#روایت_پانزدهم
داریم ری ست(Reset) میشویم.
وقتی بار اول پا به دیار عشق میگذاری شاید خودت برنامه ریزی کرده باشی اما جواز حرکت و رسیدنت را کسی دیگر صادرمیکند. اصلا خودش همه چیز را جور میکند.
حالا که تقریبا یک سال از دیدار قبلی مان گذشته و با انواع امتحانات آزموده شده ایم دوباره در حسرت زیارتش نشستیم و متوسل شدیم به وجود نازنین و کریمانه خودشان تا دگربار دستمان را بگیرند و ما را راهی منزلگاه عشق کنند. تا دوباره آرام گیرد روح بی قرارمان و اجزای پریشان شده وجودمان در طی این یکسال جدایی با سیراب شدن از چشمه عشق انسجامی تازه بیابد.
گویی درمدت این دوری سررشته امور را از دست داده ایم و خودمان را دراین بازار پرهیاهوی دنیا گم کرده ایم و همچو کودکی بی پناه دنبال دستان پرمهر پدر میگردیم...
اینجا محل رسیدن دل های عاشق به چشمه ی عشق است، اینجا مأمنی است که حسرت دل های بی قرار به انتها می رسد....
اینجا تولدی دیگر می یابی و زندگی ات از نو شروع می شود....
به فرموده رهبر عزیزمان : " اربعین در حادثه ی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. در حقیقت یک نقطه ی عطف بود."
و ما آغاز می شویم با اربعین...
باید به تنظیمات کارخانه برگردیم...
سامراء/ صفرالمظفر1445
🖊زهرا سادات حسینی
#برای_زینب
#روایت_اربعین
🏷 #برای_زینب
https://eitaa.com/barayezeinab