سرنوشتِ مقلدان خمینی چیزی
جز شهادت نیست..
شهادتت مبارک
#سید_شهیدان_خدمت
@bashohadaaa1
«مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا»
﴿سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند..
#شهدای_خدمت
@bashohadaaa1
خوش به حال شهدا که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله(ع)..💔
#باشهدا
@bashohadaaa1
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در چنین حوادثی دقت در چند نکته میتواند مسیر را برای ما روشن سازد:
🔰ریشهی محبوبیت و همراهی و همدلی مردم با یک شخصیت چه میتواند باشد؟
🔰آینده و وضعیت کشور چه خواهد شد؟
🔰وظیفه ما در این حادثه چیست ؟
🌿و چه زیبا سرود شاعر محترم محمد رسولی،
دست او در آسمان دست شهادت را گرفت
بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت
#استاد_علی_غلامی
@bashohadaaa1
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 عجب کلیپ نابی ……
بار الها در رهت هر کس بمیرد زنده است
زندگی بی عشق تو ننگ است و بی ارزنده است
حاضرم در راه دین از تن جدا گردد سرم
من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_محمدعلی_آل_هاشم
#شهیدان_خدمت
@bashohadaaa1
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#قسمت_چهلم ، جمال
راوی:استاد محمدشاهی
برادرم جمال از دوستان نزدیک احمدآقا بود.
تاثیر رفتار احمدآقا در او بسیار زیاد بود.
همیشه به همراه هم در جلسات استاد حق شناس شرکت می کردند.
رفتار و اخلاق جمال بسیار به احمدآقا شبیه بود.
در آن دوران شرایط خانهی ما با آن ها کاملا متفاوت بود.
جمال از آن روز ها که در دبستان مشغول تحصیل بود در یک مغازه کار می کرد.
پدر ما یک کارگر ساده با چندین سر عایله بود.
جمال هرچه که به دست می آورد جمع می کرد و برای مخارج خانه تحویل پدر یا مادر می داد.
با آنکه شرایط خانهی ما از لحاظ مالی تعریفی نداشت اما بارها دیده بودم که جمال به فکر مشکلات مردم بود و سعی می کرد گرفتاری آن ها را برطرف کند
از دیگر ویژگی های جمال ارادت قلبی و عشق عجیب او به مولایش قمر بنی هاشم و امام زمان(عج)بود.
جمال با شروع جنگ راهی جبهه شد.
سال۱۳۶۲بود که پس از مدت ها به مرخصی آمد و از همهی رفقا خداحافظی کرد.
🔸 ادامه دارد...
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_احمدعلی_نیّری
@bashohadaaa1
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿هر آنچه می بینیم
یا می شنویم
یا می خوانیم
غذای روحِ ما می شود..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#استاد_شهید_مطهری
@bashohadaaa1
🌿خدای متعال به ما
فرصت میده،
فرصت میده،
فرصت میده،
و خدایی نکرده اگر غفلت بکنیم،
از ما گرفته بشه،
دیگه نمیتونیم جبران بکنیم...
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_حاجاحمدکاظمی
@bashohadaaa1
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#قسمت_چهل_و_یکم ادامه قسمت قبل
#جمال
نمی دانم چرا، اما جمال و چند تن از دوستانش همیشه می گفتند که آرزو داریم گمنام بمانیم!
در ولفجر۴ در ارتفاعات غرب کشور آرزوی آنها براورده شد.
مدتی بود که از آنها خبر نداشتیم
مادرم که جمال را بسیار دوست داشت بیش از همه بی تابی می کرد.تا اینکه یک روز خبر خوشی آمد!
یکی از دوستان جمال به محل آمده بود.می گفت: مطمئن هستم که جمال زنده است.
مجروح شده و به زودی بر می گردد.
آنقدر خوشحال بودم که نمی دانستم چه کار کنم.دویدم به سمت مسجد.
در مواقع خوشحالی و ناراحتی سنگ صبور من احمدآقا بود.
من آن زمان شب و روز با احمداقا بودم.
با خوشحالی وارد دفتر بسیج شدم.دیدم احمدآقا مشغول نوشتن پلاکارد است:عروج خونین شهید جمال محمدشاهی را....
گفتم: احمداقا ننویس!خبر خوش،خبر خوش
از خوشحالی نمی توانستم کلمات را کامل بگویم.
گفتم: احمدآقا یکی از رفقای جمال اومده میگه جمال زنده است.
خودش دیده که جمال مجروح شده و بردنش بیمارستان.
خیره شدم به چشمای احمدآقا.
اصلا خوشحال نشده بود!سرش را پایین انداخت و مشغول نوشتن ادامه جمله شد.
گفتم:احمدآقا ننویس،مگه نشنیدی،جمال زنده است.
اگه مامانم این پلاکارد رو ببینه، دق میکنه.
سرش رو بلند کرد و گفت: من جمال شما رو دیدم.توی بهشت بود.همان دو ماه پیش موقع عملیات شهید شده!
انگار آب سردی روی من ریخته بودند.
همهی غم ها به سراغم آمد.
من به حرف احمدآقا اطمینان داشتم..
کمی با حالت پریشانی به احمدآقا نگاه کردم.
همهی خاطرات داداش جمال از جلوی چشمانم عبور کرد.
آب دهانم را فرو دادم و گفتم: داداشم حرف دیگه ای نزد؟
احمدآقا سرش را بالا آورد و ادامه داد: چرا، به من گفت: دو ماه برام نماز قضا بخوان.من هم چند وقتی هست که شروع کردم به خواندن.
بعد از آن مطمئن شدیم که جمال شهید شده، چند روز بعد فهمیدیم خبر مجروحیت جمال هم اشتباه بود.
🔸ادامـــــه دارد..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_احمدعلی_نیّری
@bashohadaaa1