eitaa logo
برای کوثر
352 دنبال‌کننده
2هزار عکس
87 ویدیو
14 فایل
✨ ما می گوییم تا شرك و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم. امام خمینی(ره) ✨
مشاهده در ایتا
دانلود
💠برای محمودرضا /صدو شصت و هفت دکتر احمدرضا بیضائی: 🍃🌸خوش عکس بود. به عکس علاقه داشت و از جلوی دوربین فرار نمی‌کرد. همین باعث شده بود کلی عکس در داشته باشد. وقتی از سوریه بر‌می‌گشت، عکس‌هایش را می‌آورد و باز می‌کرد، با هم می‌دیدیم. اما اگر از او عکس می‌خواستم، نمی‌داد. می‌گفت: "می‌خواهی بگذاری روی فیس‌بوک؟!" می‌گفت: "تا حالا یک فریم عکس از بچه‌های سپاه در سوریه، جایی دیده‌ای؟ ندیده‌ای! پس بگذار درز نکند." راست می‌گفت. در دو سال اول جنگ، هیچ عکسی از بچه‌های سپاه که در سوریه بودند وجود نداشت. 🍃🌸روز شهادت محمودرضا، وقتی سهیل کریمی خبر شهادتش را کنار تصویری از خودش و محمودرضا، در حساب گوگل پلاسَش منتشر کرد، من شوکه شدم! مثل این بود که یک سند با طبقه‌بندی تاپ سیکرت درز کرده باشد . در هفته اول بعد از شهادت محمودرضا، مجموعه‌ای از عکس‌هایش را روی فیس بوک منتشر کردم و با فلش‌مموری هم در اختیار چند نفر از دوستانش قرار دادم. عکس‌هایی که دست بعضی از همسنگرانش بود هم کم کم بیرون آمدند و دست به دست چرخیدند و عکس‌های محمودرضا صفحات شبکه‌های اجتماعی را پُر کرد. حالا عکس‌هایی مثل این را همه دیده‌اند؛ عکس از لحظات اعزام به عملیات! 🆔 @Barayekosar 🆔 @Agamahmoodreza
🔴پروژه تولید فیلم کلید خورد 🍃🌸 پروژه تصویربرداری فیلم مستند زندگی شهید محمودرضا بیضائی به دست پدر شهید در محل گلزار شهدای وادی رحمت تبریز کلید خورد ساخت و تولید این فیلم، به همت حوزه هنری آذربایجان‌شرقی و به کارگردانی سیدامین بهکار کار خود را آغاز کرد.👇 https://b2n.ir/525999 🆔 @Barayekosar
💠شهید آوینی : 🍃🌸عجب تمثیلی است اینکه مولود کعبه است؛ یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگ‌هایش را می‌پرستند! 🍃🌸میلاد با سعادت مولی الموحّدین، یعسوب الدّین، غائد الغُرّ المحجّلین، اسد الله الغالب، امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام محضر امام عصر علیه السلام و عالم بشریت مبارک باد. 🆔 @Barayekosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠برای محمودرضا/ صد و شصت و هشت ▪️احمدرضا بیضائی 🌷می گویند وقتی از شهدا می نویسید، اغراق نکنید. چشم! بی اغراق می نویسم که تو مصداق این جملات بودی: 🌷 حراست از وحی، ادامه راه انبیا و ائمه، صلحا، شهدا، حفاظت از مکتبی که پیامبر (ص) برای آن زحمتها کشید و جنگید، امام حسین(ع) برایش شهید شد، خون ها و جان ها برایش دادند. تکلیف است نه ماموریت.!! الگوست. یک پاسدار و رزمنده، بایستی از خیلی چیزها که حرام هم‌ نیست بگذرد. 🌷خصایل پاسداری: روحیه شاد و بشّاش، ایثار، شهادت طلبی، میل به کار، ترک دنیا، امیدواری، صبر و مقاومت، توکل، رُحَماء بَینَهُم، کار برای خدا، امین بیت المال بودن، دلسوز، عارف و عابد، متحمل مشکلات بودن، داشتن اخلاق اسلامی، کنترل خود در هر شرایطی، پرهیز از عصبانی شدن و اشتباه نمودن، درک محتوای عمیق اسلامی مسئولیت، توجه نمودن خود و نیروهای به نماز، وفای به عهد داشتن و دقیق بودن در وعده ها و حضور به موقع در جلسات، رعایت کردن سلسله مراتب، یادی از شهدا کردن، ارزیابی دقیق و صحیح نیروها و برادران بسیجی جهت کادر سازی . ▪️فرازی از یک سخنرانی منبع: حسین نجفی، مهدی باکری در یادها و خاطره ها، اداره کل حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان آذربایجان شرقی، چاپ دوم، اسفند ۱۳۸۹. 🆔 @Barayekosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نوشته های محمد جواد / چهل و هشت 🍃🌸دیر کرده بود باید تا حالا برمیگشت. نگرانش شدیم. محمود گفت من برم دنبالش ببینم کجاست. نگرانی افتاده بود به جونم. جلوی در سالن، کنار تلفن، نشستم زمین. به دیوار تکیه دادم و زانوهام رو تو سینه ام جمع کردم. هِی به ساعت نگاه میکردم و هِی نگرانیم رو قورت میدادم. با صدای تلفن به خودم اومدم نذاشتم یکش، دو بشه. زود گوشی رو برداشتم. سلام.... صدای محمود بود که جواب سلامم رو میداد. پرسیدم از سِدعلی چه خبر؟ محمود با خونسردی گفت: چیزی نیست یه تصادف ریز کرده، پاش شکسته.... چشمم به گوشم فرصت نداد تا حرف محمود تموم بشه... سرم رو به دیوار تکیه دادم اشک، از گوشه چشمم رها شد و به طرف گوشم سُر خورد. با خودم گفتم: ها! حالا چی شده مگه؟ الحمدلله خوبه. زشت بابا خرس گنده. امادست من نبود داشت بی اجازه از چشمم میچکید. پاش.....شکسته.....آخ چقدر درد کشیده.... ساق پام تیر کشید... تو ذهنم تصورش کردم، با پای توی گچ... که وقتی بی هوا میگذاره پاش رو زمین، درد میپیچه به جونش....دردش پیچید به جونم... سعی میکردم خودم رو آروم کنم....خودِ درونم رو، وگرنه که خودِ بیرونم با یه پشت آستین و پاک کردن رد اشک میزون میشد. اما، آروم نشدم....حتی، رد اشکی که پاک کرده بودم هم دوباره رخ نشون داد. 🍃🌸تو حال خودم بودم و خیره به در شیشه ای سالن که محمود وارد قاب در شد. نیم خیز شدم برم طرفش که بگم پس سید چی؟ که پشت سرش سیدعلی هم اومد...با پای خودش...بی گچ. صدای خنده‌شون کل سالن رو پر کرد. با تعجب و خوشحالی گفتم محمود سید که... با همون شیطنت و خنده اش گفت : گذاشتیمت سرِکار! و دوباره به حالم خندید. خودم و جمع و جور کردم و خندیدم. بی خیالِ اینکه تا دو دقیقه پیش آشوب بودم، بیخیال اینکه نباید اینجوری سرِکار میرفتم، بی خیال اشکم... سید خوب بود... محمود میخندید... قلبم تیر کشید اما؛ محمود بود دیگه . 🍃🌸محمودرضا از اون روز دیگه به هیچ خبر بدی امون گریه ندادم. فقط خندیدم... . حتی وقتی خبر تو رو شنیدم.... خندیدم...خندیدم...خندیدم و منتظر بودم که پشت بندش تو زنگ بزنی که صدای خنده‌ت بپیچه تو کاسه سرم که دلم غنج بره با خنده‌ت که بگی، خوب رفتی سرکارا...و بعد بلند بخندی....قربون خنده هات زنگ نزدی ، خندیدم اومدم زیر تابوتت ، خندیدم اومدم تبریز ، خندیدم تنها شدم ، خندیدم تنهام گذاشتی ، خندیدم یکی یکی بچه ها رو بُردی ، خندیدم... . . بعدِ تو من خندیدم.... . . . بعد این همه خنده نمیای دنبالم رفیق؟ قلبم درد میکنه بازوم پام شقیقه ام زیر گلوم... . . . . دردِ تنهایی درونِ استخوان پیچیده‌است شرحِ درد از من مخواه! این داستان پیچیده‌است گفت «دوری» التیام دردهای عاشقی‌ست، نسخه‌ی ما را دلی نامهربان پیچیده‌است... @bi_to_be_sar_nemishavadd 🆔 @Barayekosar 🆔 @Agamahmoodreza
💠بعد این همه خنده نمیای دنبالم رفیق ..؟؟! 🆔 @Barayekosar 🆔 @Agamahmoodreza
💠دلنوشته محمد جواد ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ بمناسبت تولد کوثر جان : میشه سفارش منم به بابا بکنی عمو جون ؟؟ 🆔 @Barayekosar
🍃🌸یعنی باور کنم رفتی تو ۹ سالگی!؟ یعنی باور کنم اون کوثر کوچولویِ محمودرضا، الان شده کوثر خانوم!؟ یعنی باور کنم اینقدر بزرگ شدی دخترِ محمودرضا!؟ باور میکنم عمو، باور میکنم دخترم. تولدت مبارک عزیز دلم. 💟کوثر جانم گوشِت رو میاری جلو یه چیزی در گوشِت بگم عمو!؟ میدونی عمو جون! دلم حسابی برات تنگه... . کاش میشد ببینمت... کاش میشد مثل عمو مرتضات بغلت میکردم، شاید دلم آروم میشد. ولی دل آروم نشد کوثر جان...اینقدر آروم نشد تا خودِ بابا محمودرضات بغلش کرد و آروم شد... . دلم برات تنگ شده عمو و دلم میسوزه ازینکه منو نمیشناسی...که اگه بابا بود، من الان عموی تو بودم، عمویی که شاید دل تو هم براش تنگ میشد. اما من برات عمویی نکردم. حلالم کن. حلالم کن که حقت رو ادا نکردم حلالم کن که نبودم...که روی پام نه‌شوندمت...که دل به دلت نذاشتم... که حتی یه بار هم سرت رو روی شونه‌ام نذاشتم...که حتی... . نه که تو نیاز داشته باشی عمو نه، من حق به گردنم بوده، حق همه‌ی خنده های که با بابات کردم، حق همه گریه‌هایی که با بابات کردم، حق همه لحظه‌هایی که بابا محمودت بود که دلم قرص باشه، حق همه نگرانی‌هایی که بابا محمودت برام داشت. حق همه‌ی سرهایی که روی شونه‌ش گذاشتم. حق همه رفاقتی که برام کرد. حقّ عشق حقّ رفاقت.... . و من، چه بد رفیقی بودم برای بابا محمودت. و من، چه بد عمویی بودم برای تو. . . کوثرم تولدت مبارک عموجون. امشب وقتی داری شمع تولدت رو فوت میکنی، یا وقتی که داری چشمت رو میبندی که آروم بخوابی،یا وقتی که سجاده نمازت رو پهن میکنی که نمازت رو بخونی، میشه برای منم دعا کنی؟ میشه سفارش منم به بابایی بکنی؟ اصلا میشه ازم پیش بابا محمودرضا گله کنی؟ شاید یادش بیاد یه رفیق بنجولی هم داشته،یه دردِ سر،یه بی معرفت. ازم پیشش بد بگو که یاد منم بیفته، باشه عمو جون؟ 💟کوثرم! تولدت مبارک عمو. تولدت مبارک دختر محمودرضا. سایه‌ت بلند، لبت خندون،روزگارت خوش،تنت سالم،حالت به خیر، عاقبتت به عافیت، سایه مادرت بالاسرت، نگاه مهربون پدربزرگ و مادربزرگت همیشه به قامت رعنات پرخنده،دست عموت گرم،نفست حق،نون‌ت داغ و آب‌ت سرد و روزی‌ت، کنیزی حضرت حجت عجل الله فرجه. مرغ و خرس و اردک کفتر و غاز و لک‌لک ای کوثر مهربون "تولدت مبارک😊" . . دوستت دارم عمو جون مراقب خودت باش و دعا کن بابات خیلی معطل من نشه. عزیز دلمی خدا نگهدارت باشه. @bi_to_be_sar_nemishavadd آخرایِ زمستونِ سالایِ آخرِ انتظار 🆔 @Barayekosar
🍃🌸این شب ها زائرین ویژه حضرت رضا علیه السلام هستند... 🆔 @Barayekosar 🆔 @Agamahmoodreza
برای کوثر
🍃🌸این شب ها #شهدا زائرین ویژه حضرت رضا علیه السلام هستند... #شهید_باکری #شهید_علی_تجلایی #شهید_محم
💠شب پنجم ماه مبارک رمضان ۱۳۹۹ حرم مطهر رضوی وقتی بعلت بیماری کرونا حدود دوماه است که دربهای حرم مطهر رضوی به روی زائران زمینی بسته شد ، آسمان نشینان زائران ویژه ی امام رئوف بودند. 🆔 @Barayekosar