نفس انسان اقبال و ادبار دارد؛ یعنی برخی زمانها دارای شور و نشاط معنوی بوده و دوست دارد اعمال عبادی، ذکر و فکر داشته باشد، ولی گاهی دچار بیحالی، کسلی و بیانگیزگی میشود.
در این هنگام بهتر است سالک با نفسش مدارا کند تا از سلوک شانه خالی نکند.
#مشکات_دل
#شریعت #اخلاق #معنویت #دین #معرفت #عرفان #زندگی #کتاب
تهیه https://eitaa.com/basirat113_110🌷 ✿◉
--------------------------------------------------------------
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حکایت
غذای حرام
هنگامی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) هفت ساله بود، یهودیان که نشانههایی از پیامبری را در او دیدند، در صدد بعضی امتحانات برآمدند و با خود گفتند: ما در کتاب هایمان خوانده ایم که پیامبر اسلام از غذای حرام و شبهه، دوری میکند، خوب است او را امتحان کنیم. بنابراین مرغی را دزدیدند و برای حضرت ابوطالب فرستادند تا همه به عنوان هدیه بخورند؛ اما همه خوردند غیر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) علت این کار را پرسیدند، حضرت در پاسخ فرمودند: این مرغ، حرام است و خداوند من را از حرام نگه میدارد. پس از این ماجرا، یهود مرغ همسایه را گرفته، نزد ابوطالب فرستادند، به خیال این که بعد پولش را به صاحبش بدهند؛ ولی آن حضرت باز هم میل نکردند و فرمودند: این غذا شبهه ناک است. وقتی یهود از این جریان اطلاع یافتند، گفتند: این کودک دارای مقام و منزلت بزرگی خواهد بود! [۴] ۶.
----------
[۴]: یکصد موضوع، پانصد داستان ۲۱۲/۱ ؛ به نقل از: بحار الانوار ۱۵ / ۳۳۶.
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
عارف واصل شیخ رجبعلی خیاط (ره): دعای یکی از اموات سبب هدایتم شد!!
یکی از اسباب توفیق من در سیر و سلوک این بود که روزی عملی مستحبی را انجام دادم و ثواب آن را به یکی از اموات هدیه کردم و در اثر آن، آن مؤمن برایم دعا کرد و خدا هم دعایش را اجابت نمود و با عنایت ویژهای هدایتم کرد و راه را نشانم داد.
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
«ما چه وقت رفتيم مطالعه كرديم دقت كرديم و به جايی نرسيديم؟هم شيخ انصاری شدن آسان است، هم مبتكر و به دست آوردن فناوری آسان است. اين عزيزان دانشمند ما مانند همين شهيد شهرياری(رضوان الله عليه) ايشان سالها مرتب مسئلهای داشت فوراً از دانشگاه می آمد دماوند مسئله خود را سؤال ميكرد و ميرفت،ما كه نميدانستيم ايشان در مسئله هسته ای اينقدر فعال است، اصرار هم داشت كه در همين حسينيه بيايد و نماز عيد فطر خود را بخواند و هر مسئله ای داشت مرتب از تهران ميآمد و اينجا مسئله را سؤال ميكرد و ميرفت، پس ميشود آدم اينطور باشد که هم خوی، خوی شهادت باشد و هم آدم باسوادی باشد، الآن راه باز است.»
درس اخلاق ۹۳/۵/٢۳
#بازنشر
#سالروز_شهادت_شهید_شهریاری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ مقام معظم رهبری و بیان توصیهای مهم از آیت الله بهجت (ره)
🔸 این دعا را زیاد بخوانید:
✨ يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِک
📝پینوشت:
🌼🍃روزی امام صادق علیه السلام فرمودند:
🔸 «به زودی شبههها شما را احاطه میکند و شما بدون پیشوای هدایت میمانید. از آن شبهات کسی نجات نمی یابد مگر کسی که دعا کند و دعای غریق را بخواند.»
▫️ عبدالله بن سنان سئوال کرد:
🔹 «دعای غریق چگونه است؟»
▫️ امام فرمودند:
«يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِک»
▫️ عبدالله بن سنان چنین خواند:
🔹 «یا مقلب القلوب و الابصار ثبّت قلبی علی دینک.»
▫️ امام فرمودند:
🔸 «خداوند مقلّب القلوب و الابصار هست، ولی دقیقا آنچه را من میگویم بگو:«یا مقلب القلوب»، و چیزی بیش از آن نگو.»
📚 منبع: بحارالانوار، 52 / 148 حدیث 73 کمال الدین
🏷 #دعای_غریق #مقام_معظم_رهبری #آیت_الله_بهجت_ره
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاقی خود مرحوم آقا سید علی قاضی، مرحوم قاضی به ایشان فرمود:
فرزندم! اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم میخواهی نماز شب بخوان.
در محضر بهجت، ج٢، ص٣۵٣
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
37.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه تو مادرم بشی، چی میشه
سایهی بالا سرم بشی چی میشه
شفیعهی محشرم بشی چی میشه
#سرود
#جدید
01 دی 1403
#سید_مهدی_میرداماد
#میلاد_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
#حکایت
✨اگر کارد به استخوانت رسیده !
مرحوم علامه مجلسی نقل می کند:
فردی به نام ابوالوفای شیرازی در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت علیهم السلام می شود. شب در عالم رؤیا، حضرت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله را زیارت می کند .حضرت می فرمایند:
اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو: 《یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ"الغَوثَ اَدرِکني》(مهدی جان؛ من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس.) ابوالوفا می گوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟گفتم: به منجی عالم بشریت، به فریاد درماندگان و بیچارگان.
سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم" بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد
بحار الأنوار ، جلد ۵۳ ، ص ۶۷۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
امام خمـــــینی (ره) :
«خـواندن #دعــاۍعــــهد در
ســـر نـوشت انـسان تاثـیر دارد.»
هر روز بعد از نماز صبح دعای عهد را بخوانید.
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حکایت
علامه طهراني(ره) در كتاب نور ملكوت قرآن مي فرمايد :
يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم....
فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان!
انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟
ناگهان ساکت شد ، گریه بسیاری کرد ، سپس شاد و شاداب شد و خندید.
گفت : سید! شرح مفصلی دارد.
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود.
خودم خدمتش را مینمودم ؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم ؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته هاى او در حضورش بودم.
او بسيار تند و بد اخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم.
به همين جهت عيال اختيار نكردم ، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ...
به همین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه اى روشن میشد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.
تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد.
در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم ، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست.
فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان!
او كه خواب آلود بود ؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.
فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم!
كه ناگهان نفهميدم چه شد... إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد.
نور ملكوت قرآن ، ج۱ ، ص۱۴۱
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
امام خمـــــینی (ره) :
«خـواندن #دعــاۍعــــهد در
ســـر نـوشت انـسان تاثـیر دارد.»
هر روز بعد از نماز صبح دعای عهد را بخوانید.
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حکایت
علامه طهراني(ره) در كتاب نور ملكوت قرآن مي فرمايد :
يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم....
فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان!
انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟
ناگهان ساکت شد ، گریه بسیاری کرد ، سپس شاد و شاداب شد و خندید.
گفت : سید! شرح مفصلی دارد.
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود.
خودم خدمتش را مینمودم ؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم ؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته هاى او در حضورش بودم.
او بسيار تند و بد اخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم.
به همين جهت عيال اختيار نكردم ، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ...
به همین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه اى روشن میشد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.
تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد.
در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم ، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست.
فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان!
او كه خواب آلود بود ؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.
فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم!
كه ناگهان نفهميدم چه شد... إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد.
نور ملكوت قرآن ، ج۱ ، ص۱۴۱
https://eitaa.com/basirat113_110🌷
--------------------------------------------------------------
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج