13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چشم_نواز 📸
به سمت گودال از
خیمه دویدم من...💔
#حضرت_زینب 🌿
#ام_المصائب ✨
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📸 گزارش تصویری
🍃هر کس از روی ایمان و برای خدا معتکف شده باشد ؛ گناهان گذشته او بخشیده می شود
⭕️به گزارش بسیج دانش آموزی شهید فهمیده مهردشت :
💢حضور دانش آموزان مدارس شهر دهق در مراسم معنوی اعتکاف ؛ که ۴۵ نفر دانش آموز پسر و ۵نفر دانش آموز دختر معتکف بودند؛ در مصلی شهر دهق برگزار شد
❇️ بحمدالله استقبال خوبی از دانش آموزان پسر در این مراسم معنوی داشتیم و دراین چند روزی که دانش آموزان معتکف بودند در فضای معنوی از برنامه هایی همچون اعمال ام داوود؛ تنیس روی میز سخنرانی ؛ قرائت قرآن ؛ حلقه صالحین و برگزاری مراسم شب شهادت وفات حضرت زینب(س) و پخش کلیپ مرتبط با برنامه ها؛به خوبی استفاده می کردند و به فیض اکمل رسیدند
✅باتوجه به مصاحبه انجام شده توسط معتکفین شرکت کننده در اعتکاف از روحیه معنوی که داشتند و آشنایی که نسبت به برنامه ها کسب نمودند برای سال های آتی نشان میدادند که از برنامه های اعتکاف راضی بودند و عملکرد خوبی نسبت به برنامه ها داشتند؛ انشالله که در سالهای بعدی بیشتر دانش آموزان در زمینه اعتکاف استقبال خوبی را داشته باشند
💐جا دارد از کلیه مسئولین برگزار کننده مراسم اعتکاف تقدیر و تشکر نمود
#اعتکاف
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📸 گزارش تصویری
🍂اعتکاف لحظه ای ناب با خدا بودن است
⭕️به گزارش بسیج دانش آموزی شهید فهمیده مهردشت :
💢حضور دانش آموزان مدارس شهر علویجه که ۵۵نفر دانش آموز پسر و تعدادی هم دانشجو معتکف بودند در مسجد جامع شهر علویجه برگزار گردید؛ گفتنی است به علت به حد نصاب نرسیدن تعداد معتکفین روستای حسین آباد ؛ تعدادی دانش آموز از این روستا در مراسم معنوی اعتکاف شهر علویجه شرکت کرده بودند
❇️معتکفین در این سه روزی که با خدا خلوت کرده بودند از برنامه های همچون اعمال ام داوود ؛سخنرانی ؛ اقامه نماز جعفر طّیار قرائت قرآن ؛ اقامه نماز و سخنرانی آقای طیب نیا در شب وفات ام المصائب حضرت زینب استفاده نمودند و حال معنویت و عرفانی داشتند
باتوجه براینکه مصاحبه ای با معتکفین و شرکت کنندگان در مراسم معنوی اعتکاف انجام شد نشان میداد که دانش آموزان دراین چند روز عملکرد خوبی نسبت به برنامه ها و برگزاری مراسم اعتکاف داشتند و بیشتر توانستند در این چند روز با خدا ارتباط برقرار کنند و بعضی از دوستانی که برای بار اول اعتکاف شرکت کرده بود با شرکت در اعتکاف با برنامه ها و شور و حال معنویت آشنایی پیدا کردند
💐شایسته است از مسئولان برگزاری مراسم معنوی اعتکاف تقدیر و تشکر به عمل آید
#اعتکاف
🗓 مورخ: ۱۴۰۱/۱۱/۱۷ روز دوشنبه
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم/ ترتیل ۴۹۳ قرآن کریم ( آیات ۴۸ تا ۶۰ سوره مبارکه زخرف)
❄️🌹❄️
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اَهلُ القُرآنِ اَهلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ» اهل قرآن اهل خدا و خاصان بارگاه اویند. (مجمع البیان ۱/۱۵)
🎙 استاد پرهیزگار
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🔹امام علی(ع): با دشمنِ دوستت دوست مشو که با این کار با دوستت دشمنی میکنی.
#صبح_نو
⏳امروز سهشنبه
۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۱
۱۶ رجب ۱۴۴۴
۷ فوریه ۲۰۲۳
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
خبرگزاری بسیج شهیدفهمیده مهردشت
📸 گزارش تصویری 🍂اعتکاف لحظه ای ناب با خدا بودن است ⭕️به گزارش بسیج دانش آموزی شهید فهمیده مهردشت :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ|ببینید
🎙مصاحبه ای با معتکف مراسم معنوی اعتکاف در مسجد جامع شهر علویجه در طول مراسم اعتکاف در خصوص رضایت و نظر سنجی از اجرایی برنامه ها انجام شد
#اعتکاف
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📣به مناسبت ایام الله مبارک دهه فجر ؛اجرای میدانی گروه سرود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در روستای اشن ، دماب و شهر دهق
🗓امروز سه شنبه ۱۸ بهمن
⏰ساعت ۱۶:۰۰ عصر روستای اشن
⏰ساعت ۱۶:۳۰ روستای دماب
⏰ساعت ۱۷:۱۵ میدان شهدای شهر دهق
#اجرای_میدانی
#دهه_فجر
#منطقه_مهردشت
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
_مقام معظم دلبـری|❤️•°
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
❲صبر❳ نام دیگر مادرانِ شهدا :)💔!..
🌱↝#اللهمارزقناتوفیقشهادتفیسبیلک
💚↝#شهیدانہ
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
#تلنگرانه
واسہامام زمانمونچقدسختی ڪشیدیم: )؟
چقدرسیلۍخوردیم؟
چقدرحرفشنیدیم؟
چقدرجلوزبونمونوگرفتیم؟
چقدرگذشتیمازخواستمون؟
اصلاحواسمونبہامامزمانمون هست:)🖤🔗'!
±چندچندیمباخودمون:)
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتسیوسوم
اما نه او، که هیچ کس نمیتوانست جلوی ما را بگیرد. تعداد زیادی از رزمنده ها منتظر سوار شدن
به لنج بودند. تعدادی از مردهای آبادانی هم که در دستشان گونی و طناب و کارتن بود،
میخواستند به شهر برگردند و اثاثیهی خانه شان را خارج کنند.
بر خلاف آنها، ما با چرخ خیاطی و فرش و رخت خواب و ظرف و ظروف در حال برگشتن به آبادان
بودیم. آنها با حالت تمسخر به ما نگاه میکردند. یکی از آنها به مسخره گفت:
" شما اثاثیهتان را به من بدهید، من کلید خانهام را به شما میدهم، بروید آبادان اثاثیه ما را
بردارید." بابای مهران از خجالت مردم سرخ شده بود. او با عصبانیت اسباب و اثاثیه را ازما گرفت
و به خانهی خواهرش در ماهشهر برد. ما شش تا زن با شهرام که تنها مرد کوچک ما زن ها بود و آن
زمان کلاس سوم ابتدایی بود، سوار لنج شدیم.
همهی مسافرهای لنج مرد بودند. علی روشنی،
پسر همسایهمان در آبادان، هم سفر ما در این سفر بود. وقتی او را دیدیم دلمان گرم شد که لااقل یک
مرد آشنا در لنج داریم.اوایل بهمن ۵۹ بود و ابر سیاهی آسمان را پر کرده بود. از شدت سرما همه
به هم چسبیده بودیم. اولین بار بود که سوار لنج شده بودیم و میخواستیم یک مسیر طولانی را
روی آب باشیم؛ آن هم با تعداد زیادی مرد غریبه که نمیشناختیم.
توی دلم آشوبی بود، اما به رو نمیآوردم. بابای مهران هم قهر کرده و رفته بود. اگر خدای نکرده
اتفاقی برای ما میافتاد، من مقصر میشدم.
چهار تا دخترها چادر سرشان بود و بین من و
مادرم نشسته بودند. شهرام هم با شادی شیطنت میکرد و بین مسافرها میدوید. آنها هم سر به
سرش میگذاشتند. شهرام، هم قشنگ و هم خوش سر و زبان بود. او هنوز بچه بود و مثل
دخترها غصه نمیخورد.چندین ساعت در سوز و سرما روی آب بودیم تا بالاخره بعد از سه ماه
آوارگی به شهرمان رسیدیم. در روستای چوئبده از لنج پیاده شدیم. دخترها روی زمین سجده
کردند و خاک آبادان را بوسیدند. در ظاهر، سه ماه از آبادان دور بودیم، ولی این مدت برای همهی ما
مثل چند سال گذشته بود...
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتسیوچهارم
ظاهر آبادان عوض شده بود. خیلی از خانه ها خراب شده بودند. در محله ها خبری از مردم و
خانواده ها نبود. از آبادان شلوغ و شاد و پر رفت و آمد قبل از جنگ، هیچ خبری نبود. آبادان مثل
شهر ارواح شده بود. تنها صدایی که همه جا میشنیدیم صدای خمپاره بود.
ما سوار یک ریو ارتشی شدیم و به سمت خانه مان رفتیم. البته ما خبر نداشتیم که مهران خانهی
ما را پایگاه بچه های بسیج کرده است. او هم از برگشت ما به شهر خبر نداشت.
وقتی به خانه رسیدیم، متوجه شدیم که تعداد زیادی از رزمنده ها در خانهی ما هستند. درِ خانه
باز بود. شهرام داخل خانه رفت. مهران از دیدن شهرام و من و مادرم و دخترها که بیرون خانه
ایستاده بودیم، مات و متحیر شده بود.
باور نمیکرد که بعد از آن همه دعوا با دخترها و
کشیدن اسباب به رامهرمز، ما برگشته ایم. بیچاره مهران انگار دنیا روی سرش خراب شد. وقتی
قیافهی غم زده و لاغر تک تک ما را دید، فهمید که ما از سر ناچاری مجبور به برگشت شدهایم. به رگ
غیرت مهران برخورد که مادر و خواهرهایش این همه زجر کشیدهاند.
ما بیرون خانه توی کوچه نشستیم تا همهی بسیجی ها از خانه خارج شدند و به مسجد رفتند.
از رفتن رزمنده ها خیلی ناراحت شدیم. آنها خیلی از ما خجالت کشیدند.
تمام فرش ها واکسی شده بود و رخت خواب ها کثیف بود. معلوم بود گروه گروه به خانه میآمدند
و بعد از استراحت میرفتند. از دور که نگاه شان میکردم، برای همهی آنها دعا کردم و خدا را شکر
کردم که خانه و زندگی ما هم در خدمت جنگ بود.
خدا میدانست که ما جای دیگری را نداشتیم و مجبور بودیم به آن خانه برگردیم، وگرنه راضی به
رفتن رزمنده ها نمیشدیم.
مینا و زینب توی اتاق ها میچرخیدند و آنجا را
مثل خانهی خدا طواف میکردند. مادرم خیلی از برگشتن ما به آبادان خوشحال بود.
خانه حسابی کثیف و به هم ریخته بود. از یک عده پسر جوان که خسته و گرسنه برای استراحت
میآمدند، انتظاری غیر از این نبود. از ذوق و شوق رسیدن به خانه مان، سه روز میشستیم و
تمیز میکردیم. آب داشتیم، ولی برق خانه هنوز قطع بود. همهی ملافه ها را شستیم. در و دیوار را
تمیز کردیم. خانهام دوباره همان خانهی همیشگی شد. طناب ها هر روز سنگین از ملافه بودند. روی
اجاق گاز، قابلمهی غذا میجوشید. درخت ها و گل ها هرروز از آب سیراب میشدند....
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتسیوپنجم
شب سوم که بعد از سه ماه آوارگی، در خانهی خودم سر روی بالشت گذاشتم، انگاری که توی
تخت پادشاهی بودم. یاد خانهی امیری و خانهباغی پر از موش، بدنم را میلرزاند.
مینا و مهری برای کار به بیمارستان شرکت نفت رفتند. تعدادی از دوستانشان هم آنجا بودند. مینا
و مهری در اورژانس و بخش، کار میکردند و از زخمی ها مراقبت میکردند. گاهی شب ها هم که
شب ڪار بودند، خانه نمیآمدند.
من نمیتوانستم با کار کردن آنها در بیمارستان
مخالفت کنم. وقتی از زبان بچه ها میشنیدم که به خاطر خدا کار میکنند، نمیتوانستم بگویم
"حق ندارید برای خدا کار کنید. "
آرزوی همیشهی من این بود که بچه هایم متدین و
با ایمان باشند؛ خوب بچه هایم همین طور بودند. همین برای من کافی بود.
زینب هم خیلی دلش میخواست با آنها به بیمارستان برود، ولی سن و سالش کم و خیلی هم
لاغر و ضعیف بود. او آرام نمینشست. هر روز صبح به جامعهی معلمان که دو ایستگاه پایین تر
از خانهی ما بود میرفت.
جامعهی معلمان در زمان جنگ فعال بود. یک
کتابخانه داشت و کارهای فرهنگی انجام میداد. زینب که دختر نترس و زرنگی بود، صبح برای کار
به آنجا میرفت و ظهر به خانه بر میگشت.
گاهی وقت ها هم شهلا همراهش به آنجا میرفت.
جامعهی معلمان با خانهی ما فاصلهی زیادی نداشت. آنها پیاده میرفتند و پیاده بر میگشتند.
زینب آن سال، سوم راهنمایی بود ولی شش ماه از سال میگذشت و همهی بچه هایم از کلاس
درس عقب مانده بودند. این موضوع خیلی مرا عذاب میداد. دلم نمیخواست بچه هایم از
زندگی عادیشان عقب بمانند، ولی راهی هم پیش پایمان نبود.
بعضی روز ها برای سر زدن به مینا و مهری به بیمارستان شرکت نفت میرفتم. از این که
خوابگاه داشتند و با دوستانشان بودند، خیالم راحت بود. آن ها کار های پرستاری و امدادگری
مثل آمپول زدن و بخیه کردن را کم کم یاد گرفتند.
یک روز که به بیمارستان رفته بودم، با چشم های خودم دیدم که مرد عربی را که ترکش خورده بود
به آنجا آورده بودند. آن مرد، هیکل درشتی داشت و سر تا پایش خونی بود. با دیدن آن مرد خیلی
گریه کردم و به خانه برگشتم و پیش خودم به دخترهایم افتخار کردم که میتوانند به زخمی ها
کمک کنند...
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتسیوششم
یکی از روزهای بهمن ۵۹، یک هواپیمای عراقی، بیمارستان شرکت نفت را بمباران کرد. مینا و
مهری هم آن روز بیمارستان بودند. زینب در جامعهی معلمان خبر را شنید. وقتی به خانه آمد،
ماجرای بمباران را گفت.با شنیدن این خبر، من سراسیمه به مسجد به سراغ مهران رفتم. در حالی
که گریه میکردم، در مسجد قدس منتظر مهران ایستادم. مهران که آمد، صدایم بلند شدم و گفتم:
"مهران، خواهرهایت شهید شدند... مهران گـُل بگیر تا روی جنازهٔ خواهر هایت بگذارم... مهران،
مینا و مهری را با احترام خاک کن. "
نمیدانستم چه میگویم. انگار که فایز¹
میخواندم و گریه میکردم. نفسم بند آمده بود. مهران که حال مرا دید، آرامم کرد و گفت:
" مامان، نترس. نزدیک بیمارستان بمباران شده. مطمئن باش دختر ها صحیح و سالم هستند. به
بیمارستان هیچ آسیبی نرسیده. من خبرش را دارم. "
با حرف های مهران آرام شدم و به خانه برگشتم. با اینکه رضایت کامل داشتم دخترها در
بیمارستان کار کنند، ولی بالأخره مادر بودم. بچه هایم عزیز بودند. طاقت مرگ هیچ کدامشان را نداشتم.
شب ها در تاریکی کنار نور فانوس، من و مادرم با شهلا و زینب و شهرام مینشستیم. صدای خمپاره
ها قطع نمیشد. مخصوصا شب ها سر و صدا بیشتر بود. چندین بار نزدیک خانهی ما هم خمپاره
خورد. با وجود این خطر ها، راضی به ماندن در خانهمان بودیم. در خانهی خودم احساس راحتی
و آرامش میکردم.راضی بودم همهی ما با هم، در کنار هم کشته بشویم، اما دیگر آواره نشویم.
همیشه هم اعتقاد داشتم که اگر میل خدا نباشد، برگی از درخت نمیافتد. اگر میل خدا بود، ما زیر
توپ و خمپاره هم سالم میماندیم، وگرنه که همان روز های اول جنگ ما هم کشته میشدیم.
اسفند ماه، مهرداد از جبههٔ آبادان آمد و مهران خبر برگشتن ما را بهاش داد. مهرداد لباس سربازی
تنش بود و یک اسلحه هم دستش بود. او با توپ پُر و عصبانی به خانه آمد. آمد که لب باز کند و ما
را مجبور به رفتن کند، که مادرم او را نشاند و همهی ماجرا های تلخ رامهرمز را برایش گفت.
شهرام و شهلا و زینب هم وسط حرف های مادرم چیزهایی میگفتند.
مهرداد از شدت عصبانیت سرخ شده بود. او از من و بچه ها شرمنده شده بود و چیزی نمیتوانست
بگوید. مهران و مهرداد هنوز هم با ماندن ما در آبادان مخالف بودند. از طرفی نگران توپ و
خمپاره و هواپیما بودند و از طرف دیگر، مواد غذایی در آبادان پیدا نمیشد و آنها مجبور بودند
خودشان مرتب نان و مواد غذایی تهیه کنند و برای ما بیاورند که کار آسانی نبود.
اول جنگ، رزمنده ها در پایگاه های خودشان هم مشکل تهیهٔ غذا را داشتند؛ ما هم اضافه شده
بودیم. پسر ها هر روز نگران بودند که ما بدون نان و غذا نمانیم...
¹ نوحه خوانی به سبک بوشهری و جنوبی
ادامه دارد...♡
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
🌱↝#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
خبرگزاری بسیج شهیدفهمیده مهردشت
4 قسمت دیگر، زیبا و هیجان انگیز #من_میتࢪا_نیستمـ تقدیم نگاهتون😍❤️
4 قسمت دیگر، زیبا و هیجان انگیز #من_میتࢪا_نیستمـ تقدیم نگاهتون😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم/ ترتیل ۴۹۴ قرآن کریم ( آیات ۶۱ تا ۷۳ سوره مبارکه زخرف)
❄️🌹❄️
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اَشرافُ اُمَّتی حَمَلةُ القُرآنِ» شریفان امت من حاملان قرآنند. (خصال صدوق ۱/۷)
🎙 استاد پرهیزگار
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🔹امام علی(ع): هر که خیر جوید سرگردان نشود و کسی که مشورت نماید پشیمان نگردد.
#صبح_نو
⏳امروز چهارشنبه
۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۱
۱۷ رجب ۱۴۴۴
۸ فوریه ۲۰۲۳
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📸گزارش تصویری📷
🇮🇷به مناسبت ایام الله مبارک دهه فجر، و فرارسیدن آیین بزرگداشت سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی همراه با برنامه های متنوع در دبستان شهید بهرام براتی دهق برگزار گردید.
✅ در طی این مراسم نیز از برگزیدگان مسابقات قرآن،عترت و نماز مرحله آموزشگاهی تجلیل و قدردانی به عمل آمد.
💐 باتشکر از مدیر و کادر آموزشی دبستان شهید بهرام براتی
#جشن
#دهه_فجر
#دبستان_شهیدان
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
خبرگزاری بسیج شهیدفهمیده مهردشت
📣به مناسبت ایام الله مبارک دهه فجر ؛اجرای میدانی گروه سرود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در روستای اشن
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 حضور اهالی مومن و ولایتی (برادران و خواهران بسیجی)در مسجد جامع دهستان اشن
🇮🇷 به مناسبت گرامیداشت ایام الله دهه فجر و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ؛ به همین مناسبت اجرای گروه سرود دو روستای اشن و حسین آباد در یک شب بعد از اقامه نماز جماعت در مسجد جامع برگزار شد
💢 در این برنامه دعوت شد از گروه سرود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از روستای حسین آباد و گروه سرود دختران فاطمی از پایگاه مقاومت بسیج ایثار خواهران اشن با اجرای سرود های انقلابی مناسبت دهه فجر را گرامی داشتند
💐 در پایان از همکاری و مساعدت حوزه بسیج امام محمد باقر (ع)؛ پایگاه بسیج شهید مطهری و پایگاه بسیج ایثار خواهران تقدیر و تشکر می گردد
🗓 بهمن ماه ۱۴۰۱
#گروه_سرود
#دهه_فجر
#مسجد_جامع_اشن
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📷گزارش تصویری📸
🇮🇷دهه فجر انقلاب اسلامی؛ یاد آور حماسه ها و رشادت های جوانان در طول تاریخ سرنوشت ساز انقلاب خون بار ایران است...
🇮🇷به مناسبت ایام الله مبارک دهه فجر و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز علویجه فعالیتهایی در قالب نقاشی و رنگ آمیزی و جشنی را به همین مناسبت برگزار نمودند
💐باتشکر از مجموعه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر علویجه
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📷گزارش تصویری📸
⭕اولین روز برگزاری مسابقات قرآن و عترت در منطقه مهردشت
🔺 اولین روز مسابقات قرآن و عترت منطقه مهردشت، در مدارس روستای حسین آباد برگزار شد.
🔸 این مسابقات در رشته های مختلفی از جمله احکام، نهج البلاغه، قرائت و... برگزار می شود.
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📸گزارش تصویری📷
⭕دومین روز برگزاری مسابقات قرآن و عترت در منطقه مهردشت
🔺 دومین روز مسابقات قرآن و عترت منطقه مهردشت، در مدارس شهر دهق برگزار شد.
🔸 این مسابقات در رشته های مختلفی از جمله احکام، نهج البلاغه، قرائت و... برگزار می شود.
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
📷گزارش تصویری📸
⭕ روز سوم برگزاری مسابقات قرآن و عترت در منطقه مهردشت
🔺سومین روز مسابقات قرآن و عترت منطقه مهردشت، روز سه شنبه مورخ ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۱ در مدارس شهر علویجه برگزار شد.
🔸 این مسابقات در رشته های مختلفی از جمله احکام، نهج البلاغه، قرائت و... برگزار می شود.
🔸 لازم به ذکر است که آخرین روز این مسابقات روز یکشنبه مورخ ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۱
در #دهستان_اشن برگزار خواهد شد.
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht