو برسونه خونه. تارسیدیم سر کوچه مون دنیا رو سرم آوارشد دوتا آقا بالباس سبز پاسداری دم خونمون وایساده بودن 🕊یاحضرت زهرا داداش منو انتخاب کردی؟🕊 فاصله سرکوچه تا خونمون... زیاد نبود ولی همون فاصله کم رو بارها خوردم زمین.😭 هربار که میخوردم زمین.. یه از این شانزده سال کنار🌷داداش حسین🌷 یادم میومد. تارسیدم دم خونه.... یکی از اون پاسدارا گفت: _"خانم عطایی فرد بهتون تسلیت و تبریک میگم.. وقتی چشمامو باز کردم سرم تودستم بود.. چشمای مامان بابا قرمز مراسمات حسینِ من شروع شد روز تازه فهمیدم پیکرش قرار نیست برگرده 🥀عزیزخواهر.. حسین من.. کجادنبالت بگردم.. کدوم خاکو بو کنم.. تا آروم بشم.. مزار نداری.. تا نازتو بکشم.. برات سر کدوم مزار گریه کنم حسییییییییین برگشتم به عکس بی بی زینب نگاه کردم.. که خودش برام گرفته بود قاب کرده بودم. بی بی جان منم داغ دیدم.. بی بی.. حسین منو چجوری کشتن حسین من.. الان پیکرش کجاست دستم رو روی عکس بی بی کشیدم گفتم: "مراقب حسینم باش ادامہ دارد... نام نویسنده ‌؛ بانو مینودری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۰ استغفار روزانه ماه شعبان روز السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام