🔸حضرت فاطمه سلام الله علیها:
البِشرُ في وَجهِ المُؤمِنِ يوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ، وَالبِشرُ في وَجهِ المُعانِدِ المُعادي يَقي صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.
🔹خوش رويى با مؤمن، بهشت را بر صاحبش واجب مىگردانَد و خوشرويى با خيرهسرِ كينهتوز، صاحبش را از عذاب آتش [دوزخ]، حفظ مىكند.
📚 التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليه السلام : ص ٣٥٤ ح ٢٤٣
حضرت#زهرا سلام الله علیها
🏴🕯🏴🕯🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شعرخوانی هستی قیری
پایهی پنجم دبستان ایثار
به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها✨
🥀🥀🥀
یک تکان بر چادرش گر حضرت زهرا دهد
روزی ما شیعیان را هم عنایت میکند
#مستان
@bareshe_ghalam
ای خاک! بهار بیخزان باش ای خاک
همسايهی ماه و آسمان باش ای خاک
اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است
با جانِ رسول ، مهربان باش ای خاک
#یوسف_رحیمی
پاییز و غم بیکسی اش در فردا
در گوشِ خزان تلاطم نجواها
آذر نگران است که از دل برود
با عشوهی نوعروس دی در یلدا
#مستان
بمون خورشید تابانم که دنیا سرد و دلگیره
و باگرمای آغوشت، تنِ غصه به زنجیره
اگه دنیا پر از ترسه شبیه جنگلی تاریک
بدون، مستان به عشق تو نمیترسه مثه شیره
تو اونجا و من اینجا و فلک بد چیده بود جا رو
نمیدونسته قلب من پیشِ قلبت چقد گیره
چقد ما دور بودیم و حالا نزدیکِ دلهامون
میون قاب چشمونم فقط چشم تو تصویره
پریشون بودم و حالا کنارت خوب و آرومم
عجیب اون حال تبدارم، حالا تو دست تعمیره
مثه ابری که با شادی میباره روی گلبرگا
همیشه از لب من " دوستت دارم" سرازیره
تموم ریشهٔ عمرم تو خاکِ غصه بود اما
گلِ لبخند رو لبهات واسم درمونه، اکسیره
آوردی با خودت روح و چکوندی تو تنِ بی جون
و این لطفِ خداوند و صفای دست تقدیره
#مستان
@bareshe_ghalam
نه مژدهی باران، نه تبسم دارد
نه آبِ وضو برایِ مردم دارد
چون تشنهلبان نشسته بر دامنِ خاک
ابری که خودش قصدِ تیمم دارد
#میلاد_عرفانپور
از خود شده بیخبر پریشان شدهام
بیگانه به بیگانه و خویشان شدهام
در چشمهی یخ بستهی آبادی غم
چون ماهی خسته در زمستان شدهام
#مستان
@bareshe_ghalam
ام البنین بعد از حسین ام الادب شد
شاگرد درسش ، کربلا امّ وهب شد
در تربیت بر مادران هم مادری کرد
شیر آفرینی که چُنین فخر عرب شد
خود را کنیز خانه می دانست اما
از لطف اهل خانه او زهرا نسب شد
حتی ادب پیش ادب هایش ادب کرد
حتی وفا هم از وفایش در عجب شد
ام القمر یعنی که نوری در سیاهی
یعنی که فرزندش چراغ راه شب شد
در آن هیا هو حق مادر را ادا کرد
نگذاشت روی خاک سر ،زهرا سبب شد
#علی_اصغر_یزدی
#وفات_حضرت_ام_البنین
در وادی عشق، کارِ ما بود سکوت
رزق دلِ غم چشیدهها بود سکوت
روی لبِ چشم، حرفِ دل بود اما
بر چهرهٔ پژمرده روا بود سکوت
#مستان
@bareshe_ghalam
عشق خود را به تو با رایحهٔ جان گفتم
دوستت دارمِ خود را چه فراوان گفتم
سرِ مویی دل خود را نبریدم از تو
حرفها از دل غمگین و پریشان گفتم
قلبِ من از عطش دیدن رویت پژمرد
بس که از حسرت باریدن باران گفتم
خشک شد از غم تو غنچهٔ احساس دلم
حس بی برگ شدن را به گلستان گفتم
بعد تو در دلِ میخانه نشستم هرشب
با می از حالِ دل و غصهٔ هجران گفتم
رفتی و ابر وجودم شده سیلاب از اشک
بغضهایِ دل خود را به تو گریان گفتم
رو به راهم به همان راه که رفتی از آن
شوق دیدار رُخت را به خیابان گفتم
ماه دی بود و دلت سردتر از چلهٔ آن
شب یلدای غمم را به زمستان گفتم
#مستان
@bareshe_ghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز دوباره یار بر میگردد
سرسبزترین بهار برمیگردد
یک روز بهشت میشود، چشمانم؛
از برزخِ انتظار بر میگردد
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam