eitaa logo
بصیرت امام زمانی
208 دنبال‌کننده
2هزار عکس
382 ویدیو
17 فایل
السلام علیک یا صاحب زمان کانال وقف امام زمان (عج) هرچه برای ظهور بزاریم بازم کم است.. ارتباط با مدیر👇 @Mahdy_Ghaem_313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سجاد کریمی
🔴 رهبر معظم انقلاب جمعه ۱۰ مرداد از رسانه ملی سخنرانی خواهند کرد 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی روز جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ و همزمان با عید سعید قربان با ملت ایران از طریق رسانه ملی سخن خواهند گفت. 🔹سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی ساعت ۱۱.۳۰ از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی به‌صورت زنده پخش می‌شود
🌼🌼🍃🍃🌼🌼🍃🍃🌼🌼 ❣ ❣ ✨یک عمر ت🌷و زخم‌های ما رابستی هر روز کشیدی به سر ما دستی ✨هفته که به می‌رسد آقاجان ما تازه به یادمان می‌آید هستی💥 🌸🍃 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌾گفتم: دلت💓 میاد علی رو بری شهید شی⁉️ گفت: #"علی خودش بزرگ میشه منم کنارش هستم.. بچسب" مادر شهید 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌸 کن تاکه سلطانت کنند 🎊تن رها کن تا همه جانت♥️ کنند 🌸سر بنه در کف، برو در کوى دوست 🎊تا چو اسماعیل، کنند 🌸بگذر از فرزند ومال وجان خویش 🎊تا دورانت کنند 🌸 مبارک باد🌺 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️وقتی می‌دید پول💵 نیاز دارد به راحتی به او قرض می‌داد حتی بعضی هم از او قرض گرفته بودند، همیشه با اطرافیانش سر صحبت را باز می‌کرد تا از وضعیت مالی آنها باخبر شده و در حد توان خود گامی برای رفع نیاز مالی آنها بردارد، ♦️به راحتی هم را داده بود می‌بخشید اول باید مطمئن شد که این فرد به آن پول احتیاج ندارد در غیر اینصورت می‌گفت: برو دفعه بعد که پول را آوردی ازت میگیرم. 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
📺 سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب در روز عید قربان با مردم 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی ، جمعه ۱۰ مرداد مصادف با عید سعید قربان، با ملت شریف ایران مستقیم سخن خواهند گفت. 🔺 سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب ساعت ۱۱.۳۰ صبح از شبکه‌های رسانه‌ی ملی و همچنین از پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR و حسابهای این پایگاه در شبکه‌های اجتماعی به‌صورت زنده پخش خواهد شد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page287.mp3
686K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه اسراء✨ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
هدایت شده از بصیرت امام زمانی
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🍁یادگاری_های هشت سال دفاع مقدس تعریف میڪنن↯↯ 🌱❶ می گفت: اونایی ڪه داشتن بی سر شن به ارباب بی ڪفن حضرت اباعبدالله الحسین متوسل میشدن...👌 🍁❷ اونایی ڪه دوست داشتن بی دست شهید شن به هاشم حضرت ابوالفضل العباس متوسل میشدن... 🌱❸ اونایی هم ڪه به مادر پهلو شڪسته فاطمه الزهرا س متوسل میشدن از ناحیه پهلو مورد اصابت تیر و 💥قرار می گرفتن ... 🌾 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌱✨ ❇️ یادمون باشه که هر چی برای خدا کوچیکی و کنیم، خدا در نظر دیگران بزرگمون میکنه. 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ توصیه و پیشنهاد رهبر معظم انقلاب برای ماه محرم در شرایط کرونا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺روایت امروز رهبر انقلاب از کمک شهید سلیمانی و شهید ابومهدی و وصل کردن دو طرف مرز در کمک به مردم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
هدایت شده از سجاد کریمی
♥️ 💠باغبان اسم رئیس جمهور امریکا راگذاشته بود روی سگش. وقتی فهمید عصبی شد.گفت ...... 👆 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3182231610C7e8aa54435 گروه کانال بصیرت امام زمانی
💥🌹🍃🌸💥🌸🍃🌹💥 🌸🍃 یا صاحب الزمان عجل الله ✨تو بيا عزيز زهرا که تو سيد 💫که تـــ✨ـــــو هم 🌸 مردم که تو هم بهار جاني ✨تــــو بيا که مردم به ره عنايت توست 💫که تــــــــو هم طبيب دلــــ❣ها که تــو نور دیدگانی 🌷 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
مداحی آنلاین - مولا مهدی.mp3
1.95M
🌸🍃یا صاحب الزمان(عج) ✨مولا مهدی مولا مهدی 💫ای نوبهار فاطمه صبر و قرارم ✨ای قوت قلب💕 علی دار و ندارم 💔 💥 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ مانرده‌ های انقلاب نیستیم که با چند تکان بشکنیم... ما بچه های هستیم فرزندان دیگر شما ... یادگاران خمینی ... وارثان# شهدا ... 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 💥 5⃣ 💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت می‌کشید و دستان مردانه‌اش به نرمی می‌لرزید. 💢موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت می‌درخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانه‌اش چسبیده بود که بی‌اختیار خنده‌ام گرفت. 💠 خنده‌ام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با به رویم لبخند زد. دیگر از دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم. 💢تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا می‌دیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و شده است. اصلاً نمی‌دانستم این تحول را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!» 💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمه‌ای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو می‌گرفت و من نمی‌خواستم چیزی بگم. می‌دونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت می‌کشی.» 💢از اینکه احساسم را می‌فهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.» 💠 مستقیم نگاهش می‌کردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اون‌روز اون بی‌غیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!» 💢پس آن پست‌فطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بی‌شرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامش‌بخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اون‌روز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط قبول نمی‌کرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.» 💠 کلمات آخرش به‌قدری خوش‌آهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر می‌خواهد. 💢سپس نگاه مردانه‌اش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار می‌کنم! وقتی گریه‌ات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اون‌روز روم نمی‌شد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!» 💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش کشید! 💢میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت بود؛ به این سادگی نمی‌شد نگاه را در همه این سال‌ها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. 💢من همیشه دلم می‌خواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما عمو بودید! اما تازگی‌ها هر وقت می‌دیدمت دلم می‌خواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، می‌خواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمی‌فهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمی‌تونم تحمل کنم کس دیگه‌ای...» 💠 و حرارت احساسش به‌قدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که می‌خواست بهت بگه. اما من می‌دونستم چی‌کار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!» 💢سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خنده‌اش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت. 💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!» 💢سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خنده‌ای که لب‌هایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزه‌اس؟» 💠 من هم خنده‌ام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزه‌ای شده!» 💢با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خنده‌ام را پنهان کنم و او می‌خواست دلواپسی‌اش را پشت این شیطنت‌ها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپش‌های قلبش می‌لرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم می‌کنی؟»... ✍️نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅
🌷به نام خدا وباسلام وادب 🌷اهمیت علم،درقرآن: 🌷خدادرجه اهل ایمان وعلم رابالابرده.۱۱مجادله 🌷وصی سلیمان،چون علمی ازقرآن داشت،دریک چشم به هم زدن،عرش بالقیس راحاضرکرد.۴۰نمل 🌷بگو خدایاعلم مرازیادکن.۱۱۴طه 🌷اگرنمیدانید،ازاهل ذکربپرسید.۴۳نحل،۷انبیا 🌷قطعافقط اهل علم،یعنی خداشناسان ازخدامیترسند.۲۸فاطر 🌷حضرت موسی ع بااینکه پیغمبراولوالعزم بود،رفت تا ازخضر که خدامیگه مابهش علم دادیم،علم یادبگیرد۶۶کهف 🌷حضرت علی ع همه علم قرآن رادارد.۴۳ رعد 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
♥️🍃♥️🌟♥️🍃♥️ 🔷بعضےهآ را هر چقدر خستہ نمےشوے 🔶بعضےهآ را هر چقدر گوش دهے🎶 نمےشوند 🔷بعضےهآ هرچہ شوند باز بڪرندو دست نخورده😌 .. ♥️ 🌙 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
❣ 🌤 صبح دمید و من به اذن نگاه بهاری ات دوباره و در آسمان😍 محــبت بهشتی ات به امید عنایتت بال گشودم ... 💥که تو واسطه ی و زمینی و من به یُمن ِ نفس های تــ🌹ـــوست که روزی می خورم ... 🌤 پس از کاستی ها چه باک وقتی رزقم به دست ی توست.... 🌸🍃 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
✨ 🌴بغض من 😭 شد و راه را بست 🌴از ت🌼و جز ای تار ندارم در یاد 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
♦️ 🌾توی چله توی برف ❄️🌨و سرما ، که حتی چهارپایان هم از رفتن به زاده داوود خوداری می کردند ، میگفت ، بریم امام زاده داوود اونم نه برای تفریح بلکه برای خود سازی ‼️ وقتی با یه توی برف و یخبندان وارد امام زاده می شدیم ، 🌾 همه برای فرار از سوز 🌬و سرما دنبال یه جای گرم بودیم ولی به طرف رودخانه می رفت و وضو می گرفت ، بعد چنان با خلوص به نماز می ایستاد که واقعا احساس می کردیم او با خدا گرم می شود..... 🌷 📕 امام سجاد و شهدا ، ص31 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
288 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄