eitaa logo
🇵🇸برای زینب🇵🇸
434 دنبال‌کننده
672 عکس
175 ویدیو
0 فایل
اینجا، کلبه ماست.جایی برای خواندن، جایی برای نوشتن، جایی برای خزیدن در کنج خلوتی که همیشه دنبالش هستیم. برای سخن گفتن، برای فریاد از تمام روایتهای پرامید و یاس اما ایستاده با قامت راست برای حرکت شماره تماس: 09939287459 شناسه مدیر کانال: @baraye_zeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 💨سوز زمستان به پنجره خیالم می‌زند وسرمای آن بر پیشانی غرورم مینشیند.بی اختیار به یاد تو می افتم از درختان سبز تنها پوست واستخوانی باقی مانده واز دنیای گرم ورنگارنگ تنها سردی وسپیدی ،اما من باور دارم در دل تاریک ناامیدی ها خورشید امید طلوع خواهد کرد و در آن سوی زمستان سرد بهاری زیبا شکوفه خواهد زد. بی اختیار سراغ روزشمار قلبم میروم و در کمال ناباوری گل‌های نرگسی که در دلم کاشتی جایی که قبلا با سنگ و سیاهی پوشیده بود خودنمایی میکرد آنها شیپورهای زرد و زیبای نوید بهار هستند ،چشمانم را میبندم ونرگس ها رو عمیق بو میکشم و ریه هایم رو پراز عطر نرگس میکنم با هر نفس مست آمدنت میشوم باهر نفس انگار آمدنت نزدیک ونزدیک می‌شود. صدای جرس کاروانی به یکباره تمام خیالاتم را پاره می‌کند. چند اقاقی قرمز رنگ نظرم را جلب می‌کند آنها که در بهاران گذشته اسیر سیلاب وطوفان شدند؛ اینک در آغوش باغبانهایشان باز گشته اند باغبانهایی, که سالها سرشک غم از دیده پر ناله چکیدند وقامت راستشان زیر سیلی غصه و داغ لاله خمیده شده و در قلبهایشان یاقوتی قرمز لخته خونی در جگرشان از نمایان است. 💫 چشمانشان کم فروغ ،جسمشان نحیف، وپاهایشان در آن یخبندان و سرما به سختی یاریشان میکرد؛ اما روحشان همچنان بزرگ و پرصلابت تر از قبل ،در فصل زمستان عمر بجای گرفتن دست فرزندشان عصایی از جنس چوب تکیه گاهشان شده بود . ✨ اقاقی ها آمده بودند وپیامی مهم داشتند وباغبانهایشان را به سمت ماموریتی عظیم رهسپار می‌کردند. بی اختیار آیه 🔅 ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله... در نظرم طنین انداخت آری شهدا زنده اند واینک بازگشته اند... ☄راستی مقصدشان کجاست وماموریتشان چیست پرنده خیالم را پشت سر این کاروان به پرواز درآوردم تا پرده از آن راز مهم بردارم. https://eitaa.com/barayezeinab