🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#قسمت_هشتاد_و_ششم ادامه قسمت قبلی
احمدآقا در ادامهی خاطرات می نویسد:
روز چهارشنبه میخواستم وضو بگیرم برای نماز که یک لحظه چشمم به حضرت(عج)افتاد....
تاریخ۱۳۶۴/۱۱/۱۶
پادگان دوکوهه
«خوشبحالت احمد آقا...😭»
در جایی دیگر از این دفتر آورده:
✨در روز جمعه در حسینیهی حاج همت پادگان دو کوهه در مجلس آقا امام زمان(عج) گریه زیادی کردم.
بعد از توسلات وقتی به خود آمدم دیدم که از همهی اشکی که ریختم یک قطرهاش به زمین نریخته!
گویا ملائک همه را باخود برده بودند.
🔸ادامـــــه دارد..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_احمدعلی_نیّری
@bashohadaaa1
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨
ان شاءالله سال دیگه این عکسای مارو بگیرن،
بگن به یاد حسین ولایتی...
✨شهید ولایتی در پیاده روی اربعین ۹۶..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_حسین_ولایتی_فر
@bashohadaaa1
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بگوییم در جواب اینکه امام حسین کیست؟
و کربلا کدام است ؟
چه بگوییم در جواب اینکه چرا داستان کربلا کهنه نمیشود؟! 😭
#اربعین
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما فقط روضه ها رو شنیدیم
و فقط مردم غزه درک کردن..💔
#کربلا_طریق_الاقصی✨
@bashohadaaa1
سلام بر آنان که
مشتاقانه ندا سر میدادند
سوی دیار عاشقان، سوی خدا میرویم
به « کربلا » می رویم ..✨
#اربعیننایبالشهداباشیم❤️
@bashohadaaa1
🕊با شهدا
ما فقط روضه ها رو شنیدیم و فقط مردم غزه درک کردن..💔 #کربلا_طریق_الاقصی✨ @bashohadaaa1
✨بهر آزادیِ قدس
از کربلا باید گذشت..
.
شُهدا تنها به زبان نگفتند ؛
«اِنّی حَربٌ لَِمَن حٰاربَکُم...؛»
عاشورا را با تمام وجود درك کردند و
مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُم دُونَ الحُسین عليه السلام» شدند...
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#باشهدا
@bashohadaaa1
وقَبرُهُفیقُلوبِمَنوالاهُ
یعنی اگه امام حسین رو
دوست داری،دلت شده حرمِ ایشون :)✨
#امام_حسین_قلبمون❤️
@bashohadaaa1
✨
شدم کبوتر صحنِ تو، پَر در آوردم
نبین پیاده شدم زائرت، سرآوردم
پیاده آمدنم عشق نیست، من تنها
ادای جمعی از عشاق را درآوردم..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#اربعین #باشهدا
@bashohadaaa1
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#قسمت_هشتاد_و_هفتم خبر شهادت
راوی: مادرشهید
سه ماه بود که احمدبه جبهه رفته بود.به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمدبودم، به بچهها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم.
یک روز دیدم رادیو عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشتر شد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود.
مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند، اما واقعا هیچکس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند.
همه می دانستند احمدبهترین و کمآزارترین فرزند من بود.خیلی او را دوست داشتم.
حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود، مرتب دعا میخواندم و به یاد احمدبودم.
تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید روی شانهی من نشست، بعد کبوتر دیگری در کنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پر کشیدند
حیرت زده از خواب پریدم، نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانواده ماست؟!اما نه، ان شاالله احمد سالم برمی گردد.
🔸ادامـــــه دارد..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_احمدعلی_نیّری
@bashohadaaa1