از شهید بابایی پرسیدند:
عباس چه خبر؟!
چیکار میکنی؟!
گفت:
به نگهبانیِ دل مشغولیم تا کسی
جز خدا وارد نشود..!❤️🩹
#شهید_عباس_بابایی #باشهدا
@bashohadaaa1
سلام بر آنان که
مشتاقانه ندا سر میدادند
سوی دیار عاشقان، سوی خدا میرویم
به « کربلا » می رویم ..✨
#اربعیننایبالشهداباشیم
#باشهدا❤️
@bashohadaaa1
وقتی زیارت مزارش رفتیم
به یادتون بودم..
یه حس آشنا مثلِ
همون بهشت خودمون (:
و از شهید خواستم برای همگی مون
دعای عاقبت بخیری کنن..🍃
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری #باشهدا
@bashohadaaa1
خدا میداند اگر پیامِ شُهدا و حماسههای آنها
را به پشت جبهه منتقل نکنیم، گنهکاریم..🍃
[شهید عبدالله میثمی]
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#باشهدا
@bashohadaaa1
✨
تلاشش خودسازی بود..
دو گوشی قدیمی داشت ،یک بار برایش گوشیِ هوشمند خریدم و گفتم: الان گوشی های جدید آمده،تا کی میخواهی از موبایل قدیمی استفاده کنی؟!
گفت: نمیخواهم این چیزها من را ازخود دور کند و از فعالیت هایم فاصله بگیرم..
اما گوشی را گرفت و گفت:
ازش استفاده ای میکنم که بعدها می فهمی!
بعد از شهادتش موبایل عباس را چک کردم و دیدم به گفته استادش دکتر روحی که تاکید کرده بود احادیث اهل بیت را حفظ و به آن عمل کنید؛ عباس در گوشی اش احادیث را ضبط و حفظ می کرده است..
[راوی:برادر شهید]
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_عباس_آسمیه #باشهدا
@bashohadaaa1
✨
گاهی حسین را بلند صدا می کردم ،
جواب نمی داد و بعد از چند لحظه می گفت: بله..
می گفتم: حسین معلوم هست تو کجایی؟
می گفت: «سر قبرم!»
می گفتم مگر قبر تو در آشپزخانه یا اتاق است؟!
می گفت: «نه، قبر من در بهشت زهرا، قطعه ۲۴ شماره ۱۱ است»..
هر وقت به بهشت زهرا می رفت و بعد برای ما تعریف می کرد، می گفتم: حسین، یک بار من را هم ببر خیلی دوست دارم به بهشت زهرا بروم، حسین می گفت: «آن قدر بهشت زهرا خواهی رفت که سیر شوی»..
[راوی:مادر شهید]
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_محمدحسین_فهمیده #باشهدا
@bashohadaaa1
✨
میگفت: مرتب خود را زیر ذرّه بین
معیارهایِ اسلام قرار دهید و در کارها و دیدگاه هایتان دقت داشته باشید..
سر سوزنی انحراف از مسیرِ واقعی،
پس از مدتی شما را به جایی می رساند که درمی یابید نسبت به نقطه ی ابتدایی که بر آن انطباق داشته اید زاویه ی بزرگی پدید آمده و شما را از صراط مستقیم کاملا دور ساخته است..🍃
[شهید عبدالحمید دیالمه]
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#باشهدا
@bashohadaaa1
.
🌿ماجرای دعوای دو برادر
ایام نوجوانی توی یه مدرسه درس می خوندند..
یه روز با هم دعواشون شد و محمدرضا به علیرضا گفت: به بابا بگم؟
به بابا بگم توی مدرسه چیکار میکنی؟!
علیرضا هم گفت: اگه بگی میزنمت!!
نگران شدم، ترسیدم پسرم به راه بدی کشیده شده باشه؛ اما بهروی خودم نیاوردم..
چند روز بعد محمدرضا رو کشیدم کنار و ازش پرسیدم: بابا! علیرضا مگه توی مدرسه چیکار میکنه؟ گفت: با پول توجیبیهایی که بهش میدی، برای بچههای فقیر دفتر و مداد میخره..
تا اینو شنیدم، خوشحال شدم و پول توجیبیِ علیرضا رو بیشتر کردم..
علیرضا و محمدرضا، هر دو شهید شدند..
[راوی:پدر شهید]
منبع: کتاب موحد
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_علیرضا_موحددانش #باشهدا
@bashohadaaa1
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿معشوق خدا..
🔸وصیتنامه عاشقانه شهید باغانی..
مقام معظم رهبری:
من مکرّر دستنوشتههای این شهید را خوانده و
هر بار بهره و فیض تازهای از آن گرفتهام..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_ناصرالدین_باغانی #باشهدا
@bashohadaaa1
21.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿ما شُهدا را داریم((:
#باشهدا
@bashohadaaa1