eitaa logo
بصیرت
44 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
795 ویدیو
14 فایل
عمار می خواهد این زمین
مشاهده در ایتا
دانلود
م مي كند. متوكل گفت : آن دليل چيست ؟ امام هادي (ع) فرمود: گوشت فرزندان فاطمه (س) بر درندگان حرام است ، او را وارد اين باغ وحش كن ، اگر او دختر فاطمه (س) باشد، آسيبي نمي بيند . متوكل به زن گفت : تو چه مي گوئي . زن گفت : او (امام هادي) مي خواهد مرا بكشد... بعضي از دشمنان گفتند: چرا امام هادي (ع) به اين و آن حواله مي كند، اگر راست مي گويد: خودش وارد باغ وحش گردد... متوكل به امام هادي (ع) گفت : چرا تو اين كار را نمي كني ؟ . امام فرمود: من حاضرم ، نردباني بياوريد، نردبان آوردند، آن حضرت از پله هاي آن به پائين كه باغ وحش بود رفت ، درندگان و شيرها به حضور امام آمدند، دم خود را به عنوان تواضع تكان مي دادند و سرشان را به لباس امام مي ماليدند، و امام دست بر سر آنها مي كشيد و سپس اشاره به آنها كرد كه به كنار بروند، همه آنها، به كنار رفتند و خاموش ايستادند. متوكل از امام هادي (ع) معذرت خواهي كرد، و امام از باغ وحش بيرون آمد آنگاه متوكل به آن زن گفت : اكنون نوبت تو است از اين نردبان پائين برو. فرياد زن بلند شد: شما را به خدا دست از من برداريد، من دروغ گفتم ، من بر اثر تهيدستي ، و پول جمع كردن ، چنين ادعائي را كردم . متوكل دستور داد او را به جلو درندگان بيفكنند، مادرش واسطه شد و تقاضاي بخشش كرد، متوكل او را بخشيد. و به نقل بعضي او را جلو درندگان انداخت ، و درندگان او را خوردند. -------------- داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي مرحوم شيخ طوسي و برخي ديگر از بزرگان رضوان اللّه عليهم به نقل از كافور خادم حكايت نمايند: منزل و محلّ مسكوني حضرت ابوالحسن ، امام هادي عليه السلام در نزديكي بازارچه اي بود كه صنعت گران مختلفي در آن كار مي كردند، يكي از آن ها شخصي به نام يونس نقّاش بود كه كارش انگشترسازي و نقش و نگار آن بود، او از دوستان حضرت بود و بعضي اوقات خدمت حضرت مي آمد. روزي باعجله و شتاب نزد امام عليه السلام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! من تمام اموال و نيز خانواده ام را به شما مي سپارم . حضرت به او فرمود: چه خبر شده است ؟ يونس گفت : من بايد از اين ديار فرار كنم . حضرت در حالتي كه تبسّمي بر لب داشت ، فرمود: براي چه ؟ مگر چه پيش آمدي رُخ داده است ؟! ه وزير خليفه - موسي بن بغا - نگين انگشتري را تحويل من داد تا برايش حكّاكي و نقّاشي كنم و آن نگين از قيمت بسيار بالائي برخوردار بود، كه در هنگام كار شكست و دو نيم شد و فردا موعد تحويل آن است ؛ و مي دانم كه موسي يا حُكم هزار شلاّق و يا حكم قتل مرا صادر مي كند. امام هادي عليه السلام فرمود: آرام باش و به منزل خود بازگرد، تا فردا فرج و گشايشي خواهد بود. يونس طبق فرمان حضرت به منزل خويش بازگشت و تا فرداي آن روز بسيار ناراحت و غمگين بود كه چه خواهد شد؟ و تمام بدنش مي لرزيد و هراسناك بود از اين كه چنانچه نگين از او بخواهند چه بگويد؟ در همين احوال ، ناگهان ، مأ موري آمد و نگين را درخواست كرد و اظهار داشت : بيا نزد موسي برويم كه كار مهمّي دارد. يونس نقّاش با ترس و وحشت عجيبي برخاست و همراه ماءمور نزد موسي بن بغا رفت . از نزد موسي برگشت ، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارك امام هادي عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! هنگامي كه نزد موسي رفتم ، گفت : نگيني را كه گرفته اي ، خواسته بودم كه براي يكي از همسرانم انگشتري مناسب بسازي ؛ ولي اكنون آن ها نزاعشان شده است . اگر بتواني آن نگين را دو نيم كني ، كه براي هر يك از همسرانم نگيني درست شود، تو را از نعمت و هداياي فراواني برخوردار مي سازيم . امام هادي صلوات اللّه عليه تا اين خبر را شنيد، دست مباركش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه باري تعالي اظهار داشت : خداوندا! تو را شكر و سپاس مي گويم ، كه ما - اهل بيت رسالت - را از شكرگزاران حقيقي خود قرار داده اي . و سپس به يونس فرمود: تو به موسي چه گفتي ؟ يونس اظهار داشت : جواب دادم كه بايد مهلت بدهي و صبر كني تا چاره اي بينديشم . امام هادي عليه السلام به او فرمود: خوب گفتي و روش خوبي را مطرح كردي . --------------- چهل داستان و چهل حديث از امام هادي(ع)/ عبدالله صالحي ✨ 👈 علامتهای آخرالزمان 🌴ابن عباس نقل می کند: ما با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آخرین حجی که در سال آخر عمر خود بجای آورد (حجة الوداع) بودیم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آیا حاضرید شما را از علامتهای آخرالزمان باخبر سازم؟ 🌴سلمان که در آن روز از همه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک بود، عرض کرد: آری، یا رسول الله! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: از علامت های آخرالزمان ضایع کردن نماز، پیروی از شهوات، تمایل به هواپرستی، گرامی داشتن ثروتمندان و فروختن دین به