eitaa logo
شهید‌محمود رضا بیضایی
959 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
23 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
...!! نیستم برایت بمانم . نیستم برایت باشم . نیستم برایت قلم بزنم . نیستم که برایت بمیرم . مرا ببخش با همه نقص‌هایم ... با تمام گناهانم... لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ... دلــــم ‹شهــادت› میخواهد ...  😔 ؟! ڪـــــــــــم آورده‌ام.... ‌‌‌‌‌‌‌
💌 همیشه بهش میگُفتیم چرا کار میکنی؟🤔 می گفت: ای بابا همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دیدخوشش بیاد نه مردم🙃 🌹
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀داناے ڪل🍀 محرم به سرعت آغاز شد حال و هوای خانواده عطایی فرد خیلی عجیب بود که از اتفاق جدید زندگیش خبر میداد پدر که هرشب بهش میگفت : _التماس دعا آقا مادرکه هربار به قد و قامت حسین نگاه میکرد میگفت: _فدای حضرت بشی ایشالا و حسین همه دغدغه اش آماده کردن ‌ برای اون اتفاق بود حالا از هرنوع که بود.. این میان دوحادثه سخت به پیکر و روح زینب وارد شد.. که دومی سخت تر ازاولی 🕊خبر تفحص 100شهیددفاع مقدس وقتی توخونه عطایی فرد پیچید پدر غمگین از جاموندگی وخوشحال از بازگشت رفیقاش و جمله ای که حال زینب رو بد کرد.... فیلم ورود پیکر شهدا پخش میشد که حسین گفت: _خدایا یعنی میشه یه روزی بعد سی سال بعد پیکر منم از سوریه وارد ایران بشه.. زینب برای فرار از جمله پدر و مادرداشت به اتاقش پناه میبرد که با جمله حسین وسط راه از حال رفت.. وشب مجبور شد توبیمارستان بمونه... جالب بود بین این 100شهید یک سری از شهدا شناسایی شدن که یکیش پسرخاله توسکا 🌷محمدزمانی🌷 بود... که این اتفاق واکنشات عجیبی داشت.. ادامہ دارد... نام نویسنده ‌؛ بانو مینودری
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوےمحسن🍀 امروز دوازدهم فروروین ماهه وهرسال همین موقع یه اکیپ از بچه ها میشدیم و به نیت سال ولات امام زمان.عج. ۲۵۵شاخه گل رز برای شهدای پخش میکردیم . پارسال که رفتیم سرمزار شهیدترک، حسین یه عکس انداخت که ما بعدا راز این عکسو فهمیدیم.. حسین از جمع ماخدایی شد، برنگشتن حسین کمر همه رو شکست.. مهدی تواین ۱۴ماه ۱۴سال پیرتر شد... محمد یکبار کرد اما خانواده وخانمش خبر ندارن... خودمم که اندازه تموم دنیا دلم برای رفیقم تنگه... زینب دختری ۱۷ساله که تواین ۱۴ماه داغون شد... شب اول صیغمون وقتی پدرش زنگ زد برم خونشون.. وقتی جسم ضعیفش تو آغوشم میلرزید یادحرفای حسین تو معقر افتادم.. زینب یه دختر حساس بود.. به رسم هرسال گل هارو خریدم.. میخواستم اینکارو امسال با زینب انجام بدم _خانم کوچولوی نازم.. سر راهم چشمم افتاد به اسباب بازی فروشی از ماشین پیاده شدم و یه خرس و یه ماشین کنترلی خریدم . تا خونه زیب اینا یه ربعی راه بود وقتی رسیدم به گوشیش زنگ زدم _الو سلام خانمم خوبی؟پایین منتظرتم لطفا مرتضی هم رو باخودت بیار زینب با مرتضی باهم اومدن مرتضی:عهه این همه گل؟! _مهریه آبجی خانمته دیگه میخوام بدم از دستش خلاص بشم زینب:واقعا؟! _اوه اوه چه فلفل نازی شدی.. شوخی کردم جوجه من . . . _بفرمایید این ماشین برای آقامرتضی و این خرسم برای کوچولوی من زینب حرصش دراومد وخرسو پرت کرد سمتم گفت: _نمیخوام خرسم خودتی پسر بد قهرم _خب ببخشید من خرسم حالا آشتی زینب اوهوم؟ داشتم گل هارو سر مزار شهدای میذاشتیم که گوشیم زنگ خورد. محمدبود. زنگ زده بود همه رو دعوت کنه توباغ پدرش وقتی پرسیدم کیا هستن گفت نگران نباش اکیپ خودمون هستن خانوادگیه.. ادامه دارد... نام نویسنده؛بانومینودرے
بچہ‌ها؛اصلِ‌روضہ‌اینڪه همہ‌روضہ‌هایی‌کہ‌این‌شبہا شنیدیدتویِ‌چندساعت‌اتفاق افتـاده..💔؛)) +دعاڪنیدبرایِ‌آرامش‌دلِ‌امام‌زمـان‌عج🌱 • • ‌✨صݪۅآټ‌بفرسټ‌مؤمݧ📿 🖤
~•|🖤|•~ 💌 📍 تـ💪🏻ــوآن‌مـآ بـہ‌مــ📏ـیـزآن‌امـڪانـآتـ...مـآ نـیـسـتـ... 📍 تـ💪🏻ـوآن‌مـآ بـہ‌مـ📏ـیـزآن ‌اتـــــ⚡️ـصـآل‌مــآ‌بــا‌خـدآسـتـ... 🌻 🌱یه‌صلوات 🖤✨ • • ‌✨صݪۅآټ‌بفرسټ‌مؤمݧ📿 🖤
~•|🖤|•~ 💌 📍 تـ💪🏻ــوآن‌مـآ بـہ‌مــ📏ـیـزآن‌امـڪانـآتـ...مـآ نـیـسـتـ... 📍 تـ💪🏻ـوآن‌مـآ بـہ‌مـ📏ـیـزآن ‌اتـــــ⚡️ـصـآل‌مــآ‌بــا‌خـدآسـتـ... 🌻 🌱یه‌صلوات 🖤✨ • • ‌✨صݪۅآټ‌بفرسټ‌مؤمݧ📿 🖤
از تو سراغ ندارم... مشهورخوبان عالم! منم ڪه در میان هیاهوۍزمین و شلوغی اسم و رسم‌ها گم شده‌ام! تو نیستی ، مگر میشود نامش گم شود؟!!! فقط نخواستی سنگ سرد نامت را در آغوش بگیرد. ! من ڪه تمام نشانه‌هاے گم شدن را هر روز به خودم مےآویزم و میچرخم... پشت فریب و و راه آسمان را گم ڪرده ام... همدم نسیم صحرا شدن عجب صفایی داشته برایت، مشهور ملڪوت خدا! نشانه‌‌ۍاسمت را براۍ اهل زمین بجا نگذاشتی... درست شبیه ڪه خواست زمین ما باشد. تا هرلحظه عاشق ترمان ڪند به هواے عطر یاسش ڪه همه جا هست ونیست... امروز نگاه مهربانت را روانه‌ۍروح خسته‌ام ڪن ڪه سخت محتاجم، 🦋🦋🦋
از تو سراغ ندارم... مشهورخوبان عالم! منم ڪه در میان هیاهوۍزمین و شلوغی اسم و رسم‌ها گم شده‌ام! تو نیستی ، مگر میشود نامش گم شود؟!!! فقط نخواستی سنگ سرد نامت را در آغوش بگیرد. ! من ڪه تمام نشانه‌هاے گم شدن را هر روز به خودم مےآویزم و میچرخم... پشت فریب و و راه آسمان را گم ڪرده ام... همدم نسیم صحرا شدن عجب صفایی داشته برایت، مشهور ملڪوت خدا! نشانه‌‌ۍاسمت را براۍ اهل زمین بجا نگذاشتی... درست شبیه ڪه خواست زمین ما باشد. تا هرلحظه عاشق ترمان ڪند به هواے عطر یاسش ڪه همه جا هست ونیست... امروز نگاه مهربانت را روانه‌ۍروح خسته‌ام ڪن ڪه سخت محتاجم، 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✨" دوکوهـــــــه " ندارد اما ! ✨'ساختمانهـایش' ، را به خاطر دارد که رزمندگان ، با نوای دلنیشن نورایی همــدوش ِ ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ، با خدا میگفتند.. ✨ سنگر سازان بی سنگر ✨ " سین ندارد اما ! 'سجده های' را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و ، سرهایشان را به خدا و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار شتافتند .✨ ✨" شـــــــــرهانی " ندارد اما ! ' ' زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در خمینی.ره✨ ✨با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند ِ حضـــرتِ ارباب نمودند.. ✨ ✨ کمیــــــــــــل " سین ندارد اما !✨ ✨'سکــوی' پرواز ِ تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست..✨ ✨" " سین ندارد اما ! 'سه راه ِ' شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که ، تا عرش ِ اعــــلا ، پرستــــو شدند..✨ ✨ " سین ندارد اما ! 'ساحل ِ' ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ ، گــذشتند و دل ، به بیکران ِ عشق و عرفان زدن✨ ✨ " سین ندارد اما ! 'سرداران ِ' بی نام و را به خاطر دارد کــــــــه همچون زهـــرا.س.✨ فدایی ولایت شـــــــــــدند و ماندند.. . . . 🦋🦋🦋
🌷🌷۲۷ابان ماه سالروزپرواز عاشقانه شهیدان مهدی الدین وبرادرش مجید الدین وبرادر شهیدش که در سایه نام برادر ماند عملیات تیپ2 لشگر 17 علی بن ابی طالب(ع) به خاطرنام و آوازه برادر بزرگتر خود آنقدرها که شایسته مقام اش بود شناخته نشد سالروزآسمانی شدن برادران زین الدین پیام امام خامنه ای در زمان ریاست جمهوری به فرماندهان لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب علیهالسلام شهادت سردار شجاع مهدی زین الدین و برادر فداکارش مجید را به یکایک افراد و فرماندهان آن لشگر و به همه فرماندهان سپاه پاسداران تبریک و تسلیت میگویم. بیشک این خونهای پاک، همگان را در پیگیری هدفهای بزرگ مصممتر و بازوی پرتوان رزمندگان را نیرومندتر میسازد. ایشان هم چنین در پیام دیگری خطاب به مسئولین لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب قم میفرمایند: سردار شهید این لشگر، شهید مهدی زین الدین که به حق میتوان گفت از ستارگان درخشان بود، با فقدان خود ما را داغدار کرد. کانال 🦋 ⃟꯭ 🦋░꯭𓂃 ִֶָ
🕊 شھید ابراهیم هادے مۍخواست زندگی کند اما امروز در تمام آفاق فرهنگۍ کشور نامش پیچیدھ است ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌