💊
نشسته بودم پای تلوزیون برنامهی مربوط به انتخابات رو نگاه میکردم که همسرم یه قلوپ چایی خورد و گفت من که رای نمیدم .
گفتم : چرا؟ چی شده مگه؟
گفت: آخه این دولت و مجلس برای ما چکار کردن؟ سی ساله بی خونه ام
یه نگاهی بهش کردم و منم گفتم اگر بخوای رای ندی منم طلاق می گیرم
گفت خیلی مسخره بود حرفت ...
گفتم با ورکن جدی میگم 😳
یهو با تعجب گفت چرا؟
گفتم : به خاطر اینکه خونه نداری
همسرم که داشت کم کم عصبانی میشدگفت: چه ربطی داره؟
گفتم: به خاطر اینکه هیچ کاری نکردی که من خونه داشته باشم
یهو صداشو برد بالا و گفت : تو که خودت شاهدی من ۳۰ سال کار کردم و هنوز بی خونه ام 🤯
منم با یه ژست قهرمانانه گفتم: من هم می بینم که دولت چقدر شبانه روز تلاش میکنه و زحمت میکشه ولی انقدر اوضاع آشفته اس که تلاشهاش کمتر به نتیجه میرسه
شما که شهروند این مملکتی قدر زحمات دولت رو نمیدونی چه انتظاری داری از من؟
منم قدر زحمات سی ساله تو رو نادیده می گیرم و طلاق می خوام
همسرم که فهمید موضوع اونقدرا جدی نیست😮💨
گفت: خانوم حرفشم نزن ، حرف جدایی آثار بدی روی بچه هامون داره
گفتم آفرین، رای ندادن شما هم آثار بدی روی جامعهمون داره.حتی حرفشم باعث میشه یه عده بی رغبت بشن به انتخابات
یه لبخندی زد و گفت من که حریف زبون تو نمیشم الحمدلله توی #انتخاب همسرم اشتباه نکردم
پس به عشق خودت و سه برادرت که برای این مملکت خون دادن
رای میدم😊
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
...........................✍راوی: زهرا باقری
اگر شما هم روایتی دارید با ما به اشتراک بگذارید.
مسیر ارتباطی@baraye_zeinab
•┈┈┅┅°༺🗳•🇮🇷•🗳 ༻°┅┅┈┈•
#انتخابات
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#پرونده_روایت_ویژه_انتخابات
https://eitaa.com/barayezeinab